با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
درباره این حالتی که گاهی برای برخی انسانها اتفاق میافتد، سه نظریه وجود دارد؛ هر چند هیچکدام از اینها دلیل محکمی ندارد.
یک. برخی روانشناسان میگویند، این امر یک حالت عادی بوده و مربوط به روند طبیعی مغز و حافظه انسان است و هیچ ارتباطی به روح و امور ماورائی ندارد.
دو. برخی دیگر آن را حاصل خوابها و رؤیاهای [صادقانهای] میدانند که انسان میبیند و آنها را فراموش میکند و زمانی که در عالم بیداری با واقعیتها روبرو میشود، آنها به یادش میآید و همین امر باعث میشود که فکر کند، قبلا آن را در جایی دیده است؛ بله؛ در خواب دیده است و فراموش کرده است.
سه. برخی دیگر با استناد به آیه172 سوره اعراف که بحث عالم ذرّ [الست بربکم] را مطرح کرده است، این اتفاقات را حاصل مشاهده همان چیزهایی میدانند که در عالم ذرّ، دیدهاند؛ زیرا در همین آیه و برخی روایات آمده است که خداوند خود و اهلبیت را به آنان نشان داده و آنها را شاهد بر ربوبیت خود قرار داده است.
بنابراین نمیتوان به صراحت حکم کرد که دلیل این اتفاق کدام یک از اینهاست؛ ولی هر کدام از این موارد، میتواند دلیل بر این اتفاقات باشد.
وفقکمالله
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
طبعا نحوه مواجهه با ناهنجاری های افراد یک چالش محسوب میشه که گاهی نسنجیده عمل کردن در این جور مواقع باعث میشه که شخص از یک چاله وارد چاهی از گرفتاری و خشونت و خصومتها بشه، پس لازم هست متوجه باشید در این موقعیتی که فرمودید چگونه باید رفتار کرد.
اما چند نکته:
1- این رو بدونید که کسی که اهل مسخره کردن هست، این مسخره ناشی از یک روحیه سلطه گری و خودبرتر بینی است که شخص بهش مبتلا هست. بخاطر همین کسی که اهل مسخره کردن هست از یک عقده درونی و بیماری حقارت رنج می بره که برای اینکه این نقص رو جبران کنه به دیگران تمسخر می کنه تا با این سلطه گری بتونه اون حقارت درونی خودش رو التیام ببخشه.
پس نکته اول این است که شما دقت داشته باشید که با یک فرد مریض سروکار دارید، کسی که مریض است و پیش دکتر میره و مریض به دکتر بد و بیراه میگه، مقابله به مثل نمی کنه، چون می دونه انتظار خاصی از مریض نباید داشت.
2- در مورد سوال شما باید گفت افراد در نحوه واکنش شما مختلف اند. گاهی باید گذشت کرد، گاهی باید اخم کرد، گاهی باید اعتنا نکرد، گاهی باید مقتدرانه برخورد کرد و ..
مثلا اگر شخصی که مسخره می کند متکبر است و از روی غرور این کار رو انجام میده باید مقابله کرد، جواب حاضر بود، به هیچ وجه از جایگاه ضعف و انفعال وارد نشد. تکبر در مقابل شخص متکبر نه تنها مذموم نیست بلکه عبادت و فضیلت است. «اَلتَّکَبُّرُ مَعَ المُتَکَبِّرِ عِبادَهٌ[1] تکبّر ورزیدن در برابر شخص متکبّر عینِ عبادت است.»
البته این به آن معنی نیست که شما هم بی ادبی و مسخره کنید، این گونه عمل کردن فقط باعث تنش بیشتر و مشاجره حتی فیزیکی خواهد شد. شما با سوالات چالشی می تونید فرد رو در منگته قرار بدید، مثلا «ارزش تو با این کارت چقدره؟» «همه اش 60-70 سال تو این دنیا هستی، بعدش حسابت با خداست» یا «تو رو به خدا واگذارت کردم»
گاهی شخص از روی نادانی مسخره می کند که اینجا بهترین کار که بزرگی شما رو نشون میده، این هست که اعتنا نکنید. اعتنای شما در واقع تقویت کننده عمل نابهنجار مسخره کننده هستش. چون عقل خیلی از مردم در چشم اونهاست، اگر شما واکنش نشون ندادید، و سکوت اختیار کردید، اولا شخص به بزرگمنشی شما واقف میشه و چون هیچ ثمره ظاهری از رفتار خودش ندیده انگیزه او برای ادامه این رفتار کم خواهد شد. دوما شما هم نباید فکر کنید که اگر کوتاه بیایید و سکوت اختیار کنید، بازنده هستید، خیر، صبر داشته باشید که شما نتیجه صبرتون رو بزودی خواهید دید. روح شما اونقدر بزرگ هست که با این موارد توجهی نکنید. واکنش شما به این جور موارد، در واقع یعنی اعتراف کردید که من اونقدر کوچکم که کار یک نادان و مریض رو نمی تونم برتابم.
