نیاز شدیدی در خودم احساس می‌کنم که نیاز به همسر دارم، از قضیه جنسی هم که خودتون میدونید خیلی شدید هست اگه از اون هم بگذریم باز هم نیاز شدیدی به داشتن همسر دارم...
سوال :
سلام
من پسری هستم که ۱۹ سالم هست، دانشجوی مهندسی مکانیک هستم، چون علاقه شدیدی به درس ریاضی دارم و به نظر خودم و معلم‌های خودم (در آموزشگاه) در ریاضی مسلط هستم مشغول تدریس ریاضی دبیرستان در همه مقاطع هستم البته تازه شروع کردم و درآمدم کمه (الان ۶تا شاگرد دارم ولی مطمئن هستم بیشتر میشن چون از کارم راضی هستن) سربازی هم معاف هستم ولی راستش نیاز شدیدی در خودم احساس می‌کنم که نیاز به همسر دارم، از قضیه جنسی هم که خودتون میدونید خیلی شدید هست اگه از اون هم بگذریم باز هم نیاز شدیدی به داشتن همسر دارم، نمی‌دونم خودمم چرا؟ و دختر خاصی رو هم مد نظر ندارم، میخواستم اگه میشه راهنماییم بکنید که من چی کار کنم؟ در ضمن من تا حدودی چاق هستم و شدیدا به خاطر چاقیم خجالتی هستم و تو دانشگاه اصلا سمت دخترها هم نمیرم
جواب :
سلام
هر پسری که بالغ میشه تدریجا احساسات جنسی و عاطفی در او بیدار میشه و در پی اون احساس نیاز به جنس مخالف در وجودش ایجاد میشه و با گذشت زمان شدت پیدا می‌کنه
شما هم که 19 سال دارید حد اقل 4 ساله که بالغ شدید و کودکی رو پشت سر گذاشتید پس طبیعیه که احساس نیاز به کسی داشته باشید که همدم شادیها و غمهای شما باشه و سرتون رو بر شانه‌های همدیگه بذارید و به هم عشق بورزید و نیازهای جسمی و روحی همدیگر رو برطرف کنید
این چیزیه که اسلام هم بر اون صحه گذاشته و فرموده هر انسان بالغی مستحبه که ازدواج کنه و اگه به حرام بیفته ازدواج براش واجب میشه پس از نظر اسلام لازم نیست که کسی سنش به بیست و چند سال رسیده باشه تا صلاحیت ازدواج داشته باشه بلکه همین که احساس نیاز به جنس مخالف کنه ازدواج یا براش مستحبه و یا واجب پس تعجبی نداره که شما احساس نیاز به همسر داشته باشید چون هم مطابق طبیعتتون احساس نیاز به جنس مخالف دارید و هم دین صلاحیت ازدواج شما رو تایید می‌کنه
من احساس می‌کنم اینکه شما می‌گید من نمی‌دونم چرا این احساس رو دارم احتمالا بخاطر اینه که تصور می‌کنید هنوز به سن ازدواج نرسیدید و به همین خاطر شاید فکر می‌کنید این احساس نادرست و غیر طبیعیه، در صورتی که این طور نیست و این احساسی طبیعی است که نشون دهنده رسیدن شما به سن ازدواجه و اینم که شما برای رفع این نیاز سراغ دخترای دیگه نمی‌رید و به فکر ازدواج افتادید از پاکی و عفت شما است که جای قدردانی داره
به همین خاطر من پیشنهاد می‌کنم با توجه به اینکه از سربازی معاف هستید و شغل هم دارید هرچه زودتر برای ازدواج اقدام کنید تا ان شاء الله هم پاکیتون حفظ بشه و هم خدا بخاطر ازدواج به کارتون برکت بده
در مورد اینکه چه طور برای ازدواج اقدام کنید حدس می‌زنم شما فکر می‌کنید که درستش اینه که شما خودتون باید همسر اینده تون رو پیدا کنید و چون چاق هستید خجالت می‌کشید که برای همسر یابی طرف دخترا برید بخاطر اینکه فکر می‌کنید شاید دخترا به خاطر چاقی شما، بهتون روی خوش نشون ندن
عرض می‌کنم اگه این طور فکر می‌کنید نظرتون درست نیست چون دوست شدن راه خوبی برای همسر پیدا کردن نیست برای اینکه اگه خود شما پیشنهاد ازدواج به دختری بدید اون هرچند هم قصد ازدواج داشته باشه احیانا بخاطر عدم اعتماد و یا خجالت رد خواهد کرد پس بهترین راه اینه که از طریق خانواده اقدام کنید که یا اونا مورد مناسبی رو برای خواستگاری بهتون معرفی کنند و یا شما اگه دختری رو مناسب میدونید بهشون معرفی کنید تا بعد از بررسی در معیت شما برای خواستگاریش اقدام کنند.
