با سلام و عرض ادب و احترام
این روایت در منابع قدیمی و معتبر شیعه پیدا نشد و تنها در کتاب لئالی الاخبار شیخ نبی تویسرکانی(متوفی 1320) که مربوط به صدسال پیش است و به یک کتاب کشکولی است نقل شده است.
در این نقل امام علی(ع) فرمود: «خوشا به حال کسی که زندگیاش مانند زندگی سگ است، [چرا که] در سگ ده صفت وجود دارد:
1. مال ندارد؛ 2. ارزش چندانی برای او در نظر نمیگیرند؛ 3. زمین، خانه او است؛ 4. بیشتر اوقات گرسنه است؛ 5. بیشتر اوقات بیحرکت است؛ 6. شب و روز دور خانهاش میچرخد؛ 7. به آنچه دارد قانع است؛ 8. اگر صاحبش صدبار او را بزند، از در خانه او جدا نمیشود؛ 9. دشمن صاحبش را میگزد، اما با دوستش کاری ندارد؛ 10. آن زمان که بمیرد میراثی باقی نمیگذارد»[1]
این روایات جزء احادیث اخلاقی محسوب می شود و در توصیه به صفات خوب از اوصاف سگ استفاده می کند. با این حال باید توجه داشت که حتی در صورت صحت این روایت، صرفا توصیه به مواعظ اخلاقی و داشتن این صفات پسندیده است اما از نظر فقهی سگ نجس می باشد و باید از نگه داری و وارد کردن آن در حریم زندگی اجتناب کرد.
پی نوشت
[1] لئالی الاخبار و الآثار، ج 5، ص 387 – 388
حجت الاسلام عظیمی رادفر
با عرض سلام و ادب
تعبیر به آخر الزمان به دو صورت نقل شده است:
اول: چون حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر خداست و بعد از ایشان پیامبری نخواهد آمد ما امت آخر الزمان هستیم.
دوم:منظور از آخر الزمان زمانی است که مقدمات ظهور حضرت حجت فراهم می شود و به ظهور ایشان منجر خواهد شد. در اینصورت معلوم نیست آخر الزمان کی شروع می شود.
حجت الاسلام عظیمی رادفر
با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی!
مخاطب این دو آیه به یقین منافقین هستند. در آیه تصریح میکند که منافقین از مومنین بیشتر میترسند تا از خدا؛ زیرا منافقین مردمی بیشعورند و نمیفهمند.
ولی اینکه برخی مخاطب را یهودیان و اهل کتاب معرفی کردهاند به دلیل این است که منافقینی مانند عبدالله بن أُبیّ، به یهودیان مدینه اطمینان دادند که میتوانند با پیامبر مخالفت کرده و در مقابل او بایستند. باز پای منافقین در کار است.[1]
اگر چه مخاطب منافقان هستند ولی محتواى آن يك حكم كلى و عمومى است، چرا كه در قلب انسان هرگز دو ترس (ترس از خدا و ترس از غیر خدا) با هم جمع نمیشود؛ زيرا همه چيز مسخر فرمان خدا است، سرچشمه همه اين بدبختي ها، جهل و نادانى و عدم درك حقيقت توحيد است.
پی نوشت
[1]. تفسیر قمی، ج2، ص359.
با سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی!
بله به همه آنها می رسد.
توضیح اینکه:
1. اهدای ثواب خواندن قرآن و خیرات، بستگی به نوع نیت انسان دارد. یعنی انسان می تواند همه اموات را شریک کند. در نتیجه ثواب آن به همه آنهایی که مستحق باشند، می رسد.[1]
2. اعمال مادی با مقیاس دنیایی سنجیده می شود ولی امور معنوی با مقیاس آخرتی سنجیده می شود چه بسا عملی به ظاهر کم ارزش باشد ولی در آخرت دارای ارزش و برکت فراوان است.[2]
3. تمام هدیه ها، در ظرفهایی از نور توسط ملائکه نزد اموات برده شده و با معرفی فرستنده، آن را به اموات هدیه می کنند.[3]
پی نوشت
[1]. دعائم الاسلام، ج1، ص4.
