با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
خدمت شما تبریک گفته و امیدواریم به زودی با تشکیل زندگی مستقل، از لذتها و آرامشهای حاصل از آن بهرهمند بشوید. حضور و اعتماد شما به مجموعهی ما قابل تقدیر بوده و امیدواریم از نکاتی که خدمتتان تقدیم میشود استفاده کنید.
اینکه نامزدتان در مورد مسائل مالی نسبت به شما حواسش جمع بوده و در این مورد دقت دارند بسیار قابل تحسین بوده و حتماً شما نیز در این باره از او تمجید و تقدیر به عمل بیاورید. خود این موضوع، یعنی دیدن نقاط مثبت و خوبیهای طرف مقابل و به زبان آوردن یکی از مهارتهای زندگی محسوب شده که ضمن تثبیت این خوبی، مقدمه سازِ بقیهی رفتارهای پسندیده بوده و در مواردی از بین برندهی اخلاقهای اذیت کننده نیز خواهد بود.
نکتهی مثبت این ماجرا آنجایی است که خانوادهی شما مخالف گرفتن پول از نامزدتان هستند و شما از نظر حمایتهای مالی هنوز از خانواده بهرهمند میشوید. اگر قضیه برعکس بود خیلی سخت بود. یعنی نامزدتان بی توجه بود و خانواده هم میگفتند؛ چون نامزد داری تأمین نیازهای مالی شما به عهدهی ایشان است.
نامزدی شما در چه مرحلهای است؟ فقط صحبتی شده و شما جواب مثبت دادهاید و یا اینکه در دوران عقد به سر میبرید؟ البته در کل خیلی فرقی ندارد؛ ولی در دوران عقد بهتر و راحتتر مسئله ی مالی مطرح و رد و بدل میشود. ضمن اینکه درخواستهای مکرر از نامزد و یا حتی همسر ممکن است آسیبهای بعدی و زیادی را به همراه داشته باشد که حتماً در این مورد برای طول زندگیتان، مهارت مربوطه را داشته و اگر دارید افزایش دهید.
ایشان بر حسب وظیفه و احساس مسئولیتی که در قبال شما دارد، تعارف پول کرده و دوست دارد به این شکل نظر شما را بابت اقتدار مردانگیاش جلب کرده و خودش را برای شما در این مورد ثابت کند؛ لذا با برخوردهای مناسب این مطلب از طرف شما تأیید و حس خوب به ایشان منتقل شود.
ممکن است گرفتن پول نقد از نظر اطرافیان خیلی پسندیده نباشد؛ ولی اگر به چیزی نیاز داشتید در لابهلای صحبتهایی که دارید غیر مستقیم مطرح کرده و سعی کنید هر زمانی که باهم هستید برای خریدش اقدام کنید. دادن جوابهای کامل و غیر شفاف در این موارد گزینههای خوبی است. تا هم پیامهای مد نظرتان را منتقل کنید و هم نامزدتان را تأیید کرده باشید.
بهعنوانمثال وقتی سؤال میکنند که آیا پدرتان به شما پول میدهند؟ در جواب با گفتن بله و خیر، پاسخگو نباشید؛ بلکه بگویید خدا را شکر که هر دوی شما را دارم و در کنارم هستید. در صورت نیاز میتوانم روی هر دوی شما عزیزانم حساب کنم پس جای نگرانی نیست. چیزی نیاز داشته باشم مطرح کرده و جایی بخواهم بروم با شما میروم پس باز هم خیلی نیاز به پول ندارم و هر کجا نیاز شد مطرح میکنم. از اینکه حواست هست بسیار ممنونم.
از طرفی هم پدر و مادرتان خواستار این هستند که از آنها تصویر زیبا و سازندهای از توجه و دقتشان به شما در ذهن دامادشان شکل بگیرد و دوست ندارند شما با ابراز نیازهای مالیتان این تصویر را خراب کنید. البته ممکن است این نگاه اشتباه باشد؛ ولی در هر حال این احتمال در ذهنشان بوده و باید در نظر گرفته بشود.
با رعایت نکاتی که خدمتتان تقدیم شد، هم به نگرانی والدین توجه کردهاید و هم به حسهایی که نامزدتان دنبال میکند اهمیت دادهاید.
موفق باشید.
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
از تصمیمی که برای خاتمه دادن به این رابطه گرفتهاید خوشحالیم. اینکه به این نتیجه رسیدهاید، باید فکر اساسی کرده و خودتان را درگیر مسائلی که نه تنها به شما کمک نمیکند؛ بلکه دردسرهایتان را بیشتر میکند، نکنید قابل تقدیر است. امیدواریم محصول این حضور و اعتماد شما به مجموعهی ما، آرامشی باشد که با حل شدن مشکلات، نصیبتان شود.
