سلام مجدد خدمت شما کاربر گرامی
خیلی خوبه که این خودآگاهی را از خودتون دارید که معایبی رو در وجود خود یافتید و به این نتیجه رسیدید که باید برطرف بشه هر چند متوجه نباشید ریشه در چه چیزی است. این یک امتیازی است برای شما، چون اصل پذیرش، اولین قدم بر طرف کردن یک مساله یا حل مشکل هستش.
نکته: فرمودید که شما این مطالب رو می دانید اما اثری نمی پذیرید و در واقع به مرحله عمل نمی رسد. باید عرض کنم که "دانستن" هر چند لازم هست اما کافی نیست. ببیند وقتی دانستنی های شما به عمل منجر میشه که از فضای ذهن به قلب رسوخ کنه و دانسته ها از "اعتقاد" به «ایمان» و باور تبدیل بشه. شاید شنیده باشید که جایگاه ایمان و باور قلب است.
موانعی وجود داره که این مسیر و فرایند رو با مانع مواجه میکنه. گاهی گناه است، گاهی روزمرگی، گاهی اثر محیط و ...
اما به طور کلی گاهی کبر و خود شیفتگی ما مانع از این میشه که به دانستی های خود عمل کنیم. کبر داشتن به این معنی نیست که ما آدم بدی هستیم، هر کسی در واقع میزانی از کبر و خودبرتر بینی رو داره منتهی باید اون رو متعادل کرد و زائل کردن اون به طور صددرصد شاهکار اولیاء الله است.
معنویت به طور کلی یکی از راههای کسب آرامش و تسلط بر قوای درونی بخصوص کبر است. با همین عامل هستش که شما به راحتی می تونید به دانسته هاتون در حیطه رفتار عمل کنید. چون با عامل معنویت، مانع «هوای نفس» ضعیف یا کنار میره. و جای تاریکی قلب رو نورانیت پروردگار میگیره.
ما گاهی نفس رو با این که می دونیم یک دشمن بحساب میاد اما باهاش معامله یک دشمن نمی کنیم. خودمون رو بخاطر تخطی هامون توبیخ نمی کنیم، چون خودمون رو دوست داریم و براش حریم قائلیم، به خوب و بد گفتارها و رفتارها و پندارها خوشامد می گوییم. در حالی که گاهی باید خود رو خطاب قرار داد و تشر زد. گاهی باید برنامه داشت تا این دشمن رو کنار زد . ضعیف کرد هر چند از بین رفتنی نیست. اگر این دشمن با تمام قوت وجود داشته باشه، جلوی اراده و انگیزه شما رو خواهد گرفت
راهکار در این مورد:
1-درد دل کردن با خدا چه با زبان خودمانی چه آنچه در زبان روایات آمده (مثل مناجات خمسه عشر که در مفاتیح اومده) به شدت آدمی رو جلو میبره و موانع درونی رو بر میداره. البته اگر با تامل خوانده بشه و شخص رو در لاک خودش فرو ببره و به اعماق درون گسیل بده این آزادی زودتر برای شخص حاصل میشه. کما اینکه شهید چمران می فرمود: «درد دل آدمی را بیدار می کند ، روح را صفا می دهد ، غرور و خود خواهی را نابود می کند. نخوت و فراموشی را از بین می برد ، انسان را متوجه وجود خود می کند.»
2- روزانه نیم ساعت اهل تفکر باشید، جای خلوتی و حتی المقدور با یه چشم اندازی به فضای ازاد انتخاب کنید و در مورد خود، هستی ، آفرینش و کیفیت خلقت اونها تامل کنید، در مورد نسبت خود و خدا اهل تامل باشید. تفکر، مایه نفوذ معنویت و ایمان به قلب خواهد بود. و معنویت بُنیه وجودی شما رو توسعه خواهد داد، تحمل و خودمداری شما رو بالاتر خواهد برد.
3- روی نماز خودتون و ارتقاء کیفیت اون سرمایه گذاری کنید. داستانها و نمونه های عینی در مورد نمازهای ممتاز رو مطالعه کنید تا شما رو به سمت خواندن یک نماز مقبول پر انگیزه کند. حضرت زهرا سلام الله علیها در مورد فلسفه نماز این چنین می فرمایند: «....وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ[1]؛ خداوند نماز را برای زدودن کِبر و غرور از شما قرار داد».
شما برای اینکه به یک رفتار (مثل نماز) برسید، صرف شناخت و اعتقاد کفایت نمی کنه بلکه "باور" هم لازم هست شوق و انگیزه هم داشته باشید که همه اینها در قلب جا داره (نه در ذهن و عقیده شما). شما برای اینکه انگیزه تون رو برای نماز بالا ببرید باید باور کنید که شما به طور موقت به این دنیا اومدید تا ظرفیت بهشتی شدن در دنیای دیگر رو پیدا کنید. و خداوند بارها و بارها نشانه هایی برای این قضیه جلو چشمان شما گذاشته اما نسبت به اون غافل موندید.