[2]. سوره سجده، آیه5.
[3]. معادشناسی، علامه تهرانی، ج2، ص120.
با سلام خدمت دوست عزیز و دقت نظر شما در دعاها
منظور از این دو مولود که در دعای ماه رجب آمده است به یقین امام جواد و امام هادی علیهما السلام هستند؛ زیرا ولادت امام جواد در روز دهم ماه رجب بوده و ولادت امام هادی علیه السلام در دوم یا پنجم ماه رجب بوده است. ولی باید چند نکته را دقت کرد.
1.در تاریخ ولادت ائمه علیهم السلام بین مورخین اختلاف وجود دارد.
2. این اختلاف نظر گاهی برخاسته از مخفی کاری خود امامان علیهم السلام است؛ زیرا برخی ائمه برای حفظ جان فرزند خود ولادت او را پنهان می کردند.
3. برخی ولادت امام جواد علیه السلام را روز دهم رجب می دانند[1] و برخی دیگر ولادت او را در ماه مبارک رمضان می دانند.[2] همچنین ولادت امام هادی علیه السلام را برخی در پانزدهم ماه ذی الحجة دانسته[3] و برخی دیگر در دوم یا پنجم ماه رجب می دانند.[4]
4. به طور معمول آنچه بین دانشمندان و علما مشهور شده است در تقویم آورده می شود.
پی نوشت
[1]. مصباح المتهجد، طوسی، ص805.
[2]. ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص271؛ اعلام الوری، طبرسی، ج2، ص91.
[3]. کافی، ج1، ص497؛ تهذیب الاحکام، طوسی، ج6، ص104.
[4]. مصباح، کفعمی، ص512؛ اثبات الوصیة، مسعودی، ص228.
با سلام و عرض ادب خدمت دوست گرامی
یکی از باورهای مسلمانان اعتقاد به وجود بهشت و جهنم است؛ زیرا دنیا گنجایش جزا و نتیجه کار انسان ها را ندارد؛ همچنین آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام دلالت دارد که هم اکنون بهشت و جهنم وجود دارد.
مانند آیه «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى* عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى* عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى؛[1] و بار ديگر نيز او را مشاهده كرد، نزد «سدرة المنتهى»، كه «جنت المأوى» در آنجاست»
نیز همین سوال را از امام رضا علیه السلام پرسیدند «..یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، أخْبِرْنِي عَنِ الْجَنّةِ وَ النَّارِ أ هُمَا الْيَوْمُ مَخْلُوقَتَانِ؟ فَقَالَ: نَعَمْ... ؛[2] به امام رضا (عليهالسلام) گفتم: اى فرزند پيامبر درباره بهشت و جهنم به من خبر بده آيا این دو هم اكنون آفريده شده اند؟ پس فرمود: آرى و پيامبر در معراجى كه به آسمان داشت وارد بهشت شد و جهنم را نیز ديد. پس به امام گفتم: كسانى مىگويند كه بهشت و جهنم در تقدير هستند و هنوز آفريده نشدهاند. فرمود: آنها از ما نيستند و ما از آنها نيستيم. هر كس آفريده شدن بهشت و جهنم را انكار كند، هم پيامبر و هم ما را تكذيب كرده است.»
موفق باشید.
پی نوشت
[1]. سوره نجم، آیات13و14.
[2]. امالی، صدوق، ص461.
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما کاربر گرامی
در پاسخ اجمالی به شما باید گفت:
1. لفظ عرش در قرآن در معانی مختلفی به کار رفته است که تمامی آنها در یک نقطه مشترکند و آن اینکه عرش کنایه از عظمت خداوند و مخلوقات اوست . در قرآن بحث استواء بر عرش، کنایه از استیلاء خداوند، حکومت، مالکیت و تدبیر او بر نظام هستی است.
