امام جواد و مسئله امامت ایشان در کودکی

10:00 - 1395/01/30

چکیده:عده زیادی از شیعیان به امامت امام جواد(علیه‌السلام) روی آوردند و آن را پذیرفتند. شیخ مفید  بر امامت امام جواد(علیه‌السلام) تأکید می‌کند و در پاسخ برخی شبهات، دلیل می‌آورد که: «کسی که عقل او کامل باشد منکر این نخواهد بود که حجت‌های الهی می‌توانند در سنین پائین هم حجت الهی و راهنمای مردم باشند». شیخ مفید به آیاتی استناد کرده‌اند که درباره حضرت عیسی(علیه‌السلام) نازل‌شده و خداوند عالم به او علم نبوت در سنین طفولیت و خردسالی اعطا کرده بود.

محمد بن علی بن موسی‌الرضا(علیه‌السلام) نهمین پیشوای شیعیان امام مذهب و از برگزیدگان خداست برای هدایت امت نیای خویش می‌باشد. امام جواد(علیه‌السلام) در سال 195 هجری قمری دیده به جهان گشود و جهان را به نور پرفروغ خود روشنائی‌ بخشید.

امامت امام جواد(علیه‌السلام) در کودکی
یکی از مسایلی که در دوران امامت امام جواد(علیه‌السلام) برای شیعیان رخ داد مسئله امامت کودکی هشت‌ساله برای شیعیان بود، که از جهت عادی و طبیعی برای مردم و شیعیان اندکی عجیب می‌نمود. سؤال این بود که مگر ممکن است کودکی هشت‌ساله بتواند امامت و رهبری یک جامعه را بر عهد گیرد.

در سال 203 هجری قمری که امام رضا(علیه‌السلام) به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این‌که تنها فرزند وی _ امام جواد(علیه‌السلام)_ بیش از هشت سال نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته مورخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد، چنان‌که شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.[1] به همین جهت، گروهی از آنان در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد آمده، ضجه و ناله سر دادند.[2] این مشکل برای شیعیان که مهم‌ترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهی و دینی خود به وی رجوع می‌کردند، از اهمیت بسیار برخوردار بود و نمی‌توانست هم‌چنان لاینحل بماند. البته برای شیعیان مسلم بود که امام رضا(علیه‌السلام) فرزند خود امام جواد(علیه‌السلام) را به جانشینی خود برگزیده بود. ولی مشکل ناشی از خردسالی آن حضرت، آنان را بر آن می‌داشت تا برای اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوی بیشتری در این‌ باره بپردازند.
حال سؤال اصلی این است چگونه ممکن است یک انسان خردسال، که مراحل تحصیل در علوم مختلف اسلامی را طی نکرده، بتواند هدایت و رهبری قشر عظیمی از شیعیان را بر عهده بگیرد؟ کسی که هنوز خردسال است، چگونه پاسخ‌گوی سیل عظیم سوال‌های دینی و غیردینی مردم خواهد بود؟

معمولاً این‌ها سوال‌هایی است که قشر به‌اصطلاح روشن‌فکر از بزرگان دین و از دین‌مداران می‌پرسند، و برای این‌ها این‌گونه مسائل لاینحل و غیرعقلانی و ناممکن است.
در پاسخ باید این را متذکر شد که بسیاری از مسایل را انسان باید فراطبیعی و فراعقلی تصور کند، به این معنا تا انسان به ماوراء طبیعت و قدرت‌های بی‌انتهای پروردگار عالم باور نداشته باشد، بسیاری از این مسایل برای او لاینحل و غیرممکن خواهد بود. علت اصلی محال بودن این مسایل به خاطر باور نداشتن و ایمان نداشتن به قدرت پروردگار عالم است. به‌عبارت‌دیگر خداوند عالم و قدرت لایزال او را به‌درستی نشناخته‌اند.

امامت پیامبران و ائمه الهی نیز همین‌گونه است، ما باید ابتدا به قدرت لایزال الهی و قدرت بی‌انتهای پروردگار ایمان بیاوریم تا چنین مسائلی حل شود. وقتی‌که انسان باور داشته باشد که اگر اراده الهی تعلق بگیرد، می‌تواند چوب خشکی را زنده و آن را تبدیل به مار کند، این هم ممکن خواهد بود که اگر اراده پروردگار عالمیان تعلق بگیرد می‌تواند کودکی در گهواره سخن بگوید یا قدرت درک و فهم و علم او آن‌قدر فراوان باشد که بدون تحصیل و بدون طی کردن مراحل دانشگاهی و دروس مختلف، بتواند با قدرت الهی به تمام مسائل دینی و غیردینی پاسخ بگوید.

