چکیده: ازدواج، یک امر زمانمند است و ظرف زمانی مناسب خودش را دارد. اگر ازدواج به تأخیر بیفتد؛ یعنی در زمان مناسب خودش واقع نشود، میتواند آسیبهایی را به همراه داشته باشد. این آسیبها؛ هم ازدواجی را که از سنین جوانی بیبهره مانده تحتالشعاع قرار میدهد و هم جوانی را که در سنین مناسب ازدواج، مجرد مانده است.
در مسئله ازدواج و تشکیل خانواده مسائل زیاد و به هم تنیدهای دخالت دارند. مهم این است که نقش هریک از این مسائل و چگونگی اثرگذاری آنها بر روی یکدیگر بهدرستی روشن شود، تا فضا برای تحلیل، برنامهریزی و عمل روشن باشد و از ابهامات کاسته شود. اینکه کدام عامل نقش کلیدیتری نسبت به عوامل دیگر دارد، کدام عامل از فراوانی بیشتری برخوردار است، کدام عامل گستره بیشتری دارد، کدام عامل رشد فزایندهتری دارد و رفع و حل کدام عامل در کوتاهمدت و کدامیک در بلندمدت ممکن است، سؤالاتی است که باید بهطور دقیق دریک تحلیل جامع از وضعیت موجود خانواده پاسخ داده شوند.
ازدواج خوب؛ زندگی خوب و ازدواج بد؛ زندگی بد
بررسیها نشان میدهد؛ بخش عمدهای از آسیبهای خانواده ریشه در «شیوه و سبک ازدواج» دارد. ازدواج بد میتواند زمینهساز زندگی بد باشد، همانطوری که ازدواج خوب میتواند زمینهساز زندگی خوب باشد. البته باید توجه داشت، گزاره «ازدواج خوب زمینهساز زندگی خوب و ازدواج بد زمینهساز زندگی بد» به معنای حتمی بودن زندگی بد در پی ازدواج بد نیست، چراکه ایجاد سازگاریهای بعدی، هرچند سخت و دشوار، اما ممکن است. مقصود ما اشاره به واقعیتی است که میتواند مقدمه و زمینهساز رضایت یا نارضایتیهای بعدی باشد.
کارشناسان برای ازدواج خوب شاخصهای متعددی را ذکر میکنند که از آن جمله «ازدواج بهنگام» یعنی ازدواج در سن مناسب ازدواج است. امید علی احمدی، جامعهشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد؛ «سن مناسب ازدواج» را سن یا حدودی از سن میداند که جوانان جامعه بهطور متوسط دارای حداقل شرایط جسمی، روحی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای ازدواج باشند. با توجه به این تعریف، سن مناسب برای ازدواج، دارای ابعاد مختلفی است که متأثر از عوامل گوناگون قابلتغییر است.
در آموزههای اسلامی نیز که بر ازدواج بهعنوان مایه آرامش و مودت و رحمت تأکید شده است[سوره روم: ۲۱] و به زمان مناسب برای ازدواج تحت عنوان «بلوغ نکاح» توجه شده است [سوره نساء: ۶]. علامه طبرسی، صاحب تفسیر مجمعالبیان؛ بلوغ نکاح را مرحلهای از «رشد و کمال» جسمی و روحی میداند که زمینهساز تشکیل خانواده باشد و فرد بالغ از عهده وظایف خانوادگی برآید. شهید مطهری در کتاب «امدادهای غیبی در زندگی بشر» در توضیح معنای «رشد» میگوید: «در فقه و سنت اسلامی محرز و مسلم است که برای ازدواج، تنها عقل و بلوغ کافی نیست؛ یعنی یک پسر بهصرف آنکه عاقل و بالغ است نمیتواند با دختری ازدواج کند. همچنان که برای دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سن بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست. علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است. منظور (از رشد در مورد ازدواج) تنها رشد جسمانی نیست، منظور این است که رشد فکری و روحی داشته باشند؛ یعنی بفهمند که ازدواج یعنی چه، تشکیل کانون خانوادگی یعنی چه، عاقبت این بله گفتن چیست، باید بفهمد این بله که میگوید، چه تعهدهایی و چه مسئولیتهایی به عهدهی او میگذارد و باید از انجام این مسئولیتها برآید.»
