اینکه نسبت به تربیت دانش آموزان دغدغه مند هستید و به دنبال راهنمایی و شیوه درست انتقال اطلاعات به آنها در زمینه بلوغ و سن تکلیف میباشید، بسیار ارزشمند و قابل تحسین است.
در خصوص آموزش و دادن اطلاعات در زمینه بلوغ و بیان شرایط و جزئیات آن، معمولاً یکی از مسائل چالش برانگیزی است که اکثر مربیان، معلمان و والدین نسبت به آن گرفتار هستند و نمیدانند که به چه شیوهای در این زمینه ورود کنند که متأسفانه ورود مستقیم و عریان برخی از افراد در این زمینه، خود عاملی برای انحراف و به سوژه کشیدن آن میان دانش آموزان شده و هدف موردنظر در این زمینه محقق نمیشود و به یک مسئله چالش برانگیز در حوزه تربیت جنسی تبدیل میشود. از طرفی اکتفا کردن به کلیات و نپرداختن به جزئیات آن نیز تنها ابهامات دانش آموزان را افزایش داده و مسئله نه تنها برای آنان حل نمیشود، بلکه پیچیده خواهد شد. راهکار چیست و چه باید کرد؟
در این زمینه توصیه بر این است که برای بیان شرایط بلوغ در کلاس و میان دانش آموزان به کلیات اکتفا شود و هرگز وارد جزئیات این موضوع برای این سن؛ مثلاً نشانههای بلوغ نشوید و در عوض جزئیات مربوط به سن تکلیف و نشانههای بلوغ را به صورت مکتوب در اختیارشان قرار دهید؛ این کار چند مزیت را دارد:
اولاً شما به صورت مکتوب برخلاف گفتگوی شفاهی راحتتر میتوانید به نشانگان بلوغ و مسائل موردنیاز آنان اشاره کنید.
ثانیاً شما آگاهانه و کنترل شده میدانید که چه اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار دهید، برخلاف گفتگوی شفاهی که ممکن است ناخواسته اطلاعات زیاد یا کم یا مبهم را در اختیارشان قرار دهید و این باعث سوءبرداشت آنها شود.
ثالثاً دانش آموزان با دقت میتوانند متن موردنظر را مطالعه کنند و درک بهتری از موضوع داشته باشند.
رابعاً شما با این کار؛ فرهنگ مطالعه را هم در آنان تقویت میکنید و حتی میتوانید در پایان متنتان، یکی دو کتاب مناسب در این زمینه معرفی کنید.
در آخر هم میتوانید به دانش آموزان گوشزد کنید که اگر نیاز به راهنمایی بیشتری در این زمینه دارند، میتوانند با شما به صورت مکتوب، تلفنی یا شفاهی مطرح کنند. این روش بیان اطلاعات در زمینه مسائل جنسی، کنترل شده، مؤثرتر و آسیب کمتری به همراه دارد.
نمیتوان بهترین سن ازدواج را به طور مطلق بیان کرد. امّا به طور کلی ازدواج در دوره جوانی توصیه میشود. البته بستگی به افراد و شرایط آنان نیز دارد.
بهترین زمان برای ازدواج، زمانی است که فرد علیرغم احساس نیاز به ازدواج به این نکته توجه داشته باشد که اولاً نباید تنها به خاطر صرفاً احساسات یا میل جنسی اقدام به ازدواج کند. ثانیاً بداند که با ازدواج، مسئولیت یک زندگی را باید به عهده بگیرد و وظایفی در برابر شریک زندگیاش و زندگی مشترک دارد. ثالثاً بداند که میتواند مسئولیت زندگی مشترک را قبول کند. رابعاً بپذیرد که باید مهارتهای زندگی خود را برای زندگی مشترک افزایش دهد و از دیگران مانند والدین، باتجربگان، مشاوران در جهت ارتقاء این مهارت مشورت بگیرد. اگر شرایط چهارگانه فوق را دارید، قدم اول برای ازدواج را برداشتهاید.
