با سلام خدمت شما کاربر محترم:
برای بهتر معلوم شدن جواب سؤال حضرتعالی ابتدا مسئله فقهی و کلامی را توضیح داده و آنگاه به پاسخ میپردازیم.
مسأله کلامی به بحث از خداوند و ذات او و صفات او و افعال او میپردازد، مثل بحث از اثبات ذات خداوند یا بحث از افعال خدا همچون لزوم فرستادن و تعیین پیامبران و امامان.
مسأله فقهی درواقع به بحث از احکام مربوط به فعل مکلف میپردازد، مثل بحث از وجوب نماز یا حرمت خوردن مال یتیم یا تملک زمین با خریدوفروش و از این قبیل.
با این توضیحات معلوم میشود که «ولایتفقیه» دو جنبه دارد که علم کلام و فقه هرکدام به جنبهای از آن میپردازند.
جنبه کلامی ولایتفقیه همان امتداد بحث لزوم تعیین و نصب نبی یا پیامبر از سوی خداوند است، که در زمان غیبت نبی و امام به این صورت مطرح میشود: «همانگونه که تعیین نبی و امام بر خداوند لازم است، در زمان فقدان ایشان تعیین جانشینشان که عهدهدار امور مردم باشد نیز لازم میباشد». دقت دارید که این بحث مربوط به فعل خداوند است، درنتیجه به کلام ارتباط پیدا میکند.
اما جنبه فقهی آن نیز همان بحث از حیطه ولایتفقیه در زمان غیبت است، به تعبیری دو جنبه دارد:
1. بحث از حیطه ولایتفقیه که آیا ولایتش فقط در امور جزءی مثل اموال غایبان و قاصران و یا تصرف در اموال و شئون محجورین یا بحث وقف و وصیت است، یا نه ولایتش وسعت بیشتری داشته و تمام شئون حکومتداری را شامل میگردد؟
2. بحث از وجوب تبعیت مردم از حکم ولیفقیه و مقدار این وجوب.
دقت دارید هر دو مورد ذکرشده بحث فقهی هستند چراکه از فعل ولیفقیه و فعل مردم سخن به میان آمده است.
هرچند درک ما از بهشت و حقایق عالم آخرت چندان کامل نیست و نمی توانیم به طور دقیق در خصوص وضعیت آن جهان اظهار نظر نماییم، اما در حالت کلی می توان گفت که از قرائن نقلی درآیات و روایات بر می آید که در بهشت جنسیت و لذت های جنسی مطرح است . به همین خاطر وعده همسران بهشتی به مومنان داده شده است.مردان و زنان بهشتی با اراده و اختیار خود از یکدیگر یا همسران بهشتی بهره مند خواهند شد .
البته نمی توان به طور قطع گفت که فرایند این روابط از سنخ لذت های جنسی دنیایی است و فرایند ازدواج و توالد و تناسل و مانند آن در بهشت هم وجود دارد ، اما در هر حال آنچه مسلم است، نوعی رابطه متناسب با قوانین و شرایط آن عالم بین زنان و مردان بهشتی وجود خواهد داشت و جنسیت در آن عالم مطرح خواهد بود.
اين حقيقتي است كه به صراحت در چند جاي قران بيان شده است . تاكيد شده كه در بهشت هر چه دلها بخواهد و چشمها لذت برد، وجود دارد: «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین». طبق این آیه که مطلق آمده، معلوم میشود که لذتهای گوناگون بهشتی عمومی است . هیچ کدام از زن و مرد از لذتهای مورد علاقهشان بی نصیب نخواهند بود.
از امیرالمؤمنین(ع) نیز روایت شده است : «در بهشت بازاری است که در آن خرید و فروشی نیست. تنها در آن جا تصویر مردان و زنان وجود دارد. هر کس که تمایلی به آنان پیدا کند، از همان جا بر او وارد می شود»
منظور از مجرد هم که در سوال مطرح کردید با این مساله فرق دارد و ربطی به مساله جنسیت ندارد مجرد یعنی این که مجرد از ماده و این که بعد از مرگ اشخاص بدن مادی را ندارند و جسم متناسب با اون عالمی که در آن قرار دارند را دارا می باشند.
با سلام خدمت شما کاربر محترم
بنابر آیات قرآن کریم تمام اعمال و افکار و نیات انسان در معرض نمایش خداوند متعال، پیامبر، ائمه علیهم السلام و برخی از مومنین قرار دارد.