امامت امام جواد(علیه‌السلام) در سنین طفولیت نیز همین‌گونه توجیه می‌شود، به این بیان که قدرت الهی بر این تعلق‌ گرفته است که کودکی در این سن پائین به تمام علوم و فنون اسلامی و غیر اسلامی آگاهی کامل داشته باشد، تا بتواند پاسخ‌گوی سؤال‌ها و نیازهای جامعه اسلامی به‌خصوص جامعه شیعیان باشد. این‌گونه مسایل هم در قرآن کریم نظیر دارد و هم این‌که خود ائمه(علیه‌السلام) به آن اذعان کرده‌اند.

شیخ مفید (یکی از علمای بزرگ شیعه) نقل می‌کند: پس از وفات امام رضا(علیه‌السلام) گروهی از شیعیان حتی امامت آن حضرت را انکار کردند و به واقفیه گرویدند و عده‌ای دیگر به امامت احمد بن موسی _ فرزند دیگر امام کاظم(علیه‌السلام)_ قائل شدند. ولی غالب شیعیان به امامت امام جواد(علیه‌السلام) روی آوردند و آن را پذیرفتند. شیخ مفید  بر امامت امام جواد(علیه‌السلام) تأکید می‌کند و در پاسخ برخی شبهات، دلیل می‌آورد که: «کسی که عقل او کامل باشد، منکر این نخواهد بود که حجت‌های الهی می‌توانند در سنین پائین هم حجت الهی و راهنمای مردم باشند، سپس به آیاتی استناد کرده که درباره حضرت عیسی(علیه‌السلام) نازل‌ شده و خداوند عالم به او در بدو تولد علم نبوت عطا کرد.
هم‌چنین شیخ مفید اشاره می‌کنند به دعوت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) برای پذیرش اسلام (در حالی‌که حضرت هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند)، همچنین شرکت دادن حسن و حسین(علیه‌السلام) در مباهله، در حالی‌که هنوز این دو کودک خردسال بودند.[3]

در روایتی وارد شده است که در مجلسی شیعیان گرد آمدند تا مسئله جانشینی امام رضا(علیه‌السلام) را حل کنند. «یونس بن عبدالرحمان» که از شیعیان قابل‌اعتماد نزد امام رضا(علیه‌السلام) بود گفت: تا زمانی که این فرزند _ امام جواد(علیه‌السلام)_ بزرگ شود چه کنیم؟ در این هنگام «ریان بن صلت هروی» از جای خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مومن به امام جواد(علیه‌السلام) نشان می‌دهی، ولی پیداست که در باطن در امامت او تردید داری! اگر امامت وی از جانب خدا باشد، حتی اگر طفل یک‌روزه هم باشد به‌منزله شیخ است و چنانکه از طرف خدا نباشد، حتی اگر هزار سال هم عمر کرده باشد به‌مانند سایر مردم خواهد بود. دیگران برخاستند و ریان بن صلت را ساکت کردند.

سرانجام در ایام حج، هشتاد نفر از علمای شیعه از بغداد و دیگر شهرها گرد هم آمدند و عازم مدینه شدند و با امتحان و مطرح کردن سؤالات گوناگون از امام جواد(علیه‌السلام) به امامت وی یقین حاصل کردند و نهایتاً تمام شک و تردیدها برطرف شد.[4] به خاطر این‌که یکی از علایمی که شیعیان برای شناخت امام داشتند این بود که قائل بودند هر کس که امام باشد و لو در سنین کودکی باید از طریق الهی بتواند پاسخ گوی تمام سوالات و پرسش‌های آن‌ها باشد و چون این معجزه را از امام جواد(علیه‌السلام) دیدند، شک و تردید آنها بر طرف شد.

___________________________
پی‌نوشت
[1]. دلایل الامه، محمدبن جریر طبری، نجف، 1383ق.، ص204.
[2]. عیون المعجزات، ص119.
[3]. الفصول المختاره، محمدبن محمد بن نعمان شیخ مفید، قم، مکتبة الداواری،  ص256-257.
[4]. بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، موسسة الوفاء، 1403ق، ج50، ص99-100.

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 4 =
*****