شهید راه عدالت

07:41 - 1394/06/14

چکیده: اگر ریاست مدرسه حقانی با کسی غیر از آقای قدوسی بود، من باور نمی‌کنم که این مدرسه به این اندازه از فواید و آثار می‌رسید. این مرد بود که نشست آنجا، حواسش را جمع کرد، از همه کارهای خود برید، به هیچ کاری نپرداخت تا این مدرسه را به این رونق رساند.

شهيد حقاني

شهید علی قدوسی، در سال 1306ش در خانواده‌ای روحانی در شهر نهاوند متولد شد. پدرش یکی از روحانیون برجسته نهاوند و نزد آیت‌الله بروجردی از احترام خاصی برخوردار بود. شهید قدوسی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش در سال 1323 شمسی وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر بزرگانی چون آیت‌الله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی (ره) استفاده کرده و به درجه اجتهاد نائل آمد. شهید قدوسی از همان آغاز طلبگی، علاقه خاصی به اخلاق و عرفان داشت و در پی همین علاقه به کسب فضایل اخلاقی پرداخت.[1] وی در همین دوران با فضای استبداد حاکم بر کشور آشنا شد و به تبعیت از استاد خود امام خمینی به مبارزه با طاغوت ستم‌شاهی پرداخت.

مجاهد پیرو امام
آیت الله قدوسی که با اندیشه‌های سیاسی امام خمینی به خوبی آشنا شده بود پس از افشاگیری‌های امام خمینی در سال 1341ش که علیه لایحه کاپیتولاسیون و دیگر مصوبات خائنانه دولت و مجلس صورت پذیرفت، همواره همدوش همفکرانش به پشتیبانی از امام خمینی همت گماشت. او در قیام 15 خرداد 1342ش و تبعید امام خمینی در 13 آبان 1342ش همراه همه طلبه‌ها، استادان و مردم انقلابی به صحنه آمد و به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. اوج مبارزات آیة الله قدوسی در آن دوران، همکاری گسترده او با هیات مدرسین بود. هیأت مدرسین نخستین تشکیلات منسجم روحانیت بود که در سال 1337ش در زمان مرجعیت آیت‌الله العظمی بروجردی تاسیس شده بود. این هیات در سالهای 1341 - 1342ش بسیار فعال بود. اعلامیه‌های فراوان از سوی هیأت مدرسین در سراسر کشور پخش و جنایت‌های رژیم پهلوی برملا شد. هیأت مدرسین با انتشار اعلامیه‌ها، پشتیبانی اساتید حوزه علمیه قم از نهضت امام خمینی را به مردم آشکار ساخت.

این هیات که بعد به گروه یازده نفری شهرت یافت (و امروزه با نام جامعه مدرسین شناخته می‌شود) نخستین هسته مبارزه مخفی علیه رژیم پهلوی بود و در پوشش اهداف اصلاحی نظام آموزشی حوزه علمیه قم، به فعالیت‌های سیاسی می‌پرداخت. آیت‌الله قدوسی از بنیانگذاران این هیأت بود. هیأت مدرسین در سال 1345ش به‌ دست ساواک کشف و افراد آن تحت تعقیب مأموران پهلوی قرار گرفتند. آیت‌الله قدوسی در این ماجرا دستگیر شد. اما چون ساواک نتوانسته بود مدارکی علیه او پیدا کند، پس از چند ماه از زندان آزاد شد.
آیت‌الله قدوسی پس از آزادی، در تابستان 1345ش به زادگاه خود برگشت و به اقامه نماز جماعت در مسجد جامع نهاوند پرداخت. او پس از نماز منبر می‌رفت و همیشه در ضمن سخنرانی از امام خمینی یاد می‌کرد. ساواک چند بار به وی تذکر داد که نباید اسمی از امام خمینی برده شود اما او نمی‌پذیرفت. بدین علت سخنرانی او تعطیل شد و آیت الله قدوسی به قم برگشت. آیت الله قدوسی در دوران مبارزات در حالی که بسیاری از انقلابیون در زندان‌های رژیم پهلوی به سر می‌بردند به خانواده‌های آنان رسیدگی می‌کرد. در همین ایام، تبعید امام به ترکیه، موجب شد که انقلابیون از ضعف رهبری رنج ببرند. بسیاری از جوانان انقلابی که مسلحانه با رژیم مبارزه می‌کردند درخطر التقاط فکری گرفتار آمده بودند. آیت‌الله قدوسی با اغلب این افراد تماس داشت و ضمن نشست‌های مختلف آنها را هدایت می‌کرد.[2]

احیای فرهنگ اسلامی
شهید قدوسی برای احیای فرهنگ پربار اسلامی، همیشه اهمیت ویژه‌ای قائل بود. به همین دلیل، مهم‌ترین فعالیت خود را صرف پایه‌ریزی یک نظام آموزشی نو و پر ثمر می‌نمود و اعتقادش بر این بود که باید به‌ موازات فعالیت سیاسی، زیربنای فرهنگی و مکتبی را نیز تقویت کرد. به دنبال همین اندیشه بود که با همکاری و همفکری شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی در قم نمود تا با اعمال شیوه‌ای نو و کارساز، به تربیت افرادی متعهد و عالم با بینش صحیح سیاسی بپردازد.