قران در این زمینه می فرماید:
وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
بندگان (خاصّ) خداوند رحمان، کسانى هستند که آرام و بى تکبّر بر زمین راه مى روند; و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام مى گویند (و با بزرگوارى مى گذرند);
گاهی بسته به شدت تمسخر یا شناختی که از شخص دارید با یک اخم شخص رو متذکر می کنید، گاهی با تکریم و دلجویی از مشکلات طرف می تونید قلبش رو به خودتون متمایل کنید و....
موفق باشید
پی نوشت:
1-الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 26، ص 49
سلام
به نظر شما من با یکی از دوستان شوهرم که حاج آقا هستن در مورد شوهرم صحبت کنم چون من حالم خیلی بده است از استرس و اظطراب خیانت و بدی های شوهرم زیاد است خودم دارم داغون میشم بچهها هم کنار من حال منو می بینند حال اون ها هم بد است
نه دوست دارم ولش کنم و برم تا به بدی هایش ادامه دهد و نه تحملش را دارم ..
شوهرم میگه شما به من کار نداشته باش که کجا میرم .و چرا دیر میام . میگه مگه تو خرج منو می دهی
فقط دارم دیوانه میشم با کار هایش
سلام مجدد خدمت شما کاربر محترم
سپاس از همراهی مجدد شما
در مورد سوال شما باید گفت اجمالا که جواب منفی است و صرف خطورات ذهنی گناه نیست، برای توضیحات بیشتر به لینک زیر که سوال مشابه یکی از مراجعین هست بفرمایید و اگر فکر می کنید مساله شما نیاز به توضیح بیشتر از جانب شما یا ما هست در ادامه بفرمایید
http://btid.org/node/249083
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اصل سوال شما حاکی از امتیازی است که شما دارید که بخصوص در این زمونه یک خصیصه متعالی محسوب میشه و اون خصیصه خودمداری و دغدغه حفظ پاکی و مصونیت از گناه و خطاست. از این بابت باید قدر خودتون رو در مقایسه با کسانی که نسبت به این قضیه بی تفاوت هستند، بدونید.
سوال فرمودید که آیا نفس اماره رو باید تا آخر عمر کنترل کرد یا محدود در دوران جوانی است و بعد از ازدواج نیازی به کنترل نیست.
اجازه بدید در قبال شما سوالی مطرح کنم. آیا مراعات بهداشت و حفظ سلامتی تا آخر عمر باید مد نظر باشد یا خیر، تا مقطع سنی خاصی لازم است؟
طبعا همانطور که بدن ما در معرض دو عنصر سلامتی و بیماری است و این دو خصیصه تا آخر عمر وجود دارد و باید مواظب خود بود تا به بیماری مبتلا نشویم، روح ما هم دو عنصر سلامتی و بیماری دارد که باید تا آخر عمر مواظب بود.
وقتی مفهوم نفس اماره برای شما روشن شد این جواب قانع کننده است که تا اخر عمر باید مواظب نفس اماره بود. نفس اماره یعنی قوه ای که شخص رو به بدی می کشاند. این نفس در هر مقطع سنی یه جور تمایلاتی دارد. گاهی در دوران نوجوانی، گاهی در دوران جوانی، و حتی این نفس در دوران پیری هم آدمی رو رها نخواهد کرد. در دوران بزرگسالی قدرت طلبی و مال اندوزی و کثرت خواهی به سراغ آدمی خواهد آمد. اینطور نیست که نفس اماره صرفا در امور شهوانی و جنسی باشد که به نظر برسد این نیرو و کشش نفسانی منحصر به دوران جوانی باشد، ضمن اینکه این قوه شهوانی بنا به تفاوت افراد، ممکن است تا بزرگسالی هم وجود داشته باشد چنانچه بعضی اخبار و بعضی از آموز های زیست شناسی حاکی از این قضیه است.