پیامدهای ازدواج در پساجوانی
ازآنچه گفته شد روشن میشود؛ ازدواج، یک امر زمانمند است و ظرف زمانی مناسب خودش را دارد. بنابراین اگر ازدواج به تأخیر بیفتد؛ یعنی در زمان مناسب خودش واقع نشود، میتواند آسیبهایی را به همراه داشته باشد. این آسیبها؛ هم ازدواجی را که از سنین جوانی بیبهره مانده تحتالشعاع قرار میدهد و هم جوانی را که در سنین مناسب ازدواج، مجرد مانده است. علی احمدی در پژوهش «تنگنا و تأخیر ازدواج»؛ آثار و تبعات تأخیر ازدواج را به تفکیک آثار فردی و اجتماعی بررسی نموده است که در جدول زیر قابلمشاهده است:نرخ ازدواج در ایام جوانی
تحقیقها و پژوهشهای فراوانی وجود دارد که گسترش تأخیر ازدواج در جوانان ایرانی را نشان میدهد. شاخص کمّی مورد استناد در این تحقیقات عمدتاً، شاخص «میانگین سن ازدواج»، شاخص «توزیع سنی زوجین در زمان ازدواج» و در برخی از تحقیقات شاخص «نرخ ازدواج» است. شاخص میانگین سن ازدواج که از معدل گروههای سنی مختلف با توجه به فراوانی ازدواج صورت گرفته در آنها بهدست میآید، در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۴ افزایش چشمگیری داشته است. توزیع سنی زوجین در زمان ازدواج نیز نشاندهنده افزایش ازدواج در گروههای سنی بالاتر و افزایش ازدواج در سنین بالاتر از سن متعارف ازدواج است. نرخ ازدواج نیز اگرچه از سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۹ همواره رشد مثبت را تجربه کرده است، اما از سال ۱۳۸۹ روند نزولی گرفته و رو به کاهش بوده است.
آخرین آمار مربوط به وضعیت ازدواج جوانان بر پایه دادههای منتشرشده از سوی سازمان ثبتاحوال کشور در دیماه ۱۳۹۴ در جدول زیر قابلمشاهده است:
در مقابل این تحقیقات و پژوهشهای فراوان، برخی از کارشناسان و بهویژه جمعیت شناسان معتقدند؛ آمار و دادههای خام ازدواج، تصویری روشن و مطابق واقع از وضعیت ازدواج جوانان نشان نمیدهد. ازنظر این کارشناسان؛ افزایش میانگین سن ازدواج و کاهش نرخ ازدواج در سالهای اخیر، لزوماً به معنای بحران تأخیر یا تعطیل ازدواج نیست. چراکه تغییرات در ساختار جمعیت جوان کشور تأثیرات زیادی بر آمار میانگین سن ازدواج و کاهش نرخ ازدواج داشته است. بهبیاندیگر؛ تغییرات ساختار سنی جمعیت را میتوان علت کاهش نرخ ازدواج در کشور و افزایش میانگین سن ازدواج دانست. دادههای مربوط به سازمان ثبتاحوال کشور در خصوص کاهش ۴ درصدی سهم جمعیت جوان کشور (۱۵ تا ۲۹ سال) در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ نیز تأییدی بر این مدعا است. بر اساس دو سرشماری انجامشده در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰، جمعیت جوان کشور از ۳۵.۴ درصد کل جمعیت به ۳۱.۵ درصد کاهشیافته است. همچنین آمار نسبت جمعیت هرگز ازدواجنکرده به جمعیت جوان کشور (۲۹ تا ۳۴ ساله) نشاندهنده کاهش این نسبت از سال ۱۳۸۰ به اینطرف است.
