23:44 - 1394/11/23
با اصرار می خواست اط طبقه ی دومِ آسایشگاه به طبقه ی اول منتقل شود.با تعجب گفتم:«به خاطر همین من رو از دزفول کشوندی تهران!» گفت:«طبقه ی دوم مشرف به خوابگاه دخترانه
است.دوست ندارم در معرض گناه باشم.»
وقتی خواسته اش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم نیش خندی زد و با لحن خاصی گفت:«آسایشگاه بالا کُلی سرقفلی داره،ولی به روی چشم منتقلش می کنم پایین».
برچسبها: