از ديد اسلام مكتب فمينيسم چه مشكلاتي دارد؟

11:06 - 1394/02/22

چکیده: اسلام با تشابه و برابري زن و مرد در همه نقش ها و مسئوليت ها مخالف است. برخلاف آنچه فمينيست ها و مدافعان مسلمان آنها مي پندارند، مرد و زن در تكوين و تشريع يكسان نيستند، بلكه نگاه مشابه به آن دو، عين ستم به آنهاست. تحولات اجتماعي، اقتصادي و سياسي به هيچ رو به...

1. ازدواج، خانه و خانواده اسلام بر ازدواج تأكيد و آن را ترويج و توصيه مي‌ كند و گاهي لازم و ضروري مي‌ شمرَد. اهميت خانواده در پرورش استعدادهاي اعضا، پاسخ‌گويي به نيازهاي جسمي و روحي، آرامش اخلاقي و عاطفي، حفظ و بقاي نسل، امري غيرقابل انكار است.2. اداره خانه اسلام مديريت خانه را به مرد مي سپارد كه از ديد وجداني و علمي، از تدبير و سياست بيشتري برخوردار است. زيرا هر جمعي هر چند كوچك به هر روي، به مديري نياز دارد.3. نقش اصلي زناز ديد اسلام نقش اصلي زن مادري و همسرداري و گرم كردن كانون خانواده است كه نبايد از امور ديگر تأثير بپذيرد.4. حدود فعاليت‌ هاي اجتماعي زن زن با رعايت احكام و آداب ديني، مي‌تواند به فعاليت اجتماعي و اقتصادي بپردازد. وظيفه تأمين معاش او و خانواده بر دوش مرد است و اين زن را از فعاليت هاي زايد و رقابت با مردان و خستگي طاقت فرسا و مضاعف كار بيرون و درون خانه، معاف مي دارد تا آماده پرورش فرزند و مراقبت از خود و همسرش گردد. جاودانگي دين 1. احكام اسلامي و دين خاتم، ابدي و جهاني و جامع است و اگر قانون‌هاي اسلام زمان‌مند بود و شامل زمانه ما نمي شد يا حكم ديگري براي بشر امروز لازم بود، عالم مطلق و فرستاده هاي معصوم او خبر داشتند و مي گفتند. بنابراين اگر حكمي الهي با عقل و منطق ما همخواني ندارد، اين نارسايي فهم ما را مي رساند.2. اگر اجتهادي در احكام ديني لازم و ميسّر است، مانند هر علم و فنّي، متد خاص خود و كارشناس مربوطه را مي طلبد. نه اينكه هر كسي با فهم و انتظار خود به قرائت دلخواه خود از دين بپردازد. نتيجه اينكه اگر حكمي درباره حجاب يا ديه يا ارث زن و مانند اينها به طور مسلم در دين آمده، اين حكم بدون شك شامل ما هم مي شود.3. اسلام با تشابه و برابري زن و مرد در همه نقش ها و مسئوليت ها مخالف است. برخلاف آنچه فمينيست ها و مدافعان مسلمان آنها مي پندارند، مرد و زن در تكوين و تشريع يكسان نيستند، بلكه نگاه مشابه به آن دو، عين ستم به آنهاست. تحولات اجتماعي، اقتصادي و سياسي به هيچ رو به معناي تغيير كاركردها و هويت زن و مرد نيست. زن امروز هم بايد ازدواج و مادري و همسرداري كند. مرد امروز هم بايد پدري كند و مديريت خانواده و وظيفه تأمين اقتصادي خانه را انجام دهد. و اين نياز واقعي مرد و زن هم هست. بله مرد و زن در بسياري از نقش ها و حقوق مشابه هستند و يا مي توانند باشند، اما برخي كاركردها هم انحصاري هستند و ثابت. سپردن كار هر يك از اين دو قشر به ديگري، شنا كردن برخلاف نظام طبيعت است. يكي لطيف است و ظريف و سرشار از عاطفه و مشتاق به پرورش فرزند و داراي روحيه وابستگي، و ديگري قوي است و پرخاشگر و فعال و با تدبر بيشتر و مستقل تر. و اين دو هيچگاه، تا هميشه تاريخ در جاي يكديگر نبايد و نمي توانند بنشينند.4. راه