دخترم بخاطر بی نمازی و بی تقیدی همسرش تصمیم به طلاق گرفته....

15:27 - 1401/11/16

سلام برشما
دخترم بخاطر بی نمازی و بی تقیدی  همسرش و اینکه زیاد اهل دروغ است و پایبند به دین نیست بعد از مشاوره و کلی فکر و بررسی و تبیین غیرمستقیم برای همسرش تصمیم به طلاق گرفته
میخواستم بدونم آیا تصمیمش درسته؟
با وجودیکه طلاق حلال مبغوضی ست
در چه صورت زن حق جداشدن از شوهرش واقدام برای طلاق رو داره ؟
مرزش کجاست؟

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/235891

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 0 =
*****
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

ابتدا بابت اعتمادی که به مجموعه ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید، تشکر می‌کنم. طبیعی است که به عنوان مادر نسبت به تصمیم دخترتان و آینده او نگران باشید، ولی باید توجه داشت که این تصمیم مربوط به زندگی خودش هست و نهایت کاری که شما می‌توانید به او بکنید، همفکری و راهنمایی دادن به اوست بدون اینکه بخواهید نظر خود را بر او تحمیل کنید. بنابراین شرط آزادی عمل را در راهنمایی دخترتان در نظر داشته باشید تا راهنمایی شما مؤثر واقع شود، در غیر این صورت اگر بخواهید به هر ترتیبی نظر دخترتان را تغییر بدهید و نظرتان را بر او تحمیل کنید، چه بسا ناخواسته مقاومت او را در این زمینه فعال کرده و آن‌گاه دخترتان صرفا به خاطر مقابله با شما، روی تصمیم خود پافشاری کند. درنتیجه مواظب باشید تا در چنین تله‌ای قرار نگیرید.

همان‌طور که می‌دانید زندگی مشترک بین زن و مرد به راحتی شکل نمی‌گیرد که بخواهیم به صرف یک رفتار، تصمیم به پایان دادن آن کنیم. به ویژه اینکه قضاوت و ارزیابی یک نفر آن همسر آدم باید به صورت مجموعی باشد؛ یعنی با توجه به نقاط قوت و ضعف، خوبی‌ها و بدی‌هایش، او را ارزیابی کرد، نه بر اساس صرفاً یک رفتار یا یک اخلاق بخواهیم برچسب همسر بد به دیگری بزنیم.

لذا باید توجه دخترتان را به ویژگی‌های مختلف رفتاری مثبت و منفی همسرش معطوف کنید تا بتواند به صورت مجموعی، همسرش را ارزیابی کند و به این سؤال، پاسخ دهد که آیا از دید او به صورت مجموعی، همسرش نمره قبولی را می‌گیرد یا نه؟

درست است که دینداری برای دختر شما از اهمیت بالایی برخوردار است، اما دلیل نمی شود تنها به خاطر این مسئله، زندگی مشترک را نابود کرد، بلکه چیزی به عنوان آستانه تحمل داریم که اگر افراد به طور کلی، آستانه تحمل پایینی داشته باشند، باعث می شود که در برابر هرگونه ناملایمات زندگی، ناامید شوند و به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کنند.

البته منظور این نیست که دختر شما آستانه تحمل پایینی دارد و بخواهیم او را قضاوت کنیم، بلکه منظور این است که باید برای تصمیم‌گیری این نکته را مدنظر قرار داد که آیا میزان حساسیت دخترتان به مسئله دین‌داری همسرش آن‌قدر بالاست که به جای حل مسئله دنبال فرار از مسئله است یا اینکه اصلاً مسئله حساسیت ایشان نیست، بلکه تعارض و ناسازگاری بین این دو نفر در زمینه دین‌داری به گونه‌ای است که مثلاً آقا در مسئله دین‌داری در مقابل همسرش قرار گرفته است و حاضر به پذیرش اشتباه خود نیست و از طرفی به دنبال تغییر همسرش نیز می‌باشد، در آن صورت می‌توان نتیجه گرفت که سطح ناسازگاری و تعارض بین طرفین بالاست و چه بسا بعد از مشاوره به زوجین درباره نحوه متارکه مشاوره داده شود، اما اگر جنس تعارض طرفین به گونة دیگری باشد که مثلاً آقا صرفاً ضعف در دین‌داری دارد و ضعف خود را هم در این زمینه قبول دارد، ولی به دلایل مختلفی تا به حال نتوانسته این ضعف را برطرف نماید، در آن صورت سؤالی که مطرح می‌شود، این است که آیا راهکار این مسئله تنها متارکه است؟

ممکن است بگویید که آقا مدام دروغ می‌گوید و این دروغ‌گویی‌اش به زندگی آن‌ها لطمه زده است. در آن صورت باید بررسی شود که آیا تنها به همسرش دروغ می‌گوید یا با همه افراد از جمله خانواده، همکار، همسایه و فامیل نیز این خصوصیت اخلاقی منفی را دارد؟ 

اگر تنها به همسرش دروغ می‌گوید، ولی با بقیه افراد این‌گونه نیست؛ معنایش این است که در رابطه میان آقا و خانم مشکلاتی وجود دارد که چه بسا تنها مقصر آقا نیست، بلکه نحوه و شیوه تعامل خانم نیز چه بسا ناخواسته موجب تقویت رفتار منفی آقا شده باشد.

