مطالب دوستان نیک رو

تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 10 اسف, 1402 ذکر توسل به ائمه اطهار در سجده نماز واجب
با عرض سلام و ادب خدمت شما مخاطب قرار دادن غیر خدا در نماز، مطلقاً (چه نماز واجب و چه مستحبی و چه در سجده نماز و چه در اجزای دیگر آن) موجب باطل شدن آن می‌شود. بنابراین، گفتن ذکرِ یاعلی و یافاطمه در سجده هر نوع نمازی مجاز نیست؛ ولی کفر به حساب نمی‌آید. اما در غیر نماز، در صورتی که انسان سجده را برای خدا انجام داده باشد، مخاطب قرار دادنِ غیر خدا و گفتن ذکر یاعلی و یافاطمه اشکالی ندارد.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 09 اسف, 1402 سوال اعتقادی: منظور از شرک در عصر ما چیست؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما از مصادیق شرک جلی در زمان ما می‌توان به گاوپرستی و شیطان‌پرستی اشاره نمود. از مصادیق شرک خفی نیز مواردی را می‌توان بر شمرد: به‌عنوان مثال: - شرک در طاعت؛ به این صورت که انسان در اطاعت خدا، شیطان و نفس و هر موجودی غیر خدا را شریک خداوند قرار دهد. بنابراین، تمام معصیت‌هایی که در حال حاضر صورت می‌پذیرد، به‌عنوان مصداق شرک به حساب می‌آید. - شرک در توحید افعالی؛ به این صورت که انسان افعال یا تاثیرات را به غیر خداوند نسبت بدهد و خود را به‌نحوی از خداوند بی‌نیاز ببیند. مثلاً بگوید اگر فلانی نبود، مشکل من حل نمی‌شد یا بیمارم شفا پیدا نمی‌کرد. یا معتقد باشد پول و مال می‌تواند تمام مشکلات من را به‌خودی‌خود حل کند. یا بگوید با وجود قدرت و پیشرفت نظامی، دیگر نیازی به کمک خداوند در برابر دشمن نیست. یا معتقد باشد با وجود یک آشنا و فامیل در فلان دستگاه، مشکل من حل می‌شود و نیازی به دستگیری خداوند ندارم.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 08 اسف, 1402 سوال اعتقادی: خودم با خدا حرف میزنم، خدا نیازی به نماز من ندارد
با عرض سلام و ادب خدمت شما ابتدا باید توجه داشته باشید که در برخورد با ایشان سعی کنید رعایت مدارا و رفتار محبت‌آمیز را داشته و هرگز با لحن تند که موجب لج‌بازی یا زدگی بشود، با ایشان سخن نگویید. گاهی یک برخورد نسنجیده آثاری را در پی دارد که ده‌ها تذکر اخلاقی یا بحث علمی نمی‌تواند آن را جبران کند. در مقابل، رفتار محبت‌آمیز گاهی آنقدر تاثیرگذار است که ده‌ها دلیل علمی نمی‌تواند جای آن را بگیرد. با ذکر این مقدمه عرض می‌کنیم که گاهی ترک نماز به‌جهت تنبلی یا احیاناً لج‌بازی یا اموری از این قبیل است و دلایلی که از زبان جوان گفته می‌شود، عموماً برای توجیه کردن موضوع و زیر بار نرفتن است و الا خودش پاسخ آن را بهتر می‌داند. در چنین شرایطی شما باید ببینید که ریشه نماز نخواندن ایشان واقعاً به چه چیزی بر می‌گردد. اگر اموری مانند مسائل پیش‌گفته بود، بحث علمی پیرامون نماز با ایشان فایده ندارد؛ زیرا هرچیزی که بگویید، دوباره در پاسختان بهانه‌ای جدید آورده و دلیلتان را نخواهد پذیرفت؛ اما اگر واقعاً ریشه نماز نخواندن ایشان همان مطالبی باشد که به شما می‌گوید، خب در پاسخش باید بگویید: اولاً: خداوند همان‌گونه که به نماز شما احتیاج ندارد، به وضوی شما هم احتیاجی ندارد. خب شما چرا وضو می‌گیرید؟ چون شما می‌دانید که خداوند برای وضو  آثاری قرار داده است که درنهایت نفعش به خود شما می‌رسد؛ به همین جهت سعی می‌کنید باوضو باشید تا از آثار و فواید آن بهره‌مند شوید. نماز نیز دقیقاً همین حالت را دارد که ضمن اعتراف به عدم احتیاج خدا، باید برای منافع دنیوی و اخروی خودتان به آن ملتزم شوید. پس درست است که خدا به وضو و نماز شما احتیاجی ندارد؛ ولی شما برای رسیدن به کمال و بهره بردن از آثار دنیوی وضو و نماز به آن احتیاج دارید و برای احتیاج خودتان باید آنها را انجام دهید و به همین جهت خداوند آنها را واجب نموده است. ثانیاً: حرف زدن با خدا اگرچه به هر صورتی که باشد، خوب است و آثار مثبتی برای شما دارد؛ ولی نماز، گونه خاصی از ارتباط با خداست که خداوند خودش دستور داده در این قالب او را عبادت کنیم. برای اینکه عبادت، ما را به خدا نزدیک کند، باید همان‌گونه که خود او خواسته و دستور داده، صورت پذیرد، تا اثر داشته باشد. در حدیثی منقول است که شیطان به خداوند گفت: من را از سجده بر آدم معاف کن. در ازای آن به‌گونه‌ای عبادتت می‌کنم که تابه‌حال کسی تو را آن‌گونه عبادت نکرده باشد. خداوند در جوابش فرمود: من نیازی به عبادت تو ندارم؛ من دوست دارم آن‌گونه که من می‌خواهم مرا عبادت کنی، نه آن‌گونه که خودت می‎‌خواهی. [بحارالانوار، ج11، ص141] بله خداوند به عبادت ما احتیاجی ندارد؛ ولی برای آنکه عبادت ما آنگونه باشد که خدا می‌خواهد، باید بر اساس دستورات الهی پیش رفته و به همان صورتی که خداوند از ما خواسته، او را عبادت نماییم.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 02 اسف, 1402 سوال اعتقادی: آیا این روایات حقیقت دیگری را صرف نظر از این اعداد یا کل مومنین و مومنات را می خواهد بگوید؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما خوب بود تا مشکلتان را با اعداد مذکور در این روایات صریح‌تر بیان کنید تا در خصوص آن با یکدیگر گفت‌گو نماییم. در مجموع باید بدانید که اعداد در آیات و روایات این‌چنینی، گاهی به‌عنوان عدد کثرت هستند و گاهی واقعاً به یک معدود مشخصی اشاره دارند. عدد کثرت به این معناست که آیه یا روایت می‌خواهد بگوید خیلی زیاد. مثلاً در قرآن خداوند به پیامبر می‌فرماید: اگر برای منافقین هفتاد بار هم استغفار کنی، باز آنها را نمی‌بخشم.[توبه: 80]. هفتاد در اینجا عدد کثرت است؛ یعنی اگر به دفعات زیادی هم برای آنها طلب مغفرت کنی، تا این وضعشان ادامه دارد، بخششی در کار نخواهد بود. یا مثلاً در شعر فارسی می‌گوییم:  باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ در اینجا منظور از صد بار، دفعات متعدد و زیاد است، نه خصوص صد بار. یا وقتی می‌گوییم: صد بار بهت زنگ زدم چرا جواب ندادی؟ یعنی چندین بار زنگ زدم. اعداد کثرت در عربی زیادند، اعدادی مثل هفت، چهل، هفتاد و ... را از اعداد کثرت برمی‌شمارند. گاهی اوقات هم عدد در روایت بازگو کننده معدود مشخص است. مانند روایاتی که به هفت شوط طواف یا هفت بار سعی بین صفا و مروه اشاره دارند، یا روایاتی که اثر خاصی را برای هفت یا هفتاد یا صد بار از ذکر یا سوره‌ای مشخص بیان می‌کنند. با ذکر این مقدمه، باید دید که مجموع روایات مربوط به ثواب دعا برای مومنین چه چیزی را بیان می‌کنند؟ بیان و بررسی تمام روایات این باب، از حوصله این کوتاه‌نوشت خارج است؛ اما آنچه به ذهن می‌رسد همان عدد کثرت است؛ یعنی این روایات در مقام بیان ثواب بسیار زیادِ دعا برای مومنین هستند، نه بیان عدد مشخص و خاصی.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 02 اسف, 1402 سوال اعتقادی: از این ۳۱۳ نفر آیا یاران امام حسین هم هست ؟؟ اصحاب کهف هستند ؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما کاربر محترم از مجموع روایات استفاده می‌شود که خصوصِ 313 نفر، همگی از اهل همان عصر ظهور هستند. بنابراین افرادی که در زمان‌های قبل ظهور بوده‌اند، اعم از اینکه در زمان غیبت کبری یا صغری زندگی می‌کرده‌اند یا در زمان سایر ائمه و پیامبران علیهم‌السلام بوده‌اند، ازجمله 313 نفر نیستند. این بدان معناست که این افراد اگرچه ممکن است به جهت انتظاری که برای ظهورِ منجی موعود در زمان خود کشیده‌اند یا ایمان قوی و محکمی که داشته‌اند، به آنها اجازه داده شود تا زنده شده و به یاری امام بشتابند؛ ولی جزو سیصد و سیزده نفر نیستند. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «اذن ظهور حضرت مهدی که از سوی خدا داده می‌شود، سیصد و سیزده نفر شبانه از رخت‌خواب‌هایشان گم شده و با طی‌الارض به حضرت ملحق می‌شوند تا صبح ظهور در محضر ایشان باشند. اینها همان گم شدگان هستند. (یعنی تا شب ظهور در میان مردم و با خانواده خود هستند؛ ولی صبح که می‌شود، اطرافیانشان دیگر آنها را نمی‌بینند و فکر می‌کنند که گم شده‌اند)».[غیبت نعمانی، ص313]. از این روایت و سایر روایات استفاده می‌شود که 313 نفر از اهل همان زمان ظهور هستند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 02 اسف, 1402 سوالات اعتقادی: .....
با عرض سلام و ادب خدمت شما اگر مراد حضرت‌عالی از احکام، احکام وضعی و تکلیفی شرعی است که به موضوعات گوناگون تعلق گرفته است، قطعاً اهل‌بیت علیهم‌السلام به آن علم داشته و دارند؛ مثل حرمت ربا و دروغ و گوشت برخی از حیوانات، حِلّیت خوردن برخی از مایعات یا گوشت سایر حیوانات، نجاست برخی از اشیاء، شرایط صحت یا بطلان یک عبادت یا معامله. اهل‌بیت علیهم‌السلام به همه این امور و مشابه آن علم دارند. برای وجود چنین علمی می‌توان به دو دلیل اشاره نمود: 1. اجماع شیعه.  هیچ‌کدام از شیعیان تردید در این نداشته‌اند که ائمه معصومین عالم به احکام اسلامی از جانب خدا بوده‌اند؛ به همین دلیل بدون هیچ شکی تمام مسائل خود را از آن بزرگواران پرسیده و قول و فعل و تقریر ایشان را در تایید یک حکم شرعی درمیان خود حجت می‌دانسته‌اند. در حال حاضر نیز مراجع تقلید، دلیل بسیاری از احکام شرعی مذکور در کتاب‌های فقهی خود را روایت منقول از امام معصوم می‌دانند. اگر امام به احکام علم نداشتند، دلیل نداشت تا قول و فعل و تقریرش مستند احکام شرعی قرار بگیرد. 2. بیانات خود معصومین که وجود چنین علمی را تایید می‌کند. احادیث در این باب بسیار است که از جمله آنها حدیث معروف امیرالمومنین علیه‌السلام است که فرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی»؛ «قبل‌از آنکه من را از دست بدهید، (هرچه می‌خواهید)، از من بپرسید».[بحارالانوار، ج3، ص225]. این فرمایش حضرت حاکی از آن است که هرچه از ایشان چه در باب احکام چه در غیر باب احکام سوال شود، ایشان به آن علم دارند. همچنین در روایت دیگری از حضرت نقل شده که فرمودند: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ يَوْمٍ يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ ...»؛ «رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هزار باب از حلال و حرام و از آنچه اتفاق افتاده و تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد را یاد داد که از آن هزار باب دیگر باز می‌شود که مجموعاً یک ملیون باب علم است».[همان، ج22، ص461] در روایات دیگری از ائمه علیهم‌السلام نقل شده که فرمودند این علم پس‌از ایشان به ما ارث رسیده است و در برخی روایات نیز نقل شده که فرمودند: تنها یک باب از این ابواب برای مردم باز شده است. و اگر مراد شما از موضوعات، موضوعات احکام است، مثل اینکه امام بداند فلان چیز نجس شده است یا فلان غذا حرام است، خب ثبوت چنین علمی بستگی به اراده امام و شانیت مقام امامت دارد. توضیح اینکه بر اساس روایات ما، اگر امام اراده کند این امور را بداند، آن را خواهد دانست. موارد زیادی در روایات ما وجود دارد که اهل‌بیت علیهم‌السلام از مال مردم خبر داده و مثلاً فرموده‌اند فلان مال، فلان مقدار و مال فلانی است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»؛ «هرگاه امام بخواهد چیزی را بداند، خداوند آن را به او می‌فهماند».