قرآن کریم پیامبر اکرم را گواهی بر اعمال امت میداند که در روز قیامت شهادت میدهند: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدا»؛[1] «پس چگونه است [حالشان] آنگاه كه براى هر امّتى گواهى [بر اعمالشان] آوريم گواه بر آنان قرار خواهيم داد».
برخی از آیات قرآن نیز بیانگر نظارت و شهادت دائمی اهل بیت علیهمالسلام است: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيدا»؛[2] «و بدينگونه شما را امّتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد». امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه شریفه میفرمایند: «نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى، وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ»؛[3] «ما [اهل بیت] امت وسط هستیم و ما شهیدان بر مخلوقات و حجت خدا در زمینیم».
در آیه دیگری نیز آمده است: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون»؛[4] «بگو عمل كنيد خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مىبينند».
لازم به تذکر است نظارت خداوند و ائمه بر اعمال ما با چشم سر نمیباشد. به همین جهت است که آنان از نیات ما نیز آگاه بوده و میتوانند گواهی حق بر عملکرد ما در دنیا باشند.
نظارت سایر اموات بستگی به جایگاه آنان دارد. بر اساس روایات برخی از مومنان که از مقام بالایی برخوردارند هر روزه به نزد خانواده خود رفته و اعمالشان را میبینند.[5] اما برخی دیگر گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و احاطهای بر عالم ما ندارند.
پینوشت:
[1]. سوره نساء، آیه41.
[2]. سوره بقره، آیه143.
[3]. بحرانى، هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، چاپ اول، موسسة البعثة، 1415ق، ج1، ص343.
[4]. سوره توبه، آیه105.
[5]. كلينى، محمد بن يعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج3، ص230.
از آنجا که خداوند فرمود: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم»؛[فرقان: 77] «بگو: اگر دعای شما نبود، خدا برای شما هیچ توجه و اعتنایی نداشت». باید انسان در طول روز خود با دعا کردن، ارتباط خود را با خدا و اولیای الهی بر قرار کند؛ زیرا دعا آثار فراوانی در زندگی انسان دارد.
نخست باید دقت داشت که مجموعه دعاها مانند یک داروخانه بزرگ است که هر دارویی برای دردی است؛ هر چند برخی از دعاها عمومیت دارد.
اما دعاهایی که به طور عموم بهتر است انسان بخواند.
یک. دعای روزانه: که برای هر روز در مفاتیح دعای مخصوص آن روز آمده است.
دو. دعاهایی که جنبه ارتباطی با اولیای الهی نیز دارد؛ بهترین آنها دعای عهد است که کوتاه و پر محتواست.
سه. دعاهایی که در مسیر راه و حرکت می توان خواند، که در واقع اذکار عمومی نیز گفته می شود. استغفار صد مرتبه، صلوات صد مرتبه و گفتن ذکر الحمدلله رب العالمین صد مرتبه در روایات سفارش شده است.
امیر المومنین علیه السلام خلاصه تمام دعاها را در روایت زیر چنین فرمودند: اگر کسی هر صبح آن را بخواند، گویی تمام دعاها را خوانده است و آن دعا این است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ»؛[بحارالانوار، ج91، ص242] «خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است، و از خداوند هر خیر و خوبی را در خواست میکنم و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم و خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها».
بر خلاف ادعای نژاد پرستان بهانه جو، آيات مختلف قرآن گواه این است كه اسلام يك آئين جهانى و برای تمام مردم دنیاست؛ آیاتی مانند:
آیه 19 سوره انعام: «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛ (هدف من اين است كه همه شما و كسانى را كه سخنم به آنها مى رسد با قرآن انذار كنم).
آیه 90 همان سوره: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرى لِلْعالَمِينَ»؛ (اين قرآن وسيله تذكر جهانيان است).
آیه 158 سوره اعراف: «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً»؛ (بگو اى مردم! من رسول خدا به سوى همه شما هستم).
آيات شريفه 86 و 87 سوره «ص»: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفينَ* إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ»؛ ([اى پيامبر!] بگو: من براى دعوت نبوّت هيچ پاداشى از شما نمى طلبم و من از متكلّفين نيستم! [سخنانم روشن و همراه با دليل است!] اين [قرآن] تذكرى براى همه جهانيان است).
آيه اول سوره فرقان: «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً»؛ (جاويد و پر بركت است خداوندى كه قرآن را بر بنده اش نازل كرد تا همه جهانيان را انذار كند).
