مطالب دوستان نیک رو

تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 16 دى, 1402 سوال اعتقادی: کی خدا را افریده؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما خدا را کسی نیافریده است؛ زیرا خدا وجودش مال خودش است و از کسی نگرفته تا نیاز به آفریده شدن داشته باشد. خداوند موجودی است که از ازل موجود بوده است؛ یعنی زمانی نبوده که خدا نباشد و پس از آن موجود شده باشد. پس برای وجودش نیاز به آفریننده‌ای ندارد؛ بر خلاف ما که زمانی نبودیم و بعد موجود شدیم و طبیعتا می‌توان پرسید، چه کسی ما را موجود کرد.  برای اینکه مطلب روشن‌تر بشود، آن را در قالب مثال خدمتتان عرض می‌کنیم: وقتی غذایی که شوری مالِ خودش نیست، شور شد، می‌گویید نمک به آن اضافه شد. وقتی غذایی که چربی مالِ خودش نیست، چرب شد، می‌گویید روغن به آن اضافه شد. وقتی انسانی که قبلاً موجود نبوده به وجود آمد، می‌گویید خدا به او وجود داد. ولی دیگر از نمک که شوری مال خودش است، سوال نمی‌کنید که از کجا شور شد یا از روغنی که چربی مالِ ذات خودش است، نمی‌پرسید که چگونه چرب شد و از خدایی که وجود مال ذات خودش است و آن را از کسی نگرفته، نمی‌پرسید از کجا به وجود آمد و چگونه موجود شد؛ چون وجود مال ذات خداست و این‌گونه نبوده که قبلاً وجود نداشته و کسی به او وجود داده باشد، تا بگوییم وجود او از کجا آمده است.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 16 دى, 1402 سوال اعتقادی: چگونه خدا را نمی بینیم؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما  خیلی چیزها هستند که ما آنها را ندیده‌ایم و نخواهیم دید؛ ولی به‌خاطر وجود آثارشان، وجود آنها را با عقل و دلایل علمی پذیرفته‌ایم. جاذبه را ندیده‌ایم؛ ولی به خاطر آثاری که دال بر وجودش است، آن را پذیرفته‌ایم. اکسیژن را ندیده‌ایم؛ ولی وجودش را قبول داریم. همچنین است، درد، خجالت، ترس، اراده، نور ماوراء قرمز و ماوراء بنفش، صداهای مافوق صوت مثل صدای مهیب گردش زمین به دور خورشید و صدای مورچه و صداهای زیر فرکانس صوت و ده‌ها چیز دیگر که هیچکدام را ندیده یا نشنیده‌ایم؛ ولی به جهت وجود آثار یا اثبات از طریق دلایل علمی، وجود آنها را قبول کرده‌ایم. خدا هم موجودی است که با آثارش در عالم وجود، او را قبول کرده‌ایم ولو آنکه او را ندیده باشیم.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 16 دى, 1402 سوال اعتقادی: خدا چگونه به وجود آمده است؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما خدا را کسی نیافریده است؛ زیرا خدا وجودش مال خودش است و از کسی نگرفته تا نیاز به آفریده شدن داشته باشد. خداوند موجودی است که از ازل موجود بوده است؛ یعنی زمانی نبوده که خدا نباشد و پس از آن موجود شده باشد. پس برای وجودش نیاز به آفریننده‌ای ندارد؛ بر خلاف ما که زمانی نبودیم و بعد موجود شدیم و طبیعتا می‌توان پرسید، چه کسی ما را موجود کرد.  برای اینکه مطلب روشن‌تر بشود، آن را در قالب مثال خدمتتان عرض می‌کنیم: وقتی غذایی که شوری مالِ خودش نیست، شور شد، می‌گویید نمک به آن اضافه شد. وقتی غذایی که چربی مالِ خودش نیست، چرب شد، می‌گویید روغن به آن اضافه شد. وقتی انسانی که قبلاً موجود نبوده به وجود آمد، می‌گویید خدا به او وجود داد. ولی دیگر از نمک که شوری مال خودش است، سوال نمی‌کنید که از کجا شور شد یا از روغنی که چربی مالِ ذات خودش است، نمی‌پرسید که چگونه چرب شد و از خدایی که وجود مال ذات خودش است و آن را از کسی نگرفته، نمی‌پرسید از کجا به وجود آمد و چگونه موجود شد؛ چون وجود مال ذات خداست و این‌گونه نبوده که قبلاً وجود نداشته و کسی به او وجود داده باشد، تا بگوییم وجود او از کجا آمده است.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 13 دى, 1402 سوالات اعتقادی:.....
