چکیده: امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «إنّما المَراةُ قَلادةٌ فَانظُر ما تَتَقلَّد؛ همانا زن گردنبند است، دقت کن چه گردنبندی بر گردن زندگیت میافکنی.»
یکی از ملاکهای مهم ازدواج، وجود تناسب[1] میان زوجین است که موجب پایداری خانواده میباشد. این مسئله، عقلی و منطقی است که مورد پذیرش همگان نیز میباشد. به علاوه روایات هم این مسئله را تأیید میکنند؛ از جمله در روایتی از پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آمده است که فرمود: «إذا جَائكُم الأكفاء فَانكحُوهُنَّ؛ وقتی كه اشخاص همشأن به خواستگاری دختران شما آمدند، به آنها دختر دهيد.»[2] که اشاره به هم کفو بودن از جهت خانوادگی، فکری، شخصیت و ... دارد و یا در روایت دیگری از امام صادق(علیهالسلام) که فرمود: «إنّما المَراةُ قَلادةٌ فَانظُر ما تَتَقلَّد؛ همانا زن گردنبند است، دقت کن چه گردنبندی بر گردن زندگیت میافکنی.»[3]
در این روایت، زن به گردنبند تشبیه شده و گردنبند هم اگر زشت باشد و به آدم نیاید، مانند وصله ناجوری میماند که بیشتر سبب خجالت فرد میشود تا زینت. از این دو روایت میتوان فهمید که اگر زن یا مرد از نظر فکری، رفتاری و ... با همسرخود هماهنگ و متناسب نباشد، یکی از اثرات منفی آن، این است که وجهه زندگیش را در پیش دیگران تخریب میکند.
بنابراین به حکم عقل و تأیید روایت، باید گفت: وجود هماهنگی و تناسب فکری، رفتاری و ... برای پایداری ازدواج لازم است.
امّا اینکه چرا متأسفانه عدهای از افراد عاقل و متدین، توجه به این مسئله نمیکنند، باید علت را در جای دیگری جستجو کرد.
مانند این کاربر که در نامۀ خود نوشته است که به رغم انتخاب دختری مناسب برای ازدواج، پدرش بدون تأمل و بررسی جزئیات، مخالفت کرده و تنها دختر عمۀ آقاپسر را مناسب او میداند، در حالی که دخترعمۀ آقاپسر به گفتۀ او، 8 سال از وی کوچکتر است و از نظر رفتار و خانوادگی اصلاً مناسب هم نیستند.
چه بسا در مورد علت مخالفت پدر با نظر آقاپسر این را بتوان گفت که پدر یا اصلاً اختلاف موجود را قبول ندارد؛ یعنی با نظر آقاپسر - که معتقد به وجود اختلاف است – مخالف است یا اینکه شدت اختلاف را به آن مقدار که آقاپسر اعتقاد دارد، نمیپذیرد و یا اینکه موارد اختلافی را قبول دارد، امّا اصلاً توجهای به پیامدهای این اختلاف ندارد که در این صورت لازم است با ایشان صحبت شود و از پیامدهای این اختلاف، ایشان را آگاه کرد.
البته بهتر است از یک واسطه نزدیک و خیرخواه که دارای نفوذ کلام در میان خانواده است (مانند مادر، خواهر و برادر بزرگتر یا عمو و عمه) کمک گرفته و از او خواست که با خانواده به ویژه پدر در این زمینه صحبت کرده و وجود این اختلافات را به ایشان متذکر شد و کم کم رضایت ایشان را با انتخاب آقاپسر جلب کند؛ بدین صورت که آن واسطه با نفوذ کلام خود، ابتدا توجه خانواده را نسبت به نقاط منفی دختر اول (از جمله اختلاف سنی 8 سال که اصلاً قابل چشم پوشی نیست) و نقاط مثبت دختر دوم - با ذکر دلایل در مورد هرکدام - جلب کند و از آنها درخواست کند که با توجه به نقطه نظرات آقاپسر هر دو مورد را بررسی کنند. بعد از بررسی، اگر مناسب نبودنِ اولی و مناسب بودن دومی را قبول کردند، در این صورت مطلوب آقاپسر حاصل میشود و اگر هر دو را مناسب دانستند، آقاپسر با بیان تمایل به دومی به هدفش خواهد رسید. گرچه در کنار آن، آقاپسر میتواند بررسی کند و ببیند چهکاری روی پدرش تأثیرگذار است تا آن را انجام دهد و به تدریج دل پدر نرم شود و در نهایت با انتخاب او موافقت کند. انجام کارهایی؛ مانند کمک کردن و هدیه دادن میتواند به مرور در نظر و موضع پدر تأثیرگذار باشد.
پینوشت:
[1]. منظور تناسب اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فکری، فرهنگی و خانوادگی است.
[2]. نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، نشر جاویدان، ص ۳۷، ح ۱۹۳.
[3]. وسائل الشيعه، شیخ حر عاملی، نشر آل البیت، ج۲۰، ص۳۳.
لینک مستقیم گفتگو در انجمن: پدرم میگوید: فقط دختر عمهات