ابتدا سؤالی از شما داشته باشم و اصلاً در این قسمت توقف نخواهیم کرد و فقط صرف تامل و تفکر خودتان مطرح میکنم. چرا باید همسرتان به شما شکاک و بدبین باشد؟ ازرویعمد بوده و خواسته لج شما را دربیاورد یا نه واقعاً بعضی از رفتارهای شما بدون اینکه خودتان هم متوجه شوید، باعث بروز این واکنش از جانب همسرتان شده است؟ ممکن است این مسئله به عنوان نقطه ضعف شما محسوب شده و همسرتان برای اذیت کردنتان از آن بهره برده است. یا طولانی شدن صحبتهای تلفنی و در دست گرفتن گوشی به مدت طولانی فکر همسرتان را خراب کرده است.
در قسمت بعد، کمک کردن شما به همسرتان برای ترک کردن اعتیاد بوده که باید طبق اصول و قواعد خودش حرکت میکردید و نکات مهم نگهداری پاکی یک معتاد را بعد از خروج از کمپ رعایت میکردید که در این زمینه چون اطلاعاتی ندادید بیشتر نمیشود توضیح داد. اما کوتاه عرض کنم که نحوهی برخورد با یک شخص معتاد، محتاطانه باید باشد. درست است که او خیلی از فرصتها را سوزانده و به نظر خیلیها یک مجرم و خطا کار است؛ اما از یک طرف باید به عنوان یک شخص آُسیب دیده و در دام افتاده به او نگاه کرد و تا جایی که نیاز است و امکان دارد به او یاری رساند. بدون منت و بدون سرزنش.
اگر از بنده ناراحت نمیشوید نکتهای را بدون تعارف خدمتتان تقدیم کنم و آن هم اینکه نداشتن مهارت در همسرداری و نحوهی برخورد با خانوادهی همسر را به شما هشدار بدهم. بله دقیقاً به همین وضوح و شفافیت، شاید بگویید چرا به این راحتی این مسئله را مطرح کردم و بدون مقدمه، وقتی شما بیان کردید خانوادهی همسرتان به شما حمله کردهاند، یعنی نتوانستهاید ایشان را در اعتیاد فرزندشان با خودتان همراه کنید.
وقتی شما به هر دلیلی از خانوادهی همسرتان فاصله گرفته و آنها را درگیر مشکل اعتیاد نکردهاید، مسلماً آنها نمیدانند چه خبر است و مقصر این اتفاق را شما محسوب میکنند؛ اما اگر خانمی با خانوادهی همسرش در رفت و آمد باشد و صمیمیتهای لازم و کافی را با ایشان داشته باشد، در مشکلات تنها نبوده و در جریان خیلی از مشکلاتی که توسط فرزندشان پیش میآید نیز خواهند بود.
شاهد این ادعا، نمونههای زیادی است که در ترک دادن و برطرف کردن مشکل، خانوادهی آقا پیشقدم و دلسوزانهتر اقدام کرده و هر گونه حمایتی که لازم بوده را در حق فرزند و خانوادهاش انجام دادهاند. این حمایتها گاهی مالی بوده که حتی خرج روزانهی خانوادهی فرزندشان را دادهاند و در مواقعی معنوی، احساسی و عاطفی که با همراهی و همدلی انجام شده است.
این جملات را پای سرزنش نگذارید؛ بلکه از باب حل شدن سریع و تکرار نشدن خاطرات و اتفاقات تلخ گذشته ببینید و خود این مطالب هر چند تلخ، شیرینی نزدیک شدن به اطرافیان را به همراه داشته باشد. اینکه ما بدانیم چه افرادی برای تکیه کردن مناسب هستند، یکی از مهمترین کارهایی است که در این مواقع باید انجام داد.
حال که تا اینجای صحبت، صبورانه گوش داده و ما را همراهی کردهاید، بگذارید صحبت نهایی را در این مورد داشته باشم: همان زمانی که به شما حمله شد و شاید شما را مقصر اصلی این حوادث تلخ قلمداد کردند، به جای پناه بردن به غریبهای که هیچگونه شناختی نسبت به او نداشتید، از همان افراد نزدیک کمک میگرفتید.
شاید بگویید آنها به من حمله کردند و اذیت شدم، در جواب خدمتتان عرض میکنم که کافی بود فقط یک ساعت با ایشان همدلی داشته باشید. یعنی درکشان کنید و بگویید این ناراحتی و خشمی که دارند از روی دلسوزی و نگرانی آنها برای فرزندشان است. کافی بود بعد از زمانی خیلی کوتاه به نزد یکی از همان عزیزان میرفتید و میگفتید درست است که شما نگران و ناراحت هستید اما بدانید من هم کمتر از شما نگران و ناراحت نیستم و این مشکل برای من بزرگتر است و مشاهده کنید که زندگی من متزلزل شده است. خودتان را از آنها و ایشان را از خود نباید جدا میدیدید.
باز هم تأکید کنم همهی مطالب بالا برای این است که شما برای روزهای سخت آینده هم آمادهتر باشید و هم اینکه بهتر و درستتر عمل کنید. پس در مورد تکتک جملهها فکر کنید و راه نرفتهی قبل را مطمئنتر بروید.
