سعادت یعنی شهادت

00:03 - 1391/11/20

شهید محمد گرجی‌، فرزند رمضان‌، در سال‌ 1344 در روستای‌ شیرخوارکلا از توابع‌ شهرستان‌ قائم‌ شهر و در خانواده‌ ای ‌مذهبی‌ و کشاورز دیده به جهان گشود.

شهدا

شهید محمد گرجی‌، فرزند رمضان‌، در سال‌ 1344 در روستای‌ شیرخوارکلا از توابع‌ شهرستان‌ قائم‌ شهر و در خانواده‌ ای ‌مذهبی‌ و کشاورز دیده به جهان گشود. سال‌ های‌ به یادماندنی دبستان‌ را در همان‌ سامان‌ به‌ پایان‌ برد و با آغاز انقلاب‌ اسلامی‌، به‌ حوزه علمیه کوتنای قائم‌ شهر رفت‌. شاید علّت‌ حقیقی‌ پیوستنش‌ به‌ جامعه روحانیت‌، تأثیر عظیم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ بوده ‌باشد؛ هر چند که‌ تربیت‌ مذهبی‌ و محیط‌ پاک روستا و علاقه قلبی‌ به‌ اسلام‌ و روحانیت‌ شیعی‌ هم‌ می‌ تواند دلیلی ‌دیگر بر این‌ پیوستگی‌ باشد.

در حوزه عملیه کوتنای‌ قائم‌ شهر، مقدمات‌ علوم‌ اسلامی‌ را آغاز کرد و بعد از دو سال‌ به‌ حوزه علمیه نکا، نقل‌ مکان‌ نمود. مدتی‌ بعد به‌ مدرسه علمیه رستم‌ کلای‌ بهشهر رفت‌ و سرانجام‌ در سال‌ 61، وقتی‌ آمادگی‌ لازم‌ را برای‌ پیوستن‌ به‌ حوزه‌ علمیه قم‌ در خویش‌ دید، رهسپار آن‌ دیار گردید و به‌ جمع‌ دانش‌ پژوهان‌ آن‌ سامان‌ درآمد.

همراه‌ با درس‌، به‌ تهذیب‌ نفس‌ و اکتساب‌ فضایل‌ پرداخت‌ و با یاری‌ و راهنمایی‌ مدرّسان‌ اخلاق حوزه‌، به‌ بازنگری‌ ومراقبت‌ از خویش‌ پرداخت‌. روزه‌ را دوست‌ می‌ داشت‌ و نمازهای‌ شبانه‌ را با علاقه‌ و خلوص‌ به‌ جای‌ می‌ آورد و شب‌ های‌ جمعه‌ را به‌ مسجد جمکران‌ می‌ شتافت‌. از آغاز جنگ‌ تحمیلی‌، با آن‌ که‌ سخت‌ گرفتار درس‌ بود، ولی‌ روح‌ خداجوی‌ او همراه با رزمندگان‌ اسلام‌، در جبهه‌ های‌ نبرد پرواز می‌ کرد. همیشه‌ آخرین‌ اخبار جنگ‌ را با اشتیاق دنبال‌ کرد. فکر پریدن با شهادت‌، راحتش‌ نمی‌ گذاشت‌؛ و دل‌ بی‌ قرارش‌ آرام‌ نمی‌ گرفت‌.

معارف‌ اسلامی‌ با همه‌ عظمتش‌ نتوانست‌ آن‌ روان‌ ناشکیبا را در حوزه‌ نگه‌ دارد. وجدان‌ بیدار و جوانش‌، او را به‌ محاکمه خویش‌ کشانده‌ بود. گویا ماندن‌ در شهرهای‌ آرام‌ و با امنیّت‌ را مکروه‌ می‌ پنداشت‌. جدالی‌ سخت‌ در اندرون‌ خسته‌ اش‌ آغاز شده‌ بود. سرانجام‌ عشق‌، بر مسایل‌ دیگر غالب‌ آمد و او رهسپار جبهه‌ گردید.
در سال‌ 1360 سفری‌ به‌ کردستان‌ کرد. در دومیّن‌ سفر، به‌ کامیاران‌ و مریوان‌ شتافت‌ و بالاخره‌ در سومین‌ و آخرین‌ سفر حیات‌ خویش‌، در عملیات‌ والفجر چهار شرکت‌ جست‌ و آنگاه‌ که‌ در بحبوحه نبرد، سریع‌ و دلیرانه‌ از کانالی‌ به‌ کانال‌ دیگر قدم‌ بر می‌ داشت‌، در تاریخ‌ 1362/8/1 با شلیک‌ خمپاره مزدوران ‌بعثی‌، قلب‌ جوانش‌ از هم‌ درید و با چهره‌ ای‌ لاله‌ گون‌ از خون‌ عشق‌، در خاک‌ قلسقله مریوان‌ کامیاران‌، به‌ شهادت‌ رسید.