وقتی شما از نماز بهره ببرید، بهش وابسته می شید، همانطور که شما از غذا خوردن بهره می برید و لذت می برید، بهش وابسته شدید. شرط بهره مندی از نماز هم اینکه شما عاشق خدا بشید، نعمتهاش رو یادآور بشید، وقتی متوجه الطاف خدا شدید، دل و قلب شما برای تشکر و صحبت با خدا نرم میشه، منتهی این دستور رو نباید برای یکی دو روز داشته باشید بلکه رویه ثابت زندگی تون بشه که از وقتی که از خواب پا میشید، ریز ریز و تک و تک نعمتهای خدا رو یاداور بشید و شکر کنید، وقتی نفس می کشید، وقتی سالم هستید، وقتی قدرت تکلم دارید، وقتی محبت و عطوفت نسبت به شوهر و فرزندان دارید، و... همه اینها نعمتهای خداست که خدا بدون چشم داشت به شما بخشیده. زندگی با حال خوب و دوری از افسردگی، از همین راه حاصل میشه که متوجه باشید کسی هواتون رو داره، و باید قدرش رو شناخت. نعمتهایی که معمولا حواسمون نیست که اگر نداشتیم به چه فلاکتی می رسیدیم، و چقدر زندگی بر ما تلخ میشد.
گاهی انگیزه ما با شناخت نسبت به حقیقت افزوده می شه، مثل اینکه عقل ما میگه وقتی قراره به دنیایی بری که لازمه یک زندگی سعادتمند اینه که از جنس معنویت نورانیت به همراه داشته باشی، وقتی لازمه بهشتی شدن اینه که نمازتو درست و زیبا بخونی، وقتی متوجه شدیم که آدم یک بار بیشتر در این دنیا زندگی نخواهیم کرد و تا ابد سر سفره نتیجه زندگی دنیایی خودمون هستیم، طبعا عقل ما ، ما رو وادار می کنه که نه تنها نماز بخونیم بلکه اون رو با حضور قلب ادا کنیم.
یه بار هم انگیزه ما با احساس و عواطف برانگیخته میشه. مثلا امام علی علیه السلام می فرماید:
لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُمِن جَلالِ اللّه ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ.؛ اگر نمازگزار میدانست كه چه هاله ای از جلالتِ خدا او را فرا میگیرد، دوست نداشت كه سر از سجدهاش بر دارد.
اگر شیطان رو دشمن خود بدانید، هر کسی دوست دارد دشمن خود را سر به نیست کند. ببیند نماز شما چه بر سر دشمن شما می آورد:
"هرگاه كسی به نماز ایستد، ابلیس از این كه میبیند رحمت خدا او را فرا گرفته است حسودانه به وی مینگرد".
به نظر شما با اینکه شیطان دشمن ماست چرا خیلی ها در زمین او بازی می کنند و کاری می کنند که شیطان خواهان اون هستش؟
ما به این دنیا اومدیم که عاشق خدا بشیم تا خدا در اون دنیا ما رو در جایگاه عاشقان خودش قرار بده. اما متاسفانه ما از دین فقط تکلّفش رو می بینیم بخاطر همین انگیزه چندانی برای انجام عبادات نداریم. و چون شناخت کافی از خود وخدای خودمون نداریم بیشتر از همسالان و اطرافیان رنگ می گیریم که اونها هم اهل نماز و روزه نیستند و اتفاقا چه بسا اهل خوشی هم هستند و هیچ اتفاقی براشون نمی افته غافل از اینکه ظاهر زندگی مردم با باطنشون ممکنه فرق زمین تا آسمون باشه، همین افراد در درون خودشون دچار افسردگی میشن، دچار پوچی میشن و نمی دونن توی این دنیا چندچندن. چون خدا ما آدما رو طوری آفریده که بدون یاد و محبت او نمی تونیم از زندگی واقعی بهره ببریم و به آرامش واقعی برسیم. باید در جمع و جامعه بود اما از آدماش رنگ نگرفت. بی نمازی مردم حتی اگر تمام کره زمین رو هم فرا بگیره دلیل بر درستی عملکرد مردم نیست. بهر حال هر انسانی در ظرف 70-80 عمر خود، مختار است هر گونه خواست عمل کند، اما بعد از جان کندن، دیگر اختیار از او سلب میشه و این عملکرد اوست که او رو به تعالی یا سرافگندگی خواهد کشاند.
پس به نظر میاد باید فارغ از آدمای زمونه که نوعاً غافل اند و نمی دونن چه آینده ای در انتظار اونهاست، متفاوت از جو موجود جامعه از تمام نابسامانی و افسردگی ها و تنشهای روزگار به سمت خدا شتافت و باهاش یک آشتی جانانه کرد، و همیشه به خودمون گوشزد کنیم که فرصت بسیار کم و راه بسیار طولانی است و اصلا مجالی برای کم کاری مجدد نیست.
