با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده میکنیم خدای را سپاسگزاریم.
یک نکته کلی در اینجا لازم و ضروری است که بیان شود و آن مسئله این است که در تربیت فرزند درست است که آگاهی ضرورت بالایی دارد اما باید مراقب بود که انبوه این آگاهیها ما را از مسیر طبیعی و آرام تربیت خارج ننماید و ما را دچار اضطراب ننماید.
وقتی انسان انبوه اطلاعات مربوط به تربیت فرزند را میخواند گاه ممکن است جزئیات فراوان آن باعث شود که او کمی گیج و سردرگم و مضطرب شود اما واقعیت این است که باید فضای آرام، غیر حساس و امیدوار خود را حفظ نماییم چرا که فرزند ما به طور طبیعی مسیر رشد خود را طی خواهد کرد.
حال که شما تا به حال فرزند دختر رو تصور داشته اید و الان منتظر فرزند پسر هستین بودهاید و این مسئله برای بسیاری افراد رخ میدهد و جای نگرانی نیست و نباید به آن دامن بزنید. فکر بیش از حد برای آینده نیامده ، اضطراب کنونی را ایجاد خواهد کرد و این اضطراب حتماً اثرات منفی در آینده برای شما ایجاد خواهد نمود.
به صورت کلی تربیت فرزندان یک چهارچوبه کلی دارد که برای هر دو جنس دختر و پسر یکسان است و فقط در مثالهای شخصی است که ممکن است تفاوتهایی ایجاد کند. پس این مسئله نیز شما را نگران نکند که دنیای آنها کامل متفاوت است و شما باید دو انرژی کاملاً مجزا برای شناخت دنیای آنها بگذارید آنها در کلیات تربیتی مانند تربیت عزتمندانه، کارآمد و ... مانند هم هستند و تفاوتهای جنسیتی فقط در بخشی از موارد ایجاد تفاوت میکند.
تفاوت نقشها از همان تفاوتهای ساده در تقسیم کار است که اتفاق خواهد افتاد همان چیزهایی که ما بلدیم شروع کار با همانهاست در آینده البته بسته به استعدادها و توانمندیها با کمک گرفتن از مشاورههای استعدادسنجی در سنین نوجوانی به بعد میتوان جهتدهیها را دقیقتر کرد.
تأکید ما این است که با حفظ آرامش و ایجاد نکردن نگرانی و با توکل بر خدا و همان دانشی که خودتان میگویید دنبال کسب آن بودهاید نکاتی را که میآموزید با آرامش در محل خود عمل نمایید و بدانید که هر آن کسی که آغوش خود را برای تغییر و پذیرش اشتباهات خود به درسفتی باز کند و در مسیر پیشرفت با امید و آرامش گام بردارد حتماً به نتیجه خواهد رسید.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده میکنیم خدای را سپاسگزاریم.
در سه سالگی که زمان تلاش فرزند برای انجام کارها به طور مستقل است و خودش در این زمینه داوطلب میشود، لازم است بررسی کنید که چرا قضیه به طور کامل برعکس شده است.
فرزند شما هم وابستگی بالایی دارد و هم در عین حال بر خواستههای خود پافشاری میکند و از این طریق دارد از شما امتیاز میگیرد. همه این موارد نشانگر نرمش بیش از حد شماست.
اگر شما از گربه و قشقرق راه انداختنش نترسید و در عین حالی که عصبی نیستید و عصبی برخورد نمیکنید منفعلانه نیز برخورد نمینمایید، بهراحتی میتوانید با برنامهای منظم و گام به گام این مشکلات را حل نمایید.
فرزند شما تقریباً متوجه شده است و برایش تبدیل به یک عادت نیز شده است که با کمی گریه و مقاومت میتواند از شما امتیاز بگیرد. شما گامهای زیر را برای حل این مشکل بردارید:
1.یک روزه این مشکل حل نخواهد شد چرا که یک روزه نیز به وجود نیامده است پس به تدریج باید این مشکل را حل نمود.