جالب این است که شیطان به عنوان دشمن قسم خورده انسان، بر گرفته از همین خواسته های و نفسانیات توطئه می چیند، یعنی مکر و توطئه شیطان که ابزاری جز وسوسه ندارد، تقویت کننده همین زمینه های درونی (هوای نفسانی یا نفس اماره) است. یعنی دشمن اصلی انسان همین نفس اماره است که تا اخر عمر در درون هر کسی هست و شیطان صرفا زینت دهنده این قوای نفسانی است. بخاطر همین به فرموده قران، توطئه شیطان به خودی خود ضعیف است. إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ؛ مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است. (76 نساء).
جمع بندی: قضیه نفس اماره که درون هر نهادی هست جزو ماهیت هر انسانی است که در دوران عمر رنگ های مختلفی به خود می گیرد، گاهی قوی و گاهی ضعیف می شود اما هیچگاه از بین نمی رود. انسانهای تربیت یافته که مطیع دین و حدود الهی هستند قوای نفسانی و شهوانی خود رو به کنترل عقل و فطرت خود در آورده اند. و به هیچ وجه اجازه افسارگسیختگی و جولان نخواهند داد. و این ویژگی افرادی است که کرامت و بزرگی وجود خود رو در قالب دین حفظ کرده اند کما اینکه حضرت علی ع می فرماید: مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ شَهوَتُهُ؛ هر كس براى خودش ارزش قائل باشد (و کرامت نفسانی پیدا کند)، شهوتش نزد او بى مقدارخواهد شد.
امیدوارم به جواب مناسبی رسیده باشید. در این زمینه اگر سوال یا ابهامی داشتید در ادامه بفرمایید
موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
قرآن کریم داستان حضرت موسی علیهالسلام و حضرت خضر را مفصل بیان کرده است و اسمی از حضرت خضر نبرده و او را یکی از اولیای الهی دانسته است.[کهف: 64 به بعد]
از ظاهر آیه 64 و روایات تفسیری، چنین برداشت میشود که اتفاقی نبوده است؛ زیرا همه ما یقین داریم که هیچ امر اتفاقی وجود ندارد و خداوند همه چیز را بر اساس علت و معلول بنا نهاده است.
پس بیشک ملاقات حضرت موسی علیهالسلام با حضرت خضر نیز از قبل معلول بوده است و بر اساس علتها و حکمتهایی بوده است.
از طرفی خداوند نیز عالم است و به هر چیزی علم دارد؛ لذا از قبل برای این ملاقات، مقدمهچینی کرده است.
عالم دیدن خود، علت این ملاقات
پس اینطور میتوان گفت که خداوند مقدمات این ملاقات را فراهم کرد. در برخی روایات چنین آمده است که زمانی که حضرت موسی قوم بنی اسرائیل را نجات داد، کسی از او سؤال کرد که آیا داناتر از خود میشناسی؟ حضرت موسی فرمود: نه.
در برخی از نقلها نیز چنین آمده است که زمانی که خداوند تورات را بر حضرت موسی نازل کرد، حضرت موسی در ذهن خودش چنین گفت که خداوند هیچ کسی را عالمتر از من نیافریده است. در این هنگام خداوند به جبرئیل وحی کرد که موسی را دریاب که در وادی هلاکت افتاده است.[زیرا فکر میکرد از خودش عالمتر نیست]
اینجا بود که با عنایت خداوند حضرت موسی علیهالسلام عرض کرد خدایا آیا عالم تر از من کسی هست؟ چگونه میتوانم به حضور او برسم، خداوند فرمود: یک عدد ماهی بگیر و در میان زنبیل خود بگذار و به سوی تنگه دو دریا برو، هر جا که آن ماهی را گم کردی، آن عالم در همانجا است.[بحارالانوار، ج13، ص278]
پس اتفاقی نیست؛ بلکه هم علت داشته است و هم خداوند وحی کرده است.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه مدتها فرزندتان در مسیر دین بوده اما در حال حاضر با توجه به شرایط از معارف دین کنارهگیری کرده است و بهشدت موجب ناراحتی شما شده برایم قابلدرک است و از اینکه تلاش میکنید بهگونهای برخورد کنید که کمترین آسیب به ایشان و شما وارد شود و به سمت مسیر درست برگردد قابل تحسین است.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرضم میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
اگرچه تا حدی برایم قابلدرک است که بهشدت از این مشکل پیشآمده ناراحت هستید؛ اما لازم است توجه داشته باشید سن پسرتان بهگونهای نیست که با نصیحت کردن دست از این افکار و رفتارها بردارد. اگرچه بهعنوان مادر لازم است گاهی نکاتی را به او گوشزد کنید اما مراقب باشید نصیحتهای طولانی نداشته باشید.
