مبارزه آیت‌الله سید عبدالحسین لاری با استبداد داخلی و استعمار خارجی

13:04 - 1394/09/05

چکیده: آیت‌الله سید عبدالحسین لاری به دعوت مردم و بزرگان لار از نجف به این منطقه مهاجرت کرد. ایشان در دوره اقامت خود در این منطقه همزمان به مبارزه با استعمار خارجی و استبدادگران داخلی پرداخت.

سید عبدالحسین لاری

سید عبدالحسین در نجف اشرف متولد شد. پدرش سید عبدالله از اهالی دزفول بود که بعدها به نجف مهاجرت کرده بود. عبدالحسین از هفت سالگی، تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب آغاز کرد و سپس مشغول فراگیری علوم حوزوی و اسلامی شد. سید عبدالحسین لاری در دوران تحصیلات خود در درس اساتید بزرگ نجف حاضر شد و در اثر تلاش و کوشش فراوان در بیست و دو سالگی قدرت استنباط به‌دست آورد. وی موفق شد از میرزای شیرازی و دو تن دیگر از علمای آن دوره، اجازه اجتهاد دریافت کند.[1]

با توجه به ظلمی که در عهد قاجار بر مردم منطقه لار حاکم بود، مردم این منطقه با ارسال نامه‌ها و هیات‌هایی از میرزای شیرازی در خواست اعزام مجتهد مبارز و شجاعی را به این منطقه کردند تا ضمن جلوگیری از ستم و تجاوز حاکمان قاجار، به امور دینی و مذهبی مردم نیز رسیدگی کند. حاج علی لاری، معروف به حاج علی کبیر که در دوره اول مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و بعدها هم به وسیله عمال ستمگر منطقه لار شهید و به حاج علی شهید معروف شد، با عده‌ای از سران لار به عراق نزد میرزای شیرازی رفتند و تقاضای خویش را با او در میان گذاشتند. آیت‌الله شیرازی در پاسخ گفت: «در حال حاضر، چنین کسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باب تدبیری کنم و شخص برازنده‌ای را برای شما اختیار کنم».
سپس حاج علی با همراهان عازم نجف اشرف می‌شوند و در آن جا در پی هدف خویش به جست و جو می‌پردازند تا این که روزی سید مرتضی کشمیری را ملاقات، و از وی درخواست هجرت به لار می‌کنند ولی وی نمی‌پذیرد و سید عبدالحسین را برای این امر لایق‌تر می‌داند. حاج علی و همراهان نزد سید عبدالحسین رفته، از وی این را تقاضا می‌کنند. سید که در آن ایام ۴۵ سال داشت و دارای کرسی استادی و مشغول به تألیف و تصنیف بود به جهت این مسؤولیت‌ها ابتدا از پذیرش این درخواست سر باز زد اما مرحوم حاج علی با اصرار و مسافرت به سامرا و بیان ماجرا پیش میرزای شیرازی رفته و از وی استدعا می‌کند که از سید عبدالحسین بخواهد تا به دعوت آنان پاسخ مثبت دهد. میرزا به سید امر می‌کند تا به لار برود. سید چون فرمان استاد را واجب الاطاعه می‌داند، عازم ایران می‌شود.[2]

هجرت سید عبدالحسین لاری‌ به‌ لارستان‌، مصادف‌ با به‌ توپ‌ بستن‌ مجلس‌ و آغاز دورۀ استبداد صغیر بود. سید در نخستین‌ واکنش‌ خود، حکومت‌ «محمدعلی‌ شاه» را غیر مشروع‌ و همکاری‌ با آن‌ را برای‌ عموم‌ مسلمین‌ حرام‌ دانست‌. خلأ قدرت‌ سیاسی‌ در فارس‌ و مناطق‌ جنوبی‌، موجب‌ شد که‌ ادارۀ امور، به‌ کلی‌ مختل‌ شود. دستورات‌ و احکام‌ دولتی‌، توسط‌ مردم‌ نادیده‌ گرفته‌ می‌شد و ضابطین‌ محلی‌، قدرت‌ لازم‌ را برای‌ اجرای‌ مقررات‌ نداشتند. سید لاری در چنین شرایطی در مقر خود شهر لار با کمک مردم و در راستای‌ اجرای‌ اهداف‌ اسلامی‌، اقدامات اصلاحی انجام داد و اوضاع را کنترل نمود.[3]