شهلا کاظمی پور؛ جمعیت شناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران میگوید: تعداد ازدواجها در ایران در دهه ۱۳۸۰؛ یعنی با رسیدن متولدین دهه ۱۳۶۰ به سنین ازدواج، سالبهسال با افزایش همراه بوده، اما طی سالهای اخیر تعداد ازدواجها رو به کاهش گذاشته است. بسیاری معتقدند تعداد ازدواج در ایران رو به کاهش است، پس دچار مشکل هستیم و جوانان تمایلی به ازدواج ندارند؛ درحالیکه این استنباط، استنباط درستی نیست. به دلیل اینکه اولاً میزان ازدواج بالا رفته است؛ یعنی تعداد ازدواجهایی که در مقابل هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت کشور اتفاق میافتد، در حد بالایی (حدود ۱۶ در هزار) قرار دارد. ثانیاً در تحلیل چرایی کاهش تعداد ازدواجها باید گفت تعداد جوانان در معرض ازدواج کاهشیافتهاند. در حال حاضر متولدین دهه ۷۰ به سن ازدواج رسیدهاند و باروری در دهه ۷۰ نسبت به دهه ۶۰ کاهش داشته است؛ لذا جمعیت در معرض ازدواج رو به کاهش است و بهتبع آن تعداد ازدواجها هم کاهش خواهد یافت. بنابراین با مشکلی به نام کاهش میزان ازدواج یا افزایش سن ازدواج مواجه نیستیم.
بههرروی، اگرچه ممکن است برخی از کارشناسان در عمومیت و فراگیری مسئله تأخیر ازدواج تردید کنند و آن را بهعنوان یک بحران اجتماعی نپذیرند؛ اما وجود آن را در بخش زیادی از جوانان انکار نمیکنند. کاظمی پور معتقد است؛ میانگین سن ازدواج در ایران افزایشیافته است و این البته منحصر به ایران نیست و در اکثر جوامع به همراه توسعه شهرنشینی، افزایش سواد و تحصیلات، افزایش اشتغال زنان و توسعه اقتصادی و وسایل ارتباطجمعی، سن ازدواج بالا رفته است.
فاصله بلوغ جنسی تا ازدواج به بیش از ۱۴ سال رسیده است
به نظر میرسد آنچه مسئله تأخیر ازدواج را به یک دغدغه جدی در میان بسیاری از کارشناسان و بهویژه روانشناسان تبدیل کرده است، پایین آمدن سن بلوغ جنسی و افزایش آگاهیهای جنسی نوجوانان و جوانان در سنین پایین است. پیشازاین، غلامعلی افروز؛ روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، از کاهش سن بلوغ جنسی در ایران از ۱۶ به ۱۲ سال برای پسران و از ۱۴ به ۱۰ سال برای دختران خبر داده بود. سید حسن موسوی؛ رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، نیز دلیل کاهش سن بلوغ جنسی در ایران را تغییرات در حوزه بهداشت و تغذیه و گسترش رسانهها عنوان کرده است.
پایین آمدن سن بلوغ جنسی در کنار افزایش میانگین سن ازدواج جوانان بیانگر افزایش فاصله بلوغ جنسی تا ازدواج به بیش از ۱۴ سال است. از منظر روانشناسی، تجرد طولانیمدت ریشه بسیاری از آسیبهای فردی و اجتماعی است که پیشتر به بخشی از آن اشاره کردیم.