مهمترین آسیب نصیحتهای طولانی قطع رابطه شماست.
مهمترین نکتهای که باید مراقب آن بوده و برای آن تلاش جدی کنید، حفظ رابطه سالم و مؤثر شما با فرزندتان است. نباید با نصیحتهای طولانی، سرزنش کردن ، تحقیر ، مقایسه و توهین رابطهتان با او را کم کنید.
با تمام عقاید و باورهای غلطش او را درک کنید و اجازه ندهید بدتر از این شود. اجازه دهید حرفهایش را بیان کند و شنونده خوبی برای او باشید. توجه داشته باشید درک غیر از تائید کردن است.
همانطور که خود شما اشاره کردید خود تحقیری در او وجود دارد اما شما مراقب باشید با رفتارهای خودتان این خود تحقیری را بیشتر نکنید. تمام تلاش شما این باشد که حس ارزشمندی را به او منتقل کنید. یکی از راه های انتقال ارزشمندی تمایز میان شخصیت و رفتار اوست. یعنی به او بفهانید اگرچه من این رفتار تو را دوست ندارم اما با این وجود به تو علاقه دارم .
با فردی که پسرتان او را قبول دارد صحبت کنید تا به صورت غیرمستقیم با پسرتان صحبت کند. در صورتی که خودش نمی تواند در مورد این مسئله با او صحبت کند پیشنهاد مشاوره با یک روان شناس متدین را بدهید.
در پایان از توسل به اهل بیت و دعا به درگاه الهی خسته و ناامید نشوید. هر روز در نمازهایتان برای عاقبت بخیری و هدایت او دعا کنید.
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
شب اداری یکی از مشکلاتی که بین کودکان شایع است و معمولاً بسیاری از آنها قبل از 7 سالگی برطرف میشود. از اینکه این موضوع ذهن شما را به خودش مشغول کرده و موجب نگرانی شده قابل درک است و از اینکه تلاش میکنید تا با روش صحیحی برخورد کنید تا کمترین آسیب را برای شما داشته باشد قابل تحسین است.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
مهمترین مسئلهای که باید بررسی کنید علت شب ادراری است. اولین مسئله مشکل پزشکی است. گاهی مثلاً به خاطر کوچک بودن مثانه است. در این صورت شما کاری که میتوانید انجام دهید این است اولاً رفتار و واکنشهای خودتان با ایشان را مدیریت کنید و ثانیاً کارهایی انجام دهید که این شب ادراری کاهش پیدا کند.
از این رو نکاتی که در ادامه خدمتتان عرض میکنیم ناظر به این دو مسئله است.
توجه داشته باشید دیر یا زود این شب اداری برطرف خواهد شد اما چیزهایی که ماندگار خواهد بود نوع واکنش شما به اوست. اگر او را به خاطر این کار تنبیه، سرزنش ، یا تحقیر کنید آثار مخربی بر روح و روان او خواهد داشت تا جاییکه حتی در بزرگسالی نیز این آثار در روان او وجود دارد.
یکی از مهم ترین علل شب ادراری وجود اضطراب در بچه هاست. اینکه چرا فرزند شما در این سن اعصاب ضعیف است می بایست مورد بررسی قرار گیرد. اگر شب ادراری ناشی از اضطراب باشد، در صورتی که اضطراب برطرف شود طبیعتاً شب ادراری او نیز برطرف خواهد شد و تا وقتی این اضطراب برطرف نشود شب ادراری نیز برطرف نخواهد شد.
در صورتی که این شب ادراری بخاطر مشکلات جسمی باشد موارد زیر هم می تواند در کاهش این شب ادراری موثر باشد.
1. محدود کردن نوشیدنی در طول شب.
2. کاهش مصرف شکر و غذاهای شیرین.
3. جلوگیری از خوردن بیشازحد غذاهای نشاستهای.
4. بردن کودک به توالت قبل از خواب.
5. بیدار کردن جهت ادرار کردن در نیمه شب و عادت دادن به آن.
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
صفحهها