با عرض سلام و ادب خدمت شما پاسخ به سوال اول: در کتاب اصول کافی بابی با عنوان «المکارم» وجود دارد. در آن باب احادیث متعددی از اهل‌بیت علیهم‌السلام وجود دارد که مکارم اخلاق را ذکر نموده‌اند. اگر تمایل داشتید که به تفصیل از آن اطلاع پیدا کنید، توصیه می‌شود تا به آنجا مراجعه نمایید. برای نمونه یکی از آن احادیث را در اینجا تقدیم می‌کنیم: امام صادق علیه‌السلام فرمودند:  «الْمَكَارِمُ عَشْرٌ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ فِيكَ فَلْتَكُنْ فَإِنَّهَا تَكُونُ فِي الرَّجُلِ وَ لَا تَكُونُ فِي وَلَدِهِ وَ تَكُونُ فِي الْوَلَدِ وَ لَا تَكُونُ فِي أَبِيهِ وَ تَكُونُ فِي الْعَبْدِ وَ لَا تَكُونُ فِي الْحُرِّ قِيلَ وَ مَا هُنَّ قَالَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ صِدْقُ اللِّسَانِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ إِقْرَاءُ الضَّيْف‏ وَ إِطْعَامُ السَّائِلِ وَ الْمُكَافَأَةُ عَلَى الصَّنَائِعِ وَ التَّذَمُّمُ لِلْجَارِ وَ التَّذَمُّمُ لِلصَّاحِبِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَيَاء»؛  «مكارم ده چيز است، اگر می‌توانى آنها را داشته باش؛ زيرا گاهى شخصى آنها را دارد و فرزندش ندارد و گاهى در فرزند هست و در پدرش نيست و گاهى در برده هست و در آزاد نيست، عرض شد: آنها چه هستند؟ فرمود: نوميدى حقيقى (از آنچه‏ دست مردم است)، راستى زبان، اداء امانت، صله رحم، پذيرائى از مهمان، غذا دادن به سائل (كسى كه از او غذا بطلبد)، جبران نيكى‌‏هاى [دیگران]، مراعات حق همسايه، مراعات حق رفيق و سَر همه مكارم (افضل و عالی‌تر از همه) حيا و شرم است؛ (زيرا كسى كه در برابر خالق و مخلوق شرم داشته باشد، همه اين مكارم را انجام می‌دهد و همان خصلت حياست که بر انجام تمام اين مكارم انسان را تشویق می‌کند). [کافی، اسلامیه، ج2، ص55] پاسخ به سوال دوم: از مجموع روایات استفاده می‌شود که عالم ذر موطنی بوده که انسان‌ها قبل‌از آمدن به دنیا در آن به‌صورت موجوداتی ذری (ریز) بوده و دارای عقل و فهم و شعور بوده‌اند. خداوند در آنجا از همه انسان‌ها بر ربوبیت خود عهد و میثاق گرفته و امتحاناتی نیز از ایشان به عمل آورده است. نحوه ایمان آوردن افراد در آن عالم و نحوه امتحان پس دادنشان، در درجات ایمانی ایشان در دنیا تاثیرگزار بوده است. برخی با ایمان آوردن و لبیک گفتن به ندای پروردگار در آن عالم، جایگاه و مرتبه خاصی در دنیا پیدا کرده‌اند. برخی نیز با تکذیب آیات الهی در آن عالم، زمینه تکذیب و کفر خود در دنیا را فراهم کرده‌اند.  