هاشم مهدوی؛ روانشناس بالینی و آسیبشناس اجتماعی، نیاز جنسی را دارای ماهیتی زیستی، روانی و اجتماعی میداند که در صورت ازدواج از طریق درست ارضا میشود و در خدمت فرد و جامعه انسانی قرار میگیرد و در غیر اینصورت به افزایش بیبندوباری، بزهکاری و عصبیت اجتماعی میانجامد. وی دراینباره توضیح میدهد: هنگامیكه انگیزههای قوی نظیر شهوت، تولیدمثل، استقلال زیستی و تشكیل خانواده بهوسیله موانع غیرقابلقبول یا موانعی كه فرد برای رفع آنها ناتوان است، سركوب شوند یا معطل بمانند احساس ناكامی رخ میدهد. احساس ناكامی، یكی از الگوهای قدرتمند رفتاری هنجاری، ارزشی و نگرشی است كه شخصیت و هویت فرد را زیر سلطه می گیرد و باگذشت زمان قویتر میشود. این احساس بهتدریج در تمامی ابعاد وجودی فرد ناكام تسری مییابد و به اندیشه بزهكاری و ایجاد بسترهای جرمزای وی میانجامد. بهعلاوه نیروی مهارگسیخته شهوانی، فرد را به اعمال غیراخلاقی سوق میدهد که ریشه در افزایش فاصله بلوغ تا تأهل دارد. از سوی دیگر افزایش سن ازدواج و عدم ارضای جنسی بهموقع، شكلگیری عقدههای روانی و انباشت آنها در شخصیت فرد را به دنبال دارد. ارضای جنسی امنیت و آرامش روانی را موجب میشود و بدون آن عصبیتهای روحی، طغیانگری، احساس پوچی و حتی میل به خودكشی مجال بروز مییابند. روابط نامشروع پیش از ازدواج نیز نه تنها به ارضای كامل و جامع منجر نمی شوند بلكه چون همواره بااحساس گناه و غیراخلاقی بودن همراه است بر میزان عصبیتها می افزاید.
تعویق ازدواج؛ تمایل یا عدم امکان
این سؤال که «چرا ازدواج جوانان به تأخیر میافتد» را میتوان از دو منظر موردبررسی و کنکاش قرار داد. منظر اول مسئله تمایل و منظر دوم مسئله امکان است. درواقع باید میان تمایل یا مطلوبیت ازدواج و امکان ازدواج تفکیک قائل شویم. جوانانی که در سنین مناسب ازدواج تمایلی به ازدواج ندارند و جوانانی که اگرچه متمایل به ازدواج هستند، اما امکان ازدواج را پیدا نمیکنند. باید میان تمایل یا مطلوبیت ازدواج و امکان ازدواج، تفکیک قائل شویم. جوانانی که در سنین مناسب ازدواج تمایلی به ازدواج ندارند و جوانانی که اگرچه متمایل به ازدواج هستند، اما امکان ازدواج را پیدا نمیکنند.
علی احمدی در پژوهش «تنگنا و تأخیر ازدواج» با جمعبندی ۶ پژوهش انجامشده در این زمینه نشان میدهد که میزان تمایل به ازدواج در جوانان بالا بوده و آنها ازدواج را ضروری میدانستهاند، بهطور جدی برای آن اقدام کردهاند و یا در این راه شکستخوردهاند. بر اساس این پژوهش، درصد کسانی که تمایلی به ازدواج ندارند، در جمعیتهای بررسیشده کمتر از ۲۰ درصد بوده است. وی معتقد است؛ وجود میزان بالای تمایل به ازدواج، در نظر داشتن فردی برای ازدواج و یا بالاتر از آن اقدام کردن برای ازدواج، نشاندهنده وجود فاصله قابلملاحظه بین هدف (ازدواج) و امکان عملی رسیدن به آن است.
