چکیده: مسجد در اصطلاح به عبادتگاه مسلمانان اطلاق مىشود. از آن جهت که عظیمترین عبادتى که در آن برگزار مىشود، نماز است و شاخصترین جزء نماز که سجده است به آن مکان، مسجد مىگویند.
«مسجد» در اصطلاح به عبادتگاه مسلمانان اطلاق مىشود. از آن جهت که عظیمترین عبادتى که در آن برگزار مىشود، نماز است و شاخصترین جزء نماز که سجده است به آن مکان، مسجد مىگویند.
همه مذاهب الهی و آسمانی و بسیاری از مکتبهای بشری که تکیهگاه اجتماعی داشتهاند، انتخاب و تعیین مکانی را به عنوان یک پایگاه خاص جهت انجام برنامهها و مراسم مخصوص عبادی خویش لازم میدانسته و وجود آن را برای پیروان خود یک امر مسلم و ضروری تلقی میکرده و جزء اولین برنامههای خود میدانستهاند. آنها در صورت نداشتن چنین پایگاهی خود را ضعیف و شکست خورده و پیروان خویش را بدون تکیهگاه و پراکنده میپنداشتند. بر همین اساس است مسیحیان به کلیسا یا کلیسه و یهودیان به کنیسه یا کنیسا و زرتشتیان به آتشکده که پرستشگاه آنان است میروند؛ گوشهگیران و زاهدان نصاری [مسیحی] که آنها را راهب و راهبه نیز میگویند، در صومعه، و دراویش و متصوفه در مکانی به نام خانقاه یا خانقه گردهم جمع میشدند.
اساسا ساختن مسجد، عملی عبادی است و فضائل و ثوابهای ذکر شده در احادیثی که در این زمینه وارد شده است، مخصوص به کسانی است که با انگیزههای الهی اقدام به بنای مسجد میکنند.
کلمه مسجد بیست و هشت بار در قرآن آمده، که بیست و دو بار آن به صورت مفرد (مسجد) و شش بار هم به صورت جمع (مساجد) ذکر شده است. از بیست و دو مورد مفرد، پانزده مورد آن مقید به قید «الحرام» است، که مراد از همه آنها همان مسجد مخصوص، معروف و مقدس مسجدالحرام است که در مکه میباشد. یک مورد هم مقید به قید «الاقصی» است که مراد از آن، اولین قبله مسلمانان(مسجدالاقصی) در بیت المقدس میباشد. یک مورد دیگر هم مقید به قید «ضرار» است، که مقصود همان مسجد معروف به (مسجد ضرار) است که به دست منافقان در مدینه ساخته شدده بود. بنابراین از بیست و دو مورد لفظ مفرد مسجد، هفده مورد در قرآن، مقید به این سه قید «الحرام، الاقصی، ضرار» است، که بیان شد و پنج مورد به صورت مطلق و بدون قید آمده است. اما کلمه مساجد که شش بار در قرآن وارد شده است، سه مورد از آن، مقید به قید «الله» (مساجدالله) که مسجد اختصاص به خدا دارد، و سه مورد دیگر به طور مطلق (مساجد) بیان شدهاند.[1]
اهمیت مسجد درآیات قرآن:
خداوند در برخی از آیات از قرآن اهمیت و جایگاه مسجد را چنین بیان میفرماید: «وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللَّهِ أَحَدًا[جن/18] و اين كه مساجد ويژه خداست، پس هيچ كس را با خدا نخوانيد». در این آیه این خانه توحیدی را مخصوص خود میداند و این نام مسجد را از سایر مکانهای دیگر جدا کرده و از جایگاه بلندی که هیچ مکانی نمیتواند به پای آن برسد را روشن میسازد.