[کافی، اسلامیه، ج1، ص258] و این به خاطر آن است که در شرایطی اثبات امامتِ امام، وابسته به وجود این علم است و اصلاً مردم در مواقعی، تفاوت بین امام و غیر او را به داشتن این علم می‌دانند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 01 اسف, 1402 سوال اعتقادی/ اخلاقی : پسرم چند سال نماز رو گذاشته کنار
با عرض سلام و ادب خدمت شما  ممنون از اینکه دغدغه خودتان را با ما درمیان گذاشتید.  ابتدا باید بدانید، بهترین راه برای هدایت فرزندتان دو چیز است: 1. دعا. در اوقاتی که حس می‌کنید دعا مستجاب است، شما و همسرتان، به صورت مکرر برای فرزندتان دعا کرده و از خدا بخواهید تا او را به راه راست هدایت کند. اگر زمینه هدایت و بازگشت در او وجود داشته باشد، قطعا دعای پدر و مادر اثرگذار است و خداوند یک روزی بالاخره دست او را خواهد گرفت. 2. برخورد خوب و رحیمانه‌ای با او داشته باشید. بحث و کل‌کل و جنجال و گیر دادن‌های مکرر، در مواقع بسیاری نتیجه عکس خواهد داشت. به فرموده قرآن، پیامبر اسلام بیشتر افراد را با اخلاق خوب و متواضعانه خود به اسلام دعوت می‌کردند، نه بحث‌ها و دلایل پیچیده عقلی و علمی. مردم وقتی اخلاق خوب پیامبر را می‌دیدند، ناخودآگاه شیفته مرام و منش کریمانه ایشان شده و با اشتیاق به مکتب اسلام گرایش پیدا می‌کردند.  وقتی فرزند شما ببیند دینداری ملازم با برخورد خوب و مسالمت آمیز است و بی‌دینی در کوچه و خیابان توام با بد اخلاقی‌های فراوان، در تعارض بین این دو، اگر زمینه‌اش را داشته باشد، خودش به حقانیت دین پی خواهد برد و تلاشی بیشتر از این لازم نخواهد بود.  اما اگر ببیند دینداری هم به نحوی همراه با بی‌اخلاقی و بداخلاقی است، دلیلی ندارد تا به دین گرایش پیدا کند؛ چون تفاوتی بین دینداران و بی‌دین‌ها در برخورد و اخلاق متوجه نشده و می‌بیند هر کدام به نحوی دچار بی‌اخلاقی هستند. در این بین، حتی ممکن است گاهی از افراد بی‌اعتقاد به دین، برخورد بهتری دیده و به آنها گرایش پیدا کند. پس بهترین کاری که شما در جهت هدایت او می‌توانید انجام دهید، برخورد و اخلاق خوب است. چه بسا گاهی او بدون آنکه واقعاً منکر پیامبر، امامان و آخرت باشد، تنها از روی لج‌بازی و تنبلی و برای فرار از نماز و روزه و برای آنکه از پاسخ به شما طفره برود، بهترین راه را انکار همه چیز می‌داند، پس بهتر است خیلی با او بحث نکرده و سعی نکنید تا از در نصیحت‌ها و تذکرهای پی‌در‌پی با او وارد بحث و گفتگو شوید. اما برای اینکه سوال بی‌پاسخ نماند و خودتان با دلیل بدانید که پیامبر و امامان حق هستند و آخرتی هم وجود دارد، شما را با یک دلیل علمی راهنمایی می‌کنیم. قرآن برای اتمام حجت بر تمام مخالفین خود، گفته: اگر به حقانیت این دین آسمانی و پیامبر آن شک دارید، بروید همه‌تان جمع شوید و کتابی مانند این قرآن و یا حتی ده سوره مانند آن بیاورید. آنگاه خودش پیش‌بینی کرده و می‌گوید: اگر همه جن و انس هم جمع شوند، نمی‌توانند مانند این قرآن بیاورند.