كارهاي گرايش هاي مختلف فمينيسم مانند مبارزه سياسي با مردان يا مبارزه طبقاتي يا انقلاب در قوانين و آموزش، ناشي از عدم درك حقيقت انسان و جهان است. بلكه بر اساس بينش ديني راهكار رفع ستم از زنان و غير ايشان، اين است كه اولاً: بايد توجه كرد كه سعادت انسان در گرو منافع مادي و معنوي، دنيوي و اخروي در كنار يكديگر است و رفاه مادي و حيواني، هيچگاه انسان را به آرامش و تعالي نمي رساند. ثانياً: در روابط اجتماعي بين مرد و زن بايد بر اخلاق و نوع دوستي و پيوند اخوّت و مهرباني تأكيد كرد و دشمني ها را زدود و رقابت ها را سازنده كرد نه شكننده. ثالثاً: با اجراء قوانين حقوقي و الهي راه را بر طغيان و تعدّي افراد خاطي بست چرا كه همواره عده اي از انسان ها بر خلاف قانون، عدالت و اخلاق، حركت مي كنند.(1)5. از نگاه دين، مباني فكري فمينيسم مانند اومانيسم (انسان محوري)، سكولاريسم (جدايي دين و دنيا)، ليبراليسم (آزادي خواهي و فردگرايي) و نيز ماركسيسم و مانند آنها، مردود است و هر كدام در محل خود مورد نقدهاي جدي واقع شده اند. انسان موجودي است مخلوق و داراي خالق و مالك از يك سو و دين در همه عرصه هاي فردي و جمعي حضوري پررنگ دارد از سوي ديگر، انسان علمي محدود و ناقص نسبت به خود و كل جهان دارد از جانب سوم، بايد در نگاهش به جهان و عمل به امور مختلف مطيع و تابع هستي آفرين باشد و آزادي مطلق ندارد، از جهتي ديگر. بنابراين وضع قانون و استراتژي در مورد نيمي از مخلوقات انساني (زنان) بلكه همه آنها در اندازه بشر نيست.(2)6. از نگاه ديني، عامل فرو دستي زنان و ستم چه به اين قشر و چه موجودات ديگر، جهل و هواي نفس بشر مختار است. انسان ها مادامي كه در مسير تعاليم آسماني و خودسازي و كنترل اميال خود قرار نگيرند، همواره به خدا و خود و ديگران ظلم خواهند كرد. خواه ديگري مرد باشد يا زن. بعلاوه تفاوت در خلقت مرد و زن و وظايف آنها به معناي ظلم به يكي و برتري ديگري نيست. تناسب و هم پوشاني حقوق و وظايف مرد و زن اقتضا مي كند كه هر يك در مدار وجودي خود حركت كنند و وصفات مردانه و زنانه، آنجا كه ريشه در طبيعت و روان هر يك از دو جنس دارد، هيچ كدام منفي نيستند بلكه زماني به شكل منفي در خواهند آمد كه نابجا و خارج از ضوابط الهي به كار برده شوند. البته مردان در طول تاريخ به دليل برخورداري از قدرت بدني و اقتصادي و سياسي بالاتر، ستم بيشتر و فراگيرتري داشته اند. اما اين همه ناشي از عدم بندگي بشر نسبت به حق است نه مرد بودن يا زن بودن.(3)

پاورقی:

1. زيبايي نژاد، محمد رضا و سبحاني، محمد تقي، درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، قم، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، چاپ اول، 1379ش، ج1، ص136ـ138.
2. حسيني، سيد ابراهيم، فمينيزم عليه زنان، کتاب نقد، ش17، ص156 ـ 161.
3. درآمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، همان, ج1، ص132ـ134. فمينيسم و دانش هاي فمينيستي (مجموعه مقالات)، ترجمه عباس يزداني و بهروز جندقي، قم، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، چاپ اول، 1382ش، ص107ـ116.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 1 =
*****