اما اگر آقا به طور کلی به همه افراد چه همسر و چه دیگران دروغ می‌گوید و اصطلاحاً به دروغگویی معروف است، در آن صورت چاره کار باز هم متارکه نیست، بلکه باید بررسی کرد که آیا آقا، دروغ‌گویی خود را قبول دارد یا نه؟ اگر این صفت اخلاقی منفی را قبول دارد، باید برای برطرف کردن آن به یک مشاور حاذق مراجعه کند تا به صورت ریشه‌ای بتواند این صفت اخلاقی را کنار بگذارد.

تنها در یک صورت متارکه معقول به نظر می‌رسد که یک طرف ماجرا علی‌رغم دروغگو بودنش، اصلاً اشتباه خود را قبول نداشته باشد یا اگر هم قبول داشته باشد، حاضر به رفع آن در زندگی نباشد و هیچ تضمینی در این زمینه هم ارائه نکند که در آن صورت، تصمیم‌گیری نهایی با خود خانم است که این هم تا حدودی به آستانه تحمل ایشان برمی گردد. برخی از خانم‌ها در چنین شرایطی با مثبت اندیشی و فعال بودن در زندگی همچنان امیدوار می‌مانند تا سطح آگاهی شریک زندگی‌شان آن‌قدر رشد کند که بالاخره خودش برای اصلاح اخلاق و رفتار خود اقدام جدی کند. برخی نیز ممکن است با توجه به شرایط و موقعیتی که دارند فرار را برقرار ترجیح دهند.

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

سلام برشما
ضمن تشکر از پاسخگویی تون
فرمودید عدم تقید و دینداری دامادم دلیل بر متارکه نیست
در حالیکه دخترم بزرگترین نگرانی اش در رابطه با مسئله تربیت فرزندانش در آینده و تعارضی که بین دیدگاه بچه ها در رابطه با پدر و مادر پیش میاد هست
که نگرانه که بچه هاش جذب پدرش بشن و راه او را ادامه بدن و یک نسل بی نماز و بی دین بوجود بیاد که از این حالت بشدت گریزان ست
در این صورت هم نباید به جدایی فکر کنه و تصمیمش نادرسته؟

ضمنا چه من و چه پدرش دخالتی در تصمیم گیریش نداریم و راهنمایی های لازم رو کردیم
و انتخاب و تصمیم رو کاملا بخودش واگذار کردیم

تو این چهارسالی که از اول ازدواجشون میگذره خییلی زیاد بطور مستقیم و بیشتر غیرمستقیم روی همسرش کار کرده اما متأسفانه بیفایده بوده و همسرش تقیدی نداره

از جمله نشون دادن فیلم های آموزنده
تبیین مطالب مفید در این رابطه
و دعوت از یک عالم دینی خییلی خوب و خوش خلق بمنزلمون و جلساتی رو ترتیب دادیم ماهی یکبار اما فایده ای نداشته
یعنی تو این چهار سال نهایت صبوری و تلاش خودش رو برای همسرش انجام داده

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد به شما کاربر محترم

اینکه دخترتان طی 4 سال زندگی مشترک تلاش کرده تا تقید و میزان پایبندی همسرش را افزایش دهد، بسیار ارزشمند است، ولی تعبیر به بی‌فایده بودن از این همه تلاش، گویای این نکته است که هیچ اثر و پیشرفتی در تغییر نگرش و رفتار آقا به وجود نیامده است، آیا واقعاً طی این مدت، هیچ تأثیر مثبتی ولو اندک در حالات و رفتار آقا مشاهده نشده است؟

اگر واقعاً در این مدت به این نتیجه رسیده‌اید که هیچ تأثیر مثبتی در رفتار و کردار و باورمندی آقا ایجاد نشده است، در آن صورت، تصمیم دخترتان در این زمینه قابل احترام است، ولی اگر تغییر و تأثیر مثبت به وجود آمده است، اما با نقطه مطلوب و مورد انتظار فاصله هست، در آن صورت این می‌تواند نشانه‌ای از تغییر و روزنه‌ای از امید باشد. آیا به نظرتان، گیاهی که در حال روزنه زدن از دل خاک است، ولو اینکه زمان زیادی نیاز دارد، نباید دیگر به او آب داد و از او مراقبت کرد؟ فرض بگیرید کسی در چاه عمیقی افتاده است و شما تلاش و زمان زیادی را گذاشتید تا او را از چاه بیرون بکشید، ولی پیشرفت چشمگیری نداشته‌اید، آیا باید دست از تلاش کشید و او را رها کرد؟

قطعاً نه بلکه از زوایای مختلف به مسئله نگاه می‌کنید و حتی از مشورت دیگران استفاده می‌کنید تا با ابزار مناسب بتوانید آن فرد را نجات دهید. در واقع مسئله صبر و بردباری ماست که چقدر حاضریم برای سبز شدن گیاه زندگی‌مان و بزرگ شدنش بهایی از جنس صبوری و شکیبایی بدهیم!