پیشنهاد میدم لینک زیر رو بخاطر سوال یکی از هموطنان که در همین زمینه سوال کردند ملاحظه بفرمایید و اگر باز هم سوال یا ابهامی در این زمینه داشتید با کمال میل منتظر پیام یا اظهار نظر شما خواهیم بود
http://btid.org/node/204179
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
موفق باشید
پی نوشت:
1-بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 29، ص222.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
بیتردید بعد از دنیا، انسان وارد برزخ و سپس وارد عرصه قیامت خواهد شد، سپس با توجه به نوع رفتارها و انتخابهایش بهشتی و یا جهنمی میشود.
یک. بر اساس روایات، وسعت و گستردگی هر کدام از عوالمی که انسان پشت سر میگذارد، بیشتر از عالم قبل است؛ همانند عالم رحم مادر نسبت به دنیا که در روایت امام صادق علیهالسلام بیان شده است.[بحارالانوار، ج57، ص255]
دو. بر اساس متون دینی، شرایط و احکام قیامت و بهشت، با دنیا متفاوت است؛ لذا مانند دنیا نیست که انسان، تمام آنچه در دنیا بوده و دیده را آنجا تمنا کند؛ چه بسا چیزهایی که در دنیا دیده و میخواسته است، در قیامت تنفر داشته باشد و یا برعکس.
سه. زمانی که انسان وارد بهشت میشود، به شدت نیازهایش زیاد میشود؛ درست همانند بچهای که از شکم مادر خارج شده است و وارد دنیا شده است، نیازها و خواستههایش چندین برابر میشود.
جواب سؤال اول
اگر زوج دنیایی، هر دو بهشتی شوند، امکان اینکه در بهشت هم با هم باشند، وجود دارد؛ ولی نه به شکل دنیا؛ بلکه خداوند این دو نفر را آنچنان زیبا میکند، تا وقتی که همدیگر را میبینند، از تمام حوریانی که تا به حال دیدهاند، برایشان زیباتر و لذتبخشتر خواهد بود؛ بنابراین همه را رها میکنند و سراغ او میروند.
جواب سؤال دوم
اگر این زن و شوهر نخواهند با یکدیگر ازدواج کنند، میگوییم که بله! با هر کسی خواستند میتوانند ازدواج کنند و این نص آیات قرآن کریم است.[زخرف: 71] هرچند نیازها و دیدگاهها و نظریاتی که در دنیا داریم، در بهشت متفاوت میشود.
جواب سؤال سوم
وجود همسران و داشتن حوریان زیاد، هیچ منافاتی با هم ندارد؛ زیرا فضای بهشت با فضای دنیا و زندگی دنیایی متفاوت است؛ هرچند جزئیات آن برای ما معلوم نیست. بنابراین هر انسان مؤمنی در بهشت ممکن است که علاوه بر همسر خودش و یا همسران بهشتی، حوریان زیاد و غلمانهایی فراوانی داشته باشد.
جواب سؤال چهارم
بر اساس روایات و ظاهر آیات قرآن کریم، هم زن و هم مرد هر دو حوری دارند. کلمه «حوری» مانند کلمه «انسان» است که بر زن و مرد اطلاق میشود.
همچنین خانمها اگر همسر داشته باشند و با همسرشان هم در بهشت باشند نیز میتوانند؛ علاوه بر حوری، غلمان (جوانان خادم بهشتی) نیز داشته باشند.
بهطور کلی فضای بهشت، شرایط و احکام آن، با فضای دنیا، شرایط و احکام آن بسیار متفاوت است؛ هر چند در برخی از کلیات مانند هم است.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://btid.org/node/93290
https://btid.org/fa/news/179887
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما
اهتمام شما برای شیعه بودن، مومن بودن و عاقبت به خیر شدن همه اینها دغدغه های زیبایی است که اگر این اهتمام به دید مو شکافانه بهش نگاه بشه خود نشان از ایمانی است که دارید. باور دارید که بهشت و جهنمی هست، و الا کسی که به این امور غیبی باور نداشت نسبت به این که چگونه است و باید چگونه بود بی تفاوت بود. پس قدر خودتون رو بدونید.
از نشانه های مومن این است که همواره در حد وسطی از ترس و امید به سر می بره. اگر آیات و روایات واهمه افرین رو می بینه و یه خورده از خودش ناامید میشه می بایست به آیات و روایات امیدوار کننده پناه ببره، و اگر امید و اطمینان افراطی به خود داره که ممکنه این امید و خاطر تخت اون رو به معصیت بکشونه می بایست به آیات و روایت هشدار دهنده پناه ببره.
پس اینکه فرمودید بعضی روایات شما رو ترسونده نشانه حیات معنوی شماست که باید ضمن مراعات واجبات و ترک محرمات که اصول بندگی است، نیم نگاهی هم به رحمت و مغفرت الهی داشته باشید.
