مطالب دوستان عظیمی رادفر مجتبی

تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 22 آذر, 1402 سوال اعتقادی: یه سوالی خیلی ذهنم رو مشغول کرده و چه بسا داره باعث نا امیدی هم میشه.
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم اول باید گفت که هرگز ناامید نباشید؛ زیرا ناامیدی از هر گناهی بدتر است و عقوبت آن نیز از هر گناهی سنگین‌تر است؛ علاوه بر اینکه مطابق مجموع روایات و آیات، زندگی انسان به امید می‌گذرد. دوم. هرچند علم اعداد و محاسبه ابجد، علم صحیحی است؛ ولی هرگز به عنوان علت تامّه نیست؛ زیرا بسیاری از افراد بوده‌اند که محاسبه اسم آن‌ها، صحیح درآمده است؛ ولی بدبخت شده‌اند و برعکس. بنابراین اگر بر فرض محاسبه اسم کسی با اسم مادرش، خوب نبود، نباید دلیل بر ناامیدی باشد. سوم. سفارش اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز بر این است که اسم نیکو برای فرزندانتان انتخاب کنید.«یا عَلیِ! حَقُ الْوَلَدِ عَلَی ْوالِدِهِ اَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَاَدَبَهُ وَ یَضَعَهُ مَوْضِعاً صالِحاً؛ «ای علی! حق فرزند بر پدرش این است که اسم نیکو برای او انتخاب کند و خوب او را تربیت کند و او را به کاری شایسته گمارد».[وسائل الشیعه، ج21، ص389]، پس اگر اسم شما و مادر شما از اسامی خوب و معنادار است؛ هرگز نگران نباشید و به این محاسبه‌ها اعتماد نکنید.   چهار. بی‌شک اسامی مقدس و به خصوص اسامی اهل‌بیت علیهم‌السلام، موجب بلا و گرفتاری نخواهد بود؛ بلکه از بسیاری از بلاها و گرفتاری‌ها جلوگیری می‌کند بدون اینکه ما متوجه آن شویم. صدها علت برای گرفتاری‌ها و بلاها وجود دارد، یکی از جزئی‌ترین آن‌ها اسم است. ریشه‌هایی مانند: انواع و اقسام گناهان، حق‌الناس‌ها، کینه‌ها، خیرخواهی نکردن‌ها، دل‌سوزاندن‌ها حتی با یک نگاه، نوع انتخاب‌ها، نوع رفتارها و... تمام اینها به طور مستقیم در بلا و گرفتاری اثر دارد. لذا ما باید تمرکز خود را بر حل این امور بگذاریم و خود را با مسائلی همچون ابجد اسم، مشغول نکنیم. نکته آخر اینکه بسیاری از این افراد که در حال حاضر به علوم غریبه می‌پردازند و ادعاهای فراوانی را مطرح می‌کنند، شیادانی هستند که به دنبال جلب توجه و کسب ثروت هستند؛ پس ذهن خود را با سخنان این افراد آلوده نکنید و با توکل بر خدا به حل مشکلاتتان بپردازید.  برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. http://btid.org/node/208111
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 21 آذر, 1402 تفسیر آیه ی 45 سوره ی مبارکه ی آل عمران
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم در مورد این سؤال باید به چند نکته دقت داشت: یک. مطابق نظریه شیعه دوازده امامی، کلام خداوند قدیم نیست؛ بلکه حادث است؛ زیرا کلام خداوند همان اصوات و حروفي است كه حادث بوده و قائم به ذات خدا نیست؛ بلکه فعل و از جمله مخلوقات الهی است. پس کلام خدا همچون حضرت عیسی علیه‌السلام حادثند.[اوائل المقالات، شیخ مفید، ص53] دو. حضرت عیسی علیه‌السلام کلمه الهی نام نهاده شده است. این «کلمه» با آن «کلمه و کلامی» که حادث بودن یا قدیم بودنش، در کلام مورد بحث قرار می‌گیرد، فرق دارد. در اصطلاح به اینها مشترک لفظی گویند؛ یعنی یک لفظ است که دارای دو معنی و مفهوم است؛ به عبارت دیگر، دو معنا و مفهوم در یک لفظ مشترک هستند. اما درباره اینکه چرا به حضرت عیسی کلمه اطلاق شده است، وجوهی را بیان کرده‌اند:  یک. حضرت عیسی با کلمه الهی (کن ) خلق شد: «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللَّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کنْ فَیکونُ»؛ «مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است؛ که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.» (آل عمران: 59.) دو. مردم به واسطه وجود حضرت عیسی، هدایت شدند. سه. حضرت عیسی در گهواره با مردم سخن گفت. چهار. حضرت عیسی در کودکی، به مقام نبوت رسید و با مردم سخن گفت. پنج. پیامبران و انبیای قبل، او را نجات‌دهنده بنی‌اسرائیل خوانده‌اند.