2.با او قبل از وقوع مسئله مانند موقعیت خرید اسباببازی وارد گفتگو شوید. مانند اینکه او دوست دارد به جمکران برود و بازی کند شما بگویید امروز قصد داریم برویم ولی مشکلی مانع کار میشود. و درباره مشکل حرف بزنید که تو هر وقت میروی گریه میکنی و اسباببازی میخواهی و این برای ما امکان ندارد که هر دفعه اسباببازی بخریم پس نمیرویم. این مسئله را به او منتقل کنید تا او وارد فضای مسئله و بعد از آن حل آن مسئله شود. طبیعتاً اگر رفتن به آن مکان را دوست داشته باشد کم کم پای میز معامله میرود و قبول میکند که این دفعه خریدی نداشته باشد. بعد از قول گرفتن میتوانید او را ببرید و اگر تحمل نکرد طبیعتاً شما نباید واداده عمل کنید. گربه کردن گاهی برای بچه خوب است. اگر تحمل کرد و عمل کرد میتوانید با یک سورپرایز ویژه در پایان کار حتی به او جایزهای دهید. البته مراقب باشید که در این باره که ما داریم ریل را تغییر میدهیم با جایزههای پیاپی او را شرطی نکنیم بلکه گاهی اوقات و به صورت غیرقابلپیشبینی از جایزه مادی و همچنین به صورت همیشگی از تحسینهای معنوی برای او استفاده نمایید.
3.همین کار را برای مسئله بازی در شهربازی و ... نیز میتوانید انجام دهید به شرطی که این بازی کردن بیش از نیاز واقعی او باشد. ما قبول داریم که در موارد اخیر محدودیتهایی برای والدین در این زمینه وجود دارد مانند اینکه نمیتوانند فرزند خود را در مکان بازی رها سازند اما اگر بوی وابستگی از آن به مشام برسد و بحث امنیت در آن مطرح نباشد، باز هم یک خط قرمز است که باید از آن کاست. مثل اینکه خود فرزند بخواهد در تمام مدت بازی پدر یا مادر حضور داشته باشند که این مسئله کار آسانی نیست. در اینجا نیز باید هم حساسیت را کم کرد و هم وابستگی را کاهش داد و نهایتاً اینکه با ایجاد محیطی امن در حضور همسالان کم کم از همراهی فرزند در آن فضا کاست چرا که ممکن است او نیاز به بازیش به طور کامل تأمین نشده باشد و شما هم از کار و زندگی خودتان بشوید.
4.شما لازم است که از وابستگیها بکاهید و کم کم بچه را به سمت آزادی مسئولیت آور سوق دهید به این بیان که او باید بداند هر آزادی مسئولیتی دارد اگر او لباس مناسب فصل را نپوشد و بیمار شود و یا کسی به او متلکی بیندازد بهتر از این است که شما اختیارش را از او سلب نمایید که این کار بسیار خطرناکی است که ما به جای فرزندمان تصمیم بگیریم و او هم بی چون و چرا قبول کند. یکی از روشهای کنترل رفتار مواجهه با پیامد طبیعی رفتار است مانند لباس نازک در زمستان که پیامد طبیعیاش سرماخوردگی است. وقتی طبیعت میتواند فرزند مرا تربیت کند چه لزومی دارد که من بخواهم در همه کار فرزندم دخالت کنم و او را وابستهتر از هر زمانی به خود سازم؟
5. در بحث نماز و غذا هم به همین صورت است باید فرآیند نسبتاً سخت کاهش وابستگی و خودخواهی را با همین متدهایی که گفته شد اجرا نمایید مانند اینکه وقت نماز در اتاق بروید و او را تهدید به بستن در کنید البته پدر در اینجا نیاز هست که به کمک مادر باید و توضیحات لازم را بدهد که این رفتار را کنار بگذاری مادر مشکلی ندارد کنار تو نماز بخواند.
نکته نهایی این که همه اینها را باید کم کم و با آگاهی و اطلاع از قبل و در حد ظرفیت فرزند و البته نه با حالت واداده دنبال نمود.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده میکنیم خدای را سپاسگزاریم.
نکته اولی که باید به آن اشاره کنیم این است که فرزندان سه ساله در دوره استقلالطلبی خود به سر میبرند و شما باید مراقب باشید هر اقدامی میکنید به این حالت استقلالطلبی در او آسیبی نزنید که با توجه به مشکلاتی که وجود دارد حل مسئله ایشان دارای ظرافتهای خاصی خواهد بود.
این رفتار ایشان که به دنبال ترساندن بچههای دیگر است و حالتهای از پرخاشگری را بروز میدهد باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد.