طبیعی است که صحبت کردن با کودکتان درباره مرگ پدرش، کار بسیار سختی برای شماست، ولی چارهای ندارید که واقعیت را به او بگویید؛ به خصوص اینکه در حال حاضر او متوجه مرگ پدرش شده است. هرچند نباید خبر فوت پدرش را به تأخیر میانداختید؛ زیرا معلوم نیست که چگونه دخترتان پی به این قضیه برده است، ولی شنیدن این خبر از سوی شما به عنوان مادر میتواند آسیب کمتری را متوجه او کند.
پس بهتر است در این زمینه بهصورت باز و صادقانه با کودکتان صحبت کنید تا درک بهتری از آنچه برای پدرش اتفاق افتاده است داشته باشد. با استفاده از کلمههایی مثل مرگ، فوت کردن و مردن، میتوانید از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کنید. اگر بگویید مثلاً پدرت به خواب رفته یا به دیار باقی شتافته یا پیش فرشتگان رفته است، امکان دارد فرزندتان گیج شده یا بترسد.
با توجه به سن کم کودکتان، ممکن است معنای مرگ را نفهمد، پس نیاز است تا مرگ را برایش توضیح دهید و مطمئن شوید که او متوجه شده است که این یک امر گریزناپذیر است. برای پاسخ به اینکه “چگونه مرگ عزیزان را به کودکان توضیح دهیم؟” برای مثال بگویید: مرگ به این معناست که بدن پدرت دیگر کار نمیکند. او نمیتواند نفس بکشد یا حرکت کند یا تو را در آغوش بگیرد.
ممکن است کودکتان از علت مرگ پدرش سؤال کند. پس سعی کنید تا در سطح درک او به این سؤال جواب دهید. برای مثال بگویید: قلب پدرت خیلی پیر شده بود و درست کار نمیکرد. دکترها سعی کردند آن را درست کنند، اما او به شدت مریض شد و دکترها نتوانستند خوبش کنند. درک کودک از مرگ بسیار مهم است.
در ادامه احتمال دارد فرزندتان متوجه شود که اطرافیان و کسانی را که دوست دارد هم بمیرند. لذا بهتر است به او یادآوری کنید که اکثر آدمها تنها زمانی که به شدت پیر یا مریض شوند میمیرند و یادآور شوید که خیلی به ندرت پیش میآید که فردی در کودکی یا جوانی بمیرد و آنگاه شاهد مثال از کودکان همسن و سال او بیاورید که زنده هستند و مشکلی ندارند.
یکی از مسائلی که ممکن است ذهن شما را درگیر کند این است که آیا کودک 3 سال و نیم خود را سر مزار پدرش ببرید یا نه؟ برای پاسخ به این سؤال، باید جوانب مختلف را در نظر گرفت. یکی از این موارد سن کودک است. مورد دیگر سطح درک و فهم کودک بوده و مورد دیگر نزدیکی و سطح ارتباط کودک با متوفی است.
در این حالت توصیه میشود که کودکان زیر ۹ سال، بهتر است به مراسم تدفین برده نشوند. دیدن مراسم خاکسپاری و همچنین عدم توجه به کودک در این زمان میتواند آثار مخربی بر روحیه کودک ایجاد کند. با توجه به اینکه مراسم تدفین یک سال گذشته است و اگر بخواهید خودتان به همراه کودکتان به مزار پدرش بروید، فضای غمآلود و ترسآلودی وجود ندارد که کودک را مضطرب کند، میتوانید با رعایت حالش او را سر مزار ببرید. اما بهتر است روز پنجشنبه را انتخاب نکنید؛ چراکه معمولاً در چنین روزی، قبرستان شلوغ است و فضای غم آلود و شیون و زاری در قبرستان حاکم است و چنین فضایی روی تصویرسازیهای ذهنی کودک اثر بدی خواهد داشت.
حس و حال شما از اینکه به خاطر شلوغ بازی و تحرک زیاد فرزندتان نمیتوانید جایی حتی مهمانی بروید و مدام باید مراقب او باشید که کار خرابی نکند را درک میکنیم، ولی نمیتوان به هر نوع شلوغ بازی و تحرک و فعالیت زاد کودک، نسبت بیش فعالی بزنیم؛ چراکه بیش فعالی علائم و نشانگانی دارد که صرفاً فعالیت و بازیگوشی زیاد بچه، یکی از آن علائم است وگرنه صرف بازیگوشی، دلیل بر بیش فعالی نیست، بلکه مجموع نشانگان ازجمله عدم تمرکز کافی کودک، انجام کارهای خطرناک و ... میتواند گویای این نکته باشد.