شما مجهز هستید. کسی رو دارید که به راحتی می تونه دست شما رو بگیره و چه در این دنیا و چه اون دنیا به شما آرامش بده. که لازم هست شناخت خودتون رو نسبت به این نیروی کمکی ارتقاء بدید. اون هم کسی نیست جز خدا. پس دلتون رو می تونید با رفتن در آغوش خدا خوش کنید و احساس امنیت کنید . اگر هم خدای ناکرده گناهی مرتکب شدید که این ترس رو ناشی از اون می دونید باز هم نیاز به ترس نیست. همون خدایی که گفته این کار گناه هست، همون خدا گفته اگر دوباره به سمت من بیایید اون خطا رو نادیده می گیرم. چیزی غیر از این و بالاتر از این می خواهید؟ حرف خود خودشه
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾
بگو اى بندگانم که بر خویش ستم کرده اید، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را میبخشد، كه او آمرزگار مهربان است (۵۳ زمر)
اهل ایمان در امنیت هستند و این وعده خداست. به این آیه آرامش بخش دقت بفرمایید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَٰئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ؛ آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایتیافتگانند!»(82 انعام).
مومن تا آخرین لحظه عمرش باید واهمه این رو داشته باشه که بالاخره عاقبت به خیر از دنیا میره یا نه! همانطور که مولای ما امام علی ع وقتی حضرت رسول بهشون خبر ترور در ماه رمضان بهشون میدن بلافاصله می فرمایند که آیا دین من سالم خواهند ماند؟ و هنگام شهادت هم با کمال سرافرازی فرمود «فزت و رب الکعبه؛ به خدای کعبه که رستگار شدم»
اگر اصول مسلمانی و ایمانی رو رعایت کنه خدا بهش حس امنیت خواهد داد همانطور که در قران بهش اشاره شده. اما این مربوط به زمان حال است و چون هیچ کس از آینده خودش خبر نداره، باید برای عاقبت به خیری خودش دعا کنه، در لحظه زندگی کنه و ببینه در هر لحظه چه مسئولیتی داره.
در آخر کلام خود رو به حدیثی از امام باقر علیه السلام خاتمه میدم
الإمامُ الباقرُ عليه السلام :إذا أرَدتَ أنْ تَعلَمَ أنَّ فيكَ خَيرا فانْظُرْ إلى قَلبِكَ ؛ فإنْ كانَ يُحِبُّ أهلَ طاعةِ اللّه ِ و يُبْغِضُ أهلَ مَعصِيَتِهِ ففيكَ خَيرٌ ، و اللّه ُ يُحِبُّكَ . و إنْ كانَ يُبغِضُ أهلَ طاعةِ اللّه ِ و يُحِبُّ أهلَ مَعصيَتِهِ فليسَ فيكَ خَيرٌ ، و اللّه ُ يُبغِضُكَ ، و المَرءُ مَع مَن أحَبَّ .
امام باقر عليه السلام :هرگاه خواستى بدانى كه در تو خيرى هست، به دلت نگاه كن؛ اگر اهلِ طاعتِ خدا را دوست و اهلِ معصيتِ خدا را دشمن داشت، در تو خير هست و خدا هم تو را دوست دارد، ولى اگر اهلِ طاعتِ خدا را دشمن و اهلِ معصيتِ خدا را دوست داشت، خيرى در تو نيست و خدا هم با تو دشمن است. و انسان با كسى است كه دوستش دارد.
ما رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید
موفق باشید
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر سپاسگزاریم.
هر انسانی برای زندگی خود اهداف و برنامههایی دارد. رسیدن به اهداف و اجرایی کردن برنامهها فشار و سختی فراوانی را برای اشخاص به وجود میآورد. گاهی این سختیها باعث تغییر در مسیر رسیدن به اهداف میشود و افراد را از موفقیتها دور میکند. حال شما میخواهید دچار چنین حالتی نشوید و با عزمی قوی به سوی اهدافتان بدوید. به همین جهت نیاز به کمک مشاور دارید. ما در ادامه نکاتی را برای راهنماییتان بیان خواهیم کرد.
1. شرح: بسیار درست و عالی است که به دنبال تقویت اراده و داشتن همت بلند هستید. ازاینرو شما را تحسین میکنیم. برای آنکه بتوانیم در این زمینه به شما مشاوره دقیقتری دهیم، بهتر است در گفتگوهای بعدی شرح و جزئیات بیشتری از مسئلهتان بیان نمایید.
2. هدف: داشتن هدف مشخص و دقیق از مواردی است که به عزم قوی و راسخ کمک میکند. ازاینرو قرآن کریم بارها و بارها درباره هدف خلقت و عاقبت آن یعنی روز قیامت و آخرت سخن میگوید؛ زیرا که هر چه ذهنیت و تصور بهتری نسبت به اهداف زندگیمان داشته باشیم، لغزشمان در مسیر کمتر میشود.