یکی از علتهای آن میتواند همین مسئله زیادهروی در مصرف رسانه باشد. وقتی کودک بیش از حد خود در این فضا سیر کند و علاوه بر آن محتواهایی را ببیند که آموزندگی خاصی هم ندارند او را هر چه بیشتر از اجتماع و رفتارهای اجتماعی دور خواهد ساخت و همچنین باعث ایجاد انباشتی از آموزشهای منفی و هیجانات منفی برونریزی نشده در او خواهد شد که به طور طبیعی آن را در بزنگاههای مختلف بروز خواهد داد. شک نکنید که باید ر میزان مصرف رسانه و در محتوای آنها تجدید نظری جدی داشته باشید و در این مسیر قافیه را نبازید.
نگویید که قبول نمیکند که در پاسخ آن باید بگوییم که پس بدانید که مشکل او نیز حل نخواهد شد و روز بروز بر مشکلاتش افزوده خواهد شد. بی تعارف میگوییم در گام اول نگرش خود را اصلاح سازید که در آن حرفی از نمیتوانم آن هم برای مسائل کوچکی مانند این حذف شود.
برای حل این مشکل بهترین جایگزینها جایگزینهای حرکتی، آموزشی و اجتماعی هستند. به احتمال قوی سطح ارتباطات فرزند شما نیز به صورت قابل پیشبینی و پیوسته با گروه همسالان کم است و همین مسئله او را به این سمت سوق داده است که این مسئله را هم با فرزندآوری تا حدودی و هم با ارتباط گیریهای پیوسته باید حل نمود.
یک قانون کلی را نیز در اینجا یادآور میشویم که بچه معمولاً با گریه کردن هیچ مشکلی پیدا نخواهد کرد پس لطفاً از گریه کردن او نترسید و تا خدای نکرده او این را ابزاری برای امتیاز گیری از شما قرار ندهد.
اگر نیاز حقیقی داشت به آن نیاز حقیقی در حد معمول و کافی پاسخ دهید چرا که هر گریه فرزند ممکن است برای یک نیاز حقیقی نباشد و برای او مسیری را ایجاد نماید که در آینده برایش آسیبزا باشد.
صحبت کردن پیش از وقوع مشکل و موقعیت مشکلزا و شرط کردنهای در این باره نیز میتواند به عنوان راهکاری مطرح باشد. در شرایطی که او آرام است با او درباره مسائل چالشی صحبت کنید و احساسات خود را با او در میان بگذارید و تلاش کنید تا او مسیر درست را بشناسد و به او با جایزه و تحسین درست و کارآمد انگیزه دهید تا در مسیر درست حرکت نماید. شکی نیست که فرزند شما اگر مشکل جسمی و فیزیولوژیکی خاصی در زمینه درک مسائل و محدودیتهای مربوط به آن نداشته باشد. با ثبات قدم شما که تلفیقی از احترام، محبت، صبر و صلابت است مسیر خود را پیدا خواهد کرد.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه از تخصصمان در راستای حل مشکل شما استفاده میکنیم خدای را سپاسگزاریم.
جای بسی خوشحالی دارد که شما مقید به رعایت احکام شرعی و حدود الهی هستید.
طبیعی است سؤال اول ما این باشد که این فرد کیست چرا که در پاسخ ما به شما تأثیر دارد. اگر این شخص همسر شما باشد مطلب به گونهای است و اگر از بستگان درجه یک شما باشد که ارتباطات شما گسترده است به گونهای دیگر و اگر این فرد از بستگان درجه شما نباشد نیز نحوه برخورد با کمی تفاوت از حالت دوم متفاوت خواهد بود.
آنچه که از سؤال شما برداشت میشود این است که ایشان همسر شما نیستند چرا که معمولاً همسر فرد برای شخص مطالب را ارسال نمیکند و معمولاً در منزل، همسر خود را به تماشای آن محتواها دعوت میکند.
حال اگر فرض را بگذاریم بر اینکه این فرد از بستگان درجه یک یا همان خواهر و برادر و اعضای خانواده باشد، لازم است موارد زیر را دنبال نمایید:
1.اول دقیقاً هدف او را بدانید که واقعاً و حقیقتاً چیست؟ ممکن است او به همین هدفی که گفتید آن را ارسال میکند و قصد دیگری ندارد ممکن است قصدهای دیگری مانند قبح شکنی نیز داشته باشد و حتی جایی در این فضا برای حالتهایی از لجبازی و انتقام از فرد یا گروه و ... نیز وجود داشته باشد. حالت سومی را نیز میتوان تصور نمود و آن حالت این است که فرد با این کار بخواهد خود را ثابت کند و به نوعی ابراز وجود و دریافت توجه داشته باشد.