برای اینکه مطمئن شوید که آیا واقعاً کودکتان بیش فعال است یا نه، باید به روانشناس کودک حضوری مراجعه کنید تا در این زمینه مطمئن شوید. البته بیش فعالی، شاخصههایی نظیر عدم تناسب شیطنت کودک با سن و سال، عدم تمرکز کافی و بی دقتی زیاد، تحرک و فعالیت زیاد، انجام کارهای خطرناک دارد. لذا بررسی کنید که چه شاخصههایی به غیر از جنب و جوش در ایشان به صورت غیرطبیعی وجود دارد. جهت مطالعه بیشتر در زمینهی تشخیص کودکان بیش فعال میتوانید به لینک ذیل مراجعه کنید و متوجه خواهید شد که کودکتان واقعاً بیش فعال است یا صرفاً پر جنب و جوش است.
معمولاً کودکانی که بازیگوشی زیادی انجام میدهند به دلیل اینکه هیجانات درونیشان برونریزی نشده است، معمولاً تحرک و فعالیت زیادی میکنند و همراه با این تحرک و فعالیت زیاد، ممکن است خرابکاری و صدماتی هم بزنند. این خرابکاریها و صدماتی که میزنند، باعث میشود که والدین از دست چنین کودکانی خسته شوند و از آنجایی که مدام باید از آنها مراقبت کنند تا مبادا دست به کار خطرناک و خرابکاری نزنند، انرژی والدین به وِیژه مادر گرفته میشود. در چنین وضعیتی چه راهکاری میتواند تحرک و فعالیت کودک را متعادل کند و از همه مهمتر میزان خرابکاری و صدماتی که میزنند به حداقل ممکن برسد؟
در قدم اول، باید وسایل آسیب پذیر که میدانید ممکن است دست کودکتان بیفتد و آن را خراب کند از دسترس او تا جایی که ممکن است دور کنید. طبعاً بخش زیادی از مشکلات مربوط به خرابکاری کودکان بازیگوش است. لذا تا میتوانید وسایل حساس به ویژه الکتریکی را از دسترس خارج کنید.
باید توجه داشت که تغذیه با طبع سرد، میزان انرژی و تحرک را کاهش میدهد و برعکس تغذیه با طبع گرم باعث تحرک، انرژی و تحریک پذیری بیشتر میشود. لذا والدین باید برای کودکان پر جنب و جوش، برنامه غذایی مناسب داشته باشند؛ ازجمله اینکه از غذاها و خوراکیهای؛ نظیر شکلات، شیرنی جات، نوشابه، بستنی، فست فود و سرخ کردنی که کالری بالایی دارند به شدت خودداری کنند و به جای آن از حبوبات، سبزیجات و ماهی استفاده شود. البته معنایش این نیست که اصلاً از غذاها و خوراکیهای ممنوعه استفاده نشود، بلکه برنامه غذایی برای بچههای پر جنب و جوش را بهگونهای تنظیم کنید که غلبه با غذاهای پیشنهاد شده باشد و کمتر از موارد ممنوعه استفاده شود.
تخلیه انرژی کودکان پرتحرک و پر جنب و جوش، راهکار دیگری است که باید به صورت مناسب انجام شود. از این رو توصیه میکنیم که روزانه برای تخلیه انرژی کودکتان برنامه داشته باشید و بازیهایی مثل بدو بدو، بپر بپر و ... را با کودک خود داشته باشید. این نوع بازیها خود به خود انرژی کودک را میگیرند. البته معنیاش این نیست که با این بازیها، کودکتان دیگر جنب و جوش نخواهد داشت، بلکه همچنان فعالیت خودش را خواهد داشت، ولی به جهت کاهش انرژی و برونریزی مناسب، کودکتان کمتر به سمت خرابکاریها و رفتارهای خطرناک و پرهیجان خواهد رفت.
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه نسبت به تربیت دانش آموزان دغدغه مند هستید و به دنبال راهنمایی و شیوه درست انتقال اطلاعات به آنها در زمینه بلوغ و سن تکلیف میباشید، بسیار ارزشمند و قابل تحسین است.