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 20 آذر, 1402 سوال اعتقادی: بالاترین نعمت،رضوان الهیه، منظور⁦چیه؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم جسم و روح انسان همواره در حال حرکت است؛ حال گاهی به سمت کمال و گاهی به سمت گمراهی و ضلالت. هر چه کامل‌تر می‌شود، درخواست‌های او نیز بالاتر خواهد شد. از باب مثال درخواست یک کودک چیپس و تنقلات است؛ ولی همین کودک در سن پانزده سالگی درخواست‌های بالاتری دارد. گاهی شخص به جایی می‌رسد که تمام درخواستش رضایت مادر است که اگر یک کلمه بگوید انگار تمام عالم را به او داده‌اند. همین امر در بهشت و نعمت‌های بهشتی نیز مطرح است. برخی به حور و قصور اکتفا کرده‌اند؛ ولی برخی از بهشتیان از این نعمت‌های بهشتی گذشته‌اند و دنبال رضایت الهی هستند. همین که خداوند بگوید من از تو راضی هستم و... این بالاترین لذت برای اوست. لذا قرآن کریم این رضایت را بالاترین و بزرگترین نعمت برای بهشتیان شمرده است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»؛ «و رضا و خشنودى خدا از همه اينها برتر است، پيروزى بزرگ همين است». رضوان خدا آنقدر اهمیت دارد که علامه طباطبائی می‌فرماید: «اگر بهشتیان از رضوان الهی برخوردار نباشند، همان بهشت برایشان عذاب خواهد بود، نه نعمت»[المیزان، ج9، ص339] مواردی که انسان را به رضوان الهی می‌رساند، عبارتند از: ایمان و اخلاص، اعتماد و اطمینان به خدا، رضایت به قضای الهی، توکل، تقوا، عبادت و اطاعت الهی، عمل صالح و... و ترک اموری همچون خیانت، دنیاطلبی، شهوت، فسق و نفاق و کفران نعمت. منظور از رضوان الله مراد این است که خداوند بگوید که من از تو راضی هستم و خود انسان نیز در مقام رضای الهی قرار گیرد. یا به عبارت دیگر تمام اعمال او به رضایت الهی باشد؛ لذا می‌توان گفت مراد این آیه است که: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگاری بزرگ است». راه دست‌یابی به این مقام، پذیرفتن و قرار گرفتن در پرتو نور دین مرضی است؛ همان دینی که با ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام کامل شد.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 20 آذر, 1402 سوال اعتقادی: پدرم میگه من نمردم من زنده هستم...
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم انسانی که از دنیا می‌رود در واقع از دنیا به آخرت منتقل می‌شود؛ هر چند در اصطلاح به آن مرگ و مردن گفته شده و روح از جسم انسان خارج می‌شود. این امر همانند خواب و بیداری است؛ همان‌گونه که انسان بیدار می‌شود، مرگ نیز مانند زمان بیدار شدن است که انسان را وارد برزخ می‌کند. خداوند برخی مؤمنان، به خصوص شهیدان را زنده می‌داند: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛ ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند».[آل‌عمران: 169] بی‌تردید مراد از این آیه، شهیدانی هستند که در معرکه به شهادت می‌رسند. قرآن کریم به صراحت آنان را زنده دانسته و می‌فرماید نزد خداوند روزی می‌خورند؛ هرچند به ظاهر در بین ما نیستند. برخی روایات در ذیل این آیه مراد از این افراد را شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌داند. در برخی روایات به طور کلی فرموده که هر کسی که بر ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بمیرد، شهید مرده است؛ بنابراین زنده واقعی خواهد بود. انشاالله این خواب‌ها نیز دلالت بر جایگاه خوب پدر شما دارد؛ زیرا بر ولایت و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام از دنیا رفته و هر کسی که بر محبت و ولایت آنان ازدنیا برود، زنده است. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید. https://btid.org/fa/news/49156
