پیشنهاد ازدواج از طرف دختر

19:57 - 1391/11/01
3تا مشکل دارم 1-من اونو خیلی دیربه دیر میبینمش. 2-من بچه طلاق هستم شاید اگه این موضوع رو بدونه دیگه پا پیش نذاره چون خیلی از خونواده‌ها نسبت به این موضوع حساس هستن و مشکل سوم اینکه هنوز سن زیادی ندارم و...
پیشنهاد ازدواج از طرف دختر

سلام

من همون دختر 19ساله‌ای هستم که بهتون گفتم به پسری علاقه مندم. راستش من با این مشاوره بدتر گیج شدم همه تو نظراشون بیشتر مسخره کرده بودن تا راهنمایی!!!راستش من مدرکم کاردانی هستش و اون هم کارشناسی می‌خونه البته هنوز کار نداره خواستم بیشتر شرایطمو بگم تا شاید راهی بهتر پیدا بشه. هر چی فکر می‌کنم شخص مورد اطمینانی وجود نداره که بفرستمش جلو تا نظرشو بدونم در ضمن اون اگه بدونه من می‌خوامش به سرعت قبول میکنه من شرایط خوبی واسه ازدواج دارم مثلا خونوادمون مذهبی هستن از لحاظ ظاهری هم خوب هستم.

البته خونواده هامون هم تا حدی همدیگه رو میشناسن و نیاز به تحقیقات اضافی نیست. فقط 3تا مشکل دارم 1-من اونو خیلی دیربه دیر میبینمش. 2-من بچه طلاق هستم شاید اگه این موضوع رو بدونه دیگه پا پیش نذاره چون خیلی از خونواده‌ها نسبت به این موضوع حساس هستن و مشکل سوم اینکه هنوز سن زیادی ندارم و احساس میکنم لازم نیس خودمو پیش این آقا کوچیک کنم.

امکان اینکه در آینده کسای بهتر از این مورد ازم خواستگاری کنن بیشتره. اصلا از اولم نمی‌خواستم مشاوره کنم میخواستم تو دلم نگه دارم اگه شد که بهتر و اگه نشد حتما حکمتی بوده. تنها دلیلی که باعث شد مشاوره کنم این بود که خواستگاری دارم که از هر لحاظ شرایط خوبی واسه ازدواج با من داره از جمله:تحصیلات،شغل ثابت و از لحاظ خانواده هم با هم تناسب داریم من فعلا ردش کردم چون اولا از ظاهرش خوشم نمیاد ثانیا موضوع علاقه‌ام به یکی دیگه.... البته خواستگارم ول کنم نیست میگه قیافه دلیل منطقی نیست اینم شده یه مشکل دیگه. چون فرزند ارشد هم هستم نباید زیاد کشش بدم شاید اینجوری بهتر باشه البته خواهری ندارم که بگم به خاطر اون باید عجله کنم.... امیدوارم مشکلم زودتر حل بشه ببخشید وقتتونو می‌گیرم.

***جواب :

سلام

اول بگم : شما نباید از مسخره کردن دیگران ناراحت بشی کسی که مسخره می‌کنه معلومه که ادم بی شخصیتیه فقط شما باید به دلایلی که دوستان دیگه دقت کنی و اگه حرف منطقی توش بود ازش استفاده کنی

فقط در مورد نامه که دیدم دوستان خیلی اظهار نظر منفی کرده بودن عرض می‌کنم من نامه نوشتن رو با توجه به اینکه شما می‌خواستید صریحا بهش بگید ولی ترسیدید که احساس کنه خودتون رو تحمیل می‌کنید، نوشتم و متنش رو طوری تنظیم کردم که ازش احساس تحمیل برداشت نشه چون صرف نامه نوشتن یه دختر به یه پسر که باعث نمی‌شه اون پسر عقب نشینی کنه بلکه اونی که باعث عقب نشینی پسر می‌شه اینه که دختر بگه من دوستت دارم و بیا با من ازدواج کن اما اگه بهش بگه که منو به عنوان یک گزینه برای ازدواج در نظر بگیر چنین برداشتی ایجاد نخواهد شد

می خوام بگم : اگه کسی در شرایطی قرار داشته باشه که برای فهموندن علاقه‌اش به طرف راهی جز اینکه خودش بگه وجود نداشته باشه و تنها مانع هم این باشه که احساس کنه اگه بگه خودشو تحمیل کرده، راهش اینه که این طوری بگه گرچه احتمال ضرر درش هست اما اگه نگه ضررش بیشتره چون اگه بگه درسته که احتمال عقب نشینی پسر هست اما اگه نگه نیومدنش تقریبا حتمیه و احتمال اومدنش بسیار کمه پس دختر با نوشتن این نامه نه تنها چیزی رو از دست نمی‌ده بلکه احتمال رسیدنش به معشوق هم زیادتره البته اینکه در این نامه اوردی که احساس می‌کنی اگه بگی کوچیک می‌شی حرف دیگریه که اگه خواستی بگی اینو هم باید به ضررهای احتمالی نامه نوشتن اضافه کنی

بنا بر این اگه علاقه ات رو به یه نحوی مثل نامه به کسی که دوستش داری بفهمونی چیزی رو از دست نمی‌دی، اخرش اینه که نمیاد و از این که هست بدتر نمی‌شه اما اگه نمی‌خوای یا نمی‌تونی بهش بگی مثلا فکر می‌کنی که اگه جواب رد بهت بده کوچیک می‌شی قیدش رو بزن و ازدواج با خواستگارت رو بررسی کن