در آیهای دیگر خداوند حفظ مسجد را به واسطه خود مردم میداند و حفظ آن را دفع شر شمرده است و میفرماید: «وَ لَوْ لَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لهَُّدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا[حج/40] اگر خدا رخصت جنگ ندهد و دفع شر بعضی مردم را به بعضی دیگر نکند، همانا صومعهها و دیر و کنشها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار میشود همه خراب و ویران میشد». در این آیه خداوند حفظ مسجد را به واسطه خود مردم میداند. و معنی این آن است که همیشه دفاع از مسجد بر مؤمنین واجب است و اگر لازم شد به خاطر آن به جهاد بر خیزید. خود این مسئله نیز جایگاه مسجد را در نزد خداوند عالم می رساند.
در آیهای دیگر خداوند میفرماید:فقط مؤمنین میتوانند مساجد را تعمیر کنند: «إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتىَ الزَّكَوةَ وَ لَمْ يخَْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسىَ أُوْلَئكَ أَن يَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِين[توبه/18] مساجد خدا را تنها كسى آباد مىكند كه به خدا و روز قیامت ايمان آورده و نماز برپا داشته و زكات داده و جز از خدا نترسيده است، پس اميد است كه اينان از هدايت يافتگان باشند». تعمیر و آبادی یک مکان مقدس و پاک و مخصوص خدا را نمیتواند به واسطهی غیر مؤمن انجام بگیرد. مکان چنین بلند مرتبهای نمیتواند با دست پستترین مردم آباد گردد. و خداوند چنین اجازهای را به آنان نداده است: «مَا كاَنَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُواْ مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلىَ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ أُوْلَئكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فىِ النَّارِ هُمْ خَلِدُون[توبه 17] مشركان كه شاهد كفر خويشند حق ندارند مسجدهاى خدا را آباد كنند. آنها اعمالشان باطل است و در آتش جاودانند».
و ما در تاریخ میبینیم که خداوند متعال مسجدی که با دست غیر مؤمنین، یعنی منافقان ساخته شده بود را ویران کرد و فرمود: «لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلىَ التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يحُِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ يحُِبُّ الْمُطَّهِّرِين* وَ الَّذِينَ اتخََّذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا وَ كُفْرًا وَ تَفْرِيقَا بَينَْ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنىَ وَ اللَّهُ يَشهَْدُ إِنهَُّمْ لَكَاذِبُون[توبه/107و108] هرگز در آن [مسجد ضرار] نايست [زيرا] مسجدى كه از روز اول بر تقوا بنا شده شايستهتر است كه در آن نماز كنى. در آن جا مردانى هستند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكىاند دوست مىدارد و منافقین كسانى هستند كه مسجدى اختيار كردند كه باعث زيان زدن و كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است، و نيز كمينگاهى براى كسانى كه با خدا و پيامبر او از پيش در جنگ بودند مىباشد و [اكنون] سخت سوگند مىخورند كه جز نيكى قصدى نداشتيم، ولى خدا گواهى مىدهد كه آنها قطعا دروغگو هستند».
از این آیات معلوم میشود که مسجد خود به خود ذاتا تقدسی ندارد. پس آن وقت مقدس میشود که پایگاه توحید باشد و به اهداف دین خدمت کند. محل ذکر خدا و عبادت بندگان مؤمن باشد. به همین خاطر است که خداوند متعال تعمیر و آبادانی مسجد را به دست مؤمنین میسپارد.
حاصل آنکه: در دین اسلام، خداوند به جهت اهمیت و فضیلت مساجد بر دیگر مکانها، مسجد را به خود منسوب کرده و متعلق به خود دانسته است تا مزیت آن بر دیگر مکانها روشن شود. اختصاص مساجد به خداوند بر این اشاره دارد که مساجد، مورد توجه خاص ذات اقدس اوست. بنابراین، در مساجد جز کار خدایی نباید کار دیگری صورت پذیرد و جز مصالح مسلمانان، امر دیگری نباید مطرح شود. با این توضیح در تأسیس مساجد هم نمیتوان نیّتی به جز خدا، و هدفی غیر از اعتلای کلمه توحید داشت.
...................................................................
پینوشت
[1] طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ترجمه: مترجمان، ج ۲، ص1.