3. نظم: برنامهریزی مناسب و متناسب شما نیز میتواند کمککننده باشد. هدفگذاری و برنامهریزی اصولی دارد که باید رعایت شود. از سویی دیگر رعایت نظم در طول شبانهروز بسیار اهمیت دارد. به این منظور از کارهای ساده و پیش پا افتاده استفاده کنید. مثلاً از صبح که بیدار میشوید، هر وسیلهای را بعد از استفاده سر جای خودش قرار دهید. اینچنین انرژی بدنی کمتری از شما هدر میرود و حوصله برای فعالیتهای جدید خواهید داشت.
4. روزه: از موارد دیگر که در مسائل دینی برای تقویت اراده بیان شده است، روزه گرفتن است. گوش دادن به موسیقی نیز باعث ضعف در اراده میشود. قرآن خواندن نیز ذهن شما را نسبت به جهان هستی وسیعتر خواهد کرد.
مشاوره تلفنی: با توجه به موضوع مشاوره شما، پیشنهاد ما آن است که از مشاوره تلفنی رایگان مجموعه ما بهره بگیرید. برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 14 استفاده نمایید.
لطفاً بعد از انجام مشاوره، نتیجه و بازخورد آن را با ما در میان بگذارید.
موفق و پیروز باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه به فکر تربیت فرزندتان هستید و برخی از رفتارهای او موجب نگرانی شما شده برایم قابل درک است؛ و از اینکه تلاش میکنید با روش درستی با او برخورد کنید که بیشترین تأثیر را داشته باشید قابل تحسین است.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
اگرچه ممکن است دختر شما از لحاظ جسمی از جثه خوبی برخوردار باشند اما توجه داشته باشید او همچنان 9 ساله است و هنوز در دوران کودکی است و توقع رفتارهای کودکانه از او داشته باشید. تصور نکنید نباید دیگر خودش را لوس کند، یا بچه بازی در بیاورد.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید یکی از نیازهای اساسی کودکان توجه کردن به آنهاست؛ یعنی باید به گونه ای برخورد کرد که فرزند متوجه شود هر روز بودن یا نبودن او در خانه مهم است. قرار نیست فقط کارهای خیلی مهم که انجام میدهند به آنها توجه کنیم.
در کنار نیاز به توجه، دیده شدن هم از نیازهای آنهاست. سعی کنید علاوه بر اینکه خودتان فعالیت و کارهای او را میبینید با اطرافیان مخصوصاً با محارمش صحبت کنید تا علاوه بر اینکه ارتباطشان را با او بیشتر میکنند کارهای او را بیشتر ببینند و تعریف کنند.
افکاری که در زمان خودنمایی او به ذهن شما میآید خیلی مهم است. به تعبیر بهتر اصلاً این افکار است که حال شما را خراب میکند مثلاً به ذهن شما میآید الآن مهمانها در موردش چی فکر میکنند؟
به هیچ وجه او را مورد تحقیر یا سرزنش قرار ندهید. مثلاً نگویید زهرا مامان تو ماشاالله دیگه بزرگ شدی این چه کاری میکنی؟! تو بزرگ شدی واقعاً این کارا خجالت داره! و...
تعریف کردن «وای چقدر اینو قشنگ درست کردی! واقعاً خودت درستش کردی خیلی خوشم آمد» ابراز محبت هم کلامی و هم عملی، حتی هم بازی شدن به او، اهمیت دادن به خواسته و نیازهای او همه از مواردی است که به او نشان میدهد که شما به او توجه دارید.
در مجموع علاوه بر اینکه این توجه خودتان در مورد او تقویت میکنید توجه داشته باشید که تا حدی این نوع حرکات در این سن طبیعی است و جای نگرانی وجود ندارد.
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر سپاسگزاریم.
هر انسانی برای زندگی خود اهداف و برنامههایی دارد. رسیدن به اهداف و اجرایی کردن برنامهها فشار و سختی فراوانی را برای اشخاص به وجود میآورد. به نظر در زندگی برایتان اتفاقات تلخی افتاده است که شما را از زندگی ناامید کرده است. نیاز به کمک مشاور دارید. ما در ادامه نکاتی را برای راهنماییتان بیان خواهیم کرد.
1. شرح: برای آنکه موضوع مشاورهتان بهتر بررسی شود لازم است اطلاعات بیشتر و کاملتری نسبت به خود و زندگیتان بیان کنید. جنسیت، تحصیلات، شغل، وضعیت خانوادگی و علت احتمالی این حس و حال امروزتان را با جزئیات و دقیق بیان کنید. درهرصورت برخی از نکات کلی را برایتان بیان خواهم کرد.