[هود: 13 و اسراء 88] خب این موضوع حاکی از آن است که اسلام حق است؛ زیرا یدک کشیدن این ادعای بزرگ، با وجود انگیزه های فراوان دشمنی با اسلام و باک نداشتن از دشمنان فراوان، نشانگر پشتوانه گرم و الهی و حقانیت این دین است و ثابت می‌کند که قرآن، معجزه ابدی این دین بزرگ می‌باشد. جالب است بدانید که از ابتدای رسالت پیامبر اسلام تا به امروز، با وجود این همه دشمنی با اسلام و مسلمین، هیچ‌گاه دشمنان با وجود تمسک به کارهای بسیار سخت‌تر و پرداخت هزینه‌های بسیار، نتوانسته‌اند به چنین چیزی برسند. (اگرچه برخی سعی کرده‌اند یک یا چند سوره مانند قرآن بیاورند؛ ولی از آنجاکه خودشان می‌دانند که در حد و سطح قرآن نیست، انگیزه‌ای برای انتشار گسترده آن نداشته‌اند.) خب اگر اسلام ناحق بود و قرآن نیز یک کتاب معمولی، ساده‌ترین راه برای دشمنان اسلام در جهتِ زمین زدنِ آن، این بود که کتابی مانند قرآن بیاورند و با انتشار و تبلیغ گسترده آن در بین مردم، خود را از شر اسلام و مسلمانان خلاص کنند؛ اما می‌بینیم که در طی هزارو اندی سال، دشمنان اسلام، همواره به راه‌های سخت‌تر روی آورده و با هزینه‌های هنگفت، خود را درگیر رویارویی با اسلام، در قالبِ تحمیل جنگ‌های سخت و نرم نموده و مشقت‌های فراوانی را متحمل گشته‌اند؛ اما به حول و قوه الهی، تا به امروز به جایی نرسیده‌اند و اتفاقا اسلام روز به‌روز رشد کرده و جمعیت کسانی که با وجود تبلیغات منفی به اسلام گرایش پیدا می‌کنند، پیوسته بیشتر می‌شود. درنتیجه قرآن اعجاز پیامبر خاتم است که تا ابد وجود دارد و دشمنان توانایی مقابله با آن را نداشته و نخواهند داشت.  خب اگر قرآن به‌عنوان معجزه پیامبر ثابت شد، خود پیامبر هم به‌عنوان پیامبر الهی ثابت می‌شود. آخرت هم که یک سومِ قرآن درباره آن است، ثابت می‌شود. امامان هم که توسط پیامبر اسلام به‌عنوان جانشینان ایشان به ما معرفی شده‌اند، ثابت می‌شوند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 01 اسف, 1402 سوال اعتقادی: از کجا بفهمیم که اسلام حق است؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما واقعیت آن است هر شخصی باید در زمینه مسائل اعتقادی به تحقیق بپردازد تا به یقین برسد و با دلیل قطعی بفهمد که کدام یک از ادیان در ادعای خود راست‌گویند. بالاخره انسان است و ابدیتی که در پیش دارد، می‌ارزد که انسان برای ابدیت خود چند سالی را صرف تحقیق و تفحص کند. ما برای چند صباح زندگی بهتر در دنیا، تمام وقت خود را صرف مشغله‌های مادی می‌کنیم. عقل می‌گوید اولویت وقت گذاشتن برای تامینِ ابدیتِ مطلوب، به مراتب بیشتر از تامین نیازهای دنیای زودگذر است. اما ازآنجاکه عموم مردم به اهمیت موضوع توجه نداشته و سرگرم همین مادیات هستند، راه میانبر همه فهم هم برای تشخیص حقانیت اسلام وجود دارد.  آن راه میانبر قرآن است. قرآن برای اتمام حجت بر تمام مخالفین خود، گفته: اگر به حقانیت این دین آسمانی و پیامبر آن شک دارید، بروید همه‌تان جمع شوید و کتابی مانند این قرآن و یا حتی ده سوره مانند آن بیاورید. آنگاه خودش پیش‌بینی کرده و می‌گوید: اگر همه جن و انس هم جمع شوند، نمی‌توانند مانند این قرآن بیاورند.[هود: 13 و اسراء 88] خب این موضوع حاکی از آن است که اسلام حق است؛ زیرا یدک کشیدن این ادعای بزرگ، با وجود انگیزه های فراوان دشمنی با اسلام و باک نداشتن از دشمنان فراوان، نشانگر پشتوانه گرم و الهی، و حقانیت این دین است و ثابت می‌کند که قرآن، معجزه ابدی این دین بزرگ می‌باشد. جالب است بدانید که از ابتدای رسالت پیامبر اسلام تا به امروز، با وجود این همه دشمنی با اسلام و مسلمین، هیچ‌گاه دشمنان با وجود تمسک به کارهای بسیار سخت‌تر و پرداخت هزینه‌های بسیار، نتوانسته‌اند به چنین چیزی برسند. خب اگر اسلام ناحق بود و قرآن نیز یک کتاب معمولی، ساده‌ترین راه برای دشمنان