علی احمدی میگوید: عدم تمایل به معنای عدم مطلوبیت ازدواج برای یک جوان را باید متأثر از مجموعهای از علل و عوامل دانست که موجب تغییر در ارزشها و نگرشها و درنهایت تغییر در سبک زندگی جوانان شده است. گسترش سبک زندگی غربی تحت تأثیر فرایند نوینسازی (مدرنیزاسیون) موجب شده جوانان عقلانیتر و رفاهطلبتر شده، فردگرایی و گریز از پذیرش مسئولیتهای اجتماعی به بخشی از ویژگیهای جوان امروز تبدیل شوند.واقعیت این است که انگیزه جوانان در جهت ارضای نیاز جنسی، نقش مهمی در تمایل آنها به ازدواج دارد.
شیرین احمد نیا؛ جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: ارضای نیاز جنسی، اولین هدف جوانان از ازدواج است. بنابراین میتوان گفت؛ فراهم بودن زمینه ارضای نامشروع نیازهای جنسی و آلوده شدن جامعه به لذتجوییهای جنسی نقش مهمی در کاهش تمایل جوانان به ازدواج دارد.
در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی ازلحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و درنتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود. علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند، همین استاد مطهری در کتاب «مسئله حجاب»، فرموده است: «اسلام میخواهد انواع لذتهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیرِ همسرِ مشروع، ازنظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص ازلحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ درحالیکه در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی ازلحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار میرود و درنتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود. علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند، همین است. معاشرتهای آزاد و بیبندوبار پسران و دختران، ازدواج را بهصورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت درآورده است که باید آن را با توصیههای اخلاقی بر جوانان تحمیل کرد. سیستم روابط آزاد اولاً موجب میشود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامیکه نیروهای جوانی و شورونشاط آنها رو به ضعف و سستی مینهد اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن بخواهند و ثانیاً پیوند ازدواجهای موجود را سست میکند و سبب میشود بهجای اینکه خانواده بر پایه عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر، همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند.»
در بیان علل تأخیر ازدواج جوانان از منظر امکان آن، دلایل متعددی از جانب کارشناسان مطرحشده است که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
الف) تغییر نگرشها نسبت به ازدواج و خانواده
مقصود از نگرش، مجموعهای از باورهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است که در کنار یکدیگر، تصویری از امکان یا عدم امکان ازدواج را برای جوان میسازد. درواقع آن چیزی که بهصورت روشن و مستقیم در امکان یا عدم امکان ازدواج برای جوانان دخالت دارد؛ مجموعهای از شرایط اجتماعی و اقتصادی است، نه باورها و نگرشها. اما باورها نقش مهمی در ضریب دادن به این شرایط را ایفا میکنند. اختلاف باورها در طبقات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مختلف موجب میشود، ازدواجی که برای یک جوان در یک طبقه خاص غیرممکن فرض میشود، در طبقه دیگر ممکن و دستیافتنی باشد. این واقعیت را نمیتوان منکر شد که در جامعه ما بخش قابلتوجهی از جوانان با تکیه و اعتماد بر آموزههای فرهنگی و دینی اسلام، علیرغم اینکه بسیاری از شرایط اجتماعی و اقتصادی برایشان فراهم نیست، اقدام به ازدواج میکنند و ازدواجشان را به تأخیر نمیاندازند و البته در زندگی مشترک موفق هم هستند. درواقع این بخش از جوانان، به تأسی از قرآن کریم که میفرماید: «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»[نور: ۳۲]؛ فقر و نداری را مانع ازدواج نمیبینند. و در مقابل این واقعیت را نمیتوان منکر شد که بخش دیگری از جوانان باوجود فراهم بودن شرایط نسبی اجتماعی و اقتصادی برای ازدواج، به دلیل باورهایی که ازدواج را سخت و پیچیده میکند، حاضر به ازدواج نیستند و آن را به تأخیر میاندازند.