در مورد خواستگارت اینکه گفتی ظاهرش رو دوست نداری عرض می‌کنم اگه تنفر از قیافه طرف نباشه مساله قیافه در معمول دخترها بعد مدتی حل می‌شه چون قیافه هرکس چه زشت و چه زیبا بعد یه مدت برای اطرافیانش عادی می‌شه خصوصا برای دختران که بیشتر به باطن و سیرت و شخصیت پسرا توجه دارن تا صورتشون، و بالاخص با توجه به اینکه هرچه می‌گذره ارتباط طرفینی سبب بیشتر شدن اونا به هم دیگه می‌شه

در مورد علاقه به فرد دیگه هم عرض می‌کنم اگه دیدی که این مقدار علاقه نمی‌تونه تو رو وادار کنه که به پسر اول علاقه ات رو بفهمونی معلومه که خیلی علاقه ات زیاد نیست پس مشکلی ایجاد نخواهد کرد

فقط چیزی که خیلی در اینجا اهمیت داره اینه که لازمه خواستگار دوم کاملا به دلت بشینه و حسابی مورد پسندت واقع بشه تا محبت به اون بتونه هرچه زودتر جایگزین محبت قبلی بشه و اگه این طور شد بدون که به راحتی عشق اول رو فراموش خواهی کرد و اگه با دومی تناسب‌های لازمه رو هم داشته باشی هرچه می‌گذره عشقتون به هم بیشتر می‌شه

در مورد اینم که گفتی سنت کمه و امکان اینکه در اینده افراد بهتری برای خواستگاریت بیان عرض می‌کنم این درسته که بخاطر این امکان، مجبور نیستی به کسی که نمی‌پسندی بله بگی و می‌تونی منتظر فرصت‌های بهتر اینده باشی ولی از اونجایی که از اینده خبر نداری و اینکه فردی که در اینده میاد معلوم نیست از این خواستگار بهتر باشه، به همین خاطر اگه خواستگارت خوبه به امید اینکه بعدا فرد بهتری میاد ردش نکن چون فرد بعدی هرچند اومدنش حتمی باشه ولی بهتر بودنش احتمالیه و ممکنه بهتر نباشه و حتی بلکه بدتر هم باشه اما اون وقت بخاطر اینکه سنت بالا تره ممکنه قدرت مانوری رو که الان داری نداشته باشی و مجبور بشی به یه فرد پایین‌تر از این یکی "بله" بگی

پس نتیجه اینکه اول تصمیمت رو در مورد اولی بگیر اگه نخواستی یا نتونستی علاقه ات رو بهش بفهمونی دلت رو ازش بکن و دومی رو بررسی کن و اگه راه حلهایی که برای مشکل ظاهر او و علاقه ات به فرد اول گفتم به نظرت مشکل رو حل می‌کنه به دومی "بله" بگو، اما اگه به هر دلیلی نخواستی با دومی ازدواج کنی ردش کن و فعلا مشغول درس بشو تا ان شاء الله در اینده مورد خوبی برای خواستگاریت بیاد

موفق باشید

نظرات

تصویر ماهان صولتی
نویسنده ماهان صولتی در

شما باید جلوی پسر مورد علاقتون سنگین باشید یعنی با عفت رفتار کنید پسر ها عاشق دختر هایی هستند که برهشون محل نمیزارن البته نه دیگه قیافه بگیری اما یه چیز دیگه که خیلی مهمه از خدا بخواه اون پسر رو

تصویر میلاد 10
نویسنده میلاد 10 در

در ضمن
دلت رو باید با خودت صاف کنی یک بام و دو هوا نمیشه

تصویر x625
نویسنده x625 در

مذهبی و طلاق؟

تصویر maryam160
نویسنده maryam160 در

سلام ...به نظر من هم نگو اگه بگی خیلی خودت روکوچیک میکنی. منم مثل خودت فک میکردم که اگه بهش بگم منو رد نمیکنه بااینکه تقریبا همدیگه رو میشناختیم ولی این کار رو کردم و گفتم اونم گفت من به ازدواج فک نمیکنم . تقریبا غیر مستقیم بهم فهموند که دوسم نداره. اینا رو گفتم تا بدونی که نباس خودت بهش بگی... ولی من شاید خیلی پیشش ضایع شده باشم ولی از اینکه گفتم خیلی سبک شدم و خیالم راحت شد

تصویر ❤  لیلی ❤
نویسنده ❤ لیلی ❤ در

به نظر من طوری رفتار کن بفهمه دوسش داری.من اینکارو نکردم فکر میکردم دختر همیشه باید حیا داشته باشه.با اینکه میدونستم دوسم داره وقصدش ازدواجه بازم زیاد کاری نداشتم تو دلم میگفتم قسمته هرچی بشه.
بعضی وقتا پسرا میخوان بدونن دخترم اونقدر تمایل داره به ازدواج یا نه.تا پا پیش بذارن.الانن که نامزد کرده ناراحت شدم .ولی تقصیر خودم بود باید منم میرفتم سمتش.البته این آشناییی خانوادگی ما 3 سال طول کشیدمن باید تو این سه سال کاری میکردم.نه فقط اون.
به هرحال از من میشنوی ابراز کن بعدا پشیمون نشی.من دوباره سپردم دسته قسمت امیدوارم بشه از کسی خوشم بیاد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 1 =
*****