موفق باشید
نظرات
با سلام
اگر از این آقا پسر شماره و یا ایمیلی دارید بریم ایمیل نموده و شاید بتوانم در همسریابیش کمک شایان داشته باشم.
متشکرم
یکی نیس به این دوست عزیز بگه خب همه ی جوان های ما نیاز به ازدواج دارن / ولی کی شرایطشو داره / همین الانش تا میری خواستگاری مدرک لیسانس / کارت پایان خدمت / شغل / یه مقدار پس انداز / خونه / میخوان / خود پدر و مادر اون دختر یادشون نمیاد موقع ازدواج خودشون آه در بساد نداشتن ولی همونا واسه پسر شرایط سخت میزارن.
اگه کسی را پیدا کردید که این چیزا را نخواست یه خبری هم به ما بدید من چهار ساله نیاز به ازدواج دارم.
نه اتفاقا این جوری ام نیس. خونواده ها بیشتر انتظاره پاکی و نجابت از پسر و خونوادش دارن. من خودم که شخصا این انتظار و از همسر آیندم دارم. دوس دارم همه چی رو باهم از صفر شرو کنیم. حالا خوبه شماها پسرین. ما دخترا چیکار کنیم؟ نیاز به ازدواج، دختر و پسر نمیشناسه. حالا پسرا یه ویژگی برتر دارن و اونم خواستگاریه. یه دختر چیکار میتونه کنه؟ من با بقیه کاری ندارم وضیعیت خودمو میگم . یه دختر پاک و آبرو دار که به پاکیم قسم میخورن. از نظر زیبایی هم هیچ گونه مشکلی ندارم. اما همه به خاطر این که فک میکنن من میخوام درس بخونم، نه کسی میاد جلو و نه میزارن کسی بیاد جلو. هر کی ام که بخواد اقدام کنه، جلوشو میگیرن. خیلی موردای خوب رو از دس دادم. اونم از طریق بقیه. خیلی خیلی ناراحتم.من چیکار کنم آخه با این وضعیت؟
با سلام
پس من چی بگم که 29 سالمه ؟!!!شدیدا احساس نیاز می کنم و می کردم ،بارها و بارها از چندین سال قبل به خانوادم گفتم ،ولی متاسفانه هربار بهونه ای آوردن ،دانشگاهت تموم شه،سربازیت تموم شه،کارت ثابت شه،خونه ،زهر ،درد،...الان که دیگه کم کم به فکر افتادن ،اونم فقط مادرم ،بابام که فقط فکر خودشه،دیگه از حس و حال همه چی افتادم،احساس پیری می کنم،مورد مناسبم پیدا نمیشه
پسری 27 ساله هستم که دو ساله بیکارم فشار جنسی وحشتناکی رومه جوری که دیگه حوصله غذا خوردن هم ندارم بسیار ناامیدم تا حالا با هیچ دختری نبودم ولی دیگه به خدا نمیتونم شرایط ازدواج هم به هیچوجه ندارم دارم یواش یواش سراغ خودکشی هم میرم لطفا کمکم کنین.فکرم خیلی وقته سمت پوچ گرایی رفته و وسواس فکری بسیار سنگینی دارم خواهشا راهکار بدین هر چه زودتر.
با تشکر
اول برو پیش یه دکتر تغذیه. به مامانتم بگو برات آستین بزنه بالا. این که کاری نداره که برادر من
عرض سلام و احترام؛
کاربران گرامی می‌توانند مطالب و سوالات خود را از طریق آدرس مقابل در انجمن ثبت نمایند: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
موفق باشید.