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 12 دى, 1402 سوال اعتقادی: واقعا اسمم روی سرنوشت من تاثیر داشته ؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما امیدواریم خداوند به فضلش محبت شما نسبت به خاندان وحی را حفظ کرده و همیشه در پناه ایشان باشید. اصل، همین محبت است که الحمدلله خداوند آن را به شما عنایت کرده است. درباره اسم باید عرض کرد این چیزی که این روزها بر سر زبان‌ها باب شده که می‌گویند اسم در زندگی انسان اثرگذار است و موجب خوشبختی یا بدبختی اراد می‌شود، ریشه دینی ندارد. چه بسیارند افرادی که اسم خوبی ندارند، ولی خوشبخت بوده و از زندگی با عافیتی برخورداند و چه بسیارند افرادی که اسم‌های خوبی دارند، ولی در زندگی دچار رنج و گرفتاری هستند.  اسم همیشه شخصیت و شرایط مادی و معنوی مسمای خود را نشان نمی‌دهد و اصلا ارتباط مستقیمی بین این دو وجود ندارد. باتوجه به آنچه گفته شد، ارتباطی بین نام حمیرا و زندگی مادی یا معنوی شما وجود ندارد. چه بسا اگر شما اسمتان را هم تغییر دهید، هیچ اتفاقی در زندگی مادی شما با این تغییر اسم رقم نخورد؛ یا اگر شما اسمی غیر از این اسم داشتید، تفاوتی در زندگی فعلی شما وجود نمی‌داشت. مقدرات زندگی افراد وابسته به اموری غیر از اسم آنها است. در نتیجه اسم کسی را نمی‌توان به‌عنوان رمز خوشبختی یا بدبختی او تلقی کرد. وضعیت مادی و معنوی اشخاص در زندگی، در موارد بسیاری به کارهای اختیاری ایشان و در خصوص امور مادی، احیاناً به مصلحت دنیا و آخرتشان برمی‌گردد و ربطی به اسم آنها ندارد. با ذکر این مقدمه باید عرض کنیم که در خصوص اسم حمیرا فارغ از آنچه گفته شد، حدیثی ذکر شده که شاید کسانی با توجه به آن حدیث، آدرس غلط به شما داده‌اند. متن حدیث این است: یعقوب سَراج می‌گوید: محضر امام صادق علیه‌السلام رسیدم. آن‌حضرت بالاى سر فرزندش موسى کاظم علیه‌السلام که در گهواره بود، ایستاده و مدتى با او نجوا می‌کرد، من نشستم تا سخنشان تمام شد. سپس نزدیکش رفتم، او به من فرمود: «نزد مولایت (امام کاظم) برو و سلام کن»، من نزدیک رفتم و سلام کردم، او با زبانى شیوا جواب سلام مرا‏ داد؛ سپس به من فرمود: «برو و نام دخترت را که دیروز گذاشتى تغییر ده؛ زیرا خدا آن اسم را نمی‌پسندد». یعقوب می‌گوید براى من دخترى متولد شده بود که نامش را حمیراء گذاشته بودم، امام صادق(ع) فرمود: «به توصیه او رفتار کن تا هدایت شوى». این‌گونه بود که من اسم دخترم را تغییر دادم. [کافی، اسلامیه، ج1، ص310] البته ما غیر از این حدیث، درباره اسم حمیرا روایت دیگری نداریم. نسبت به سند این حدیث هم اختلاف است. برخی آن را صحیح و برخی غیر صحیح می‌دانند. ضمن اینکه در این حدیث بر فرض صحت، حضرت نفرمودند اسم حمیراء باعث بدبختی دختر تو خواهد شد. چه بسا خود این اسم در نظر ایشان معنای خوبی نداشته و برای دور نگه داشتن فرزند از اسمی که معنای خوبی ندارد، به پدرش توصیه کرده‌اند تا اسم فرزندش را تغییر دهد. در هر صورت شما هم می‌توانید اگر دوست داشتید، اسمتان را تغییر داده و یکی از اسماء حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را روی خودتان بگذارید تا با نورانیتی که از آن اسم می‌گیرید با آن نام در آخرت خوانده شده و احساس عزت کنید؛ ولی بدانید که ارتباط بین اسم و شرایط مادی زندگیتان وجود ندارد.