و امثال این آیات كه در قرآن فراوان است.
همچنین در مورد مختص نبودن قرآن برای عربها و جهانی بودن قرآن بیان میکنیم که:
اگر قرآن به زبانی غیر عربی نازل می شد بسیاری از اعراب به خاطر تعصبات قومی و نژادی ایمان نمی آوردند در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمان آوردند؛ و به تعبیر امام صادق(علیه السلام) این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است.
پيامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى كه از ميان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و نخستين شعاع وحى بوسيله پيامبران بر آنها مى تابيد، و نخستين ياران و ياوران آنها از ميان آنان برگزيده مى شدند، بنا بر اين پيامبر بايد به زبان آنها و لغت آنها سخن بگويد تا حقايق را به روشنى براى آنان آشكار سازد.
مساله بعثت رسول، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در همه زمان ها و برای تمامى مردم و همه اقوام جريان مى يابد و ملاكش هم احتياج است، و خدا به حاجت بندگان خود واقف است و به تناسب هر زمان پیامبری فرستاده است و آخرین پیامبر، که دین او هم کامل ترین دین ها و برای همه اعصار و همه جهانیان پس از او می باشد، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است و خداوند در آيه 35 سوره نحل بطور اجمال به عموميت بعثت رسول و لزوم ابلاغ پیام الهی اشاره نموده و فرمود: «كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِين»؛ (پيشينيان آنها نيز همين كارها را انجام دادند [و به همين بهانه ها متوسل شدند] ولى آيا پيامبران الهى وظيفه اى جز ابلاغ آشكار دارند؟). در این آیه به پیامبر(صلی الله علیه وآله)، در کنار دستور به ابلاغ، نسبت به مخالفت برخی انسان ها به بهانه های مختلف دلداری می دهد.
با سلام خدمت شما کاربر محترم:
برای بهتر معلوم شدن جواب سؤال حضرتعالی ابتدا مسئله فقهی و کلامی را توضیح داده و آنگاه به پاسخ میپردازیم.
مسأله کلامی به بحث از خداوند و ذات او و صفات او و افعال او میپردازد، مثل بحث از اثبات ذات خداوند یا بحث از افعال خدا همچون لزوم فرستادن و تعیین پیامبران و امامان.
مسأله فقهی درواقع به بحث از احکام مربوط به فعل مکلف میپردازد، مثل بحث از وجوب نماز یا حرمت خوردن مال یتیم یا تملک زمین با خریدوفروش و از این قبیل.
با این توضیحات معلوم میشود که «ولایتفقیه» دو جنبه دارد که علم کلام و فقه هرکدام به جنبهای از آن میپردازند.
جنبه کلامی ولایتفقیه همان امتداد بحث لزوم تعیین و نصب نبی یا پیامبر از سوی خداوند است، که در زمان غیبت نبی و امام به این صورت مطرح میشود: «همانگونه که تعیین نبی و امام بر خداوند لازم است، در زمان فقدان ایشان تعیین جانشینشان که عهدهدار امور مردم باشد نیز لازم میباشد». دقت دارید که این بحث مربوط به فعل خداوند است، درنتیجه به کلام ارتباط پیدا میکند.
اما جنبه فقهی آن نیز همان بحث از حیطه ولایتفقیه در زمان غیبت است، به تعبیری دو جنبه دارد:
1. بحث از حیطه ولایتفقیه که آیا ولایتش فقط در امور جزءی مثل اموال غایبان و قاصران و یا تصرف در اموال و شئون محجورین یا بحث وقف و وصیت است، یا نه ولایتش وسعت بیشتری داشته و تمام شئون حکومتداری را شامل میگردد؟
2. بحث از وجوب تبعیت مردم از حکم ولیفقیه و مقدار این وجوب.
دقت دارید هر دو مورد ذکرشده بحث فقهی هستند چراکه از فعل ولیفقیه و فعل مردم سخن به میان آمده است.
جهت مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://btid.org/fa/news/59685
با عرض سلام و خسته نباشید
هرچند درک ما از بهشت و حقایق عالم آخرت چندان کامل نیست و نمی توانیم به طور دقیق در خصوص وضعیت آن جهان اظهار نظر نماییم، اما در حالت کلی می توان گفت که از قرائن نقلی درآیات و روایات بر می آید که در بهشت جنسیت و لذت های جنسی مطرح است . به همین خاطر وعده همسران بهشتی به مومنان داده شده است.مردان و زنان بهشتی با اراده و اختیار خود از یکدیگر یا همسران بهشتی بهره مند خواهند شد .
