چکیده: اعلامیهی جهانی حقوق بشر، پیمانی بینالمللی است. با احترام به همهی کسانی که دغدغهی انسان و انسانیت را داشته و در پی کم کردن آلام و درد و رنج بشر در طول تاریخ گام برداشتهاند؛ اما این اعلامیه با لحاظ نقات قوت و فوایدش، دارای نقاط ضعف ساختاری و نیز ابهامات مفهومی/مصداقی است که ضرورت نقد و اصلاح آن را ضروری میسازد. در این نوشتار نقد مادهی اول آن بیان میگردد.
اعلامیهی جهانی حقوق بشر، پیمانی بینالمللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسید. جنگ جهانی دوم و کشته و مجروح و بیخانمان شدن میلیونها انسان، جمعی را بر آن داشت تا برای اولین بار حقوقی که تمام انسانها مستحق آن هستند را تدوین کرده و جهانیاش سازند. این اعلامیه دارای 30 ماده است. موضوعات حقوقی این اعلامیه متعلق به حوزههای: سیاسی، شهروندی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میباشد.
با احترام به همهی کسانی که دغدغهی انسان و انسانیت را داشته و در پی کم کردن آلام و درد و رنج بشر در طول تاریخ گام برداشتهاند؛ اما این اعلامیه با لحاظ نقاط قوت و فوایدش، دارای نقاط ضعف ساختاری و نیز ابهامات مفهومی و مصداقی است که ضرورت نقد و اصلاح آن را ضروری میسازد. در این نوشتار نقد مادهی اول آن بیان میگردد.
مادهی اول: تمام افراد بشر آزاد به دنيا میآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل هستند و بايد با يكديگر با روح برادری رفتار كنند.[1]
نقد
1. اشکال اول در خصوص الزام(باید) وارد شده در این ماده است. آیا این الزام، الزامی حقوقی است و یا صرفا اخلاقی؟ اگر الزامی حقوقی است، نوع مجازات و راهکار اعمال آن چیست و در کدام ماده بدان پرداخته شده است. این از سویی و از سوی دیگر آن که تعیین نوع مجازات بر اساس کدام مکتب و روش حقوقی و مبانی صورت میپذیرد. وجه ترجیح مکتب حقوقی الف بر ب چیست؟ به طور مثال در برخی ایالات آمریکا حکم اعدام برای برخی جرایم اعمال میشود و در برخی ایالات دیگر حکم اعدام زمانی اجرا نمیشده و سپس اجرا میشود.[2]
اگر الزام صرفا اخلاقی است، چه سود و فایدهی عمدهای بر آن مترتب است و اساسا چهقدر یک امر صرفا اخلاقی در جهان کنونی قابلیت التزام و اجرا دارد؟ از سویی دیگر بر اساس کدام مکتب اخلاقی این ماده تدوین و الزام آور گردیده است؟ در جهان متشتت امروز که انواع مکاتب اخلاقی، اعم از سود گرا، لذت گرا، فضیلت گرا، امر الهی، کانتی، فرد محور، جمع گرا و ...[3] به چشم میخورد، بر اساس کدام مکتب این التزام استخراج شده و وجه ترجیح و التزام به آن بر اساس کدام اصل و استدلال است؟
2. اشکال دوم اینکه تعبیر «رفتار برادرانه» که در متن این ماده به کار رفته به چه معناست؟ به راستی مصادیق رفتار برادرانه بر اساس کدام مکتب و آیین مقصود مولفان این اعلامیه است؟ نوع مجازات و شکل اعمال آن در صورت نقض این رفتار چیست و بر اساس کدام مکتب تعیین میشود؟ بله بر اساس آموزههای قرآنی که همهی انسانها فرزندان حضرت آدم هستند و از سوی حضرت حق واجد کرامت گردیدهاند «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم [اسراء/ 70] ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم» اعمال رفتاری برادرانه ممکن و بایسته است؛ اما در مکاتبی که انسان، گرگِ انسان است؛ آنگونه که هابز میگوید[4] و یا تکامل یافتهی حیوان است؛ آنگونه که داروین مدعی است[5] و پارادایم غالب انسان شناسانهی کنونی اندیشهی غرب است، روح و رفتار برادرانه به چه معنی و صورتی ممکن و محصل است؟
3. اشکال سوم اینکه واژهی «آزاد» در این ماده به چه معناست. در اندیشهی مادی که اساسا منکر روح بوده و فیزیکالیسم، کارکردگرا و ... بوده[6] و به اصالت جسم باور دارند، چگونه دم از آزادی انسان میزنند؟! جسم بدون روح که با آزادی نسبتی ندارد. اساسا آزادی اندیشه، عقیده، بیان و مفاهیمی از این دست که مترتب بر آزادی انسان است، آیا جز با آزادی روح معنا مییابد؟! حال مولفان اگر انسان منهای روح را در نظر میگیرند که آب در هاون میکوبند و اگر انسان دارای روح را مد نظر دارند، بایستی مشخص کنند چگونه در اینجا از آن اصول مقبول جهان مادی عدول کرده و چگونه التزامات این آزادی و اعمال و حراستش را تمهید خواهند کرد؟
---------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. سایت حقوق
[2]. http://www.iribnews.ir/NewsBody.aspx?ID=94475.
[3]. http://www.mesbahyazdi.ir/node/4755.
[4]. http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46714.
[5]. http://www.hawzah.net/fa/Question/View/2309 و نیز:http://islamquest.net/fa/archive/question/fa4014 و یا http://www.beytoote.com/scientific/gozaresh-elmi/darwin-theory.html.
[6]. http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/6008313920902.pdf.