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 12 دى, 1402 سوال اعتقادی: دلیل ازدواج های زیاد ائمه چه بوده؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما برای دریافت پاسخ این سوال مقدمتاً لازم است تا به نکته‌ای توجه بفرمایید: نکته: برای تحلیل نوع عملکرد اهل‌بیت علیهم‌السلام نباید عرف این زمان و خصوص کشور خودمان را در نظر گرفته و بر اساس آن به شبهه در قبال رفتار اجتماعی معصومین علیهم‌السلام دچار شویم. در حال حاضر در کشور ما و در عرف آن، چند همسری، مساله‌ای عجیب است و اقدام به آن، کاری خلاف عرف به حساب می‌آید؛ ولی اگر کمی به آن طرف‌تر، مثلا دو کشور همسایه، افغانستان و عراق برویم، خواهیم دید که مساله بسیار متفاوت بوده و چند همسری در بین مردان آن امری کاملا رایج است و عرف و زنان آن منطقه با این مساله، رفتاری بسیار عادی دارند و در مواقع بسیاری همسران یک مرد با یکدیگر تعامل و رفت و آمد داشته و احیانا در یک خانه زندگی می‌کنند. همچنین است بسیاری از کشورهای عربی که در اطراف ما قرار دارند. در زمان اهل‌بیت علیهم‌السلام و در عرفی که ایشان زندگی می‌کردند نیز چنین چیزی بوده است. این‌گونه نبوده که آن حضرات مرتکب کاری خلاف عرف شده باشند و عرف آن زمان، این کار ایشان را امری غیر عادی و غیر طبیعی در نظر می‌گرفته‌اند. به طور خلاصه نوع این سوالات، پرسش‌هایی است که عرف جامعه ما با در نظر گرفتن زمان و جوی که خود در آن زندگی می‌کند، مطرح می‌نماید. اگر از عرف و شرایط فعلی خود خارج شویم، خواهیم دید که چنین سوالاتی مطرح نمی‌شوند. با ذکر این مقدمه به حکمت تعدد همسران اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌پردازیم.  می‌دانید که اهل‌بیت علیهم‌السلام عموما در شرایط خفقان شدیدی زندگی می‌کردند؛ به‌گونه‌ای که رفت و آمد افراد به منازل ایشان کنترل می‌شد و امکان تبلیغ تشیع و ترویج مکتب شیعی برای آن بزرگواران به صورت گسترده فراهم نبود. یکی از بهترین راه‌ها برای تربیت افراد این بود که آن حضرات برده‌ها و کنیزانی را خریداری کرده و پس‌از تربیت ایشان، آنها را آزاد نموده و به شهرهای خود می‌فرستاند تا به ترویج اسلام حقیقی بپردازند. در کنار آن، با همسرانی آزاد یا کنیز ازدواج کرده و ضمن تربیت آنها از ایشان فرزندانی به دنیا می‌آوردند. این فرزندان که همان امام‌زادگان بودند، عموما پس‌ از دریافت حقیقت و لب مکتب شیعی، به مناطق مختلف سفر کرده و به ترویج اسلام محمدی می‌پرداختند. یکی از ادله حضور امام‌زادگان در ایران، همین مساله بود که پس‌از قرن‌ها این کشور را مبدل به کشوری شیعی ساخت. می‌بینید که نتیجه این اقدامات در زمان کنونی به اینجا رسیده که با وجود کشتار بسیار شیعه و خفقان شدید علیه ایشان در طول تاریخ، در حال حاضر بیش از سیصد میلیون شیعه با حداقل سه حکومت شیعی داریم. دلایل دیگری مانند به عهده گرفتن سرپرستی زنان بی‌سرپرست، ازدیاد نسل پیامبر و ارتباط با قبائل مختلف، نیز در ذیل همین مطلب اصلی تفسیر و توجیه می‌شوند. برای معرفی کتاب هم باید عرض شود در خصوص تعدد ازدواج‌های پیامبر کتاب‌های گوناگونی نوشته شده که از جمله آن می‌توان به کتاب «فلسفه ازدواج های پیامبر» نوشته آقای جواد شادی اشاره نمود.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 11 دى, 1402 سوالات اعتقادی: .................