2. هدف: اگر انسانها در زندگی هدف درست و شخصی خودشان را داشته باشند، با کوچکترین سختی و ناملایمتی از مسیر رسیدن به هدف خسته نمیشوند. کم نمیآورند؛ مانند کوهنوردی که برای رسیدن به قله و لذت دیدن جهان زیر پایش از روی قله حاضر است تمام سختیها و خطرات را به جان بخرد زیرا میداند چه اتفاق بینظیری در انتظارش است. برای آنکه بیشتر درباره هدف و هدفگذاری بدانید میتوانید لینک زیر را مطالعه کنید.
https://btid.org/fa/news/239013
3. برنامهریزی: پس از پیدا کردن هدف، نوبت به تعیین مسیر و برنامهریزی برای رسیدن به آن است. از مسائلی که میتواند به انسان امید و انگیزه بدهد، حرکت در مسیر هدف است. صرف انتخاب هدف فقط گام نخست است و کافی نیست. عمل کردن در منابع دینی و مسائل روز روانشناسی از عوامل مهم شادابی و نشاط در زندگی است.
4. همراه: از دیگر موارد امید به زندگی، سرزندگی و نشاط داشتن همراه در مسیر است. گاهی خانواده، گاهی دوستان، گاهی مربی، گاهی همسر و ... میتوانند نقش خوب همراه را ایفا کنند. اگر تصور میکنید از این افراد بیبهره هستید، بهتر است کمی بهتر و دقیقتر، دور و اطرافتان را بنگرید.
5. مشاوره تلفنی: با توجه به موضوع مشاوره شما، پیشنهاد ما آن است که از مشاوره تلفنی رایگان مجموعه ما بهره بگیرید. برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 14 استفاده نمایید.
لطفاً بعد از انجام مشاوره، نتیجه و بازخورد آن را با ما در میان بگذارید.
موفق و پیروز باشید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
احترام به مقدسات دیگران، یکی از آموزههای دین اسلام است: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم»؛[انعام: 108] «(به معبود) كسانى كه غير خدا را مىخوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند!».
در این آیه و سؤال باید به چند نکته دقت داشت:
یک. موضوع این آیه ناسزا نگفتن زبانی، به مقدسات دیگران است. این مسئله یکی از قوانین و اصول اساسی دین اسلام است که در قرآن کریم به آن تصریح شده است؛ پس تصریح و روایات ذیل آن، مربوط به ناسزا و فحش دادن است و هرگونه توهین را شامل نمیشود.
هرچند برخی این آیه و مضمون برخی از روایات را مطلق دانستهاند و گفتهاند هرگونه ناسزا و توهینی را در بر میگیرد.
دو. بر فرض که همه انواع توهین را نیز شامل شود؛ خود آیات قرآن آن را تخصیص زده است؛ یعنی مواردی وجود دارد که در قرآن کریم، گروهی را لعن کرده است و نگفته که شما دشمنان و مقدسات آنها را لعن نکنید، تا آنها هم شما و... را لعن نکنند.
سه. قرآن کریم در سوره توبه آیه ۱۲۰ مىفرماید: «…ولایَطَؤنَ مَوطئا یغیظُ الکفارَ... الا کُتب لَهم به عمل صالحٌ»؛ «مسلمانان هیچ قدمى که کفار را خشمگین کند بر ندارند... جز آن که در مقابل آن، عمل صالحى در نامه اعمالشان نوشته شود»؛ آری گاهی لعن و نفرین، گاهی آتش زدن پرچم اسرائیل آنها را عصبانی میکند.
چهار. گاهی برای اعتراض به نسلکشی و جنایتهایی که اسرائیل به بار آورده است، پرچم آنها به آتش کشیده میشود تا مردم جهان از این امر آگاهی پیدا کنند، پس در اینجا «توهین» نیست؛ بلکه یکی از رساترین راهها برای اعتراض و آگاه کردن مردم دنیاست.
پنج. زمانی که با ادله و استدلالهای مختلف، حجت بر دشمنان تمام شده باشد و هنوز لجاجت در پذیرش دارند و حتی دست از جنایتکاری و نسلکشی خود بر نمیدارند، در اینجا به عنوان اعتراض ابراهیموار باید کاری کرد که نگاهها را به طرف نسلکشی آنها برگردانند؛ همانطور حضرت ابراهیم علیهالسلام، بعد از استدلال و برهان، اقدام به شکستن بتها کرد.[انبیاء: 57]
شش. اسرائیل دشمنی است که خود را برتر از دیگران میداند و هر ملتی غیر از خود را همچون گوسفندانی میداند و این اعتقاد اوست؛ یعنی برای هیچ شخصی و هیچ ملتی، ارزش قائل نیست؛ بنابراین اینان برای دیگران احترام قائل نیستند چه برسد به پرچم! به عبارتی ما چه برای آنان احترام قائل باشیم و چه نباشیم، نژادپرستان صیهونیست برای ما احترامی قائل نیستند و تا حدی که بتوانند به ما بی احترامی میکنند.
هفت. آتش زدن پرچم اسرائیل توهین به یهودیان ساکن فلسطین نیست، همچنان که رهبران نظام بارها اعلام کردهاند که ما با یهودیان، دشمن نیستیم؛ بلکه این نوع اعتراض، نشانه خشم علیه سیاستهاى رژیمی جعلی و خودساخته و سیاستهای استکبارى و ظالمانه آنهاست و این پرچم به عنوان نماد و سمبل نظامى مستکبر، زورگو و قاتلان زنان و کودکان فلسطین است که مورد نفرت همه ملل ستمدیده است.