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 18 آذر, 1402 سوال اعتقادی: همه اعمال انسان از قبل خدا تعیین کرده پس این اختیار چیست؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  سؤال: اگر خدا همه اعمال انسان را مشخص کرده است، پس اختیار انسان کجاست؟  در پاسخ به این پرسش به چند نکته دقت کنید:  یک. بی‌شک خداوند به تمام اعمال انسان‌ها علم دارد: «وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏؛ و خداوند به هر چیزی علم و آگاهی دارد».[بقره: 29] دو. همه انسان‌ها نیز بالوجدان در وجود خودشان «اختیار داشتن» را می‌یابند؛ علاوه بر اینکه خداوند نیز به مختار بودن انسان تصریح کرده است: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا؛ ما راه را به او[انسان] نشان دادیم، خواه (بپذیرد و) شاکر باشد، یا ناسپاس».[انسان: 3] سه. ارزش افعال انسان به اختیاری بودن آن است؛ لذا اگر کسی مجبور به انجام کاری باشد، ارزش‌ آنچنانی ندارد؛ بلکه اگر اختیار از انسان گرفته شود، همانند حیوان مجبور به انجام یک سری اعمال از پیش تعریف شده خواهد شد.  نکته‌ای که در همین جا بهتر است گفته شود این است اگر انسان اختیار نداشت، نباید تفاوت فاحشی بین رفتارهای انسان‌ها باشد و همه به یک گونه رفتار کنند.   چهار. علم خداوند به دو قسم ذاتی و فعلی تقسیم می‌شود:  یک. خداوند ذاتا به همه اشیاء و موجودات و افعال و رفتار آنها علم دارد و هیچ چیزی از او غایب نیست.[سبأ: 3] او به پایان تمام اعمالی که انسان تا پایان عمر انجام می‌دهد، علم دارد.  دو. علم فعلی خداوند که بعد از هر حادثه‌ای اتفاق می‌افتد،[محمد: 31]. علم به یک چیز به این معنا نیست که علم، علت آن واقعه باشد تا نتیجه آن خارج شدن انسان از اختیار شود.  مثال: معلمی که یک سال، دانش‌آموزان را دیده و خوب آنها را می‌شناسد، در آخر سال یقین دارد که فلان دانش‌آموز قبول می‌شود و دانش‌آموز دیگر، مردود.  حال سوال این است که آیا دانستن معلم در قبول شدن دانش‌آموز تأثیر دارد؟ بی‌شک دانستن معلم هیچ دخالتی در نتیجه ندارد؛ علم خداوند به اعمال و رفتار و سرنوشت انسان نیز همین گونه است.  البته علم معلم از روی استقراء است؛ یعنی به مرور زمان برایش حاصل شده است؛ ولی علم خداوند ذاتی است. مثال دیگر اینکه کسی سمّ خورده و حالش بد است و پزشک می‌داند او می‌میرد و بعد از چند دقیقه هم می‌میرد، هرگز علم پزشک، باعث مردن او نشد. نکته دیگر بنابراین اعمالی که گفته می‌شود از قبل تعیین شده است، به این معنا نیست که اختیار را از انسان سلب کند، زمانی که معلم به فلان دانش‌آموز می‌گوید: تو از همین الان بدان مردود هستی! هرگز اختیار را از دانش‌آموز سلب نمی‌کند؛ بلکه می‌تواند این سرنوشت را عوض کند. بنابراین علم خداوند به افعال اختیاری انسان تعلق می‌گیرد. به عبارت دیگر خداوند سرنوشت هر کسی را ثبت کرده است؛ ولی این سرنوشت با اختیار انسان ثبت شده است. همین که هر انسانی در هر لحظه بین دو راهی خیر و شر قرار می‌گیرد و می‌یابد که الان قدرت بر انتخاب هر کدام از این راه‌ها را دارد، همین امر نمایانگر وجود اختیار در انسان است. موفق باشید.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 15 آذر, 1402 سوال اعتقادی: مگه کتمان حق گناه نیست و خداوند از ما نخواسته چیزی را پنهان نکنیم؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که خداوند کتمان‌کنندگان حق را توبیخ می‌کند: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون‏؛ و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه می‌دانید کتمان نکنید».[بقرة: 42] در آیات دیگری از قرآن، حقی را که کتمان می‌کنند، معرفی می‌کند؛ حق‌هایی مانند: حقانیت قرآن، وجود پیامبر آخرالزمان، شناخت پیامبر و اهل‌بیت و... .  