با عرض سلام و ادب خدمت شما پاسخ به سوال اول: در مورد اینکه آیا این وسائل کنونی در زمان ظهور نیز وجود خواهند داشت یا نه، نظر قطعی نمی‌توان داد؛ اما قرائنی وجود دارد که بر اساس آن می‌توان به نکاتی دست یافت: 1. بر اساس روایات، علم بیست و هفت حرف است که تا زمان ظهور تنها دو حرف آن آشکار می‌شود و بیست و پنج حرف آن پس‌از ظهور آشکار می‌گردد. [بحارالانوار، ج52، ص336] بر این اساس، در زمان ظهور در امور مختلف چنان پیشرفتی ایجاد می‌شود که پیشرفت کنونی در مقابل آن هیچ است. بسیاری از صنایع کنونی ما وابسته به نفتی هستند که دیر یا زود تمام می‌شود. قاعدتا امام زمان علیه‌السلام باید فناوری‌های جدیدی را بیاورند که ضمن نداشتن ضرر گازهای گلخانه‌ای موجود، وابسته به انرژی فسیلی نباشد. 2. امام زمان علیه‌السلام عادل هستند و برای اجرای عدالت می‌آیند. معنا ندارد که ایشان در جنگ علیه دشمنان خود، از سلاحی استفاده کنند که منجر به کشتار مردم بی‌گناه شود. استفاده از سلاح‌های کنونی در بسیاری از مواقع منجر به نابودی تر و خشک با یکدیگر می‌شود. قاعدتا حضرت کاری نمی‌کنند که خلاف عدالت بوده و منجر به ازبین رفتن افراد بی‌گناه شود. 3. در دعایی از دعاهای مربوط به امام زمان عجل‌الله با این تعبیر برای حضرت دعا می‌کنیم: «وَ لَا سِلَاحاً إِلَّا أَكْلَلْتَه‏»؛ «پروردگارا هیچ سلاحی از سلاح‌های دشمنان آن حضرت را باقی نگذار، مگر آنکه آن را از کار انداخته باشی». [شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، اسلامیه، ج2، ص514] بر این اساس، چه بسا خداوند برای برابری بین حضرت و دشمنانشان سلاح‌های آنها را از کار بیندازد. البته همان‌گونه که عرض شد در این موضوع نمی‌توان به صورت قطعی نظر داد و انشاء‌الله خداوند توفیق دهد تا آن زمان را درک کرده و خودمان از نزدیک شاهد آنچه اتفاق می‌افتد، باشیم. پاسخ به سوال دوم: اینکه حضرت‌عالی در سوالتان به روایت اشاره فرمودید، باید عرض کنیم ما روایتی که دال بر این موضوع باشد پیدا نکردیم. البته برخی از بزرگان قائل به ازدواج حضرت در زمان غیبت هستند، برخی هم ممکن است بگویند که خانواده ایشان آن حضرت را نمی‌شناسند؛ ولی دلیل قطعی و روایتی که این دو موضوع را صریحا تایید کند، وجود ندارد. آنچه مسلم است این است که آن بزرگوار در زمان ظهور زن و فرزندانی خواهند داشت. حالا اگر فرض بگیریم که آن بزرگوار در زمان غیبت هم دارای زن و فرزند هستند، باز دلیلی وجود ندارد که آنها آن حضرت را نشناسند، معمولاً کسانی که ایشان را در زمان غیبت صاحب زن و فرزند می‌دانند، قائلند که زن و فرزندان ایشان در مکان خاصی (مثل جزیره خضرا) بوده و آن حضرت را نیز می‌شناسند، البته آن بزرگوار از نظر آنان نیز غایبند و همیشه نزد آنها نیستند و به ایشان سر می‌زنند. اما اگر فرض کنیم که زن و فرزندانی دارند و آنها هم حضرت را نمی‌شناسند، خب آن بزرگوار می‌توانند در نزد آنها با ظاهری که پیر می‌شود، حضور داشته باشند. مرحوم آیه‌الله ری شهری در کتاب زمزم عرفان از آیه‌الله بهجت نقل کردند که ایشان فرمودند: من امام زمان را هم در ظاهر انسانی جوان حدود چهل ساله مشاهده کردم و هم به ظاهر انسانی با سن بالا.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 11 دى, 1402 سوالات اعتقادی: ........