رابطهی شما با آن آقا را هم نمیدانیم در چه حدی بوده و چرا یک شخصی که در یک مکان عمومی مسئولیتی دارد، به جای کمک کردن بخواهد سوء استفاده کند؟ به هر حال یک رویداد تلخ و زشتی رقم خورده و حتماً برای جبران آن نیاز به تلاش و تحمل سختی است که باید شمای بزرگوار به جان بخرید.
دقیقاً روی این نکته تأکید دارم، تلخ و زشت. کافی است شما نیز به عمق فاجعهای که رخ داده فکر کنید. درست است اذیت شدید، تنها بودید، تحت فشار بودهاید؛ اما دهها دلیل اینچنینی را هم ردیف کنید باز وجدان شما قانع نشده و شما را سرزنش خواهد کرد. پس همهی راههای ارتباطی که با این آقا داشتهاید را معدوم کرده و از بین ببرید. تا میتوانید به اتفاقات گذشته مخصوصاً قسمتهایی که این آقا حضور داشته فکر نکنید.
راههای جبران را در پیش گرفته و سعی کنید تا جایی که امکان دارد به ترمیم و بازسازی زندگیتان فکر کرده و متمرکز شوید. در این زمینه بستههای متنوع و کاربردی را داریم که در صورت تمایل بفرمایید تا تقدیم حضورتان شود. آخرین راه را بگذارید برای آخرین زمان و همان دقایق اولیه به سراغ آخرین برگه امتیاز برای خرج کردن نروید.
کسی به اندازهی خودتان برای شما دلسوز نبوده و هیچکس به اندازه شما، شما را دوست ندارد. برای خودتان ارزش قایل شده و قیمت گذاری کنید. شما فوقالعاده با ارزش هستید، با ارزش تر از آنی که فردی راحت بیایید و چند روزی بازیتان بدهد و بعد تازه بفهمد که نباید وارد این بازی میشد و خیلی راحتتر از ورود، خروج بزند. بهتر از خودمان را اسیر و مضحکهی افراد سر راهی نکرده و برای خودمان دنیایی پر از زیبایی و خوبی بسازیم، حتی با همهی مشکلاتی که داریم.
جلسه اول را بیشتر به ریشه یابی و جلوگیری از موارد مشابه طی کردیم. به امید خدای بزرگ جلسات بعد بیشتر بر روی راهکارهای لازم برای برون رفت از بحران متمرکز خواهیم شد. هر گونه سؤال، ابهام و توضیحی نیاز بود یادداشت بگذارید در جلسات بعدی به صورت مفصل و مستقل به آنها خواهیم پرداخت.
موفق باشید.
با سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی
از همراهی و پیگیری شما تقدیر و تشکر میکنم. اینکه دوست دارید موضوعِ مهمِ پیشرفت و موفقیت فرزندتان محقق شود، نشان از درایت و پشتکار شما دارد. امیدواریم در این جلسه بتوانید نکاتی را که برای رسیدن به این منظور است را تقدیم کنیم.
وقتی ما صحبت از یک برنامه میکنیم دو شاخصهی مهم را همان ابتدا باید در نظر بگیریم. در قدم اول برنامهای که موفق بوده و دوم در عین موفقیت مؤثر و مفید نیز باشد. بله تأکید بر مثمر ثمر بودن و فایده داشتن برنامه برای این است که امکان دارد برنامهای به صورت موفق اجرا شده؛ ولی ثمرهای نداشته باشد. پس این مطلب مهم است که ما قبل از چیدمان برنامه تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم.
از تدوین این برنامه چه میخواهیم؟ قرار است با اجرای آن چه نتایجی را به دست آورده و از کجا به کجا برسیم؟ نقطهی شروع و نقطهی پایانی را یادداشت کنید و در حین اجرا مرتب بازبینی داشته باشید. پس دومین مرحله ارزیابی و رصد برنامه در طول اجرای آن است که درصد گیری به شما کمک خواهد کرد این مرحله را به خوبی پیش ببرید. یعنی الان از صد در صد چند درصد پیشرفت داشتهاید؟
نکتهی بعدی که بسیار حایز اهمیت است، در نظر گرفتن توان شخص برای اجراست. خودتان یا هر شخصی که قرار است این برنامه را اجرا کند چقدر انرژی داشته و توان او در چه حدی است؟ فرزند شما ممکن است روزانه برای درس خواندن بیش از پنج ساعت توان نداشته باشد پس مطمئناً اگر شما برای او هفت ساعت برنامه ریزی کنید، عملاً همان ابتدا دو ساعت عقب بوده و کم دارید. در ادامه و با ارزیابی این امر به روحیهی شما و حسن اجرای برنامهها ضربه خواهد زد.