در خصوص آموزش و دادن اطلاعات در زمینه بلوغ و بیان شرایط و جزئیات آن، معمولاً یکی از مسائل چالش برانگیزی است که اکثر مربیان، معلمان و والدین نسبت به آن گرفتار هستند و نمیدانند که به چه شیوهای در این زمینه ورود کنند که متأسفانه ورود مستقیم و عریان برخی از افراد در این زمینه، خود عاملی برای انحراف و به سوژه کشیدن آن میان دانش آموزان شده و هدف موردنظر در این زمینه محقق نمیشود و به یک مسئله چالش برانگیز در حوزه تربیت جنسی تبدیل میشود. از طرفی اکتفا کردن به کلیات و نپرداختن به جزئیات آن نیز تنها ابهامات دانش آموزان را افزایش داده و مسئله نه تنها برای آنان حل نمیشود، بلکه پیچیده خواهد شد. راهکار چیست و چه باید کرد؟
در این زمینه توصیه بر این است که برای بیان شرایط بلوغ در کلاس و میان دانش آموزان به کلیات اکتفا شود و هرگز وارد جزئیات این موضوع برای این سن؛ مثلاً نشانههای بلوغ نشوید و در عوض جزئیات مربوط به سن تکلیف و نشانههای بلوغ را به صورت مکتوب در اختیارشان قرار دهید؛ این کار چند مزیت را دارد:
اولاً شما به صورت مکتوب برخلاف گفتگوی شفاهی راحتتر میتوانید به نشانگان بلوغ و مسائل موردنیاز آنان اشاره کنید.
ثانیاً شما آگاهانه و کنترل شده میدانید که چه اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار دهید، برخلاف گفتگوی شفاهی که ممکن است ناخواسته اطلاعات زیاد یا کم یا مبهم را در اختیارشان قرار دهید و این باعث سوءبرداشت آنها شود.
ثالثاً دانش آموزان با دقت میتوانند متن موردنظر را مطالعه کنند و درک بهتری از موضوع داشته باشند.
رابعاً شما با این کار؛ فرهنگ مطالعه را هم در آنان تقویت میکنید و حتی میتوانید در پایان متنتان، یکی دو کتاب مناسب در این زمینه معرفی کنید.
در آخر هم میتوانید به دانش آموزان گوشزد کنید که اگر نیاز به راهنمایی بیشتری در این زمینه دارند، میتوانند با شما به صورت مکتوب، تلفنی یا شفاهی مطرح کنند. این روش بیان اطلاعات در زمینه مسائل جنسی، کنترل شده، مؤثرتر و آسیب کمتری به همراه دارد.
موفق باشید.
ان شاء الله همیشه سالم و برقرار باشید و زندگی شیرین و رضایت بخشی را در کنار شریک زندگی تان تجربه کنید.
با سلام مجدد به شما کاربر محترم
نمیتوان بهترین سن ازدواج را به طور مطلق بیان کرد. امّا به طور کلی ازدواج در دوره جوانی توصیه میشود. البته بستگی به افراد و شرایط آنان نیز دارد.
بهترین زمان برای ازدواج، زمانی است که فرد علیرغم احساس نیاز به ازدواج به این نکته توجه داشته باشد که اولاً نباید تنها به خاطر صرفاً احساسات یا میل جنسی اقدام به ازدواج کند. ثانیاً بداند که با ازدواج، مسئولیت یک زندگی را باید به عهده بگیرد و وظایفی در برابر شریک زندگیاش و زندگی مشترک دارد. ثالثاً بداند که میتواند مسئولیت زندگی مشترک را قبول کند. رابعاً بپذیرد که باید مهارتهای زندگی خود را برای زندگی مشترک افزایش دهد و از دیگران مانند والدین، باتجربگان، مشاوران در جهت ارتقاء این مهارت مشورت بگیرد. اگر شرایط چهارگانه فوق را دارید، قدم اول برای ازدواج را برداشتهاید.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
طبیعی است که صحبت کردن با کودکتان درباره مرگ پدرش، کار بسیار سختی برای شماست، ولی چارهای ندارید که واقعیت را به او بگویید؛ به خصوص اینکه در حال حاضر او متوجه مرگ پدرش شده است. هرچند نباید خبر فوت پدرش را به تأخیر میانداختید؛ زیرا معلوم نیست که چگونه دخترتان پی به این قضیه برده است، ولی شنیدن این خبر از سوی شما به عنوان مادر میتواند آسیب کمتری را متوجه او کند.