تنها راه سعادت را شهادت یافتم
(ربنا افرغ‌ علینا صبرا و ثبت‌ اقدامنا وانصرنا علی‌ القوم‌ الکافرین‌) بار پروردگارا! ای‌ غیاث‌ المستغیثین‌! ای‌ رب‌ العالمین‌! و ای‌ حبیب‌ قلوب‌ الطالبین‌! تو را شکر که‌ شربت‌ شهادت‌ ـ این‌ یگانه‌ راه‌ رسیدن‌ انسان‌ به‌ خودت‌ ـ را به‌ من‌ بنده‌ حقیر و فقیر وگناهکار خود ارزانی‌ داشتی‌. تو را شکر که‌ این‌ نعمت‌ را بر این‌ انسان‌ ذلیل‌ عطا فرمودی‌ و من‌ تنها راه‌ سعادت‌ خویش‌ را شهادت‌ در راهت‌ یافتم‌ و چه‌ زیباست‌ که‌ من‌ کوچک‌ ترین‌ به‌ اعلاترین‌ و ارزشمندترین‌ ارزشها دست‌ یافتم‌ و این‌ نیست‌ مگر لطف‌ و عنایت‌ پروردگار نسبت‌ به‌ بنده‌ اش‌.

کیست که رنج‌ های امام زمان(عج) را درک کند؟
خدایا! مرا از این‌ همه‌ لطف‌ و عنایت‌ دور نگردان‌ و شهادت‌ را نصیبم‌ کن‌ و تو ای‌ امام‌! ای‌ که‌ لحظه‌ لحظه‌ این‌ زندگی‌ بر تو سخت گذشت‌. ولی‌ ای‌ امام‌! کیست‌ که‌ این‌ رنج‌ ها و دردهای‌ تو را درک‌ کند؟ و کیست‌ که‌ دریابد که‌ لحظه‌ ای‌ کوتاهی‌ از این ‌حرکت‌ به‌ هر عنوان‌ خیانتی‌ بس‌ بزرگ‌ به‌ تاریخ‌ انسانیت‌ و کلیه‌ انسان‌ های‌ حاضر و آینده‌ تاریخی‌ می‌ باشد؟ اماما! یاران‌ اباعبدالله‌ در صحرای‌ کربلا همراه‌ و هم‌ رزم‌ امام‌ حسین‌(ع) و با آن‌ فریاد مظلومانه‌ امام‌ حسین‌ (ع) شهید شدند اما یاران‌ تو و سربازان‌ تو بیشترشان‌ از کسانی‌ هستند که‌ هنوز تو را ندیدند و این‌ هم‌ یکی‌ از ویژگی‌ های‌ خاص‌ این‌ عزیزان‌ است‌.

و اما شما ای‌ پدر و مادرم‌! ضمن‌ عرض‌ سلام‌ خدمت‌ شما امیدوارم‌ هیچ‌ ناراحتی‌ نداشته‌ باشید. ای‌ پدر و مادری‌ که‌ مصداق‌ حسین‌ (ع) و زینب‌(س‌) هستید! من‌ در زندگی‌ رنج‌ های‌ زیادی‌ را بر شما متحمل‌ ساختم.‌ امیدوارم‌ که‌ شهادتم‌ جبران‌ این‌ همه‌ رنج‌ ها ومشقت‌ ها را کرده‌ باشد. پدر و مادرم‌! از اینکه‌ فکر می‌ کردید در مکانی‌ راحت‌ قرار بگیرم‌ و در سنگر نباشم ، ‌غمگین‌ بودم‌. من‌ نمی‌ توانستم‌ به‌ خود بقبولانم‌ که‌ برادرهایمان‌ در مرزها شهید شوند و من‌ هر روز شاهد باشم‌ که‌ این قدر کشته‌ یا زخمی‌ دادیم‌.