از توضیحات بالا روشن میشود که امکانپذیری ازدواج یک امر نسبی است که با توجه به نگره فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی قابلتعریف خواهد بود. درواقع اختلاف بر سر تعریف ما از «آمادگی» برای ازدواج است. درحالیکه اکثر آموزههای دینی به ازدواج بهعنوان شاخص انتقال از دوره ناپختگی و خامی به دوره تکامل فردی مینگرد، باورهای عمومی که گاهی توسط مشاوران ازدواج نیز تقویت میشود، بر بلوغ حداکثری و تکامل اقتصادی و اجتماعی پیش از ازدواج تأکید دارند. پژوهشهای متفاوت نیز این مطلب را تأیید میکند. نتایج «بررسی وضعیت جمعیتی و اقتصادی- اجتماعی جوانان در ایران» که توسط گروه جمعیتشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجامگرفته است، نشان میدهد: حدود ۹۰ درصد جوانان معتقدند موقعیت ایدهآل ازدواج برای پسران، بعد از اشتغال بهکار و دارا بودن شرایط مالی مناسب میباشد. همچنین حدود نیمی از جوانان پاسخگو مناسبترین موقعیت ازدواج برای دختران را بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی و کسب استقلال اقتصادی بیان کردهاند که درواقع بیانگر نوعی تغییر ارزش و نگرش در جامعه است.
یکی از عواملی که در تغییر نگرش جوانان نسبت به ازدواج و خانواده اثرگذار است، تصویری است که جامعه رسانهای و اخبار مربوط به فروپاشی خانوادهها وزندگیهای ناموفق پیش روی جوان میگذارد عامل دیگری که در تغییر نگرش جوانان نسبت به ازدواج و خانواده اثرگذار است، تصویری است که جامعه رسانهای و اخبار مربوط به فروپاشی خانوادهها وزندگیهای ناموفق پیش روی جوان میگذارد. البته این تصویر با مشاهده ازدواج ناموفق اطرافیان و عدم رضایتشان از زندگی مشترک تقویت میشود که درنهایت «فوبیا یا هراس بیمارگونه از ازدواج» را موجب میشود. ترس از ازدواج سبب میشود فردی که میخواهد در خصوص ازدواج تصمیم بگیرد دچار نگرانی و تشویش شده و بااحتیاط و نگرانی و در بسیاری موارد با تأخیر، اقدام به ازدواج بنماید. به همان میزان تصویر روشن و امیدوارکننده، افراد را تشویق به ازدواج و تشکیل خانواده میکند.
ب) تحصیلات دختران
در سالهای اخیر، ادامه تحصیل بهویژه برای دختران، به عاملی مهم، در کنار ازدواج، برای ارتقای اجتماعی یا تحرک اجتماعی بدل شده است. روند افزایش دانشجویان دختر نسبت به پسر در طی سالهای اخیر چشمگیر بوده است. مطابق اطلاعات منتشرشده از سوی سازمان سنجش کشور در کنکور سال ۱۳۹۴؛ از مجموع ثبتنام کنندگان در آزمون کنکور؛ ۵۹ درصد زنان و ۴۱ درصد مردان بودهاند.
نتایج بررسیها در ایران نشان میدهد؛ صرفاً گرایش به تحصیلات، ۲ تا ۳ سال منجر به افزایش میانگین سن ازدواج میشود. پیش از این، محمدتقی حسنزاده؛ رئیس سابق مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی وزارت ورزش و جوانان، از نتایج پژوهشی (۱۳۹۲) گفته بود که در آن ۳۷.۴ درصد دختران مجرد؛ ادامه تحصیل را مهمترین دلیل خود برای ازدواج نکردن عنوان کرده بودند. این پژوهش بر روی ۸۰۰ نفر از جوانان تهرانی در رده سنی ۱۸ تا ۴۰ سال انجامشده بود. در پژوهش دیگری که توسط دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران (۱۳۹۱) صورت گرفته بود؛ ۲۱ درصد از دختران مهمترین دلیل تجرد خود را ادامه تحصیل عنوان کرده بودند. این پژوهش بر روی ۱۲۰۰ نفر از دختران مجرد ۵ شهر تهران، ساری، خرمآباد، مشهد و سنندج در رده سنی ۲۵ تا ۴۴ ساله انجامشده بود.
