سوال اعتقادی: همه اعمال انسان از قبل خدا تعیین کرده پس این اختیار چیست؟

11:56 - 1402/09/15

سلام علیکم 

  اگر خداوند از همه کارهای ما آگاه هست چه قبل و چه اینکه بعد از میل ما رو اگاه هست پس اینجا اختیار داشتن  بنده هایش برای هر عملی که میخواهد انجام بدهد یا اینکه انجام داده چه معنی دارد ؟اصلا مگر همه چیز را خدا برای انسان رقم نمیزند پس اختیارش دیگر خنثی است چون خدا همه چیز را آگاهه و رقم میزند؟ لطفا پاسخ دهید ممنونم

منظور اینکه همه اعمال انسان از قبل خدا تعیین کرده  پس این اختیاره این وسط چیست؟

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/270829

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 3 =
*****
تصویر شفیعی محمدهاشم

با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم 

سؤال: اگر خدا همه اعمال انسان را مشخص کرده است، پس اختیار انسان کجاست؟ 

در پاسخ به این پرسش به چند نکته دقت کنید: 
یک. بی‌شک خداوند به تمام اعمال انسان‌ها علم دارد: «وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم‏؛ و خداوند به هر چیزی علم و آگاهی دارد».[بقره: 29]

دو. همه انسان‌ها نیز بالوجدان در وجود خودشان «اختیار داشتن» را می‌یابند؛ علاوه بر اینکه خداوند نیز به مختار بودن انسان تصریح کرده است: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا؛ ما راه را به او[انسان] نشان دادیم، خواه (بپذیرد و) شاکر باشد، یا ناسپاس».[انسان: 3]

سه. ارزش افعال انسان به اختیاری بودن آن است؛ لذا اگر کسی مجبور به انجام کاری باشد، ارزش‌ آنچنانی ندارد؛ بلکه اگر اختیار از انسان گرفته شود، همانند حیوان مجبور به انجام یک سری اعمال از پیش تعریف شده خواهد شد. 

نکته‌ای که در همین جا بهتر است گفته شود این است اگر انسان اختیار نداشت، نباید تفاوت فاحشی بین رفتارهای انسان‌ها باشد و همه به یک گونه رفتار کنند. 

 چهار. علم خداوند به دو قسم ذاتی و فعلی تقسیم می‌شود: 
یک. خداوند ذاتا به همه اشیاء و موجودات و افعال و رفتار آنها علم دارد و هیچ چیزی از او غایب نیست.[سبأ: 3] او به پایان تمام اعمالی که انسان تا پایان عمر انجام می‌دهد، علم دارد. 

دو. علم فعلی خداوند که بعد از هر حادثه‌ای اتفاق می‌افتد،[محمد: 31]. علم به یک چیز به این معنا نیست که علم، علت آن واقعه باشد تا نتیجه آن خارج شدن انسان از اختیار شود. 

مثال: معلمی که یک سال، دانش‌آموزان را دیده و خوب آنها را می‌شناسد، در آخر سال یقین دارد که فلان دانش‌آموز قبول می‌شود و دانش‌آموز دیگر، مردود. 
حال سوال این است که آیا دانستن معلم در قبول شدن دانش‌آموز تأثیر دارد؟ بی‌شک دانستن معلم هیچ دخالتی در نتیجه ندارد؛ علم خداوند به اعمال و رفتار و سرنوشت انسان نیز همین گونه است. 
البته علم معلم از روی استقراء است؛ یعنی به مرور زمان برایش حاصل شده است؛ ولی علم خداوند ذاتی است. مثال دیگر اینکه کسی سمّ خورده و حالش بد است و پزشک می‌داند او می‌میرد و بعد از چند دقیقه هم می‌میرد، هرگز علم پزشک، باعث مردن او نشد.

نکته دیگر
بنابراین اعمالی که گفته می‌شود از قبل تعیین شده است، به این معنا نیست که اختیار را از انسان سلب کند، زمانی که معلم به فلان دانش‌آموز می‌گوید: تو از همین الان بدان مردود هستی! هرگز اختیار را از دانش‌آموز سلب نمی‌کند؛ بلکه می‌تواند این سرنوشت را عوض کند.

بنابراین علم خداوند به افعال اختیاری انسان تعلق می‌گیرد. به عبارت دیگر خداوند سرنوشت هر کسی را ثبت کرده است؛ ولی این سرنوشت با اختیار انسان ثبت شده است. همین که هر انسانی در هر لحظه بین دو راهی خیر و شر قرار می‌گیرد و می‌یابد که الان قدرت بر انتخاب هر کدام از این راه‌ها را دارد، همین امر نمایانگر وجود اختیار در انسان است.
موفق باشید.