2. مراد از کرسی که در قرآن در آیه 255 بقره : "... وَسِع َ کُرْسِیُّه ُ السَّمََوَ َت ِ وَالاْ َرْض آمده به معنای نفوذ حکومت مطلق و قدرت پروردگار در آسمان ها و زمین بوده است.
3. قلم، مفهوم گسترده ای دارد و مفسران به تفصیل به این معانی را در کتب تفسیری خودپرداخته اند. برخی مفسران قلم را به قلمی تفسیر کرده اند که فرشتگان بزرگ خدا وحی آسمانی را با آن می نویسند و یا نامة اعمال آدمیان را با آن رقم می زنند. برخی آن را در معنای گسترده تری به کار برده اند که تمام آن چه را در طریق هدایت و تکامل فکری و اخلاقی و عملی بشر به رشتة تحریر می آورند، شامل می شود و منحصر به وحی آسمانی یا اعمال انسان ها نیست.
4. لوح محفوظ، گنجینه ی علم خدا و آیینه ی صفت عالمیت اوست و چون علم خدا عین ذات اوست، سزاوار نیست که در این لوح تغییری حاصل شود و لذا هیچ وقت در آن تغییر و تبدیلی رخ نمی دهد و محتوای آن همواره ثابت و استوار است و میتوانیم بگوییم که لوح محفوظ ظرف علم الهی است؛ البته علم خدا نامحدود است و این که این لوح را ظرف آن یا گنجینه ی آن قلمداد می کنیم نسبت به معلومات است که مجموع پدیده های جهان هستی است و به هر حال محدود است.
با سلام و ادب و احترام خدمت شما
سوال شما دارای دوموضوع مستقلی است و برای رسیدن به پاسخ کامل و تفصیلی آن لازم است تا شما دوست گرامی به کتاب های کلامی رجوع کنید. برای نومنه می توانید به کتاب عقاید استاد آیت الله سبحانی رجوع کنید. اما در پاسخ اجمالی به سوالات شما که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارد باید گفت:
1. امتحان و آزمایش الهی می تواند علت های مختلف و آثار متعددی به دنبال دشته باشد هرچند آزمایش ها با یکدیگر فرق دارد و بستگی به ظرفیت انسانها و اهداف این آزمایش ها دارد اما به طور کلی می تواند فلسفه این آزمایش ها را: در افزایش روحیه صبر و رضایت و شکرگزاری؛ تکامل انسان؛ جدا کردن افراد خوب و بد؛ تصفیه قلوب؛ تربیت و شکوفایی استعدادها؛ افزایش ایمان و پیدایش یقین و ... خلاصه نمود. برای نمونه یکی از آثار امتحان و آزمایش الهی از بندگان آنها از استعدادهای خدادادی آگاه می کند و با آگاهی از آنها از نقاط ضعف و قوت می تواند در رفع نقاط ضعف و تقویت نقاط قوتخود بکوشد.
2. اگر خداوند ما را امتحان نکند هیچ عملی از ما سر نمی زند و اگر عملی سر نزند استحقاق پاداش و کیفر نداریم و خلقت بهشت و جهنم لغو و بی فاید خواهد بود. مثل بنایی که تا کار نکند مزدی به او تعلق نمی گیرد.
2. آزمایش الهی از ناحیه خداوند متعال رحمت و نوعی تفضل بر بندگان است و سبب می شود تا انسان به وسیله این آزمایش ها به رشد و شکوفایی درونی برسد.