البته نمی توان به طور قطع گفت که فرایند این روابط از سنخ لذت های جنسی دنیایی است و فرایند ازدواج و توالد و تناسل و مانند آن در بهشت هم وجود دارد ، اما در هر حال آنچه مسلم است، نوعی رابطه متناسب با قوانین و شرایط آن عالم بین زنان و مردان بهشتی وجود خواهد داشت و جنسیت در آن عالم مطرح خواهد بود.
اين حقيقتي است كه به صراحت در چند جاي قران بيان شده است . تاكيد شده كه در بهشت هر چه دلها بخواهد و چشمها لذت برد، وجود دارد: «و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین». طبق این آیه که مطلق آمده، معلوم میشود که لذتهای گوناگون بهشتی عمومی است . هیچ کدام از زن و مرد از لذتهای مورد علاقهشان بی نصیب نخواهند بود.
از امیرالمؤمنین(ع) نیز روایت شده است : «در بهشت بازاری است که در آن خرید و فروشی نیست. تنها در آن جا تصویر مردان و زنان وجود دارد. هر کس که تمایلی به آنان پیدا کند، از همان جا بر او وارد می شود»
منظور از مجرد هم که در سوال مطرح کردید با این مساله فرق دارد و ربطی به مساله جنسیت ندارد مجرد یعنی این که مجرد از ماده و این که بعد از مرگ اشخاص بدن مادی را ندارند و جسم متناسب با اون عالمی که در آن قرار دارند را دارا می باشند.
با سلام خدمت شما کاربر محترم
بنابر آیات قرآن کریم تمام اعمال و افکار و نیات انسان در معرض نمایش خداوند متعال، پیامبر، ائمه علیهم السلام و برخی از مومنین قرار دارد.
قرآن کریم پیامبر اکرم را گواهی بر اعمال امت میداند که در روز قیامت شهادت میدهند: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدا»؛[1] «پس چگونه است [حالشان] آنگاه كه براى هر امّتى گواهى [بر اعمالشان] آوريم گواه بر آنان قرار خواهيم داد».
برخی از آیات قرآن نیز بیانگر نظارت و شهادت دائمی اهل بیت علیهمالسلام است: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيدا»؛[2] «و بدينگونه شما را امّتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد». امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه شریفه میفرمایند: «نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى، وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ»؛[3] «ما [اهل بیت] امت وسط هستیم و ما شهیدان بر مخلوقات و حجت خدا در زمینیم».
در آیه دیگری نیز آمده است: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون»؛[4] «بگو عمل كنيد خداوند و فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را مىبينند».
لازم به تذکر است نظارت خداوند و ائمه بر اعمال ما با چشم سر نمیباشد. به همین جهت است که آنان از نیات ما نیز آگاه بوده و میتوانند گواهی حق بر عملکرد ما در دنیا باشند.
نظارت سایر اموات بستگی به جایگاه آنان دارد. بر اساس روایات برخی از مومنان که از مقام بالایی برخوردارند هر روزه به نزد خانواده خود رفته و اعمالشان را میبینند.[5] اما برخی دیگر گرفتار اعمال ناپسند خود هستند و احاطهای بر عالم ما ندارند.
پینوشت:
[1]. سوره نساء، آیه41.
[2]. سوره بقره، آیه143.
[3]. بحرانى، هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، چاپ اول، موسسة البعثة، 1415ق، ج1، ص343.
[4]. سوره توبه، آیه105.
[5]. كلينى، محمد بن يعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالكتب الإسلامية، 1403ق، ج3، ص230.
برای مطالعه بیشتر به پیوند زیر مراجعه نمایید:
https://btid.org/fa/news/109465
پاسخ سوال 4
از آنجا که خداوند فرمود: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم»؛[فرقان: 77] «بگو: اگر دعای شما نبود، خدا برای شما هیچ توجه و اعتنایی نداشت». باید انسان در طول روز خود با دعا کردن، ارتباط خود را با خدا و اولیای الهی بر قرار کند؛ زیرا دعا آثار فراوانی در زندگی انسان دارد.
نخست باید دقت داشت که مجموعه دعاها مانند یک داروخانه بزرگ است که هر دارویی برای دردی است؛ هر چند برخی از دعاها عمومیت دارد.