2.طبیعی است که اگر حالت اول باشد کار آسانتر است و با تذکرات به موقع و به جا میتوان او را از اشکال کارش آگاه ساخت. گاهی ممکن است آگاهی لازم را در این زمینه ندارد که در این صورت با آغوشی باز از او برای صحبت در این باره استقبال کنید.
3.طبیعی است که خاموش ماندن و منفعل شدن و بروز حالتهایی مانند عصبانیت کار را حل نخواهد کرد. در اینجا اگر شما حالت دوم را متوجه شدید که عمدی در کار است باید بررسی کنید که علت این لجبازی چیست؟ ممکن است در رفتار اطرافیان بتوان علت آن را یافت و ممکن است تبلیغات مسموم فضای مجازی ایشان را زمینگیر کرده باشد که در این باره باز هم نیاز هست با سعهصدر با او برخورد نمایید و مشکلش را در حد توان برطرف نمایید.
4.اگر ابراز وجود و نشان دادن خود را علت این مسئله دانستید باید بررسی کنید که ریشه کمبود عزتنفسش در چیست و برای حل آن اقدام نمایید. ریشههای کمبود عزتنفس و حرمت خود در تربیتهای نازپرورده و سختگیرانه میتواند وجود داشته باشد، ناکارآمدیها و عدم موفقیتها نیز از این جمله موارد است. برای هر کدام نسخه درمانی و راهکارهای متناسب وجود دارد که در جای خود باید دنبال شود.
کوتاه سخن این که دوری از انفعال با این نگاه که این افراد عموماً قربانی فضای مجازی افسارگسیخته هستند شما را به حالت دلسوزانه و فعال خواهد کشاند همانطور که خودتان به درستی اشاره نمودید که مشکل ریشه در مدیریت این فضا دارد. و نهایتاً اینکه فعال شدن در این عرصه با ایجاد یک تعامل سازنده شکل خواهد گرفت که در اینجا حرفهای بسیاری وجود دارد که در صورت مطالبه مجدد شما میتوان آن مطالب را نیز به اشتراک گذاشت
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از شنیدن شرایط شما بسیار غمگین و متأثر شدیم و در ابتدای کار از خداوند منان خواستاریم که بهترین راهگشایی را برای مسئله شما داشته باشد. کسی که دغدغه سلامت اخلاقی را داشته باشد و از خداوند تبارک و تعالی کمک بخواهد، حقیقتاً این خواستهاش بی جواب نخواهد ماند. ما در این راستا در حد توان شما را یاری خواهیم داد.
واقعیت این است که برای حل اینگونه موارد پیشینهای قوی از اتفاقات فیمابینتان و مسیر تربیتی که همسرتان آن را طی کرده است لازم است که شاید در مکاتبات کمی خسته کننده شود و نیاز به مراجعات حضوری داشته باشید اما ما در پاسخ به سؤالتان به مواردی مهم در این زمینه اشاره میکنیم که هر کدام در جای خود نیاز به بررسی عمیقتر و دقیقتر دارد.
عمده مشکلاتی که برای مردان متأهلی که سابقه مذهبی خوبی داشتهاند و الآن درگیر روابط خلاف اخلاق و شرع شدهاند مطرح است را میتوان به موارد زیر دستهبندی کرد.
1.ممکن است ریشه در تربیت وابسته آنها داشته باشد به این صورت که به نحوی تربیت شدهاند که قدرت نه گفتن را ندارند و به عبارتی نازپرورده و وابسته بزرگ شدهاند.
2.مشکلاتی از قبیل بدبینی که باز میتواند ریشههای تربیتی داشته باشد مانند اینکه چون برخی اتفاقات را میخواسته که در زندگیاش به وقوع بپیوندد اما نیفتاده به یک حالت لج کردن با خدا و مناسک دینی پرداخته است. این مسئله نیز به بحث تحمل نه شنیدن بر میگردد که چون تحمل شرایط سخت را ندارد با حالت لجبازانه همه چیز را کنار میگذارد.