پس بهتر است در این زمینه بهصورت باز و صادقانه با کودکتان صحبت کنید تا درک بهتری از آنچه برای پدرش اتفاق افتاده است داشته باشد. با استفاده از کلمههایی مثل مرگ، فوت کردن و مردن، میتوانید از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کنید. اگر بگویید مثلاً پدرت به خواب رفته یا به دیار باقی شتافته یا پیش فرشتگان رفته است، امکان دارد فرزندتان گیج شده یا بترسد.
با توجه به سن کم کودکتان، ممکن است معنای مرگ را نفهمد، پس نیاز است تا مرگ را برایش توضیح دهید و مطمئن شوید که او متوجه شده است که این یک امر گریزناپذیر است. برای پاسخ به اینکه “چگونه مرگ عزیزان را به کودکان توضیح دهیم؟” برای مثال بگویید: مرگ به این معناست که بدن پدرت دیگر کار نمیکند. او نمیتواند نفس بکشد یا حرکت کند یا تو را در آغوش بگیرد.
ممکن است کودکتان از علت مرگ پدرش سؤال کند. پس سعی کنید تا در سطح درک او به این سؤال جواب دهید. برای مثال بگویید: قلب پدرت خیلی پیر شده بود و درست کار نمیکرد. دکترها سعی کردند آن را درست کنند، اما او به شدت مریض شد و دکترها نتوانستند خوبش کنند. درک کودک از مرگ بسیار مهم است.
در ادامه احتمال دارد فرزندتان متوجه شود که اطرافیان و کسانی را که دوست دارد هم بمیرند. لذا بهتر است به او یادآوری کنید که اکثر آدمها تنها زمانی که به شدت پیر یا مریض شوند میمیرند و یادآور شوید که خیلی به ندرت پیش میآید که فردی در کودکی یا جوانی بمیرد و آنگاه شاهد مثال از کودکان همسن و سال او بیاورید که زنده هستند و مشکلی ندارند.
یکی از مسائلی که ممکن است ذهن شما را درگیر کند این است که آیا کودک 3 سال و نیم خود را سر مزار پدرش ببرید یا نه؟ برای پاسخ به این سؤال، باید جوانب مختلف را در نظر گرفت. یکی از این موارد سن کودک است. مورد دیگر سطح درک و فهم کودک بوده و مورد دیگر نزدیکی و سطح ارتباط کودک با متوفی است.
در این حالت توصیه میشود که کودکان زیر ۹ سال، بهتر است به مراسم تدفین برده نشوند. دیدن مراسم خاکسپاری و همچنین عدم توجه به کودک در این زمان میتواند آثار مخربی بر روحیه کودک ایجاد کند. با توجه به اینکه مراسم تدفین یک سال گذشته است و اگر بخواهید خودتان به همراه کودکتان به مزار پدرش بروید، فضای غمآلود و ترسآلودی وجود ندارد که کودک را مضطرب کند، میتوانید با رعایت حالش او را سر مزار ببرید. اما بهتر است روز پنجشنبه را انتخاب نکنید؛ چراکه معمولاً در چنین روزی، قبرستان شلوغ است و فضای غم آلود و شیون و زاری در قبرستان حاکم است و چنین فضایی روی تصویرسازیهای ذهنی کودک اثر بدی خواهد داشت.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
حس و حال شما از اینکه به خاطر شلوغ بازی و تحرک زیاد فرزندتان نمیتوانید جایی حتی مهمانی بروید و مدام باید مراقب او باشید که کار خرابی نکند را درک میکنیم، ولی نمیتوان به هر نوع شلوغ بازی و تحرک و فعالیت زاد کودک، نسبت بیش فعالی بزنیم؛ چراکه بیش فعالی علائم و نشانگانی دارد که صرفاً فعالیت و بازیگوشی زیاد بچه، یکی از آن علائم است وگرنه صرف بازیگوشی، دلیل بر بیش فعالی نیست، بلکه مجموع نشانگان ازجمله عدم تمرکز کافی کودک، انجام کارهای خطرناک و ... میتواند گویای این نکته باشد.
