چکیده: پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی اقشار مختلف و عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ واکنشی که مقدمهای برای بزرگترین انقلاب تاریخ گردید.
![نقطه عطف 15 خرداد](https://btid.org/sites/default/files/media/image/12277_66649.jpg)
پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاریخ معاصر؛ یادگاری است از پیوند معنوی اقشار مختلف و عظیم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عمیق مذهبی ملت ایران؛ نمایشی است از به پا خاستن مردمی که میخواستند ظلم و ستم را از بن برکنند؛ تجسمی است از تاریخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسانهایی که به دنبال آرمان الهی حرکت میکنند.
عصر ۱۳ خرداد که مصادف با عاشورای حسینی بود؛ امام خمینی سخنرانی آتشین همراه با خیرخواهیای را خطاب به شخص شاه انجام دادند و در این سخنرانی فرمودند: «آقا! من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دستبردار از این کارها. آقا! اغفال دارند میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند... اگر دیکته میدهند دستت و میگویند بخوان، در اطرافش فکر کن... نصیحت مرا بشنو... ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت میگوید: از اسرائیل حرف نزنید... مگر شاه اسرائیلی است؟[۱]»
آنقدر این سخنان برای رژیم سنگین و تلخ بود که در سحرگاه پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ ساعت حدود سه نیمهشب، صدها کماندوی رژیم ستمشاهی با محاصره بیت امام، به خانه امام خمینی رحمة الله علیه یورش آوردند و امام را که در حال نماز شب بود دستگیر نمودند. این تنها جواب بود که میتوانستند مقابل سخنان امام خمینی بدهند. آنها پس از دستگیری امام را سراسیمه به تهران بردند و در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی کردند و غروب آن روزبه زندان قصر منتقل نمودند.
خبر دستگیری امام بهسرعت در شهر قم و مناطق اطراف پیچید. زن و مرد با اتحادی بینظیر در تمام ایران، شهر و روستا، شعارهای انقلابی سردادند و «یا مرگ یا خمینی» را شجاعانه فریاد زدند. البته اوج حضور مردمی و اعتراض به دستگیری حضرت امام در قم شکل گرفت. سیل جمعیت در حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها تجمع کردند و با شعارهای انقلابی خود در حرکتی منظم از حرم بیرون آمدند. در این هنگام نیروهای ویژه که از شهرهای اطراف هم به قم آمده بودند؛ جواب مردم را با رگبار میدادند و حمام خون به راه انداخته بودند. این درگیریهای شدید تا ساعات ۵ عصر ادامه داشت[۲]. حتی هواپیماهای نظامی از تهران به قم آمدند و برای ایجاد رعب بیشتر در مردم، دیوار صوتی را شکستند. قیام مردمی با سرکوبی شدید کنترل شد. کامیونهای نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را بهسرعت از خیابانها و کوچهها به نقاط نامعلومی میبردند. این صحنه، در آن روز در تهران و چند شهر دیگر مثل مشهد، تهران، ری، تبریز و شیراز به وجود آمد و بدین ترتیب، مردم ایران با این قیام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی هستند و تا پای جان حامی روحانیت انقلابی و دلسوز میباشند.[۳]
شاه دو روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد برای فرافکنی، قیام مردم را بلوا و اقدامی وحشیانه، و نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا ریشه آن را به جمالعبدالناصر و مصر و یا کمونیستها و شوروی نسبت دهد؛ درحالیکه دروغ بزرگ شاه بر همه عیان بود؛ چراکه مردمی بودن این حرکت خودجوش نهتنها برای ایرانیان بلکه برای دنیا اثباتشده بود. البته در کذب بودن حرف شاه همین بس که رادیو مسکو شب ۱۶ خرداد، قیام ملی و اسلامی ۱۵ خرداد را چنین مورد ارزیابی قرارداد: "عناصر ارتجاعی ایران که از اصلاحات این کشور مخصوصاً اصلاحات ارضی ناراضی هستند و افزایش حقوق اجتماعی و توسعه آزادی زنان ایران را باب میل خود نمیبینند، امروز در تهران، قم و مشهد تظاهرات خیابانی برپا کردند. آشوب که بهوسیله عده ای ایجادشده بهقصد ضدیت با اصلاحاتی بود که از طرف حکومت ایران در دست اجراست و یا برنامههای آنها در دست تهیه است. رهبران و محرکین اصلی آن برخی از رهبران مذهبی بودند و عناصر ارتجاعی، بازار را به آتش کشیدند، چند مغازه را موردحمله قرار داده و غارت کردند، اتومبیلها و اتوبوسها را در هم شکستند و به چند اداره دولتی نیز حمله ور شدند." و روزنامه "ایزوستیا" ارگان دولت شوروی در ۱۷ خرداد ۱۳۴۲ (۷ ژوئن) نوشت: "... در تهران و مشهد و قم و ری به تحریک عده ای از روحانیون مرتجع مسلمان آشوب و بلوایی برپا شد". [۴]
شخصیتها نیز در این اعتراض نقش داشتند بهنحویکه پسازاین قیام حضرات آیات خامنهای، مطهری و باهنر ازجمله دستگیرشدگان آن روزها بودند. البته از شخصیتهای بینالمللی نیز میتوان به شیخ محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قیام ۱۵ خرداد اعلامیهای صادر کرد و در این بیانیه، دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان را داغ ننگی بر پیشانی عالم انسانی معرفی نمود. ضمناً وی طی تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام خودداری کند و هر چه زودتر، علمای بازداشتشده را آزاد سازد.[۵]
سرانجام اعتراضات مردمی و فعالیتهای علماء آن شد که در هجدهم فروردین سال ۱۳۴۳ امام خمینی آزاد گردد و دوران انتظار فرج را از نیمهٔ خرداد ادامه دهد و به سرمنزل مقصود برساند.
------------
پینوشت
[۱] - صحیفه امام جلد ۱ ص ۲۴۳ تا ۲۴۸
[۲] - قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تهران: سوره، ۱۳۷۶، ج ۱، ص ۱۷۲
[۳] - تاریخ سیاسی معاصر ایران قم: انتشارات جامعه مدرسین، ج ۲، ص ۵۵
[۴] - به نقل از: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج ۱ ص ۵۱۵
[۵] - نهضت روحانیون ایران، بنیاد فرهنگی امام رضا ۷، ج ۴، ص۲۷۴