مکتب توحید
با توجه به وضع نابسامان جامعه در زمان رژیم شاهنشاهی و وجود فحشا و فساد در بین اقشار مختلف جامعه، به‌ ویژه زنان که قشری آسیب‌پذیر و مورداستفاده ابزاری از سوی تبلیغ‌کنندگان فرهنگ غربی بودند، شهید قدوسی بدین فکر افتاد تا محلی برای نشر فرهنگ و علوم اسلامی در میان زنان جامعه تأسیس کند. ازاین‌رو، با ایجاد یک روش طلبگی برای خواهران و آشنایی آنان با فرهنگ اصیل اسلامی و دروس پربار دینی، سدی مستحکم در برابر این موج فساد ایجاد نمود. ایشان در سال 1352ش «مکتب توحید» را که مدرسه علوم دینی خواهران بود، تأسیس کرد که با استقبال بی‌نظیر زنان و دختران مسلمان که مایل بودند با مبانی و دروس اسلامی آشنا گردند، روبه‌رو شد.[3]

شهادت
آیت‌الله قدوسی پس از انقلاب با حکم امام خمینی به سمت دادستانی انقلاب برگزیده شد و سرانجام بعد از ۳۱ ماه خدمت، درحالی‌که ۸ ماه از شهادت فرزندش محمدحسن در عملیات هویزه می‌گذشت، در جریان بمب‌گذاری در دادستانی انقلاب در چهارراه قصر تهران که بعدها سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مسئولیت آن را بر عهده گرفت، ترور شد و به شهادت رسید. بعدها معلوم شد فردی نفوذی از کارمندان دادستانی دقایقی قبل از انفجار زیر اتاق قدوسی بمبی آتش‌زا تعبیه کرده و به سرعت از این مکان خارج‌شده است. این‌چنین بود که در ساعت 40: 8 روز شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ش انفجار مهیبی در زیر دفتر قدوسی رخ داد، به‌نحوی‌که دیوار پشت سر او جداشده و او را از اتاقش در طبقه دوم به کف حیاط دادستانی پرت کرد. قدوسی که به‌شدت مجروح شده بود ابتدا به بیمارستان ۵۰۱ ارتش و سپس به بیمارستان شهدا انتقال‌یافته و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما تلاش‌ها ناکام ماند و وی در نهایت به دلیل خونریزی شدید مغزی به شهادت رسید. پیکر قدوسی پس از تشییع توسط گروه کثیری از مردم در صحن مطهر حرم حضرت معصومه در قم به خاک سپرده شد.[4]

شهید قدوسی از نگاه امام خمینی
در پی شهادت ایشان امام خمینی پیام تسلیتی صادر کرد. در این پیام آمده بود: «باکمال تأسف و تأثر حجت‌الاسلام شهید قدوسی به دوستان شهید خود پیوست. شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود؛ و اخیراً مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. این‌جانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم، و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف می‌شناختم. شهادت بر او مبارک و وفود الی اللَّه و خروج از ظلمات به‌سوی نور بر او ارزانی باد. راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت. چه‌بهتر که در حال خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی شربت شهادت نوشیدن و با سرافرازی به لقاءالله رسیدن. و این همان است که اولیای معظم حق‌تعالی آرزوی آن را می‌کردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب می‌کردند.»[5]

شهید قدوسی از نگاه مقام معظم رهبری
« ... هم پرکار بود، خسته نمی‌شد، هم پشتکار داشت. اين طور نبود که یک کاری را رها کند و دنبال کار دیگری برود. نمونه آن مدرسه حقانی، اگر ریاست مدرسه حقانی با کسی غیر از آقای قدوسی بود، من باور نمی‌کنم که این مدرسه به این اندازه از فواید و آثار می‌رسید. این مرد بود که نشست آنجا، حواسش را جمع کرد، از همه کارهای خود برید، به هیچ کاری نپرداخت تا این مدرسه را به این رونق رساند و از لحاظ شکل و محتوی مدرسه را به حد مطلوب و قابل‌ توجهی قرارداد.»[6]

_______________________________
پی‌نوشت
[1]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[2]. برگرفته از كتاب گلشن ابرار، محمد حسین قدوسی، ج 2، ص 867.
[3]. عدالت در خون.
[4]. تاریخ ایرانی.
[5]. صحیفه امام خمینی، جلد ۱۵، صفحه ۱۷۵.
[6]. مغرب نیوز.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
16 + 3 =
*****