در هر صورت، باید به این نکته نیز توجه داشت که تصمیم گیرنده نهایی در این زمینه، تنها دختر شما نیست که به صرف تصمیم به جدایی، این جدایی اتفاق بیفتد، بلکه تصمیم گیرنده نهایی دختر شما به اتفاق همسرش می‌باشد؛ لذا هر تصمیمی که بناست گرفته شود، بهتر است با گفتگو و توافق همدیگر انجام شود تا از پیامدهای منفی احتمالی آن در آینده جلوگیری شود.

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

سلام برشما در پاسخ به نگرانی اش درباره تربیت فرزندانش در آینده هیچ پاسخی نفرمودید

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد به کاربر محترم

قبل از هر چیز باید توجه داشت که فلسفه و نوع نگاه ما به زندگی در این دنیا خیلی اهمیت دارد. اگر نوع نگاهمان به زندگی، بر مبنای خدامحوری، دستگیری، خیرخواهی و یاری‌رسانی باشد، حتی اگر در خانه فرعون زمانه هم باشیم، خدای متعال ما را همچون آسیه عروج می‌دهد و فرزندی همچون موسی را در دامن ما تربیت می‌کند. وقتی زندگی اولیای الهی را می‌خوانیم، در می‌یابیم که علی‌رغم اینکه برخی از همسران اولیای الهی، انسان‌های خطاکاری بودند، ولی هرگز آنها از سوی اولیای الهی ترک نشدند؛ چرا؟ چون نوع نگاه و فلسفه زندگی اولیای الهی، دستگیری و یاری‌رسانی بوده است و با این نوع نگاه هم در دامن خود، فرزندانشان را تربیت می‌کردند.

بنابراین، مهم این است که نیت و انگیزه‌مان در زندگی خدامحوری باشد، آن‌گاه خدا هم پرده‌ای، روی تمام نگرانی‌های ما خواهد کشید و شرایط را تسهیل می‌کند. اما اگر نوع نگاهمان به زندگی بر مبنای دودو تا چهارتا باشد، در آن صورت با همان مبنای دو دوتا چهارتا هم در زندگی نتیجه می‌گیریم.

اما درباره نگرانی دخترتان نسبت به تربیت فرزندانش، مسئله مهم‌تر این است که چقدر دخترتان برای فرزندپروری آمادگی و مهارت دارد. البته منکر تأثیرگذاری همسرشان نسبت به فرزندان نیستم، ولی آنچه اهمیت دارد این است که آقا و خانم به ویژه خانم چقدر مهارت ارتباطی و تربیت فرزند را دارا هستند. در واقع اگر خانم و آقا مهارت لازم و کافی در حوزه تربیت فرزند را نداشته باشند، فارغ از هرگونه مسئلة دیگری، در تربیت فرزندان دچار مشکل می‌شوند.

پس شرط اول در تربیت، داشتن مهارت و آگاهی در فرزندپروری است. اما با توجه به اختلاف دین‌داری بین خانم و آقا چه‌کار باید کرد؟ 

قبل از هر چیز تا زمانی که مشکل دخترتان با همسرش حل نشود، نباید برای فرزندآوری اقدام کند. در واقع باید در قدم اول، مسائل بین آقا و خانم حل شود. سپس برای فرزندآوری اقدام کنند.
بنابراین اگر دختر شما راضی به ادامه این زندگی نباشد، در آن صورت هیچ بحثی باقی نمی‌ماند، اما اگر دخترتان با شرط اصلاح رفتار همسر به زندگی برگردد و آقا هم در مسیر اصلاح قدم بردارد، در آن صورت مشکلی در فرزندآوری نخواهند داشت، اما اگر دخترتان تضمین لازم برای اصلاح پایدار همسرش نداشته باشد و نگران است که مبادا همسرش دست از اصلاح رفتار بردارد، در آن صورت دخترتان باید به نوع نگاه و فلسفه زندگی‌اش رجوع کند. آیا حاضر است آسیه زندگی خود باشد و فرزندانی همچون موسی را در دامنش پرورش دهد؟

چه زیبا امام علی (علیه‌السلام) درباره مواجه شدن با سختی‌ها می‌فرماید: «مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأْسْبابِ؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى‌ها براى او آسان مى‌شود و اسباب برايش فراهم مى‌گردد.» [غررالحکم، ح 9028]

موفق باشید.