هشت. در نهایت باید بدانید که اموری همچون آتش زدن پرچم، اختصاصی به کشور ما ندارد و در تمام دنیا به عنوان امری جهت مبارزه و اعتراض شناخته میشود. شما میبینید که در اعتراضات کنونی مردم آمریکا و یا فرانسه، معترضان پرچم کشورشان را آتش میزنند و بدین ترتیب اعتراض خود به سیاستهای کشور را فریاد میزنند.
بهطور کلی زمانی که خود کفار برای مقدساتشان احترام قائل نیستند و حتی باور به آن نیز ندارند، از طرف اهل ایمان نیز، توهین محسوب نمیشود.
آری! در دین مقدس اسلام و در قرآن کریم و روایات، احترام به مقدسات دیگران سفارش شده است؛ ولی مواردی نیز استثنا شده است و بیتردید با توجه به برخی موارد فوق، پرچم اسرائیل از هیچ احترامی برخوردار نیست.
موفق باشید.
سلام خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
در مورد صله رحم باید عرض کنم که :
رَحِم يك معناى عرفى است كه عبارت است از خويشان نزديك نظير پدر و مادر، جد و جده، اولاد و نوه، برادر و برادرزاده، خواهر و خواهرزاده، عمه و عمه زاده، عمو و عموزاده، خاله و خاله زاده، دايى و دايى زاده،..
صله رحم یعنی ارتباط با این طیف افراد که با حتی یک تماس، پیامک، و حتی یک سلام هم محقق می شود.
البته حد و اندازه این ارتباط در حد متعارف است و بسته به شرایط و اشخاص متفاوت است. نباید قطع ارتباط به اندازه ای باشد که گفته شود با شخص قطع ارتباط کردید.
اما راجع به مساله ای که مطرح کردید باید ریشه یابی کنید که دلیل این برخوردهای زن داداش شما چی هست؟ اگر حس بد بینی به اطرافیان دارند لازم هست پیشنهاد یه مشاوره حضوری بدید که زن و شوهر هر دو پیش مشاور برن.
ضمن اینکه برای ما سوال شد که چرا با وجود اینکه زن داداش شما می دونه که شما با شوهرشون در ارتباط بودید چرا باز هم ارتباطات تنش زا دارند؟
آیا حس حسادتی دارند؟ آیا برادر شما در تامین عاطفه نسبت به خانمش کم گذاشته که منشاء این حسادت شده؟ (بخصوص وقتی که شما برادر خودتون رو بوسیدید و زن داداش شما چنین واکنشی نشون دادن، این نوع حدسیات قوی میشه)
پیشنهاد ما این هست که به برادرتون تاکید کنید که یک خانم برای اینکه حس رضایتمندی به خود و زندگی خودش داشته باشه باید از جانب شوهرش سیراب از عاطفه بشه، نه اینکه اونقدر در فقر عاطفی به سر ببره که با کوچکترین مصادیق عاطفی (مثل ارتباط تلفنی ، بوسیدن و سر زدن و ..) پرخاشگری کنه.
اینکه زن داداش شما در رابطه با ارتباطی که با فرزندانش دارید این رو گفت که "شماها میخواین بچههای منو ازم بگیرید" این جمله ناشی از استرسی است که درحال حاضر زن داداش شما دارن، این استرس ممکنه حکایت از عدم ارتباط صمیمی ایشون با شوهر کنه، دائم در غرق افکار منفی باشه که ممکنه زندگیش به فنا بره.
قطع صله رحم مجاز نیست، حتی اگر طرف مقابل قطع رابطه کنه باز هم نباید ارتباط رو قطع کرد، میشه با یک پیامک هم این کار رو انجام داد، پس محذوریتی نیست و مانعی وجود نداره.
توصیه شما به همسرتون در زمینه صله رحم، صرفا در حد گوشزد کردن باید باشه و لزومی به اصرار نیست. مگر اینکه احتمال بدید با اصرار میشه کاری کرد، (که به نظر میرسه این اصرار باعث زدگی میشه)
نکته: همانطور که عرض شد صله رحم بسته به شرایط متفاوته، اگر فکر می کنید که این صله رحم به تشنج منتهی میشه خب، در کمیّت اون تجدید نظر کنید اما این نباید به قطع ارتباط منجر بشه.
خوبی صله رحم، اضافه شدن عمر و انبساط روحی است که طبع یک ثمره مطلوب و دلنشنینی است که و طبعا کسی که این واجب رو ترک کنه از این فیض محروم میشه. (لازم به یادآوری است که واجب بودن صلح رحم بسته به شرایط متفاوت است)
اگر فکر می کنید که مساله شما نیاز به بررسی بیشتر داره برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 13 استفاده نمایید.
موفق و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
از حسن اعتماد شما سپاسگزاریم.
