سوال اعتقادی: خودم با خدا حرف میزنم، خدا نیازی به نماز من ندارد

11:49 - 1402/11/30

سلام وقتتون بخیر

پسر ۱۷ساله ای دارم که برای همه کارهاش وضو میگیره اما نماز نمی‌خونه هرچه هم که من گوشزد میکنم میگه من خودم با خدا حرف میزنم خدا نیازی به نماز من ندارد
راهنمایی بفرمایید

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/282014

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
13 + 2 =
*****
تصویر صاحب الامری روح الله

با عرض سلام و ادب خدمت شما

ابتدا باید توجه داشته باشید که در برخورد با ایشان سعی کنید رعایت مدارا و رفتار محبت‌آمیز را داشته و هرگز با لحن تند که موجب لج‌بازی یا زدگی بشود، با ایشان سخن نگویید. گاهی یک برخورد نسنجیده آثاری را در پی دارد که ده‌ها تذکر اخلاقی یا بحث علمی نمی‌تواند آن را جبران کند. در مقابل، رفتار محبت‌آمیز گاهی آنقدر تاثیرگذار است که ده‌ها دلیل علمی نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

با ذکر این مقدمه عرض می‌کنیم که گاهی ترک نماز به‌جهت تنبلی یا احیاناً لج‌بازی یا اموری از این قبیل است و دلایلی که از زبان جوان گفته می‌شود، عموماً برای توجیه کردن موضوع و زیر بار نرفتن است و الا خودش پاسخ آن را بهتر می‌داند.

در چنین شرایطی شما باید ببینید که ریشه نماز نخواندن ایشان واقعاً به چه چیزی بر می‌گردد. اگر اموری مانند مسائل پیش‌گفته بود، بحث علمی پیرامون نماز با ایشان فایده ندارد؛ زیرا هرچیزی که بگویید، دوباره در پاسختان بهانه‌ای جدید آورده و دلیلتان را نخواهد پذیرفت؛ اما اگر واقعاً ریشه نماز نخواندن ایشان همان مطالبی باشد که به شما می‌گوید، خب در پاسخش باید بگویید:

اولاً: خداوند همان‌گونه که به نماز شما احتیاج ندارد، به وضوی شما هم احتیاجی ندارد. خب شما چرا وضو می‌گیرید؟ چون شما می‌دانید که خداوند برای وضو  آثاری قرار داده است که درنهایت نفعش به خود شما می‌رسد؛ به همین جهت سعی می‌کنید باوضو باشید تا از آثار و فواید آن بهره‌مند شوید. نماز نیز دقیقاً همین حالت را دارد که ضمن اعتراف به عدم احتیاج خدا، باید برای منافع دنیوی و اخروی خودتان به آن ملتزم شوید. پس درست است که خدا به وضو و نماز شما احتیاجی ندارد؛ ولی شما برای رسیدن به کمال و بهره بردن از آثار دنیوی وضو و نماز به آن احتیاج دارید و برای احتیاج خودتان باید آنها را انجام دهید و به همین جهت خداوند آنها را واجب نموده است.

ثانیاً: حرف زدن با خدا اگرچه به هر صورتی که باشد، خوب است و آثار مثبتی برای شما دارد؛ ولی نماز، گونه خاصی از ارتباط با خداست که خداوند خودش دستور داده در این قالب او را عبادت کنیم. برای اینکه عبادت، ما را به خدا نزدیک کند، باید همان‌گونه که خود او خواسته و دستور داده، صورت پذیرد، تا اثر داشته باشد.

در حدیثی منقول است که شیطان به خداوند گفت: من را از سجده بر آدم معاف کن. در ازای آن به‌گونه‌ای عبادتت می‌کنم که تابه‌حال کسی تو را آن‌گونه عبادت نکرده باشد. خداوند در جوابش فرمود: من نیازی به عبادت تو ندارم؛ من دوست دارم آن‌گونه که من می‌خواهم مرا عبادت کنی، نه آن‌گونه که خودت می‎‌خواهی. [بحارالانوار، ج11، ص141]

بله خداوند به عبادت ما احتیاجی ندارد؛ ولی برای آنکه عبادت ما آنگونه باشد که خدا می‌خواهد، باید بر اساس دستورات الهی پیش رفته و به همان صورتی که خداوند از ما خواسته، او را عبادت نماییم.