از باب نمونه قرآن کریم می‌فرماید: «الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُون‏؛ کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‌ایم، او [پیامبر] را هم‌چون فرزندان خود می‌شناسند؛ (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می‌کنند».[بقرة: 146]  بنابراین به طور کلی کتمان حق، امر ناپسندی است؛ ولی نباید هر چیزی که حق است را آشکار کرد؛ زیرا اسلام در هر موردی با توجه به شرائط و موقعیت آن، دستوری خاص دارد.   برای نمونه وجود امام زمان علیه‌السلام حق است و خداوند با نشانه‌های مختلفی که قرار داده است، حق بودن او را آشکار کرده است؛ بله! ظاهر نیست و از چشم ما پنهان است و این ظاهر نبودنش نیز حکمت‌های زیادی دارد که باید به کتاب‌هایی در مورد علت غیبت امام زمان علیه‌السلام مراجعه کرد.  همچنین عمر انسان، قیامت، مرگ و... این موارد نیز حق است و مخفی؛ ولی باز اینها نیز علت‌هایی دارد که اگر با علل آن آشنا شویم و حکمت الهی را در موردش بدانیم به قدرت لایزال خدا بیشتر پی می‌بریم.  از سویی خداوند فرموده است، عیب دیگران را بپوشانید که این نیز علت دارد؛ زیرا با فاش شدن عیب او، آبرو و اعتبارش را در بین مردم از دست می‌دهد.  گاهی عیب خود را نیز نباید فاش کرد، مثلا در زندگی مشترک بین زن و شوهر، انسان باید با گذشت، بسیاری از عیوب همسر خود را بپوشاند و اگر هم بخواهد بگوید باید خصوصی برایش خیرخواهانه بگوید تا رفع عیب کند. در مواردی زن و شوهر تحت عنوان رفتار «صادقانه» داشتن، عیوبی را از خود و دیگران فاش می‌کنند که باعث اختلاف و به هم ریختگی بسیاری از زندگی‌ها می‌شود. بنابراین هر چند کتمان حق در جای خودش، خوب نیست؛ ولی خداوند در موارد زیادی سفارش به کتمان کرده است، پس باید هر موردی را در جای خودش دید و بعد از بررسی جوانب آن مورد در نگاه روانشناسانه اسلامی، نسبت به کتمان و آشکار شدنش نظر داد.  برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.  https://btid.org/fa/news/111842
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 15 آذر, 1402 سوال اعتقادی: چرا امامان اکثرادرکشورهای عربی بودن ودرایران نیامدن ؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم   برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید دانست که خداوند متعال در هر جا که گروهی از انسان‌ها زندگی می‌کردند، پیامبر یا وصی پیامبری را برای هدایت آن‌ها می‌فرستاد: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ؛ برای هر امّتی، رسولی است؛ هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داوری می‌شود؛ و ستمی به آنها نخواهد شد».   برای مطالعه در این مورد به لینک زیر مراجعه کنید.  https://btid.org/fa/news/40724 اما در مورد امامان شیعه که غالبا در کشورهای عربی هستند نیز باید به چند نکته دقت داشت: یک. کشورها در آن زمان بزرگتر و به شکل فعلی آن نبوده است؛ بنابراین بخش اعظمی از کشور عراق در آن زمان جزء ایران به حساب می‌آمده است و مقر حکومت حضرت علی علیه‌السلام در این منطقه بوده است؛ بله مطابق جغرافیای امروزه، قبر آن امام در عراق است.  دو. بر پایه آیات و روایات، پیامبر آخرالزمان و امامان علیهم‌السلام، پیامبر و امام گروه خاصی نیستند؛ بلکه پیامبر برای کل انسان‌ها هستند؛ پس منحصر به منطقه خاصی نیستند و اینکه در عربستان بودند به دلیل شرایط زندگی ایشان بوده است؛ بنابراین در هر کشوری که باشند، باز این سؤال پیش می‌آید که چرا از فلان کشور نیستند. سه. ازآنجا که پیامبر آخرالزمان صلی‌الله‌علیه‌وآله در عربستان به دنیا آمدند و در همانجا به پیامبری رسیدند، امامان بعد از او نیز در همان جا و کشورهای اطراف زندگی کردند؛ علاوه بر اینکه پیروانشان نیز فقط ایرانی‌ها نیستند که بگوییم چرا از ایران نبودند. چهار. زبان عربی، بهترین زبان و فصیح‎ترین زبان دنیاست؛ لذا جدای از تعصبات باید دانست که زبان عربی و عرب بودن، هیچ ربطی به مردم عرب این زمان ندارد. 