برای اینکه مطمئن شوید که آیا واقعاً کودکتان بیش فعال است یا نه، باید به روانشناس کودک حضوری مراجعه کنید تا در این زمینه مطمئن شوید. البته بیش فعالی، شاخصههایی نظیر عدم تناسب شیطنت کودک با سن و سال، عدم تمرکز کافی و بی دقتی زیاد، تحرک و فعالیت زیاد، انجام کارهای خطرناک دارد. لذا بررسی کنید که چه شاخصههایی به غیر از جنب و جوش در ایشان به صورت غیرطبیعی وجود دارد. جهت مطالعه بیشتر در زمینهی تشخیص کودکان بیش فعال میتوانید به لینک ذیل مراجعه کنید و متوجه خواهید شد که کودکتان واقعاً بیش فعال است یا صرفاً پر جنب و جوش است.
https://btid.org/fa/news/48231
معمولاً کودکانی که بازیگوشی زیادی انجام میدهند به دلیل اینکه هیجانات درونیشان برونریزی نشده است، معمولاً تحرک و فعالیت زیادی میکنند و همراه با این تحرک و فعالیت زیاد، ممکن است خرابکاری و صدماتی هم بزنند. این خرابکاریها و صدماتی که میزنند، باعث میشود که والدین از دست چنین کودکانی خسته شوند و از آنجایی که مدام باید از آنها مراقبت کنند تا مبادا دست به کار خطرناک و خرابکاری نزنند، انرژی والدین به وِیژه مادر گرفته میشود. در چنین وضعیتی چه راهکاری میتواند تحرک و فعالیت کودک را متعادل کند و از همه مهمتر میزان خرابکاری و صدماتی که میزنند به حداقل ممکن برسد؟
در قدم اول، باید وسایل آسیب پذیر که میدانید ممکن است دست کودکتان بیفتد و آن را خراب کند از دسترس او تا جایی که ممکن است دور کنید. طبعاً بخش زیادی از مشکلات مربوط به خرابکاری کودکان بازیگوش است. لذا تا میتوانید وسایل حساس به ویژه الکتریکی را از دسترس خارج کنید.
باید توجه داشت که تغذیه با طبع سرد، میزان انرژی و تحرک را کاهش میدهد و برعکس تغذیه با طبع گرم باعث تحرک، انرژی و تحریک پذیری بیشتر میشود. لذا والدین باید برای کودکان پر جنب و جوش، برنامه غذایی مناسب داشته باشند؛ ازجمله اینکه از غذاها و خوراکیهای؛ نظیر شکلات، شیرنی جات، نوشابه، بستنی، فست فود و سرخ کردنی که کالری بالایی دارند به شدت خودداری کنند و به جای آن از حبوبات، سبزیجات و ماهی استفاده شود. البته معنایش این نیست که اصلاً از غذاها و خوراکیهای ممنوعه استفاده نشود، بلکه برنامه غذایی برای بچههای پر جنب و جوش را بهگونهای تنظیم کنید که غلبه با غذاهای پیشنهاد شده باشد و کمتر از موارد ممنوعه استفاده شود.
تخلیه انرژی کودکان پرتحرک و پر جنب و جوش، راهکار دیگری است که باید به صورت مناسب انجام شود. از این رو توصیه میکنیم که روزانه برای تخلیه انرژی کودکتان برنامه داشته باشید و بازیهایی مثل بدو بدو، بپر بپر و ... را با کودک خود داشته باشید. این نوع بازیها خود به خود انرژی کودک را میگیرند. البته معنیاش این نیست که با این بازیها، کودکتان دیگر جنب و جوش نخواهد داشت، بلکه همچنان فعالیت خودش را خواهد داشت، ولی به جهت کاهش انرژی و برونریزی مناسب، کودکتان کمتر به سمت خرابکاریها و رفتارهای خطرناک و پرهیجان خواهد رفت.
موفق باشید.
صفحهها