چکیده: وقتی به شهر مقدس قم وارد شوید، به خیابانی برخورد میکنید که نامش خاطره دورانی را زنده میکند که در آن دوران جوانان غیرتمند قم به خیابانها آمدند و اولین جرقه انقلاب را زدند و با مبارزات انقلابیون، طومار 2500 ساله شاهنشاهی را در هم پیچیدند.
وقتی به شهر مقدس قم وارد شوید، به خیابانی برخورد میکنید که نامش خاطره دورانی را زنده میکند که در آن دوران جوانان غیرتمند قم به خیابانها آمدند و اولین جرقه انقلاب را زدند و با مبارزات انقلابیون، طومار 2500 ساله شاهنشاهی را در هم پیچیدند.
صبح روز نوزدهم دی ماه 1356 با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه، و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند.
بعد از این تجمع مردم به منزل آیات عظامی مثل آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی رفته، و حضرات علماء برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.
یکی از عوامل مهمّی که در شکل گیری قیام نوزده دی و سرعت بخشیدن به انقلاب نقش مهمی داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سید مصطفی خمینی (ره) موجی از نفرت را نسبت به نظام در بین مردم شعلهور کرد.
در مراسم بزرگداشت حاج آقا مصطفی، مراسم ختم به صحنههای مبارزه علیه نظام و حمایت از امام تبدیل شد. 19 دی قیام عمومی مردم و روحانیت بود که به اوج خود رسید و مردم با شعارهای «اللّه اکبر» و «لا اله الا اللّه» و با در دست داشتن سنگ و چوب به سوی عمّال شاه درگیری را به اوج خود رساندند.
غروب روز نوزدهم دی ماه، شهر خون و قیام، گلگون شده بود و فضای شهر پر از غم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهربانی بود، و تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. تنها چیزی که در منطقه درگیری به چشم میخورد عبا، عمامه و کفشهایی بود که از روحانیان و مردم به جا مانده و آغشته به خون بود.
مردم به خیابانهای اطراف رفته، این شعار را سر میدادند «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی». این شعار زیبا در پایان آن روز غم انگیز، عشق بیکران مردم را به رهبر محبوب خویش نشان میداد.
امام در حادثه قیام خونین 19 دی پیام تسلیت دادند و فرمودند: من متحيرم كه اين فاجعه را، اين فاجعه بزرگ را، به كى بايد تسليت بگويم؟ آيا به رسول اكرم (صلى اللَّه عليه و آله) و به ائمه معصومين (عليهم السلام) به حضرت حجت (سلام اللَّه عليه) تسليت بگويم؛ يا به امت اسلام، به مسلمين، به مظلومين در تمام اقطار عالَم تسليت بگويم؛ يا به ملت مظلوم ايران تسليت بگويم؛ يا به اهالى محترم قم، داغديدهها، تسليت بدهم؛ يا به پدر و مادرهاى مصيبت ديده تسليت بدهم؛ يا به حوزههاى علم و علماى اعلام تسليت بگويم؟ به كى بايد تسليت گفت و از كى بايد تشكر كرد در اين قضايا كه براى اسلام پيش مىآيد و اين ملت بيدار ايران در مقابل اين مصيبتها استقامت مىكند، كشته مىدهد، هتك مىشود.[1]
حضرت امام خمینی (رحمهالله) منشاء همه این جنایات و فساد را در شخص شاه میبیند و اعتراضش را متوجه او میکند و میفرماید: اگر ما يك ارتش انگلى نداشتيم و يك ارتش مستقل داشتيم، اجازه نمىداد كه مستشارها بيايند همه چيزها در تحت دستور آنها باشد؛ و اينها صاحب منصبهايشان جز آلت، هيچ چيز نباشند.
براى اينكه ارتش ما هم يك ارتشى مستقل نيست؛ همهاش در تحت نظر يك آدم است. يك آدم فاسد همه چيز را فاسد كرده. يك بز فاسدِ كچل مىگويند يك گله را كچل مىكند. اين فساد، همه فسادها ... منتها ايران از باب اختناقى كه هست نمىتوانند دست بگذارند روى آنكه همه مفسدهها زير سر اوست.
مىگويند مأمورين، مأمورين! آقا مأمورين از كى امر دارند كه بكشند مردم را؟ از كى امر دارند كه بريزند توى مدرسه حجتيه و طلبهها را بكشند؟
از كى امر دارند كه در چهار راهها مسلسل را بكِشند و مردم را بكُشند؟ مگر كسى مىتواند امر بدهد الّا خود آن مردك؟ از خود اوست همه اين مفاسد. مگر مجلس حق دارد كه يك كلمهاى بگويد بدون اذِن اين مردك؟ مگر ارتش حق دارد يك كلمه بگويد بدون اذِن اين؟ مگر قضات ما آزادند؟ مگر استقلال قضايى ما داريم؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحيت هم ندارند.
اشكال اين است كه چرا رفتى قاضى شدى؟ مىگويى نمىتوانم حكم حق بكنم؛ خوب، غلط كردى رفتى قاضى شدى، رها كن.
الآن اداره مملكت ما، هر گوشهاش را دست بگذاريد، اسلحه دست غيرصالحها هست. و سَرِ همه امور هم برمىگردد به دربار، و برمىگردد به اين شخص. اين را بايد از بين بُرد.[2]
نهایتاً تظاهرات اعتراض آميز مردم و علماء در چهار راه فاطمى شهر قم، با يورش مسلحانه نيروهاى انتظامى رژيم شاه مواجه گرديد و اين واقعه سر منشأ قيامها و چهلمهاى پياپى شد و نهايتاً به سقوط رژيم شاه منجر گرديد.
__________________
پینوشت:
[1]. صحيفه امام، ج3، ص: 297
[2]. صحيفه امام، ج3، ص: 309