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 14 آذر, 1402 سوال اعتقادی: اگه اسمتون براتون بلا و گرفتاری میاره، بهتره عوضش کنین
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  هرچند اسم و نوع اسم در زندگی و آینده او تأثیرگذار است و سفارش اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز بر این است که اسم نیکو برای فرزندانتان انتخاب کنید.«یا عَلیِ! حَقُ الْوَلَدِ عَلَی ْوالِدِهِ اَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَاَدَبَهُ وَ یَضَعَهُ مَوْضِعاً صالِحاً؛ «ای علی! حق فرزند بر پدرش این است که اسم نیکو برای او انتخاب کند و خوب او را تربیت کند و او را به کاری شایسته گمارد».[وسائل الشیعه، ج21، ص389] امام کاظم علیه‌السلام فرمود: «لَا یَدخُلُ الفَقرُ بَیتاً فیهِ اسمُ مُحَمَّدٍ اَو اَحمَدَ اَو عَلِی اَو الحَسَنِ اَوِ الحُسَینِ اَو جَعفَرٍ اَو طالِبٍ اَو عَبدِاللهِ اَو فاطِمَةَ مِنَ النَّساءِ؛ هیچ‌گاه فقر و بیماری به خانه‌ای که در آن نام محمّد، احمد، علی، حسن، حسین، جعفر، طالب، عبدالله و فاطمه باشد، داخل نمی‌شود».[الکافی، ج6، ص19] پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام گاهی اسامی برخی را که به نام دشمنان خدا نامگذاری شده بود عوض می‌کردند و حتی برخی را اسامی بهتری می‌گذاشتند.[شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص565] دو نکته مهم یک. بی‌شک اسامی مقدس و به خصوص اسامی اهل‌بیت علیهم‌السلام، موجب بلا و گرفتاری نخواهد بود؛ بلکه از بسیاری از بلاها و گرفتاری‌ها جلوگیری می‌کند بدون اینکه ما متوجه آن شویم؛ بنابراین اگر بلا و گرفتاری در زندگی کسی وجود دارد و اسم اهل‌بیت بر او گذاشته شده است، باید بداند که بلا و گرفتاری علت دیگری دارد، پس دنبال عوض کردن اسم نباشد. دو. اگر اسم غیر اهل‌بیت علیهم‌السلام بر کسی بود و بلا و گرفتاری نیز داشت، آنجا نیز ابتدا باید ریشه‌یابی کند، صدها علت برای گرفتاری‌ها و بلاها وجود دارد، یکی از جزئی‌ترین آنها اسم است. ریشه‌هایی مانند: انواع و اقسام گناهان، حق‌الناس‌ها، کینه‌ها، خیرخواهی نکردن‌ها، دل‌سوزاندن‌ها حتی با یک نگاه، نوع انتخاب‌ها، نوع رفتارها و... تمام اینها به طور مستقیم در بلا و گرفتاری اثر دارد. لذا ابتدا باید این موارد بررسی شود اگر هیچ کدام از اینها نبود، آنوقت جا دارد که به نوع اسم و تعویض آن گیر داد. نکته آخر اینکه به بسیاری از این افراد نمی‌توان اعتماد کرد؛ زیرا در حال حاضر شیادان، به خصوص در فضای مجازی زیادند.  برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.  http://btid.org/node/208111
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 14 آذر, 1402 سوال اعتقادی: آیا این برای اهل آسمان هم وجود دارد ؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم امام باقر علیه‌السلام فرمود: «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ يَوْماً وَاحِداً بِلَا إِمَامٍ مِنَّا لَسَاخَتِ‏ الْأَرْضُ‏ بِأَهْلِهَا وَ لَعَذَّبَهُمُ اللَّهُ‏ بِأَشَدِّ عَذَابِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ وَ أَمَاناً فِي الْأَرْضِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ؛ «اگر زمین تنها یک روز بدون امامی از ما اهل‌بیت باشد، زمین اهلش را می‌بلعد و خداوند اهل زمین را به شدت عذاب می‌کند؛ زیرا خداوند امامان را حجت در زمین و وسیله ایمنی زمینیان قرار داده است».