فتوای جهاد علیه انگلیسی‌ها
سید لاری در برابر قرارداد ۱۹۰۷ میلادی که ایران را به دو منطقه بین دولت‌های انگلیس و روس تقسیم می‌کرد موضع قاطعی گرفت و آن را باطل و غیرقانونی شمرد. در جنگ بین‌الملل اول در فرمان‌هایی که برای سردار عشایر قشقایی; صولت الدوله صادر می‌کند، بر جهاد علیه انگلیسی‌ها تأکید کرده، می‌گوید: «من که مجتهد و جانشین پیغمبر اسلام هستم، به این وسیله فتوا می‌دهم که جهاد با این کفار حربی انگلیسی‌ها واجب است».

سید لاری از انگلیسی‌ها به «ابالیس انگلیس» یاد می‌کند؛ چنان‌که وی هرگز فجایع همسایه شمالی ایران، دولت روس را از دیده پنهان نمی‌دارد و درباره سیاست مکارانه آنان با ملت مسلمان ایران هشدار داده، آنان را «روس بدتر از مجوس» نام می‌برد. قراردادها و معاهداتی را که حاکمان کشورهای اسلامی با بیگانگان منعقد ساخته و از این راه، زمینه گسترش نفوذ بیگانه و اشغال بعضی از سرزمین‌های اسلامی را فراهم آورده‌اند، باطل و غیرقابل‌ قبول و اجرا دانسته و بیش از هر چیزی بر قانون شریعت اسلام تکیه و تأکید داشته است و استرداد سرزمین‌های غصب شده و قطع دست‌های استعمارگران از آن سرزمین‌ها را با دعوت ملل مسلمان به «جهاد» و «اتحاد» می‌داند.[4]

امربه‌معروف و برپاداشتن نماز جمعه
سید عبدالحسین لاری ترک امربه‌معروف و نهی از منکر را از مهم‌ترین عوامل ستم و گستاخی بیش‌ از حد حاکمان قاجار دانسته و در احیای این فریضه تلاش کرد. وی امربه‌معروف و نهی از منکر را بر همگان واجب عینی می‌دانست، همچنین وی در اجرای حدود الهی و تعزیرات شرعی، کوچک‌ترین مسامحه‌ای به خود راه نمی‌داد.

وی در حدود سال ۱۳۱۰ قمری به احیای نماز جمعه اقدام کرد و به ایراد خطبه‌های جمعه و اقامه نماز پرداخت. همچنین در اغلب شهرها اشخاصی را که توانایی امامت جمعه را داشتند، به سِمَت امام‌جمعه منصوب کرد. وی چنان در اقامه این فریضه الهی جدی بود که ترک آن را جایز ندانسته، حتی در سفری که با گروهی از یارانش در سال (۱۲۷۹ ش) به زیارت حضرت امام رضا(علیه‌السلام) رفته بودند، به اقامه نماز جمعه در صحن حرم همت گماشت.[5]

پی‌نوشت
[1]. حوزه نت.
[2]. تلخيصی از كتاب گلشن ابرار، سيد عليرضا سيد كباري، ج2، ص531.
[3]. آیت‌الله سید عبدالحسین لاری، اجرای‌ عملی‌ نظریه‌ «ولایت‌ فقیه» در یک قرن پیش.
[4]. اندیشه جهاد اسلامی در آثار سید عبدالحسین لاری.
[5]. شجره طیبه، عبدالحمید مهاجری، ص216-214.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 11 =
*****