تفاوت عدالت خداوند و عدالت انسان ها در چيست؟

16:45 - 1393/11/27
چکیده: عدالت بشر اكتسابي است اما عدالت خداوند غير اكتسابي و ذاتي است. ديگري آن كه عدالت در بشر يك حقيقت مطلقه داراي مراتب است اما در مورد خداوند عدالت به معناي مطلق ذاتي است كه مرتبه اي ندارد. عدالت بشري مرهون داشتن قواي نفساني و دو جنبه انساني و حيواني است و اينها در خداوند هيچ جايي ندارند...

تفاوت عدالت خداوند و عدالت انسان ها در چيست؟ آيا عدالت در انسان ها نسبي است يا بايد به صورت مطلق تعريف گردد؟

پاسخ:

در پاسخ به ااين سئوال لازم است كه معني عدالت در خداوند و انسان ها تعريف شود. عدل در لغت به معناي راستي و درستي، برابري و انصاف در داوري آمده است.(1) و در روايتي از اميرمؤمنان علي ـ عليه السلام ـ آمده است: «عدالت عبارت است از وضع و قرار دادن هر شيء در جايگاه مناسب آن».(2) و نيز گفته شده عدل عبارت است از هر چيزي كه در ذهن مردم درست و راست و مستقيم باشد و در مقابل "جور" قرار دارد،(3) و در علم اخلاق تعريف عدالت با عنوان اعتدال قواي سه گانه نفس بيان شده است. توضيح اين كه انسان از اول موجود شدنش پس از قوه عاقله سه قوه ديگر را همراه دارد، يكي نيروي واهمه، ديگري نيروي شهوت و آخري نيروي غضب. اين سه نيرو به حسب سنين عمر متفاوت مي شوند و هر چه انسان رشد كند اين سه قوه در او كامل تر مي شوند. هر يك از اين نيروها يك جنبه افراط و يك جنبه تفريط دارند و عدالت بر حسب تعريف علماي اخلاق عبارت است از نگه داشتن حد وسط بين افراط و تفريط. پس عدالت از فضايل بزرگ انساني است. زيرا وقتي مي گوييم عدالت عبارت از حد وسط است منظور همان تعادل اخلاقي و تعالي روح انسان است. با توجه به اين تعاريف مفهوم عدالت و حقيقتِ آن مطلق است اما داراي درجات و مراتب متفاوت است بالاترين و كامل ترين درجه عدالت براي انسان كامل و اولياء معصومين و پايين ترين مراتب آن براي مثل امام جماعت و دو شاهد عادل. بنابراين براي عدالت در بشر مي توان چند معنا در نظر گرفت. يكي راستي و درستي و انصاف. دوم در مقابل جور و ستم به هر نوع. سوم: اعتدال قواي نفس. چهارم قرار دادن هر چيز در جاي مناسب خود. اين معناي آخري از عدالت اعمّ از مابقي موارد و مشتمل بر همه آنهاست. به طوري كه مي توان گفت هر يك از تعاريف ياد شده از عدالت زير مجموعه و از مصاديق اين معناي عدالتند و اين مورد مبنا و اساس همه انواع عدالت (مثل عدالت سياسي، اجتماعي، اقتصادي و...) مي باشد. امام خميني(ره) مي فرمايند: «بدان كه عدالت عبارت است از حد وسط بين افراط و تفريط و آن از امّهات فضايل اخلاقيه است. بلكه عدالت مطلقه تمام فضايل باطنيه و ظاهريه و روحيه و قلبيه و نفسيه و جسميه است زيرا كه عدل مطلق مستقيم به همه معني است».(4) با توجه به تعريفي كه از عدل از اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ بيان شد در مورد عدل خداوند مي توان گفت خدا در جهان تكوين و تشريع هر چيز و هر كس را در جاي بايسته و شايسته خود قرار داده است به گونه اي كه حق هيچ كس تباه نمي گردد. براي روشني بيشتر جاي دارد به اقسام عدل الهي اشاره كنيم.1. عدل تكويني معناي عدل در نظام تكوين يا جهان خلقت آن است كه خدا در چنين نظامي هر موجودي را به اندازه شايستگي و قابليت او نعمت داده است و به تعبيري خدا به اندازه ظرفيت و شايستگي هر شيء به او وجود و كمال افاضه كرده است و اجزاي جهان در يك هماهنگي دقيق بر اساس قوانين ثابت با هم پيوند دارند به گونه اي كه نظم حاكم بر موجودات و كل نظام خلقت گواه روشني بر چنين عدلي است. در روايات نيز آمده است كه جهان بر عدالت استوار شده است كه اين معنا به عدالت تكويني اشاره دارد.2. عدل تشريعي بدين معناست كه تكاليفي كه خدا به وسيله پيامبران بر مردم نازل كرده است بر پايه عدل و دادگري است. يعني اولاً همه احكام لازم براي سعادت انسان را فرو فرستاده است. و ثانياً هيچ انساني را بيش از توان و ظرفيتش مكلّف نساخته است و به تعبيري توان و قابليت انسان را در نظر گرفته و به اندازه ظرفيت وجودي اش احكام را مقرر ساخته است. چنان كه مي فرمايد: لَا نُكلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا(5).3. عدل جزايي به اين معناست كه خدا در روز قيامت ميان افراد به عدل داوري مي كند و حق كسي را تباه نمي كند. يعني ميان افراد نيكوكار و بدكار يكسان داوري نمي كند و پاداش هر كسي را متناسب با اعمال او مي دهد. همچنين عدالت جزايي خداوند اقتضا مي كند كه افرادي كه به آنها تكليفي ابلاغ نشده است مجازات نشوند. با توجه به تعاريفي كه در مورد عدالت بشر و عدالت خداوند ذكر شد مي توان به نكات زير اشاره كرد. نكته اول: از ميان تعاريف ياد شده در مورد عدالت، معناي قرار دادن هر چيز در جاي مناسب خود كه تحت عنوان حديثي از امام علي ـ عليه السلام ـ بيان شد هم در مورد بشر و هم در مورد خداوند صادق است. و به عبارت ديگر اين موارد اعمّ و شامل چند مصداق است. از جمله مصداق هاي آن، عدالت تكويني و تشريعي و جزايي خداوند و از ديگر مصاديق آن راستي و انصاف و اعتدال قواي نفس و عدالت در مقابل ظلم است. نكته دوم: از اين تعاريف معلوم مي شود عدالت تكويني و تشريعي كه در مورد خداوند ذكر شد در مورد بشر صادق نيست و نيز تعريفي كه از عدالت در مورد بشر شد به عنوان اعتدال قواي نفساني در مورد خداوند صادق نيست. نكته سوم: تفاوت هايي كه مي توان بين دو نوع عدالت ذكر كرد يكي آن است كه عدالت بشر اكتسابي است اما عدالت خداوند غير اكتسابي و ذاتي است. ديگري آن كه عدالت در بشر يك حقيقت مطلقه داراي مراتب است اما در مورد خداوند عدالت به معناي مطلق ذاتي است كه مرتبه اي ندارد. سوم آن كه عدالت بشري مرهون داشتن قواي نفساني و دو جنبه انساني و حيواني است و اينها در خداوند هيچ جايي ندارند.

پاورقی:

1. المنجد في اللغه،لويس معلوف، ماده عدل.
2. نهج البلاغه، حکمت 437.
3. ابن منظور،محمد بن مكرم، لسان العرب، ماده عدل.
4. موسوي خميني، سيد روح الله، شرح حديث جنود عقل و جهل، ص147.
5. مؤمنون : 62.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.