3.گاهی نیز ممکن است مشکل را در درون خانه باشد و آن را باید در درون خانه جست و از روابط همسران پرسید که آیا همسر ایشان در عین حالی که خود فردی شایسته است، اقتدار شوهرش را حفظ میکند؟ آیا ایشان تذکرات فراتر از حد ظرفیت به همسر خود نمیدهد؟
4.به مسئله اقتدار تأمین نیاز جنسی را نیز اضافه نمایید که آیا در این زمینه کوتاهی و نابلدی وجود نداشته است؟
5.حال باید به سراغ زمینهها نیز رفت؛ فضای مجازی بی در و پیکر و روابط آزادی که در کف جامعه ایجاد شده است نیز میتواند به عنوان یکی عامل مهم شناسایی شود.
بعد از بیان این عوامل میتوان برخی راهکارها و توصیهها را نیز ارائه نمود که در ادامه به آنها میپردازیم:
1.برای علت شناسی ماجرا نیاز هست که یک گفتگوی سالم و کارآمد میانتان اتفاق بیفتد که با طراحی سؤالاتی مانند اینکه اگر خودت این رفتارها را قبول نداری میشود توضیح دهی که چرا باز آن را مرتکب میشوی؟ این سؤالات شما را به حرف دل او رهنمون میسازد تا بعد از آن بتوان برای رفع مشکل چارهاندیشی کرد. طبیعتا این گفتگو باید در یک شرایط مناسب صورت بگیرد و به حالتهای مشاجراتی وارد نشود.
2.لازم است در خودتان یک مرور داشته باشید که آیا مشکل یا لااقل بخشی از آن از جانب شما بوده است که الآن نیازمند اصلاح باشد و برای آن برنامهریزی نمایید؟
3.در این فضا شما مجوز بیان حرف دل خودتان را نیز دارید که خود این بیان احساس بدون قضاوت خاص و صرفاً بیان این مسئله که این رفتارهای تو احساسات منفی در من ایجاد میکند و من را دل سرد نسبت به زندگی میکند.
4.حالتی از تقابل تصوری هم میتواند به عنوان راهکاری مطرح باشد که اگر تو رفتار خلاف اخلاق داری آیا این را برای من هم میپسندی؟
مساله عزت نفس پایین همسرتان بسیار جدی است که باید حل شود اما بدانید صبر و حوصله و بردباری فعال شرط عبور از این مشکلات است و به یاد داشته باشید که هیچ عملی چه خوب و چه بد هرچند کوچک باشد از نظر خداوند رحمان مخفی نخواهد ماند و محاسبه خواهد شد پس بر انجام وظایف خود تمرکز داشته باشید و باقی را به خدا بسپارید.
این موارد را بررسی نمایید اگر باز سؤالی بود ما در خدمت شما هستیم.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه میتوانیم از تخصصمان در راستای کمک به شما استفاده نماییم خدای را سپاسگزاریم.
آنچه مشخص است این است که کسی که مغرور و ازخودراضی است بسته به شدت آن میتواند یک پارامتر و عیار بد برای ازدواج به حساب بیاید و دلیلی ندارد که فرد اگر در مرحله انتخاب است به اینچنین شخصی بله بگوید. البته ما منکر این نیستیم که برخی از مسائل اگر حل شوند و به فرد فرصت داده شود تا به دنبال حل مشکلش برود میتواند پس از آن بحث ازدواج را نیز دنبال نمود اما تا قبل از حل آن این مجوز به راحتی داده نمیشود.
پیشنهاد ما به شما این است که فرآیند خواستگاری و ازدواج را به سمت یک مشاوره پیش از ازدواج بکشانید تا با بررسیهای دقیقتر و عمیقتر به شناخت کامل شخصیت طرف مقابلتان دست یابید و اگر مشکلی د آنجا شناسایی شد با مهارت آموزی و راهکارهای درمانی از ابتدا مشکل را ریشهای حل نمایید و یا حتی ممکن است به این تشخیص برسید که این مورد مناسب شما نیست و ادامه مسیر را به صلاح خود ندانید.
بی تعارف باید بگوییم که شما نباید خودتان به تنهایی به سراغ حل این مشکل بروید چرا که نه از عهده آن به طور کامل برخواهید آمد و نه فعلاً چیزی بر عهده شماست و تعهد خاصی به ایشان دادهاید.