[دلائل الصدق، ج5، ص436] پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «النُّجُومُ أَمَانُ لِأَهْلِ الارض مِنَ الْغَرَقِ وَ أَهْلُ بیتى أَمَانُ لأمّتى مِنَ الِاخْتِلَافِ؛ «ستارگان وسیله ایمنی برای زمینیان از غرق شدن هستند و اهل بیت من وسیله ایمنی برای امتم از اختلاف هستند».[دلائل‌الصدق، ج5، ص391] در این روایت، نجوم به عنوان وسیله امنیت برای زمینیان نیز مطرح شده است.  امنیت و آرامش زمین، به واسطه وجود امام در روی زمین است و هرگز به این معنا نیست که امام زمان علیه‌السلام، امام آسمانیان نباشد و امان برای آن‌ها نباشد؛ بلکه اهل‌بیت علیهم‌السلام امام برای کل نظام هستی هستند. این مطلب در سوره یاسین آیه12، همراه با روایاتی که در ذیل آن آمده ذکر شده است.[یس: 12] بنابراین هر چند این روایت در خصوص زمین است؛ ولی بی‌شک چون امام برای اهل آسمان‌ها نیز هست، پس امان هم باید باشد.   در زیارت جامعه کبیره نیز در مورد اهل‌بیت علیهم‌السلام «وَ بِكُمْ‏ يُمْسِكُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏؛ «خداوند به سبب شما اهل‌بیت، آسمان را از اين‌كه بى‌اجازه‌اش بر اهل زمین فرو ريزد، باز مى‌دارد»؛[مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره] این جمله به صراحت می‌رساند که آسمان نیز به ید قدرت امام است.  پس خداوند امام را هم امان برای اهل زمین قرار داده است و هم آسمان را به واسطه امام نگه داشته است؛ ولی اینکه فقط زمین را در این روایت گفته است به دلیل انس زیاد انسان با زمین و زندگی او در آن است و گرنه نجوم هم با اجازه خداوند، در اختیار امام علیه‌السلام است.  موفق باشید.
تصویر شفیعی محمدهاشم شفیعی محمدهاشم 14 آذر, 1402 سوال اعتقادی: کسی که درروز پنج شنبه وجمعه فوت کنه عذاب قبر نداره؟؟؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم  هر چند زمان و مکان از دنیا رفتن برای عموم مردم معلوم نیست؛ ولی در روایات اسلامی کسانی که در شب و روز جمعه از دنیا بروند، خداوند به آنها عنایت خاصی دارد. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «هر کس در روز و یا شب جمعه بمیرد؛ از عذاب قبر رها می‌شود و در روز قیامت نشانِ شهیدان برای او خواهد بود».[حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج 3، ص 155]  امام محمد باقر علیه‌السلام: «... هر کس روز جمعه، وفات یابد خداوند برایش برائت و دوری از عذاب قبر می‌نویسد و هر کس روز جمعه درگذرد از آتش دوزخ آزاد می‌گردد».[من لایحضره‌الفقیه، ج 1، ص 138] هرچند این روایات صریح است، ولی بی‌تردید شرائطی را نیز دارد؛ زیرا آن چیزی که نجات دهنده است، اعمال و اعتقادات انسان‌هاست، نه اینکه هرکسی و لو کافر باشد اگر شب جمعه از دنیا برود عذاب قبر ندارد.  اما مراد این روایات چیست؟  امام باقر علیه‌السلام در روایتی مراد را مشخص می‌فرماید: «شخصی که در روز جمعه بمیرد، در حالی‌که به حق ما اهل‌بیت آگاه باشد؛ خداوند او را از آتش جهنم رهایی می‌بخشد و او را از عذاب دور می‌کند».[الاختصاص، شیخ مفید، ص 130] امام صادق نیز مردن در شب و روز جمعه را تنها کمک‌کننده می‌داند؛ یعنی اگر انسان در زندگی خود راه درست را پیموده باشد و در عین حال خطاهایی نیز از او سر زده باشد، مردن در این روز به او کمک خواهد کرد.[کشف الأسرار، ج 8، ص 116] بنابراین این روایت صحیح است؛ ولی شامل همه انسان‌ها نمی‌شود؛ تنها شامل کسانی می‌شود که حداقل‌های دینی در زمینه عقاید، اخلاق و احکام را دارا باشند.  موفق باشید.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 201