پدر و مادرم‌! می‌ دانم‌ از دست‌ دادن‌ من‌ شاید برایتان‌ مشکل‌ باشد ولی‌ غم‌ از دست‌ دادن‌ حسین‌ (ع) بر فاطمه‌ (س‌) سنگین‌ نبود؟ مگر آنها نبودند که‌ با خون‌ مطهرشان‌ به‌ اسلام‌ جان‌ تازه‌ ای‌ بخشیدند و اسلام‌ را زنده‌ نگه‌ داشتند؟ من‌ هم‌ به‌ سهم‌ خویش‌ مبارزه‌، جهاد و شهادت‌ آموختم‌. من‌ آموختم‌ که‌ زندگی‌ مادی‌، نکبت‌ بار است‌ و نباید منتظر شد تا مرگ‌ به‌ سراغمان‌ بیاید. بلکه‌ باید به‌ سراغ‌ مرگ‌ برویم‌. مگر انسان‌ ها یکدفعه‌ بیشتر می‌ میرند؟ پس‌ چه‌ بهتر که‌ این‌ مرگ‌ در راه‌ خدا باشد و تولدی‌ باشد که‌ همانا مرگ‌ به‌ دنبال‌ نداشته‌ باشد که‌ همانا شهادت‌ است‌. 

پس‌ آیا باید برای‌ یک‌ چنین‌ فرزندی‌ که‌ یک‌ چنین‌ راهی‌ را انتخاب‌ کرده‌ ناراحت‌ بود یاخوشحال‌؟ معلوم‌ است‌ که‌ باید خوشحال‌ بود. چرا که‌ سرور شهیدان‌ حسین‌ بن‌ علی‌ (ع) یک‌ چنین‌ راهی‌ را انتخاب‌ کرده‌ بود و راه‌ حسین‌ (ع) نصیب‌ هر کس‌ نمی‌ شود.
برادرانم‌ حسین‌ علی‌ و محمد علی‌ احمدی‌! خواهشی‌ که‌ از شماها دارم‌ اینست‌ که ‌پیوسته‌ در راه‌ اعتلای‌ اسلام‌ عزیز کوشا و تمامی‌ فرامین‌ امام‌ را به‌ جان‌ و دل‌ پذیرا باشید. زمان‌، زمان‌ حسین‌ (ع) است‌ و ایام‌ عاشورا.
شما ای‌ خواهران‌ مومن‌ و مسلمانم! پیام‌ و حرفی‌ که‌ این‌ حقیر با شما دارد این‌ است‌ که‌: حجاب‌، عفت‌ و پاکدامنی‌ را سرلوحه‌ زندگی‌ خودتان‌ قرار دهید و همیشه‌ فاطمه‌‌ وار و زینب‌‌ گونه‌ زندگی‌ و مبارزه‌ کنید. حرف‌ کوتاهی‌ با تمامی‌ مسلمانان‌ حاضر و آینده‌ تاریخ‌ دارم‌ که‌ ای‌ برادران‌ و خواهران‌ مسلمان‌ و آزاده‌! اطاعت‌ از فرامین‌ رهبر انقلاب‌ را واجب‌ شرعی‌ دانسته‌ و دوستان‌ او را دوست‌ بدارید و دشمنش‌ را دشمن‌ بدارید که‌ همانا دوستان‌ او ، دوستان‌ خدا هستند و دشمنان‌ او ، دشمنان‌ دین‌ خدا. با هم‌ متحد باشید و از هم‌ جدا نشوید. زیرا هنگامی‌ پیروزی‌ به‌ دست‌ می‌ آورید که‌ وحدت‌ بین‌ امت‌ واحده‌ حفظ‌ شود.

و اما یک‌ حرف‌ کوچکی‌ به‌ خانواده‌ ام‌ دارم‌ و آن‌ این‌ است‌ که‌: شاید شما برایم ‌عروسی‌ تهیه‌ دیدید، اما عروسی‌ بنده‌ وقتی‌ است‌ که‌ به‌ خون‌ خویش‌ غلطان‌ می‌ شوم‌ و با لباس‌ سفید که‌ همانا کفنم‌ می‌ باشد به‌ استقبال‌ قبر می‌ روم‌.
در پایان‌ از جوانان‌ آزاده‌ ایران‌ می‌ خواهم‌ که به سوی جبهه‌ ها بشتابید. دیگر عرضی‌ ندارم‌ دعا کنید بی‌ گناه‌ از دنیا رفته‌ باشم‌. برای‌ طولانی‌ شدن‌ عمر رهبر کبیر انقلاب‌ دعا کنید.

نویسنده: خبرگزاری رسا

منبع: سایت ذی طوی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 0 =
*****