اسلام در جهتِ زمین زدنِ آن، این بود که کتابی مانند قرآن بیاورند و با انتشار و تبلیغ گسترده آن در بین مردم، خود را از شر اسلام و مسلمانان خلاص کنند؛ اما می‌بینیم که در طی هزارو اندی سال، دشمنان اسلام، همواره به راه‌های سخت‌تر روی آورده و با هزینه‌های هنگفت، خود را درگیر رویارویی با اسلام، در قالبِ تحمیل جنگ‌های سخت و نرم نموده و مشقت‌ها فراوانی را متحمل گشته‌اند؛ اما به حول و قوه الهی، تا به امروز به جایی نرسیده‌اند و اتفاقا اسلام روز به‌روز رشد کرده و جمعیت کسانی که با وجود تبلیغات منفی به اسلام گرایش پیدا می‌کنند، پیوسته بیشتر می‌شود. قرآن کریم می فرماید: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛  «آنان می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می‌کند هر چند کافران خوش نداشته باشند. او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند». [صف: 8و 9]
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 28 بهم, 1402 سوال اعتقادی: خدا چرا انسان ها رو خلق کرده؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما مولوی در ضمن شعری طولانی که سروده، بیتی را آورده که در واقع پاسخ سوال حضرت‌عالی است. او دراین باره از قول خداوند می‌گوید: من نکردم خلق تا سودی کنم بَلکه تا بر بندگان جودی کنم خلقت مخلوقات از سر نیاز نیست؛ بلکه به جهت جود و کرم خداست تا  مخلوقاتی را بیافریند و به آنها جود و تفضل نماید. قرآن از حضرت موسی نقل می‌کند که به قومش می‌فرماید: «وَقَالَ مُوسَىٰ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»؛ «و موسی [به بنی اسرائیل] گفت: اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید [زیانی به خدا نمی رسد]؛ زیرا خدا بی نیاز و ستوده است».[ابراهیم: 8]
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 18 بهم, 1402 سوال اعتقادی: آیا با مرگ رابطه آدمها باهم تمام میشود
با عرض سلام و ادب خدمت شما  بر اساس روایات ما، اگر هر دو نفر (کسی که مرده و کسی که زنده است) مومن باشند، همدیگر را خواهند دید؛ اما اگر یکی از آن دو، اهل دوزخ باشد، طبیعتاً به آن مکان منتقل شده و به‌صورت طبیعی در برزخ ملاقات نمی‌شود.   چند حدیث از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که مضمونش این است: وقتی مومن می‌میرد و به بهشت می‌رود، سایر بهشتیان که پیش از او مرده و ظاهراً او را می‌شناسند، به استقبالش رفته و به او خوشامد می‌گویند. آنها احوالِ نزدیکان و دوستانِ مشترکشان را یکی یکی از او سوال می‌کنند. مثلاً می‌گویند از فلانی چه خبر؟ زنده است؟ مرده است؟ نسبت به هر کدام اگر بگوید: زنده است، امیدوار می‌شوند که او هم، پس‌از آنکه بمیرد، بهشتی شده و به آنها ملحق شود؛ اما اگر بگوید فلانی مرده است، می‌فهمند که او اهل بهشت نبوده و الا اگر بهشتی بود او هم به آنجا می‌آمد. برای همین می‌گویند وای سقوط کرد.[کافی اسلامیه، ج3، ص244.] این روایات حاکی از آن است که آشنایان و دوستان در بهشت همدیگر را می‌بینند؛ ولی اگر یکی از آنها خدایی ناکرده اهل عذاب و دوزخ باشد، دیگر او را حداقل تا قیامت نخواهند دید. البته در قیامت ممکن است، همه همدیگر را ببینند؛ زیرا قرآن می‌فرماید: در آن روز همه از هم فرار می‌کنند: «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ»؛ «روزى كه آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و پسرانش مى‏‌گريزد». [عبس: 34 الی 36]؛ ولی این دیدن همان‌گونه که پیداست، توام با فرار است.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 930