اشعار اسرای کاروان کربلا
اینَ الطّالبُ بِدَمِ المقتول بِکَربَلا...
![]() ای آخرین سلالهی زهرا تبارها |
بخشی از زيبایی های وقايع کربلا ...!
زيباترین خواهش یک زن ↯ |
صحنهی نبرد حق و باطل فراجناحی ندارد
![]() امام حسین علیه السلام از هرثمه بن ابی مسلم (یکی از یاران حضرت علی در جنگ صفین) در کربلا پرسید: |
اسیر بین الحرمین
|
من یه نوکر دربه درم ...
|
قبله عاشقان بود تربت باصفای تو
|
شعر کاروان اسیران کربلا، طوفان وزید و قافیه ها بوی خون گرفت
آغاز روضه بود به نام خدا؛ حسین شاعر نوشت اول این روضه؛ یا حسین خون جای اشک بر ترک گونه ها نشست نام تو بر لب آمد و کوه از کمر شکست |
اشعار ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه
آوَرد میانِ شهر زینب حیدرش را آن خطبه های قاطع و شور آورش را با هیبتِ زهرایی خود این عقیله آوَرد در کوفه سپاه و لشگرش را |
اشعار اسرای کاروان کربلا
به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن |