جایگاه شیعیان در قیامت

20:57 - 1391/11/25
حضرت امام جعفر صادق عليه‌ السلام را غلامى بود كه استر آن بزرگوار را نگاهدارى مى‌ نمود، تا نماز آن حضرت تمام شود و حضرت را سوار نمايد و به منزل برساند.
علی(ع)

حضرت امام جعفر صادق عليه‌ السلام را غلامى بود كه استر آن بزرگوار را نگاهدارى مى‌ نمود، تا نماز آن حضرت تمام شود و حضرت را سوار نمايد و به منزل برساند اتفاقا روزى از روزهاى آن غلام بر در مسجد شسته بود. چند نفر از اهل خراسان پيدا شدند.

يكى از آنها رو كرد به آن غلام و گفت: ميل دارى از حضرت صادق عليه السلام خواهش كنى كه مرا مكان تو قرار دهد من غلام او باشم و به جاى تو بمانم و مالم را به تو بدهم و من مال بسيارى دارم تو بروى و آن مالها را تصرف نمايى و من اينجا به جاى تو بمانم؟

غلام گفت: از آقاى خود خواهش مى‌کنم اين را؛ پس به خدمت حضرت مشرف شد و عرض كرد: فداى تو شوم، مى‌ دانى طول خدمت مرا نسبت به خودت و هرگاه حق تعالى خيرى را براى من رسانيده باشد، شما از من آن را منع خواهيد فرمود؟ حضرت فرمود: من آن را به تو خواهم داد، از نزد خودم و از غير خود تو را منع نمى‌كنم.

پس غلام قضيه مرد خراسانى را خدمت آن جناب عرض كرد. حضرت فرمود: اگر تو بى ميل شده‌اى در خدمت ما و آن مرد خراسانى رغبت نموده به خدمت ما، ما قبول نموديم او را به خدمت و تو را فرستاديم.

پس غلام پشت كرد به رفتن، حضرت او را طلبيد، فرمود: به جهت طول خدمت تو در نزد ما، يك نصيحتى به تو مى‌كنم آن وقت مختارى در كار خود و آن نصيحت اين است: كه چون روز قيامت شود،

حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آويخته باشد و چسبيده باشد به نورالله، و اميرالمومنين عليه السلام آويخته باشد به رسول خدا صلى‌الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام آويخته باشند به اميرالمومنين عليه السلام و شيعيان ما آويخته باشند به ما، پس داخل شوند در جايى كه داخل شويم ما و وارد شوند آنجا كه ما وارد شويم. 

غلام چون اين را شنيد عرض كرد: از خدمت شما جايى نمى رويم و در خدمت شما خواهم بود و اختيار مى‌كنم آخرت را بر دنيا. و بيرون رفت به سوى آن مرد خراسانى، آن مرد خراسانى گفت: اى غلام! بيرون آمدى از نزد حضرت صادق عليه السلام به غير آن روى كه با آن خدمت آن حضرت رفتى؟! غلام كلام آن حضرت را براى او نقل نمود، او را برد به خدمت آن جناب، حضرت ولاء او را قبول فرمود و امر فرمود كه هزار اشرفى به غلام دادند.

مولف مى‌گويد: اين ناچيز پير ضعيف رانده شده براى دورى از خدا و رسول، حسين فاطمى با قلب حزين و دل شكسته خدمت آن حضرت عرض مى‌كنم: اى آقاى من! تا خود را شناخته‌ام خود را بر در خانه شما ديده‌ام و گوشت و پوست خود را از نعمت شما پروريده‌ام، رجاء واثق و اميد صادق دارم كه در اين آخر عمر از من نگهدارى فرماييد و از اين در خانه مرا دور نفرماييد.

منبع: منتهى الآمال ،ج2 ص 341، تحقيق: صادق حسن زاده

به نقل از سایت ذی طوی

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
18 + 0 =
*****