اما دعاهایی که به طور عموم بهتر است انسان بخواند.
یک. دعای روزانه: که برای هر روز در مفاتیح دعای مخصوص آن روز آمده است.
دو. دعاهایی که جنبه ارتباطی با اولیای الهی نیز دارد؛ بهترین آنها دعای عهد است که کوتاه و پر محتواست.
سه. دعاهایی که در مسیر راه و حرکت می توان خواند، که در واقع اذکار عمومی نیز گفته می شود. استغفار صد مرتبه، صلوات صد مرتبه و گفتن ذکر الحمدلله رب العالمین صد مرتبه در روایات سفارش شده است.
امیر المومنین علیه السلام خلاصه تمام دعاها را در روایت زیر چنین فرمودند: اگر کسی هر صبح آن را بخواند، گویی تمام دعاها را خوانده است و آن دعا این است.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ نِعْمَةٍ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ كُلِّ شَرٍّ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ»؛[بحارالانوار، ج91، ص242] «خدا را سپاس و حمد می گویم برای هر نعمتی که به من داده است، و از خداوند هر خیر و خوبی را در خواست میکنم و خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم و خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها».
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/181860
با عرض سلام و خسته نباشید.
بر خلاف ادعای نژاد پرستان بهانه جو، آيات مختلف قرآن گواه این است كه اسلام يك آئين جهانى و برای تمام مردم دنیاست؛ آیاتی مانند:
آیه 19 سوره انعام: «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»؛ (هدف من اين است كه همه شما و كسانى را كه سخنم به آنها مى رسد با قرآن انذار كنم).
آیه 90 همان سوره: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرى لِلْعالَمِينَ»؛ (اين قرآن وسيله تذكر جهانيان است).
آیه 158 سوره اعراف: «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً»؛ (بگو اى مردم! من رسول خدا به سوى همه شما هستم).
آيات شريفه 86 و 87 سوره «ص»: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفينَ* إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمينَ»؛ ([اى پيامبر!] بگو: من براى دعوت نبوّت هيچ پاداشى از شما نمى طلبم و من از متكلّفين نيستم! [سخنانم روشن و همراه با دليل است!] اين [قرآن] تذكرى براى همه جهانيان است).
آيه اول سوره فرقان: «تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمِينَ نَذِيراً»؛ (جاويد و پر بركت است خداوندى كه قرآن را بر بنده اش نازل كرد تا همه جهانيان را انذار كند).
و امثال این آیات كه در قرآن فراوان است.
همچنین در مورد مختص نبودن قرآن برای عربها و جهانی بودن قرآن بیان میکنیم که:
اگر قرآن به زبانی غیر عربی نازل می شد بسیاری از اعراب به خاطر تعصبات قومی و نژادی ایمان نمی آوردند در حالی که برخی عجم ها با وجودی که قرآن به زبان آنها نبود، به دلیل عدم تعصب و حق پذیری ایمان آوردند؛ و به تعبیر امام صادق(علیه السلام) این نشانه ی فضیلت و برتری عجم است.
پيامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى كه از ميان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و نخستين شعاع وحى بوسيله پيامبران بر آنها مى تابيد، و نخستين ياران و ياوران آنها از ميان آنان برگزيده مى شدند، بنا بر اين پيامبر بايد به زبان آنها و لغت آنها سخن بگويد تا حقايق را به روشنى براى آنان آشكار سازد.
مساله بعثت رسول، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در همه زمان ها و برای تمامى مردم و همه اقوام جريان مى يابد و ملاكش هم احتياج است، و خدا به حاجت بندگان خود واقف است و به تناسب هر زمان پیامبری فرستاده است و آخرین پیامبر، که دین او هم کامل ترین دین ها و برای همه اعصار و همه جهانیان پس از او می باشد، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است و خداوند در آيه 35 سوره نحل بطور اجمال به عموميت بعثت رسول و لزوم ابلاغ پیام الهی اشاره نموده و فرمود: «كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِين»؛ (پيشينيان آنها نيز همين كارها را انجام دادند [و به همين بهانه ها متوسل شدند] ولى آيا پيامبران الهى وظيفه اى جز ابلاغ آشكار دارند؟). در این آیه به پیامبر(صلی الله علیه وآله)، در کنار دستور به ابلاغ، نسبت به مخالفت برخی انسان ها به بهانه های مختلف دلداری می دهد.
صفحهها