دلایل تأخیر ازدواج در جوانان تحصیلکرده را مىتوان اینگونه بیان كرد:
- افزایش سطح سواد نیاز به زمان بیشترى دارد كه خود موجب تأخیر سن ازدواج مىشود.
- وجود این باور که: «دختران و پسران در حال تحصیل از آمادگیهای اقتصادی و اجتماعی لازم برای ازدواج برخوردار نیستند».
- افراد تحصیلکرده عموماً به جهت مشکلپسندی و تأکید بر همسانی از جهت تحصیلات، در مسئله انتخاب همسر با مشکل روبرو میشوند.
- دانشجویان در حال تحصیل و علاقهمند به تحصیلات عالی، عمدتاً نسبت به وضعیت آینده تحصیلی خود و امکان ادامه آن در صورت ازدواج، با ترس و ابهام مواجه هستند.
- الگوی رایج آموزش زنان که معطوف به اشتغال است، با ناسازگاری انتظارات زنان تحصیلکرده با مسئولیتها و نقشهایی مواجه میشود که آنها بهطور سنتی در خانواده بر عهده داشتهاند.
ج) فقدان دسترسی به فرد مورد علاقه
علی احمدی در پژوهش «تنگنا و تأخیر ازدواج» بامطالعه پژوهشهای مختلف چنین نتیجهگیری میکند که یکی از مهمترین علتهای تأخیر ازدواج -بهویژه از منظر دختران- فقدان دسترسی به فرد موردعلاقه است. این پژوهشها نشان میدهد؛ اگرچه دختران و پسران، سن ۲۰ تا ۲۵ سالگی را سن مناسب ازدواج میدانند، اما مهمترین علت به تعویق انداختن آن را نیافتن فرد موردعلاقه دانستهاند.
دقت لازم در گزینش همسر مناسب و توجه بهویژگیهای اخلاقی، رفتاری، معنوی و ظاهری او، امری ضروری و سرنوشتساز است. البته این کار نباید از حد متعادل و سودمند آن، خارج شود و به وسواس در انتخاب همسر مناسب بینجامد. داشتن معیارهای دستنیافتنی و ناممکن، به دنبال فرد ایده آل یا همسری رؤیایی بودن، سختگیریهای بیمورد و نابجا، تردیدها و حساسیتها، احساس ناامنی کردن و آمادگی نداشتن برای گزینش شریک زندگی، همگی عواملی هستند که ازدواج را به تأخیر میاندازد.
د) مشکلات اقتصادی
مشکلات اقتصادی نقش مهمی در تأخیر ازدواج جوانان دارند و بهعنوان یک مانع مهم بر سر راه ازدواج جوانان عمل میکند. بخشی از مشکلات اقتصادی مربوط به تأمین هزینههای ازدواج و شروع زندگی مشترک است. بررسیهای گروه پژوهشی آسیبهای اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی نشان میدهد؛ هزینههای ازدواج تأثیر مستقیمی برافزایش سن ازدواج دارد. کارشناسان اجتماعی معتقدند مردان مجرد بیش از دختران جوان نگران تأمین هزینههای ازدواج هستند و ترس آنان از هزینههای سنگین شکلگیری یک زندگی مشترک مانع اصلی تمایل آنها به داشتن یک زندگی مشترک است. هزینههای ازدواج در شهرهای بزرگ همچون تهران بیش از سایر نقاط است. در پژوهش میدانی ما از هزینههای ازدواج در شهر تهران مشخص شد که هزینه حداقلی ازدواج در شهر تهران بیش از ۴۰ میلیون تومان خواهد بود. جزئیات این هزینه در جدول زیر قابلمشاهده است:
بخش دیگر از مشکلات اقتصادی ازدواج به تأمین هزینههای جاری زندگی مشترک برمیگردد. در پژوهش «همهگیرشناسی و گونه شناسی طلاق و عوامل آن در شهر تهران» که توسط شهرداری تهران بر روی ۱۲۰۰ نفر از زنان متأهل شهر تهران انجامشده بود؛ نزدیک به ۳۸ درصد از پاسخگویان مهمترین مشکلات خانواده امروزی را در سه مقوله: مسئله اقتصادی و مالی، توقعات زیاد و چشموهمچشمی و بیکاری دانستهاند. تحقیقات گروه پژوهشی آسیبهای اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی نیز نشان میدهد که افزایش بیرویه هزینههای زندگی یکی از اصلیترین عوامل کاهش تمایل جوانان در آستانه ازدواج محسوب میشود.