3. آزمایش لازمه حرکت نظام خلقت است و بدون آزمایش کمال و رشد و حرکت به سوی کمال و رسیدن به خدا معنا پیدا نمی کند. در این صورت انسان هیچ فرقی با حیوان و دیگر موجودات پیدا نمی کرد. انسان بر خلاف موجودات دیگر به سبب داشتن قوه عقل لازم است تا برای اداره امور زندگی خود بر مبنای عقل هادی حرکت کند و به طور قطع عقل او را برای اداره زندگی و حرکت در مسیر درست از بسیاری از زشتی هایی که نفس انسان به آن میل دارد نهی می کند. این نهی و عمل نکردن بر میل نفس اماره سبب می شود تا انسان از زشتی ها فاصله بگیرد و به طور قطع این خود آزمایش بزرگی است که انسان ها در شب و روز با آن سر و کار دارد زیرا نفس اماره اگر کنترل نشود انسان را به سوی مقام حیوانیت سقوط می دهد و تمام داشته های انسانی او را از بین می برد. و در صورت سالم بیرون آمدن از این امتحانات و بلاها او را تا مقام فرشتگان و بلاتر از آن هم می کشاند.
4. یکی دیگر از فواید امتحان و بلاها، اتمام حجت است. یعنی خداوند هر چند از درون مخلوقات خود آگاه است اما خداوند این صحنه را ایجاد می کند تا حجت بر بنده تمام شود.
اما نسبت به سوال دوم شما که هدف از خلقت چیست و اینکه من دوست نداشتم خلق شوم باید گفت:
5. خلقت انسان ها و جهان هستی با این عظمت و این نظم دقیق نمی توان بدون هدف خلق شده باشد و هر انسان عاقلی این را به خوبی می فهمد. و هیچ انسان عاقلی نمی پذیرد که انسان و جهان هستی بدون هدف خلق شده باشد زیاردر این صورت خلق نظام خلقت لغو خواهد بود.
6. اگر چیزى لایق آفریده شدن باشد و خداوند آنرا نیافریند، این نیافریدن با توجه به خیر بودن وجود، منع از خیر است و بخل محسوب میشود و بخل از خداوند محال است. بنابر این اگر سؤال شود چه چیز باعث شد خدا بیافریند؟ پاسخ میدهیم که فیاض بودن او باعث آفرینش شده است.
7. به طور قطع خلقت می تواند اهداف زیر را به دنبال داشته باشد: آزمايش و ابتلاء، آگاهي به يگانگي خدا، عبودیت و بندگی خدا، رسيدن به رحمت الهي. در این میان ميتوان رسيدن به کمال و نزديک شدن به خداوند را بالاترين هدف آفرينش دانست، زیرا كه مراد از بندگي رسيدن به اوج كمال و قلّة سعادت بشري است و انسان كامل كسي است كه به جوار و آستان قرب الهي راه يافته و در نتيجه، از رحمت بيپايان او بهرهمند شده است.
با عرض سلام و ادب خدمت دوست عزیز
زندگی انسان محدود به دنیا نیست؛ چون روح انسان بی نهایت طلب است، خواسته های او نیز بی نهایت و همیشگی است. تنها چیزی که او را قانع می کند بهشت است.
اما هدف از ماندن همیشگی در بهشت
1. دریافت پاداش و لذت های همیشگی
کسی که در این دنیا از محرمات دوری گزیده است. پاداش همیشگی و لذت های دائمی دریافت می کند، زیرا بنا داشته که تا زمانی که در دنیاست از گناه دوری کند.[1]
2. کامل شدن معرفت و مقام انسان.
معرفت، مقام و کمال هر انسانی روز به روز در بهشت افزوده می شود. و چون معرفت بی انتهاست پس بهشت هم همیشگی خواهد بود.[2]
3. دریافت رضوان خدا؛ «لذت معنوی»
بالاترین نعمت رضوان خداست.[3] و این رستگاری بزرگ در بهشت خواهد بود. زیرا هيچ يك از پاداش های مادّي آخرت را در دنيا، نمی توانیم تصور کنیم، تا چه رسد به نعمت بزرگ رضوان خدا.
پی نوشت
[1]. معارف قرآن، مصباح یزدی، ج3، ص427.
[2]. الحکمة المتعالیه، ج2، ص285.
[3]. سوره توبه، آیه72.
صفحهها