حتماً برای برنامهها ردیف و اولویت تعریف کنید. در حین سنجش و ارزیابی توان فرد، ساعات اوج و ساعات فرود را در نظر بگیرید. سرحال بودن و با نشاط بودن بسیار مهم است که در نظر گرفته شود و کارهای مهم و اولویت دار را در این ساعات بگنجانید. به محض رسیدن بچهها از مدرسه و بدون استراحت دادن و تفریح آنها را وادار به درس خواندن کنیم، نتیجهای نخواهیم گرفت؛ پس استراحت، تماشای تلویزیون، بازی و هر کار دیگری که جنبهی تفریحی دارد را در این ساعات که به عنوان نمونه عرض شد، بگذارید.
مقداری انعطاف پذیری نیز در برنامهها چاشنی شده تا در صورت لزوم و ضروری بودن از آن بهره بگیرید. منظور این است که اگر مانع و عاملی برای اجرای برنامه پیش آمد سخت گیر نباشید و اجازه بدهید کمی برنامهها تغییر پیدا کند. تأکید میکنم، تغییر کند و اصلاً حذف نشود. بهعنوانمثال اگر فرزندتان آمادگی درس خواندن نداشت و خواست مقداری بیشتر تلویزیون تماشا کند و یا برنامهی موردعلاقهاش جابهجا و یا طولانی شده، به او فرصت بدهید و زمان درس خواندن را متوقف و با تأخیر اجرا کنید. فراموش نکنید هر از چند وقت یک بار این اتفاق جا داشته و قرار نیست هر روز و هر بار شما برنامه جابهجا کنید.
اما به اصلیترین قسمت برنامهی موفق و مؤثر میرسیم و آن هم ضمانت اجرای آن. تا برای اجرای برنامه ضمانتی نباشد و همه همکاری نداشته باشند ما نتیجهی مطلوب را شاهد نخواهیم بود. اطرافیان را به صورت غیر مستقیم در جریان برنامهها بگذارید. اصلاً لازم نیست شما به صورت مستقیم و با صحبت بخواهید بگویید تحت برنامه هستند و دارید برنامه اجرا میکنید. اگر خوب بخواهیم این نکته را توضیح بدهیم، اینکه فرزندتان و یا هر شخص دیگری متوجه بشود تحت برنامه هست، مقاومت بیشتری برای عمل نکردن نشان خواهد داد. البته این یک احتمال بوده و در مورد همه صدق نمیکند؛ ولی برای مواجه نشدن با این مشکل بهتر است غیر محسوس حرکت کنید.
تنبیه و تشویق یکی از ضمانتهای اجرای برنامه بعد از همراهی و همکاری بقیهی افراد محسوب میشود. اگر بعد از اتمام برنامههای تفریحی به برنامه مورد نظر بعدی پرداخته نشود به مرور از زمان تفریحات و برنامههای مورد علاقه کم خواهد شد. یا در صورت خوب اجرا کردن و دلخواه شما پیش رفتن به آنها اضافه و تنوع نیز داده خواهد شد. تنبیه و تشویق با توجه به روحیات افراد تعیین میشود.
در نهایت قاطعانه و جدیت شما را لازم داشته که حتماً به درایت و هوشیاری که از شما سراغ داریم، به خوبی از عهدهی این قسمت برخواهید آمد.
در حین اجرا و تدوین برنامه اگر سؤال و ابهامی داشتید، یادداشت بگذارید تا ضمن ادامهی صحبتها، به آنها پاسخ داده شود.
موفق باشید.
سلام، عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
از توجه و دقت شما نسبت به امر تربیت اجتماعی فرزندتان تقدیر و تشکر میکنیم. حضور و اعتماد شما به مجموعهی ما را سپاس گفته و امیدواریم بتوانیم همراه و مشاور خوبی برای شما باشیم.
سؤال اول این است که فرزندتان همیشه و به صورت پیوسته اینگونه صحبت میکند یا در مواقع خاصی لحن و نوع سخن گفتنش تغییر میکند؟ برخورد شما هنگام رویکرد ایشان چگونه است؟ یعنی وقتی سر زبانی و یا به قول خودمانیتر لوس حرف میزند شما چه برخوردی داشته و واکنش شما چگونه است؟ مطمئناً هیچ بچهای لوس به دنیا نمیآید و این رفتار اطرافیان است که راه و روش در رفتار و گفتار را ترسیم میکند.
روش تربیتی والدین بسیار مهم بوده و در این سنین غالباً به سمت و سوی مستقل شدن و دادن مسئولیت به فرزند باید حرکت کنند. القای نتوانستن و توان نداشتن به بچهها کار را برای رشد اجتماعی آنان سخت میکند. پس از همین امروز برای رشد فردی و اجتماعی فرزندتان برنامه ریزی کرده و در این راستا اگر نیاز به همراهی داشته باشید یادداشت بگذارید تا کارشناسان ما شما را همراهی کنند.
یکی از کارهایی که باید انجام بدهید در این راستا، برخورد منطقی و قاطعانه با خواستهها و ابراز نیازهای او میباشد. به نوعی لازم است در خیلی مواقع با بچهها جدی برخورد کرد و اگر توان برآورده کردن نیازهایشان را ندارید و یا صلاح نیست، سعی نشود با تمنا و التماس قانع کنید. اختیار خودتان را از دست نداده و نگذارید فرزندتان حس کند شما را مغلوب کرده است. ضعف و سستی والدین اصلاً قابل قبول نیست.
