چکیده: سید حسن مدرس یکی از روحانیون مبارز در تاریخ معاصر ایران به حساب میآید که تلاش فراوانی برای جلوگیری از نفوذ و ستم بیگانگان و حامیان داخلی آنان داشت.
سید حسن مدرس در سال ۱۲۷۸ قمری در روستای سرابه از توابع اصفهان متولد شد. پدرش سید اسماعیل طباطبائی امور شرعی مردم آن روستا را به عهده داشت. سید حسن بعد از تحصیلات مقدماتی و به منظور ادامه تحصیل علوم دینی، در سال ۱۲۹۸ قمری نزد جدش سید عبد الباقی رفت و به مدت ۱۳ سال در حوزه علمیه اصفهان نزد اساتید این شهر مشغول تحصیل شد و به درجه اجتهاد رسید.[1]
شهید مدرس در شعبان ۱۳۱۱ قمری به نجف مهاجرت کرد و پس از هفت سال اقامت در نجف و تأیید مقام اجتهاد او از سوی علمای این شهر در سال ۱۳۱۸ قمری در سن چهل سالگی به اصفهان بازگشت.[2] مدرس پس از بازگشت به ایران ابتدا در اصفهان به تدریس پرداخت و پس از مدتی به تهران نقل مکان کرد و درس خود را در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) آغاز کرد. ایشان در ۲۷ تیرماه ۱۳۰۴ شمسی تولیت این مدرسه را به عهده گرفت و به اداره امور طلاب و مدرسه پرداخت. [3]
فعالیتهای سیاسی
شهید مدرس علاوه بر حیات علمی پربار خود در عرصه سیاست هم بسیار فعال بود تا جایی که حتی ایشان بیشتر بهعنوان یک شخصیت سیاسی شناخته میشود. ایشان در زمان مشروطه به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاجآقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطهخواهان کوشید. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاجآقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی تشکیل داد و خود به نایبرئیسی این انجمن انتخاب شد. وی با مشروطهخواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت. [4]
پس از فتح تهران و پیروزی مشروطهخواهان، مقدمات تأسیس دوره دوم مجلس شورای ملی فراهم و انتخابات بهصورت عمومی برگزار و مجلس تشکیل شد. بر اساس اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، باید پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر مصوبات مجلس به منظور عدم مغایرت آنها با احکام شرع نظارت داشته باشند. به این منظور، مراجع نجف بیست نفر از مجتهدان از جمله مدرس را به مجلس شورای ملی معرفی کردند و مدرس هم بر اساس قرعه انتخاب شد.[5]
شهید مدرس در مجلس دوم و سوم به فعالیتهای خود ادامه داد ولی اقدامات او پس از قدرت گرفتن رضاخان نمود بیشتری یافت. در این دوران رضاخان در مقام وزارت جنگ در امور لشکری، کشوری و مالی، مداخله میکرد و مدرس در آغاز با سردار سپه مدارا کرد، ولی بعدها با اقدامات او مخالفت کرد و به همراه شش تن از نمایندگان، رضاخان را به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی و اقداماتی که بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه بود و همچنین حمایت از افراد فاسد استیضاح کرد اما این اقدامات بهجایی نرسید و سردار سپه رأی اعتماد گرفت.[6]
ایستادگی سید حسن مدرس در برابر زیادهخواهی رضاخان از سوی دژخیمان پهلوی بیپاسخ نماند و عمال پهلوی دریافتند که سید یکی از مهمترین موانع آنان برای تسلط بر ایران است و به همین دلیل در صبح روز هفتم آبان ماه ۱۳۰۵ ش هنگامیکه مدرس برای تدریس بهسوی مدرسه سپهسالار رهسپار بود در خم کوچهای از پشت سر و جلو و نیز پشتبام او را هدف گلوله قراردادند اما مدرس با ترفندی تروریستها را گمراه کرد و جان سالم بدر برد.[7]
پساز این ترور نافرجام، نه تنها تأثیری در روحیه مدرس نداشت بلکه او با ارادهای سرشار به مبارزه با این عنصر وابسته به انگلستان پرداخت و در مسیر احقاق حقوق مردم از هیچ کوششی فروگذار نبود. رضاخان که همواره مدرس را بهعنوان مانعی بر سر راه سیطره بر ایران میدید در اقدامی دیگر برای حذف این چهره مردمی، سرتیپ درگاهی رئیس وقت شهربانی را مأمور این امر نمود.
شهادت
در شامگاه ۱۶ مهرماه سال ۱۳۰۷ ش سرتیپ درگاهی، رئیس شهربانی تهران و همراهانش به منزل مدرس هجوم آوردند و وی را ابتدا به یکی از روستاهای اطراف مشهد و سپس به شهر دورافتاده خواف تبعید کردند. شهید مدرس در خواف در قلعهای نظامی زندانی شد و تحت نظر شدید مأموران امنیتی قرار گرفت و ممنوعالملاقات شد. دوران تبعید او بیشتر از نه سال طول کشید. سرانجام غروب ۲۶ رمضان ۱۳۵۷ قمری برابر با دهم آذر ۱۳۱۶ شمسی سه مأمور نزد مدرس آمدند و چای سمی را بهاجبار به او خوراندند مأموران که دیدند خبری از اثر سم نیست، عمامه سید را در هنگام نماز از سرش برداشتند، برگردنش انداختند و او را خفه کردند. وی در شهر کاشمر به خاک سپرده شد[8] و روح بلندش در جوار رحمت ایزدی آرام گرفت.
روحش شاد و یادش گرامی.
_________________________________
پینوشت:
[1]. مدرس، علی مدرسی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران۱۳۶۶ش، ج1، ص23.
[2]. گلشن ابرار، جمعی از مولفین، نشر معروف، ۱۳۸۵ش، ج2، ص565-564.
[3]. همان.
[4]. فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، اصغر محمدی، مطالعات انقلاب اسلامی ۱۳۸۶ شماره ۹ و ۱۰.
[5]. مدرس، همان، ص31-30.
[6]. فعالیتهای سیاسی اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس، همان و مدرس، همان، ج1، ص62-52.
[7]. زندگی نامه خودنوشت مدرس، روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰/۰۹/۱۳۸۴.
[8]. روایتی از تبعید و شهادت مدرس.