با عرض سلام و ادب خدمت شما پاسخ به سوال اول: از آنجا که نفس انسان به اعتقاد ما امری مجرد است، اوصاف آن از قبیل علم، محسنات اخلاقی، رذایل اخلاقی و تمام ملکات نفسانی نیز مجرد هستند؛ زیرا مادی امری است که تعلق به ماده داشته باشد؛ اما اوصاف نفس تعلق به نفسی دارند که خودش مجرد است. پاسخ به سوال دوم: قبل‌از پاسخ به این سوال لازم است این نکته را تذکر بدهیم که منظور از برتر بودن انسان ظرفیت و استعداد بیشتر برای پیشرفت و تعالی است و الا همه انسان‌ها به صورت بالفعل بر سایر موجودات برتری ندارند. به فرموده قرآن برخی از انسان‌ها از چهارپایان هم پست‌تر هستند.[فرقان: 44] اما چرا انسان بر جن برتری دارد، با اینکه هردوی آنها دارای قوه اختیار و قوه شهوت و غضب هستند؟ در پاسخ به این سوال باید عرض کرد داشتن قوه اختیار و قوه شهوت و غضب، دلیل بر تساوی این دو موجود در مراتب وجودی نیست؛ بلکه ظرفیت وجودی هر یک برای درک حقایق و معارف الهی با دیگری متفاوت است. حقیقت آن است همان‌گونه که ظرفیت وجودی انسان‌ها هر یک با دیگری در درک معارف الهی یکسان نبوده و هر کدام در مرتبه‌ای از وجود قرار دارند - و لو اینکه همگی در داشتن قوه شهوت و غضب با یکدیگر مشترکند - ظرفیت وجودی نوع انسان با نوع جن نیز در یک مرتبه نیست و لو اینکه هر دو دارای قوه شهوت و غضبند. بر اساس آنچه در مجموع از روایات بر می‌آید، انسان به لحاظ روحی و جن به لحاظ جسمی هر یک بر دیگری برتری دارند. به دلیل همین برتری روحی است که خداوند به هنگام خلقت انسان می‌فرماید می‌خواهم خلیفه‌ای برای خود در زمین بگذارم و به همین جهت است که وقتی ملائکه که تجربه جن و نسناس را در زمین داشته‌اند، به اعتراض می‌پردازند، خداوند در جوابشان می‌فرماید: من چیزی می‎‌دانم که شما نمی‌دانید. خداوند برای آنکه این ظرفیت را به ملائکه نشان دهد، علم الاسماء را به آدم می‌آموزد و می‌فرماید: ای ملائکه حال شما از اسماء به من خبر دهید. وقتی ملائکه ابراز عجز از این موضوع می‌کنند، به آدم می‌فرماید تنها گزارشی از علم‌الاسماء به آنها بده؛ زیرا ایشان بر خلاف حضرت آدم توانایی علم پیدا کردن به اسماء را نداشتند.[بقره: 30-33] این نشان از آن دارد که جنس انسان با جنس جن فرق دارد و در انسان ظرفیتی است که می‌تواند خلیفه خدا شده و متصف به صفات جمال و جلال الهی گردد و توانایی درک مطالبی را دارد که حتی ملائکه هم از درک آن عاجزند. بر این اساس، اشتراک در دو قوه شهوت و غضب و اختیار، نمی‌تواند دلیل بر تساوی رتبی انسان و جن با یکدیگر باشد، کما اینکه تساوی در این امر نمی‌تواند دلیل تساوی انسان‌ها با یکدیگر در مرتبه وجودیشان باشد. ما کجا و وجود نازنین پیامبر خاتم کجا؟
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 10 دى, 1402 سوال اعتقادی: وقتی روح جدا بشه ایا رفتن ونرفتن سرقبر مساوی نیست؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما علت تاکید بر حضور در کنار قبر این نیست که جسم مادی میت در قبر هست؛ بلکه قبر مکانی است که روح میت با آن ارتباط دارد و باطن قبر درواقع دریچه‌ای به‌سوی برزخ میت است. قبر اگرچه با نگاه مادی ما و با این چشم ظاهری حفره‌ای تاریک و نمور است؛ اما واقعیت و حقیقت آن چیزی غیر از آن است که ما آن را مشاهده می‌نماییم. از امام زین‌العابدین علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «إِنَّ الْقَبْرَ لَرَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار»؛ «قبر یا باغی از باغ‌های بهشت [برزخی] است و یا چاهی از چاه‌های جهنم [برزخی]». [خصال، ج1، ص120] اگر کسی چشم دلش باز باشد، می‌بیند که میت در قبر خود(نه این حفره مادی) یا در نعمت به سر می‌برد و یا در عذاب. به