اگر بخواهیم متن بالا را بهتر بیان کنیم باید بگوییم داشتن قانون و حد و مرز در خانه یکی از ضروریات هست. اینکه بچهها بداند تحت یک برنامه ای در حرکت هستند و کارهایی که میخواهند انجام دهند یا قبلاً مرتکب شدهاند، تحت کنترل و نظارت و در پایان ارزیابی خواهد شد.
اصلاً لزومی ندارد وقتی خودش را لوس کرده و با سستی و نوک زبانی صحبت میکند شما توجه کرده و در این مورد دقت کنید، بی توجهی و حتی تذکر ندادن یکی از اولین و مهمترین کارهایی است که در قبال فرزندتان باید انجام بدهید. در این بین بگذارید بیشتر کارهای شخصیاش که از عهدهی آنها بر میآید را خودش انجام داده و شما فقط در کنارش باشید. اصلاً احساساتی نشده و عواطف خودتان را کنترل و مدیریت کنید.
بله دقیقاً آنچه که برای شروع تغییر نیاز است، تغییر سبک برخوردهای خودتان است. اگر بخواهیم در یک جمله این تغییر را تعریف کنیم، مقتدر بودن والدین را خواهیم گفت. هر چه شما بتوانید قاطع، درست و به جا عمل و برخورد کنید فرزندتان نیز به سبک شما رشد کرده و از این رفتار فاصله خواهد گرفت.
ناگفته نماند مطالب فوق صرفاً به خاطر لوس بودن یا نوک زبانی صحبت کردن فرزندتان درج نشد؛ بلکه بسیار بالاتر و مهمتر از مشکلی که الان با ایشان دارید، سعی کردیم نکاتی را با شما در میان گذاشته تا مقدمات رشد و موفقیت روز افزون فرزندتان را با مهارتها و دلسوزیهای شما رقم بزنیم.افزایش اعتماد به نفس در فرزند، عنوان جلسه ی بعدی ما است.
موفق باشید.
با سلام مجدد به شما کاربر محترم
اینکه دخترتان طی 4 سال زندگی مشترک تلاش کرده تا تقید و میزان پایبندی همسرش را افزایش دهد، بسیار ارزشمند است، ولی تعبیر به بیفایده بودن از این همه تلاش، گویای این نکته است که هیچ اثر و پیشرفتی در تغییر نگرش و رفتار آقا به وجود نیامده است، آیا واقعاً طی این مدت، هیچ تأثیر مثبتی ولو اندک در حالات و رفتار آقا مشاهده نشده است؟
اگر واقعاً در این مدت به این نتیجه رسیدهاید که هیچ تأثیر مثبتی در رفتار و کردار و باورمندی آقا ایجاد نشده است، در آن صورت، تصمیم دخترتان در این زمینه قابل احترام است، ولی اگر تغییر و تأثیر مثبت به وجود آمده است، اما با نقطه مطلوب و مورد انتظار فاصله هست، در آن صورت این میتواند نشانهای از تغییر و روزنهای از امید باشد. آیا به نظرتان، گیاهی که در حال روزنه زدن از دل خاک است، ولو اینکه زمان زیادی نیاز دارد، نباید دیگر به او آب داد و از او مراقبت کرد؟ فرض بگیرید کسی در چاه عمیقی افتاده است و شما تلاش و زمان زیادی را گذاشتید تا او را از چاه بیرون بکشید، ولی پیشرفت چشمگیری نداشتهاید، آیا باید دست از تلاش کشید و او را رها کرد؟
قطعاً نه بلکه از زوایای مختلف به مسئله نگاه میکنید و حتی از مشورت دیگران استفاده میکنید تا با ابزار مناسب بتوانید آن فرد را نجات دهید. در واقع مسئله صبر و بردباری ماست که چقدر حاضریم برای سبز شدن گیاه زندگیمان و بزرگ شدنش بهایی از جنس صبوری و شکیبایی بدهیم!
در هر صورت، باید به این نکته نیز توجه داشت که تصمیم گیرنده نهایی در این زمینه، تنها دختر شما نیست که به صرف تصمیم به جدایی، این جدایی اتفاق بیفتد، بلکه تصمیم گیرنده نهایی دختر شما به اتفاق همسرش میباشد؛ لذا هر تصمیمی که بناست گرفته شود، بهتر است با گفتگو و توافق همدیگر انجام شود تا از پیامدهای منفی احتمالی آن در آینده جلوگیری شود.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما کاربر گرامی
انتخابی که از هر جهت به میل و رضایت شما باشد، طبیعتاً حق شما بوده، امیدواریم نتیجهی اعتماد به مجموعهی ما بهترین تصمیم را توسط شما در پی داشته باشد.