به نظر میرسد؛ آنچه در کنار عوامل اقتصادی، از جایگاه مهمی برخوردار است باورها و نگرشهای فرهنگی و اجتماعی جوانان است. درواقع اختلاف، به باور جوانان از حداقلهای لازم و کافی برای زندگی مشترک برمیگردد. درواقع بخش عمدهای از این مشکلات نسبی بوده و با توجه به سطح انتظار فرد از زندگی میتواند تعیینکننده تشخیص فرد از این مشکلات باشد.
چه باید کرد؟
پاسخ به دو سؤال اساسی، راهبرد ما در مواجهه با مسئله تأخیر ازدواج را روشن میکند: یکی ضرورت و اولویتدار بودن هریک از اجزای مسئله تأخیر ازدواج نسبت به اجزای دیگر است. و دیگری امکان عمل و تغییر مثبت در صورت دخالت دولت و نهادهای مردمی در کوتاهمدت و میانمدت.
اولویتسنجی
از منظر فراوانی؛ جوانان در سنین ازدواج که تمایل به ازدواج دارند ولی از امکان ازدواج برخوردار نیستند و یا نیازمند خدمات مشاوره و آموزش هستند، طیف اکثریت را تشکیل میدهند. درواقع میتوان گفت طیف وسیعی از جوانان کماکان مشتری بالفعل ازدواج هستند. لذا اولویت ایجاب میکند: اولاً با در نظر گرفتن جوانان متمایل به ازدواج و فراهم کردن امکان ازدواج برای آنها نرخ کمّی ازدواج را گسترش دهیم، ثانیاً با در نظر گرفتن جوانان در شرف ازدواج و فراهم کردن خدمات مشاوره و آموزش برای آنها نرخ کیفی ازدواج را گسترش دهیم.
امکانسنجی
از جهت امکانسنجی به اعتقاد برخی کارشناسان، در پارهای از علتهای افزایش سن ازدواج که ناشی از سیاستها و اولویتهای برنامهریزی یا ناکارآمدی سیاستهای دولت است، دخالت دولت در اصلاح شرایط میتواند در میانمدت نتیجهبخش باشد. ازجمله این عوامل میتوان به بالا رفتن قیمت مسکن، کمبود مسکن، میزان اشتغال و بیکاری اشاره کرد. ولی در مورد عواملی که دولت در ایجاد آنها نقش مستقیم نداشته است، دخالت دولت نیز تغییری ایجاد نخواهد کرد مگر بهصورت کلان و در بلندمدت و تنها با شیوههای فرهنگی. ازجمله این عوامل میتوان به اهداف زندگی و نگاه فلسفی به آن اشاره کرد. بنابراین دولت قادر نیست بهصورت مستقیم و فرمایشی، نسبت ازدواجها را در کشور بالا ببرد یا افراد را مجبور به ازدواج کند، ولی با درک مشکلات عملی و مسائل واقعیِ گروههایی از جوانان که مایل به ازدواجاند، اما قادر به آن نیستند، میتواند آنها را در اقدام به ازدواج یاری کند.
نشر اول: مهر
نظرات
البته که عدم امکان هست.
وگرنه کیه که به ازدواج تمایل نداشته باشه.