تعبیری قبر او یا دریچه‌ای به باغی از باغ‌های بهشتی است و یا حفره‌ای به سوی یکی از حفره‌های جهنمی. به عبارت علمی‌تر روح انسان وقتی از بدن جدا می‌شود، به جهت تجردی که از بدن مادی خود پیدا می‌نماید، نسبتش با مکان‌های گوناگون یکی شده و دیگر به این صورتی که ما در یک مکان هستیم و درجای دیگر غایبیم، نخواهد بود. روح به جهت وسعتی که پس از جدایی از بدن مادی پیدا می‌کند، در آنِ واحد هم در بهشت برزخی است و هم در جایی (قبر) است که بهشت برزخی از آنجا شروع می‌شود. به تعبیر دیگر او به تمام مکان‌ها احاطه دارد و ازجمله آن مکان‌ها قبری است که برزخ او از آن شروع شده است. به همین جهت است که در روایات ما سفارش به حضور در کنار قبور شده و فرموده‌اند ارواح اموات، با آمدن شما با شما انس گرفته و از رفتن شما دچار وحشت می‌شوند.  امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: «زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُم‏»؛ «امواتتان را زیارت کنید؛ زیرا آنها از زیارت شما خوشحال می‌شوند». [کافی، اسلامیه، ج3، ص230] اسحاق بن عمار نقل می‌کند: «قُلْتُ لَهُ الْمُؤْمِنُ يَعْلَمُ بِمَنْ يَزُورُ قَبْرَهُ قَالَ نَعَمْ وَ لَا يَزَالُ مُسْتَأْنِساً بِهِ مَا دَامَ عِنْدَ قَبْرِهِ فَإِذَا قَامَ وَ انْصَرَفَ مِنْ قَبْرِهِ دَخَلَهُ مِنِ انْصِرَافِهِ عَنْ قَبْرِهِ وَحْشَةٌ»؛ «به امام موسی بن جعفر علیه‌السلام عرض کردم: آیا مومن متوجه حضور کسی که به زیارت قبرش رفته، می‌شود؟ حضرت در جوابم فرمودند: بله متوجه می‌شود و تا در آنجا حضور دارد، میت با او انس می‌گیرد. وقتی بلند می‌شود و می‌رود، میت به خاطر رفتنش دچار وحشت می‌شود». [همان، ص228] امام صادق علیه‌السلام درباره زیارت اهل قبور فرمودند: «فِي زِيَارَةِ الْقُبُورِ قَالَ إِنَّهُمْ يَأْنَسُونَ بِكُمْ فَإِذَا غِبْتُمْ عَنْهُمُ اسْتَوْحَشُوا»؛ «[وقتی آنها را زیارت می‌کنید، ایشان با شما انس می‌گیرند، وقتی از کنار قبرشان می‌روید، دچار وحشت می‌شوند». [همان] این‌ها حاکی از آن است که ارواح با قبر خود در ارتباط بوده و به‌کلی از آن منقطع نشده‌اند و این بدان جهت است که قبر ایشان امتداد برزخ آنها بوده و آنها با احاطه‌ای که دارند هم در قبر و هم در مواطن دیگر برزخ خود حضور دارند. از باب تشبیه می‌توان به وجود عزرائیل مثال زد که در آن واحد در مکان‌های مختلف زمین حضور داشته و افراد گوناگونی را قبض روح می‌کند. حضور او در یک مکان منافاتی با حضورتش در مکان دیگر ندارد. البته درک آن برای ما که در حال حاضر در جسم مادی قرار داشته و منحصر در یک مکان هستیم، بسیار مشکل است.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 10 دى, 1402 سوالات اعتقادی: ........
با عرض سلام و ادب خدمت شما پاسخ سوال اول:  خب برای اثبات وجود خدا براهین عقلی متعددی آورده شده است. قبل از آوردن هر برهانی باید بدانیم که اگر عقل ما از طریق آثار یک شیء به وجود آن شی‌ء پی برد، وجودش را قبول می‌کند و لو اینکه با چشم آن را نبیند و با حواسش آن را حس نکند. ما اگر از زمین خوردن اجسام معلق در هوا که جرم دارند، به وجود جاذبه پی بردیم، وجود آن را قبول می‌کنیم و لو اینکه آن را با چشمان خود نبینیم. ما اگر از قرائن مختلف بفهمیم که چرخیدن زمین به دور خورشید دارای صدای مهیبی است، به وجود آن صوت اذعان می‌کنیم و لو اینکه آن را با گوشمان نشنویم. ما اگر با قرائن علمی به وجود اکسیژن برای نفس کشیدن برسیم، وجودش را و لو اینکه با چشمان خود نبینیم و آن را با لامسه حس نکنیم، قبول می‌نمائیم. با ذکر این مقدمه به سراغ برهان بر وجود خدا می‌رویم.  