همانطور که خودتان نیز اشاره کردید، ممکن است این ازدواج را به اجبار داشته باشید و نهایتاً لذت و آرامشی را که حاصل این ازدواج باید باشد، به دست نیاورید. اما یک سؤال را ابتدا از شما داشته باشم: چرا فکر میکنید ضعیف هستید؟ به نظرتان داشتن مشکلاتی مثل دور بودن از خانواده بهتر است یا مجرد بودن قطعی و تنهایی همیشگی؟ یا بهتر اگر بخواهیم این سؤال را مطرح کنیم باید بگوییم: مشکلات مربوط به دوری و در شهر غریب بودن را بهتر و راحت میشود حل کرد یا تنها ماندن در سنین بالا را؟
برای پاسخ به سؤالات ابتدا لازم است شما دنبال راهکار برای هر کدام بوده و خودتان را در بن بست قرار ندهید. به این معنی که نگویید من این هستم، شرایط من این است و اصلاً نه قابل قبول است و نه قابل تغییر. مثلاً برای علاقهمندی شما به شهر مقدس قم که واقعاً هم به حق بوده و فضای معنوی قم، خود به خود تأثیرات مثبتی بر روی روح و روان انسان دارد، باید عرض کنم مگر از قم تا تهران چقدر فاصله است که بخواهید خودتان را محروم ببینید از استفاده کردن فضای معنوی قم؟
خواستگارتان در قدم اول و به صورت عادی چهار روز را به راحتی متعهد شده که سفر به قم داشته باشند، در این چهار روز بسیار میشود بهره برد و از این فرصتها استفاده کرد. ضمن اینکه در این بین شما میتوانید خودتان با هماهنگی و اجازهی ایشان، هفتههایی که قرار است همراهی نشوید، سفر داشته و به راحتی تردد کنید. در این زمینه اصلاً نیاز نیست در مورد امکاناتی که وجود دارد صحبت کنیم چون تا دلتان بخواهد از اسنپ و اتوبوس و قطار وسیلهی نقلیه وجود دارد و اگر هم خودروی شخصی داشته باشید و راننده هم باشید که دیگر حرفی باقی نمیماند. ضمن اینکه به هر حال خانوادهی شما نیز گاهی به شما سر زده و ممکن است بتوانند چند روز حتی پیش شما بمانند.
این مسئله با توجه به تعطیلیهایی که در کشور ما زیاد است به راحتی قابل هضم و حل است. از تعطیلات عید گرفته تا اعیاد و وفات و شهادت. ضمن اینکه شغل خواستگارتان نیز مهم بوده و قابل بررسی جهت صحبت در مورد بازنشستگی یا انتقال به شهر دلخواه. ناگفته نماند در این بین، خوب بودن خانوادهی همسر بسیار مهم بوده و هر چه به این خوبی اضافه شود از دلتنگیها و نگرانیهای شما کم خواهد شد. گاهی مادر همسر مانند مادر خود شخص، مهربان و دلسوز رفتار میکند.
قرار نیست فرزندان شما تحت تأثیر صد در صدی، بی قید و شرط و بی چون و چرای فضا و جو تهران قرار بگیرند اگر اینگونه باشد پس عامل وراثت و تربیت والدین چه جایگاهی خواهد داشت؟ خمیر مایه و شاکلهای اصلی رشد فرزندان را شما پیریزی خواهید کرد و تسلیم شدن و منتظر بودن برای دیدن تأثیر جامعه بی انصافی نسبت به تربیت فرزند تلقی میشود. ضمن اینکه در کنار خودتان و با برنامه ریزیهایی که برای تردد به شهر مقدس قم دارید، توشهای نیز نصیب فرزندانتان خواهد شد. البته این پاراگراف در جواب نگرانی شما نسبت به فرزندانتان بیان شد و فرض بر این است که شما فرزندانی خواهید داشت.
چه بسیار افرادی بودهاند که در همین شهر قم زیست کرده؛ ولی دشمن خونی اهل بیت سلام الله علیهم شدهاند و چه بسیار کسانی که در دل غرب و کشورهای غربی زندگی کردهاند؛ ولی نهایت در زمرهی شهیدان راه این بزرگواران قرار گرفتهاند.
هر زمان که باشد شما نیاز دارید به اینکه در مستقل، و قوی شدن ورود کرده و این مهم را تمرین کنید؛ پس چه زمانی بهتر از الان که صحبت از زندگی مستقل و ازدواج است. بیشتر ترسها و دلهرههایی که در انسان است ساخته شدهی ذهن خود اوست وگرنه در خارج اصلاً ممکن است هیچوقت در آن شرایط قرار نگیرد یا اینکه اصلاً شرایط بهگونهای که او فکر میکند نباشد.
وارد شدن در زندگی مشترک آنقدر جذابیت و تنوعهای پیشبینینشده دارد که گاهی اصلاً فکر خیلی از مسائلی که الان مشغولش هستید، نخواهید بود. اما اگر قرار باشد از شجاعت و شهامت بهرهای نبرده و کاملاً منفعل رفتار کنیم از خیلی از لذتها محروم خواهیم شد.
