آيا وظيفه انسان رها ساختن روح از بند تعلقات مادي است؟

17:22 - 1393/12/08
چکیده: دنياي مذموم، همين دنيايي است كه آدمي را از ذكر خدا مانع شود، نه آن چه كه براي ادامه زندگي ضروري است. لذت بردن بيش از حد نياز از مناجات و تنعم در انباشته‌ هاي طلا و نقره ، اين همان دنياي مذموم است. پس محبت دنيا عبارت از دنياي مذموم است، و هر چه دلبستگي به آن زيادتر باشد، حجاب بين انسان و دار كرامت او و پرده ما بين قلب و حق بيشتر و غليظ تر شود...

در بررسي آيات قرآن نيز اين تقسيم بندي به چشم مي‌ خورد. مثلا در آيات بسياري، مدح و تمجيد از دنيا شده و در بعضي، امكانات مادي به عنوان خير معرفي شده است. آيه 18 سوره بقره: «بر شما مقرر شده است كه چون يكي از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالي بر جاي گذارده، براي پدر و مادر و خويشاوندان خود به طور پسنديده وصيت كند.» و در بسياري از آيات، نعمت‌ هاي روي زمين را براي شما آفريده است، آمده: «خلق لكم في الارض جميعاً» (بقره : 19). و در بسياري از آيات تحت عنوان سخرلكم. آنها را مسخر شما گردانيد،‌ ذكر شده است. ولي با اين همه، اهميتي كه به مواهب و نعمت هاي مادي شده است، تعبيراتي كه قوياً آن را تحقير مي‌ كند در آيات قرآن به چشم مي‌ خورد. در سوره نساء آيه 94 مي‌ فرمايد: تبقغون عرض الحياة الدنيا. آن را متاع فاني مي‌ شمرد، انسان مورد بهره‌ برداري قرار گيرد از هر نظر قابل تحسين است. و اگر اين دنيا به عنوان يك هدف و نه وسيله، مورد توجه قرار گيرد و از ارزش هاي معنوي و انساني بريده شده كه در اين هنگام طبعاً مايه غرور، غفلت، طغيان و ظلم خواهد بود، و طبعاً در خور هرگونه نكوهش و مذمت است. و حضرت علي ـ عليه السّلام ـ چه زيبا فرمود: آن كس كه با چشم بصيرت به آن بنگرد، دنيا به او آگاهي مي‌ بخشد، و آن كس كه به خود آن نگاه كند دنيا او را نابينا خواهد كرد.(1) در حقيقت تفاوت ميان دنياي مذموم و ممدوح، همان چيزي است كه از 2 جمله « با چشم بصيرت به آن بنگرد» و «به خود دينا بنگرد» استفاده مي‌ شود كه اولي هدف را مي‌ رساند و دومي وسيله را. و علماي اخلاق اين گونه نظر دارند: «دنيا دو قسم است: يكي ممدوح و ديگري مذموم و ملعون و بيان اين آن كه: وصول به اعلا مراتب سعادات، و فوز به بساط قرب حضرت خالق البريات حاصل نمي‌ شود، مگر به صفاي دل، و حب خدا و انس به آن و سبب صفاي دل، باز داشتن نفس از شهوات دنيويه وعبادت كردن و طاعت نمودن است و سبب حب خدا، معرفت اوست و آن نمي‌شود مگر به دوام فكر در آثار عجيبه و بدايع غريبه او. در سوره حديد آيه 20 دنيا را ماية غرور و غفلت، و بالحيوة الدنيا الغرور، و در سوره عنكبوت، آية 64 آن را وسيله شر و بازيچه شمرده مي‌ فرمايد: و ما هذه الحيوة الدنيا الالهو و لعب...(2) و در جايي ديگر مايه غفلت از ياد خدا، آن جا كه مي‌ فرمايد: رجال لا تلهيهم تجارة‌ و لا بيع عن ذكر الله(3) اين تعبيرات دو گانه نيز در روايات اسلامي ديده مي‌ شود، از يك سو، دنيا مزرعه آخرت، تجارت خانه مردان خدا، مسجد دوستان حق، محل هبوط وحي پروردگار، سراي موعظه و پند، شمرده مي‌ شود (مسجد احباء الله و تصلي ملائكة الله مهبط وحي الله و متجر ‌اولياء الله). و از سوي ديگر در برخي روايات دنيا را مايه غفلت و بي خبري از ياد خدا و متاع غرور و مانند آن معرفي مي‌ كند. آيا اين دو گروه از آيات و روايات با هم تضاد دارند؟ پاسخ اين سؤال را در ضمن قرآن مي‌ توان يافت. چون آن جا كه از دنيا و مواهبش نكوهش مي‌ شود، نوعاً كساني را مي‌ گويد كه اين زندگي تنها هدف‌ شان را تشكيل مي‌ دهد، در سوره نجم آيه 29 مي‌ خوانيم: «و لم يرد الا الحيوة الدنيا» كساني كه جز زندگي دنيا را نخواهند. بديهي است اين گونه افراد به زندگي به نگاه چند روزه و گذرا نگاه نمي‌ كنند. كه اگر هم در بعضي موارد به زبان مي‌ گويند، لقلقه زباني است و دنيا را غايت و جاويدان مي‌ انگارند. و ماوراي آن را يا قولاً و يا عملاً منكرند. آيه شريفه مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً (اسراء : 18). هر كس خواهان دنيا زودگذر است، به زودي هر كه را خواهيم نصيبي از آن مي‌ دهيم.... اين آيه بيانگر اين مدعاست كه تنها هدفشان همين زندگي زودگذر مادي است. پس نوع نگاه و توجه برداشت و يا استفاده از اين مواهب و وسايل اهميت دارد، خود به خود نمي‌ توان گفت ارزشمند است يا نه! زن، زندگي، فرزند، خانه و... في نفسه نمي‌‌ توان حكم كرد كه كلاً باطل و يا كلاً خوب است ولي مي‌ شود به طور قطع و يقين گفت كه اگر همه را به عنوان طريق و راه و وسيله انگاريم امري خوب و عقلايي و پسنديده است.. ولي اگر به عنوان هدف و يك قدرت جاويد تلقي كنيم، قطعاً غلط و باطل است. پس دنياي مذموم، همين دنيايي است كه آدمي را از ذكر خدا مانع شود، نه آن چه كه براي ادامه زندگي ضروري است.(4) لذت بردن بيش از حد نياز از مناجات و تنعم در انباشته‌ هاي طلا و نقره و اسباع داغ شده، اين همان دنياي مذموم است. پس، تعلق قلب و محبت دنيا عبارت از دنياي مذموم است، و هر چه دلبستگي به آن زيادتر باشد، حجاب بين انسان و دار كرامت او و پرده ما بين قلب و حق بيشتر و غليظ تر شود.(5) و هر كه از دنيا از براي تحصيل آخرت بردارد و از اهل دنيا نخواهد بود بلكه دنيا در حق او مزرعه آخرت خواهد بود.(6)

پاورقی:

1. نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 109.
2. محمد:36.
3. نور:37.
4. ملكي تبريزي، ميرزا جواد آقا، اسرار الصلاة، انتشارات پيام آزادي، چاپ هشتم، 1378، ص193.
5. موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، چاپ بيستم، 1378، ص121.
6. معراج السعاده، مقدمه 34، فهرست مطالب، ص 31. معراج السعاده، ج 1، ص 349. نراقي، احمد، بيان دنياي ممدوح و مذموم، چاپ موسسه انتشارات هجرت، چاپ پنجم، 1377ه‍ .

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.