اما اگر بعد از ازدواج باشد طبیعتاً قصه متفاوت خواهد شد و لازم است شما در برابر فرد مغرور چند نکته را رعایت نمایید:
1.فرد مغرور از کمبودهای درونی به طور قطع رنج میبرد و باید کاری کرد که کمکم به این مسئله برسد که مشکلاتی د این زمینه دارد مانند اینکه شما در موقعیتهای مناسب و البته با ظرافت برخی از مثالهای اتفاق افتاده را در یک فضای صمیمی و همراه با دیدن برخی نکات مثبتش، به او تذکر دهید و حتی میتواند از روش سؤالی نیز استفاده نمایید مانند اینکه بگویید احساس نم کنید فلانی از فلان رفتارت ناراحت شد؟ و...
2.لازم است بدون درگیری و در کمال آرامش گاهی نظر خود را با تبیینی درست به او منتقل کنید و البته لازم هم نیست بر آن پافشاری نمایید فقط بر نظر خود بمانید اما درگیر نشوید.
3.خودتان الگوی کاملی از تواضع متناسب باشید و میدانید که تواضع با حالت وادادگی فرق دارد. در عین حالی که در دل آن گذشت وجود دارد، قدرت نیز وجود دارد و شما میتوانید گذشت نکنید.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه میتوانیم از تخصصمان در راستای کمک به شما استفاده نماییم خدای را سپاسگزاریم.
سه نکته مهم در بحث حجاب فرزندتان وجود دارد که هر کدام را باید بررسی کنید.
1.بحث همرنگ شدن با افرادی که با آنها مرتبط است که متأسفانه جو جامعه به نحوی در حال پیشروی است که این اتفاقات در سطح گستردهای در کف جامعه در حال واقع شدن است و افراد زیادی را درگیر خود کرده است.
2.انجام رفتارهای لجبازانه در مقابل خانواده به این نحو که خانواده و خصوصاً والدین را در مقابل خود میبیند و برای تقابل با آنها به مخالفت و تقابل با ارزشهای مورد پذیرش آنها میپردازد. برای حل این مسئله واقعاً نیاز هست که شما حتی اگر نظرتان با او مخالف است اما از حالت تقابل مستقیم به شدت بپرهیزید و یک نوعی از درک متقابل و همدلی مناسب را در این فضا اتخاذ نمایید به نحوی که او احساس نکند شما در مقابلش قرار دارید. به عنوان مثال شخصی که با اشتباه خودش در حین رانندگی تصادف کرده است نباید مورد سرزنش و توبیخ شدید قرار بگیرد بلکه در صحنه تصادف و زمانهای متصل به آن فعلاً نیاز به درک شدن و همدلی دارد و برای توبیخ وقت و روش بسیاری وجود دارد. حال اگر کسی راه توبیخ را پیش بگیرد مشکل دوچندان خواهد شد و بر لجبازی فرد افزوده خواهد شد.
3.بحث عزتنفس و خودکمبینی است که در فضای تربیت سختگیرانه، سهلگیرانه و حتی شاید در تربیت بی اعتنا که والدین کار خود را میکند و فرزند نیز کار خود را، این حالت به وجود میآید. تاز زمانی که فرزند ما احساس خودکمبینی نداشته باشد، در فرضی که مطلع از علل احکام باشد و آنها را رد نکند به احتمال قوی مشکلش در همین کمبودهاست.
حال پیشنهاد ما برای شما این است که:
1.از مقابله مستقیم با ایشان به شدت بپرهیزید.
2.نقاط مثبت او را بی دریغ ببینید و به او متذکر شوید.
3.اگر برایتان کاری انجام داد آن کار را نیز ببینید و در حد خودش از او تشکر کنید.
4.محبت، مهربانی، احترام را در هر موقعیتی که باشد در رفتار خود به نحوی لحاظ کنید که او واقف و متوجه آن باشد.
5.اگر حرف دلش و مشکلاتش را به سراغتان آورد مراقب باشید روش سرزنشی را پیش نگیرید.
6.اگر انتقادی وجود داشته باشد این انتقاد را در یک فضای سالم مطرح نمایید و منظور از سالم این است که فراتر از حد ظرفیتش نباشد، مکرر و پرتکرار نباشد، در موقعیت مناسب باشد، همراه با مقدمه چینی باشد و نهایتاً این که در کنار مثبت های ایشان بیان شود یعنی اول مثبتی از ایشان گفته شود و بعد تذکر و بعد هم با یک ویژگی مثبت دیگر از ایشان خاتمه پیدا کند.