این متن را بخوانید و در عین خواندن و مرور کردن، فضاهایی را که بیان کردیم را مجسم کرده و تصویر یک زندگی مستقل را در ذهن داشته باشید. با یک جمله جلسهی امروز را به اتمام رسانده و اگر در این جمله و یا صحبتهای قبل سؤال و ابهامی بود یادداشت بگذارید تا در جلسهی بعدی به آن بپردازیم:
از موضوعاتی که واقعاً ترس دارد بترسیم و با مشغول شدن به چیزهایی که ممکن است اصلاً اتفاق نیفتد و یا درموردش تصویر درستی نداریم، از ترسهای واقعی و حقیقی غافل نشویم.
موفق باشید.
باسلام خدمت شما کاربر گرامی
از توجه و دقت شما برای آینده اطرافیان تقدیر کرده، امیدواریم نتیجهی اعتماد و حضور شما در مجموعهی ما، تغییر رفتار این عزیز در مسائل مالی باشد.
البته خرج کردن و سخاوت را نمیشود پای سادگی و یا ندانم به کاری گذاشت. هستند کسانی که از این طریق حالشان خوب و دلشان شاد میشود. یک روحیهای است که در بعضی وجود داشته و به قول امروزیها دست به خرجشان ملس است. اما این را هم قبول داریم که زیاده روی در خرج کردن نیز درست نبوده و در دستورات دینی نیز از آن نهی شده است.
لذا برای اینکه ایشان از سخاوت و بخشندگی فاصله نگیرد و به نوعی از آن طرف بام پایین نیاید، باید دقتهای لازم را داشته باشید. مقداری از این خصلت به سن و سال و شرایط ورود در جوانی بر میگردد که با بالا رفتن سن و احساس نیاز به پس انداز برای زندگی مشترک و آینده درست خواهد شد.
بله دقیقاً درست است، از همین مطلب آخر استفاده کنید و در مواردی برای خرید منزل از ایشان بهره بگیرید. نه اینکه پول دریافت کنید، خیر، بلکه خودش شخصاً برای تهیه رفته و خرید را انجام بدهد. گاهی از اینکه فلانی با چند فرزند هنوز مستأجر هست، صحبت کنید. البته از این به بعد را که خدمتتان عرض میکنم فقط صرف یک گفتمان است و شما نباید نتیجه را به زبان بیاورید. یعنی بگویید فلانی ماشین ندارد، خانه ندارد چون به فکر نبوده و پس انداز نداشته لذا تو عبرت بگیر و ببین و سعی کن اینطور نباشی، با این روش نتیجهی عکس خواهید گرفت.
همین نکته را به خاطر بسپارید که ایشان نباید حس کند رفتارهایش به عنوان یک نقص و عیب محسوب شده و شما سعی دارید او را تغییر دهید. نوجوان و جوان خصلتهای زیاد و ناشناختهای دارد که یکی از آنها میتواند مقاومت ظاهری در قبال تغییر باشد.
به نظر میرسد بهترین راه حل برای چنین افرادی مشارکت دادن در سرمایه گذاری است. یعنی شما بتوانید برنامهی اقتصادی هر چند کوچک و کم را تهیه و تدوین کنید و برای تحقق آن ابراز نیاز به شریک و همراه داشته باشید. توقع نداشته باشید به صورت صد درصدی درآمد و پولهایی را که دارند، در این طرح آورده کنند بلکه به همان میزان کم نیز کافی است.
ناگفته نماند این طرح باید بازدهی بسیار محسوس و ملموسی داشته باشد که به نوعی لذت سرمایه گذاری را انتقال بدهد. در این راستا شما میتوانید از واژهی قرض نیز استفاده کنید و ماهانه مبلغی را از ایشان برای کارهای اقتصادی در پیش رو دریافت کنید. بعد از مدت کوتاهی به او بگویید این مبلغ در نزد شما جمعآوریشده و برای نگهداری و یا رد آن از ایشان نظر خواهی کنید.
باز هم این نکته را به خاطر داشته باشید، به هیچ وجه سخاوت را به خساست تبدیل نکرده و اینکه نگه داشتن پول هم از نظر فکر اقتصادی درست نیست. ارزش افزودهی آن با توجه به شرایط جهانی پول، روزبهروز پایین خواهد آمد؛ لذا با یک مشاور امین و کار بلد در زمینهی سرمایه گذاری صحبت کرده تا بتوانید خدمتی را نیز انجام داده باشید.
موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر گرامی
علاقه و محبت شما نسبت به نامزدتان یک رفتار مثبت و قابل تقدیر میباشد. همانطور که جسم انسان نیاز به غذا دارد، روح و روان نیز بدون نیاز نبوده و باید به آن توجه شود. امیدواریم اعتماد شما به ما آرامش و هدفمندی در این علاقهمندیها را به همراه داشته باشد.