از خودمان شروع می‌کنیم. من قبلا نبوده‌ام و پس از آن به وجود آمده‌ام. برای به وجود آمدن من نیاز به یک علت است؛ زیرا هیچ عقلی نمی‌پذیرد که چیزی خود به خود و بدون علت به وجود آمده باشد. شما هرگاه یک ساختمان را که قبلا نبوده و بعدا موجود شده، ببینید، نمی‌پذیرید که آن ساختمان خود به خود و بدون دخالت انسان موجود شده باشد؛ زیرا شما پذیرفته‌اید که هر معدومی که موجود شده، برای وجودش نیازمند علت است. با این مقدمه به سراغ علت وجود خودمان می‌رویم: علت وجود من چیست؟ 1. خودم نیستم؛ چون من قبل از وجودم، چیزی نبودم که بخواهم خودم را به وجود بیاورم. 2. پدر و مادرم نیستند؛ زیرا آنها اگر علت من بودند، باید در شکل و قیافه و خصوصیات من نقش می‌داشتند؛ درحالی‌که چنین نقشی برای ایشان وجود ندارد. 3. انسان‌های هم نوع من و موجودات مانند خودم که روزی نبوده‌اند و بعدا به وجود آمده‌اند، نیستند، زیرا اولا آنها خودشان نبوده و بعدا به وجود آمده‌اند و در وجودشان به غیر خود محتاجند. ثانیاً آنها اصلاً از به وجود آمدن من اطلاعی نداشته‌اند تا بخواهند در آن نقشی ایفا کنند. در هر ساعت تعداد زیادی انسان متولد می‌شود که موجودات دیگر از حال آنها و نحوه تولدشان بی‌اطلاع هستند. 4. طبیعت نیست؛ زیرا طبیعت بی‌شعور است و یک بی‌شعور نمی‌تواند موجودی با شعور خلق کند. شما وقتی هزار تومان نداشته باشید، چگونه می‌توانید هزار تومان به من بدهید. 5. علت وجود ما باید موجودی باشد که با شعور است و از قبل موجود بوده و وجودش مال خودش است و احتیاج به غیر ندارد و به ما وجود داده است که ما نامش را خدا می‌گذاریم. پاسخ سوال دوم: برای عدم تحریف قرآن ادله زیادی آورده شده است. یکی از بهترین آنها تواتر الفاظ قرآن است.  شما فرض کنید که صد نفر به شما بگویند در فلان جا تصادف شده است. آیا اطمینان نمی‌کنید که واقعاً آنجا تصادف شده است؟ من و شما و اکثر مردم که بسیاری از کشورهای دنیا را ندیده‌ایم، صرفا با خبرهای متعدد از سوی کسانی که آن کشورها را دیده‌اند، اطمینان می‌کنیم که آن کشورها وجود دارند. درباره بسیاری از مسائل تاریخی نیز با خبرهای متعددی که به ما رسیده، اطمینان می‌کنیم که وقایع تاریخی یا افراد وجود در تاریخ، حقیقتاً وجود داشته‌اند. ما به وجود ابو ریحان، ابن سینا، خواجه نصیر، شاه عباس و ... از تواتر نقل تاریخی یقین پیدا می‌کنیم. قرآن نیز یکی از متون تاریخی است که با تواتر الفاظش نقل شده و به دست ما رسیده و علمای دو گروه شیعه و سنی عموما بر عدم تحریف الفاظ آن اتفاق نظر دارند. در زمان پیامبر این کتاب عزیز توسط ناسخین متعدد نوشته می‌شد و پس از ایشان نیز افراد متعدد آن را استنساخ می‌نمودند. تعدد آنها به میزانی بود که کسی نمی‌تواند در آن تردید نماید. تردید در آن به منزله تردید در تصادفی است که صد نفر وقوع آن را نقل نموده‌اند. همچنین مانند تردید در وجود ابن سینا، ابوریحان، خواجه نصیر و کتب و آثار یقینی ایشان است. دلیل دیگری که بر عدم تحریف قرآن می‌توان ذکر کرد، تحدی است که در قرآن وجود دارد. قرآن کریم به تمام مخالفین خود می‌گوید، اگر در این کتاب عزیز تردید دارید، مثل و مانند آن؛ بلکه ده سوره مانند آن بیاورید.  اگر قرآن دستخوش تحریف واقع شده و کلام بشر در آن داخل گشته و از هویت خود خارج شده بود، باید در طولِ این 1400 سال دشمنان اسلام مانند آن را می‌آوردند؛ خصوصاً که آنها انگیزه‌های فراوانی برای مقابله با اسلام و مسلمانان داشته و دارند. اینکه در این مدت دشمنان به جای آوردن مانند قرآن، با هزینه‌های هنگفت به دشمنی علیه اسلام دست زده‌اند، معلوم می‌شود که در آوردنِ مانند این کتاب عزیز عاجز بوده‌اند و این خود دلیل محکمی بر آن است که قرآن همان وحی الهی و به دور از تحریف است.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 943