6. صبر داشته باشید این روشها زمان میبرد اما حتماً نتیجه میدهد.
به عنوان نکته پایانی این مطلب را نیز مد نظر داشته باشید که اگر این روشها را پیاده نکردید حتماً روز به روز از شما فاصلهاش بیشتر و تقابلش شدیدتر خواهد شد اما اگر این روشها را مد نظر قرار دادید ممکن است سرعت تغییر کند باشد اما ترمزش کشیده خواهد شد و او را مهیا میسازد که در گذر زمان بازگشت نماید.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض تشکر از مشارکت شما. درست می فرمایید کلمه دقیقی که در اینجا باید استفاده می شد دلبستگی است که دو نوع دارد ایمن و ناایمن که نا ایمن آن همان وابستگی است که دیگر نباید به دو قسم تبدیل شود. اما آنچه که مشخص است ناایمن بودن و یا ناسالم بودن ارتباط در این فضا باید بسیار مورد توجه قرار گیرد که خدای ناکرده مشکلاتی را در آینده برای شما ایجاد نماید.
از همراهی شما سپاسگزاریم.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه میتوانیم از تخصصمان در راستای کمک به شما استفاده نماییم خدای را سپاسگزاریم.
واقعیت این است که بحث چندهمسری حکمی است از جانب پروردگار که مانند هر حکم دیگر مختصات خاص خودش را دارد که یکی از این موارد بسیار مهم در این بحث بحث عدالت است.
طبیعتاً افراد از لحاظ احساسات و عواطف متفاوتاند و اگر شخصی بخواهد رعایت حال فردی را بکند باید میزان عواطف و شرایط روحی او را در نظر بگیرد.
در بحث چندهمسری و ازدواج مجدد یک اصلی کلی وجود دارد و آن این است که ازدواج مجدد در صورتی باید اتفاق بیفتد که فرد بتواند زندگی قبلی خود را به درستی حفظ و حراست کند و خدای نکرده تشکیل یک زندگی موجب فروپاشی زندگی قبلی فرد نشود.
در اینجا البته مرزهای خیلی دقیق و ظریفی وجود دارد که رعایتش با توجه به زمانهای که ما در آن قرار داریم قدری سخت به نظر میرسد. گاه حتی اگر زن هم قبول کند اما به مرور در گذر زمان اگر نتواند جو ایجاد شده علیه خودش را مدیریت نماید ممکن است کم بیاورد و از آن طرف نیز باید توجه داشت که فرق است میان ازدواج مجدد و اینکه فرد بخواهد صرفاً برای تأمین نیاز جنسی خود دست به این کار بزند. در ازدواج مجدد تعهد باید موج بزند و حتی بیشتر از زمان قبل از آن باشد و تأکید قرآن و خداوند رحمان نیز بر این مساله است.
به نظر ما تشخیص این مساله که این حس شما حس حسادت است یا حس کنده شدن دل در جایی معنا پیدا خواهد کرد که واقعاً شما حقی از همسرتان تضییع کرده باشید مانند اینکه واقعاً نیاز بر زمینماندهای از همسرتان وجود داشته باشد که حتی اگر ایشان بخواهد مراعات شما را بکند باز هم شما نتوانید از پس تأمین آن بر آیید اما باز هم دلتان نخواهد که همسرتان به هر صورتی که باشد این نیاز را تأمین کند و خدای ناکرده از این مسیر دچار مشکلات دیگری شود که در این صورت شاید بتوان نام حسادت را بر آن حس گذاشت اما اگر غیر از این باشد یعنی شما نیاز را میتوانید تأمین کنید یا اینکه به هر حال از پس این شرایط بر نمیآیید، نه اینکه خودخواهی داشته باشید و در این اقدام همسرتان آسیب جدی به شما وارد می شود دیگر نمیتوان نام آن را حسادت گذاشت و هر کس باشد باید به احساس شما احترام بگذارد.