دغدغه مندی شما جهت رعایت حقوق دیگران بسیار ستودنی است بخصوص اینکه این دغدغه مندی و حساسیتی که نسبت به حقوق دیگران دارید نشانه احترام و ارزشی است که برای خود و آینده خودتون قائل هستید. پس قدر خودتون رو بدونید و این روحیه رو حفظ بفرمایید
در مورد حلالیت گرفتن از شوهر مرحومتون سوال فرمودید.
در جواب باید خدمت شما بگم که برای اصل بد اخلاقی خودتون که یک ناهنجاری شخصی است استغفار کنید.
حلالیت طلبی نسبت به شوهرتون که به فرموده شما ایشون رو اذیت کردید و نسبت به ایشون بد اخلاقی کردید و ....! در این صورت حلالیت طلبی این طور حاصل میشه که رضایت ایشون رو تحصیل کنید. اون هم با روشهایی مثل دعا کردن، زیارت نیابتی (اگر حرم ائمه معصومین مشرف شدید)، قران خوندن، صدقه دادن به نیت ایشون، وقف کردن و ...
روایتی است از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: براى مردگان خود هدیه بفرستید! پرسیدند: هدیه براى آنان چیست؟ فرمودند: صدقه و دعا [1]
روح ایشون در عالم برزخ چون به شدت به معنویت نیازمند هستند رضایت ایشون فقط از این طریق حاصل میشه که با این روشها براش هدیه های معنوی بفرستید. حتی می تونید به نیت ایشون هزینه ای کنید که برای ایشون ماندگار باشه. مثلا در حرم امام رضا ع و یا حرم حضرت معصومه به نیت ایشون وقف یا خیراتی کنید که ماندگار باشه و بعد از هر بار استفاده، ثوابش به روح مرحوم برسه. در این شرایطی که شخص مرحوم به خیرات شما محتاج هست و با این کارها انبساط روح پیدا می کنه بسیار میشه امیدوار بود به رضایت ایشون.
پیشنهاد میدیم که از این دو لینک که مربوط به حرم امام رضا ع و حرم حضرت معصومه س هستش استفاده کنید و هزینه دلخواه خودتون رو به نیابت از مرحوم در بخش مورد نظر واریز بفرمایید.
https://nazr.amfm.ir/
https://nazr.razavi.ir/pay/content/78/nazr-nozoratharam
موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه در حال حاضر از گذشته متفاوت تر هستید و نسبت به مسائل مذهبی و فرهنگی خود پایبندتر شده اید اما همچنان دغدغه هایی نسبت به مسائل گذشته دارید که ذهن شما را درگیر کرده برایم قابل درک است و از اینکه تلاش می کنید این دغدغه ذهنی را به خوبی برطرف کنید تا اینکه حال شما خراب نباشد قابل تحسین است.
با توجه به سوال نکاتی راخدمتتان عرض می کنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود .
همانطور که خودتان در سوال مطرح کردید اشتباهاتی داشته اید که برای گذشته بوده و آنها گذشته اند پس نباید خوشی و حال خوب امروزتان را به گذشته سنجاق کنید که باعث شود حالتان خراب شود. کاملا طبیعی است که همه انسان ها اشتباهاتی در گذشته اند اما قرار نیست اگر یکبار اشتباه کردند برای همیشه اثر حال بد آن باقی بماند.
شاید چیزی که از همه مهمتر حال شما خراب می کند همانطور که خودتان هم اشاره کردید موضوع ازدواج شما است. ممکن است در حال حاضر نیاز به ازدواج داشته باشید اما خواستگار و موقعیت ها مثل سابق نیست و کاهش پیدا کرده است.
اما عرض بنده این است اتفاقا از اینکه در گذشته ازدواج نکرده اید باید خوشحال باشید. تصور کنید با همان ملاک و میزان اعتقادات همان زمان ازدواج کرده بودید در حال حاضر چه می کردید؟! شاید در آن زمان راه جبران بسیار سخت تر میشد. پس اگرچه برایم قابل درک است که اذیت میشوید اما اگر به خوبی ها بیشتر دقت کنید این احساس ناخوشایند درشما کمتر خواهد شد.
با این کلام معروف خودتان را آرام کنید که «الخیر فی ما وقع خیر در چیزی است که واقع شده است» واقعیت این است همانطور که خداوند متعال هم می فرماید ما خیر خودمان را به خوبی نمی شناسیم و خداوند متعال به همه خیرات ما آگاه است. حتما در همین اشتباهات و خطاهای گذشته هم خیرهایی نهفته است که ما از آنها غافل هستیم. بهترین راه اعتماد به خدا عزیز و مهربان است و از او بخواهیم همیشه بهترین را برای ما رغم بزند و ما را به خودمان واگذار نکند.
در پایان از خداوند متعال بهترین ها را خواستارم و امیدوارم در تمام مراحل زندگی مخصوصا ازدواج موفق و پیروز باشید.
صفحهها