درست است که عشق و علاقه در رابطه همسران بسیار مهم بوده و از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ اما توجه داشته باشید که همین مسئله اگر مدیریت نشده و قرار باشد سمتوسو داده نشود، دردسرهایی را ایجاد خواهد کرد که ابتدا دامن شخص را گرفته و در ادامه دیگران را نیز درگیر خواهد کرد.
نامزد شما ممکن است چنین حسی را داشته و شما را یک شخصیت وابسته و ضعیف میبیند. البته ناگفته نماند که شدت گرفتن این مسئله ممکن است به اختلال نیز تبدیل شده و همین ابتدا باید تعدیل و کنترل شود. اصلاً نیاز نیست نگرانی و ناراحتی در این مورد داشته باشید و کار سختی را انجام بدهید؛ بلکه کافی است تا جایگاه زنانگی خودتان را حفظ و به نامزدتان فرصت مردانگی بدهید.
بله دقیقاً نکته اینجاست: ناز زنانه و نیاز مردانه، این دو اگر جایگاهشان تغییر کند به مرور طرفین با مشکلاتی روبرو خواهند شد. فکر نکنید نامزدتان به دیدن شما و یا با شما بودن فکر نکرده و بیخیال از کنار این ماجرا رد میشود، او به شدت و بیشتر از شما به حضور در کنارتان نیاز دارد. ملاحظاتی که وجود داشته در کنار عدم مهارتهای شما در این دوران باعث شده این فاصله گرفتنها نمایان شود.
محرم بودن ولی در عین حال محدودیتهای مربوط به این دوران و یا حرف و حدیثهای احتمالیِ در نظر گرفته شده میتواند یکی از ملاحظات باشد. در این قسمت یک نظر شخصی هم خدمت شما تقدیم کنم و آن هم اینکه شما باید خوشحال باشید که همسر آیندهی شما شخصیتی است که به رسم و رسومات احترام گذاشته و دارای شخصیت اجتماعی است. شاید بتوان گفت این ملاحظات بیشتر به نفع شما است تا ایشان. چرا که از نظر اکثر کارشناسان در دوران نامزدی دختر خانمها فوقالعاده باید مراقب باشند تا اگر به هر علتی این رابطه به ازدواج ختم نشد، آسیب نبینند.
در قسمت دوم که اشاره به مهارت نداشتنهای شما شد، کافی است شما مقداری نسبت به جنس مرد و خصوصاً درمورد همسرتان شناخت پیدا کنید. سفارش ما در ابتدای هر زندگی مشترک این است که زوجین علاوه بر شناخت جنسیت طرف مقابلشان به صورت کلی، از همسرشان شناخت پیدا کنند. این شناخت هر چه دقیقتر و بیشتر باشد، نحوهی تعامل و میزان روابط مؤثر طرفین را بهتر و بالا خواهد برد.
شما میدانید نامزدتان چه رفتارهایی را دوست دارد؟ شخصیت و زن جذاب زندگی همسرتان دارای چه خصوصیاتی است؟ یا اصلاً به صورت خیلی کلیتر: از نظر مردان یک زن جذاب که مرد را به سمت خود جذب میکند دارای چه ویژگیهایی است؟ مطمئناً خانمی که از اعتماد به نفس پایینی برخوردار باشد، در کانون توجه مردان قرار نخواهد گرفت مگر در موارد استثنایی که این توجه بیشتر ضرر خواهد داشت تا منفعت.
پس در قدم اول، مدیریت و کنترل هیجانات که در صورت تمایل در جلسهی بعد مستقل و مفصل به آن میپردازیم و در قدم بعدی شناخت نسبت به شخصیت نامزدتان و احترام به علاقهها و نیازهایی که دارند را در دستور کار قرار بدهید. مطلب مهم بعدی نگاه و نگرش شما نسبت به مادر ایشان بوده که اصلاً حس حسادتی که اشاره کردید درست نیست و ممکن است در آینده نه تنها مشکل ساز بلکه ممکن است ویران کننده بوده تا حدی که زندگیتان را نابود کند.
بهتر است به جای این حس به مادر نامزدتان نزدیک شده و در طول روزهایی که نامزدتان سرکار است به مادرش سر بزنید و با ایشان در حد امکان توان صمیمی بشوید. این صمیمت میتواند ثمرات زیادی داشته باشد که یکی از آنها سر زدن به صورت عادی و طبیعی در زمانی است که نامزدتان نیز حضور دارند. به نوعی شما کار روزمرهی خودتان را انجام داده؛ ولی در عین حال در کنار نامزدتان نیز حضور دارید بدون اینکه این مطلب برای کسی واضح بشود.
تیر خلاص این قضیه آنجایی است که نامزدتان نباید حس کند برای رفت و آمد و پیش شما بودن، مجبور بوده و شما برای ایشان برنامه ریزی میکنید. با رعایت نکات ذکر شده اجازه بدهید خودش به این عطش و تشنگیِ باهم بودن برسد و برای با شما بودن لحظه شماری کند.
این فرصت را هم به خودتان و هم به نامزدتان بدهید و نتایج مثبت و لذت بخش آن را ببینید.
موفق باشید.
صفحهها