پیشنهاد نهایی ما مطالعه بیشتر در زمینه چندهمسری و ازدواج مجدد است تا بهتر بتوانید از پس تصمیمات و عواقب آینده آن بر آیید و برایش تصمیمی درست بگیرید تا خدای ناکرده پس از سالیانی دراز خود را مورد ظلم ببینید و حسرت آن را بخورید که چرا این مساله را قبول کردم. در اینجا شناخت دقیق همه جوانب کار حرف اول را میزند.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از اینکه میتوانیم از تخصصمان در راستای کمک به شما استفاده نماییم خدای را سپاسگزاریم.
در جایی که شما به عنوان والدین این دو خواهر و برادر هستید و ما به احتمال زیاد درست متوجه شده ایم که شما منظورتان فرزندان خودتان است باید در زمان درگیری آنها اگر می بینید که خودشان مدیریت می کنند تا جایی که راه دارد ورود نکنید که این مساله معمولا در بحث های نهچندان جدی و چالشی صورت خواهد پذیرفت اما اگر احساس کردید که دعوا جدی است یا مسیر نادرستی را به خود میگیرد حتماً باید ورود لازم را داشت.
معمولا در اینگونه فضاها بهترین راه در زمانی که جر و بحث صورت گرفته است ایجاد یک فضای گفتگو هست که البته به دلیل اختلاف سنی دو بچه شما، این کار کار آسانی نیست. اما شما مراحل زیر را مد نظر داشته باشید.
1.از آنها بخواهید اول از همه درباره مساله خود صحبت کنند و در این بین شما فقط خوب گوش دهید. طبیعتاً ظرفیتها چون متفاوت است گاهی لازم است که برنامهریزیها بیرون از فضای مشاجرات نیز دنبال شود که در ادامه بیان می کنیم. قوانین صحبت کردن هم مشخص است کسی در حرف شخص دیگر نمی پرد و هر کدام باید حرفش را به طور کامل بزند و در زمان صحبت دیگری خوب گوش دهد. در کلمات و جملات هم نباید داد زن و توهین کردن باشد.
2.اگر توانستید با مدیریت رضایت هر دو را جلب کنید و البته در کسب این رضایت هم نکته خلاف تربیتی وجود نداشت مانند امتیازدهیهای زیاد و بیمورد، پس کار خاتمه پیدا میکند اما اگر این رضایت حاصل نشد باید شخصی که دارد زورگویی می کند مورد تحریم قرار بگیرد البته در حد ظرفیتش چون هر دوی این دو فرزند نه از یک جنسند و نه هم سن.
3.نهایتاً اگر مشخص نشد که کدام حق دارند و کدام ندارند از کارهایی مانند قرعه و یا توافق استفاده می شود که اگر قبول نکردند موردی که برایش هر دو دارند جر و بحث می کنند برای هر دو تحریمی اعلام می شود.
از محل دعوا و نزاع که خارج شویم عمده کار باید بیرون از این فضا صورت بگیرد که از این جا به بعد برای ما بیانش ضرورتی دو چندان می یابد:
1.باید برای هر کدام جایگاه دیگری به خوبی تبیین شود و البته این جایگاه در یک فضای همدلانه مورد توجه قرار گیرد مانند اینکه به دختر کوچکتان بگویید ببین تو باید احترام برادرت را نگه داری و مثال بزنی مگر یادت نیست برادر تو در فلان جا فلان کار را برای تو انجام داد و تو را دوست دارد.
2.محل های نزاع را مورد شناسایی قرار دهید و برایش قرارداد تعیین کنید تا طبق آن قرارداد عمل شود.
3.اگر کسی قرارداد را زیر پا گذاشت برای آن نیز تنبیهات متناسبی تعیین نمایید که از قبل به آنها اعلام شده است.
نکته پایانی این است که گاهی برخی امتیازهایی که به طور معمول برای فرزند بزرگتر وجود دارد و برای کوچک تر وجود ندارد را در زمانی که تعیین نمودید و امتیاز را دادید در همان زمان دو نکته را به فرزند 10 ساله خود متذکر شوید که ما حواسمان به تو است و ببین برخی جاها پیمانه تو را بزرگتر میگیریم چون عدالت هم همین است اما در سمت مقابل ما نیز انتظار داریم تا جای ممکن با کسی که توان و درک و فهمش از شما کمتر است به نحو صبورانهتری برخورد نمایید.
حق این است که شما خود نیاز باید الگویی از صبر، اخلاق و منطق برای فرزندان خود باشید.
با تشکر از صبر و حوصله شما.
صفحهها