همینکه از گناه و آثار آن خوف دارید، نعمت بسیار بزرگی است و نیکوست برای آن شکرگزار باشید. مؤمن باید همواره حالت ترس از گناه را همراه با امید به رحمت خدا در خود حفظ کند.
ممکن است احساس راه رفتن حشرات بر روی بدن یا وجود لکه سیاه از تأثیرات روحی و روانی همین ترس باشد. امکان هم دارد که این حالت و احساس هشداری الهی باشد که دست از گناهی بهخصوص بردارید. درهرصورت نیکوست شما این احساس را در حد یک هشدار جدی بگیرید و در ترک گناهان تلاش کنید.
دقت داشته باشید که این پیشآمدها و رنجهای دنیایی نوعی رحمت و بیدارباش است تا ما از عذاب واقعی و سخت قیامت نجات پیدا کنیم.
برای مستحکم شدن اعتقادات میتوانید از کتابهای مقدماتی آموزش عقاید متداول و مرسوم آغاز کنید. کتاب «اصول اعتقادات در چهل درس» نوشته استاد اصغر قائمی، «50 درس اصول عقاید برای جوانان» از آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی برای آغاز مفید هستند. در سطحی بالاتر میتوانید از کتاب «آموزش عقاید» نوشته مرحوم علامه محمدتقی مصباح بهرهمند بشوید.
شرکت در دورههای آموزشی با خواندن کتاب منافاتی ندارد. توصیه میشود کتابهای معرفی شده بالا بهویژه آخری را با کمک گرفتن از یک استاد مطالعه کنید. البته بنده درباره دوره آموزشی که نام بردید، اطلاعی ندارم و نمیتوانم آن را تأیید یا رد کنم. دوره «طرح ولایت» که یک دوره آشنایی با مبانی اندیشه اسلامی است، میتواند شما را در راستای تقویت اعتقادات و عمقبخشی به مطالعاتتان یاری دهد.
برای اطلاع از تاریخ انبیا کتاب حیات القلوب نوشته علامه مجلسی رضواناللهعلیه خوب است؛ اما باید دقت کنید که تمام این داستانها مورد تأیید نیستند و برخی ازنظر سند و برخی ازلحاظ محتوا قابلقبول نیستند. درباره ماجرای امامان علیهمالسلام از کتاب منتهی الآمال نوشته شیخ عباس قمی کمک بگیرید. کتاب روان و راحتی است و ازنظر محتوا نیز غالباً موردقبول و تأیید است.
شک و تردید بهخودیخود چیز بدی نیست و میتواند برای انسان انگیزه ایجاد کند تا با مطالعه درباره سؤالات و شبهات خود، خداشناسی خویش را تعمیق کند. اگر شک شما ریشه در شبهه فکری و علمی دارد، نگران نبوده و عذاب وجدان نداشته باشید و سعی کنید با پرسیدن و مطالعه، آگاهی خود را پیرامون آن مسئله افزایش دهید. معرفت خدا بزرگترین عبادت است. اما گاهی شک و شبهه به سبب اعمال زشت و گناه به سراغ آدم میآید؛ به این معنا که انسان در انجام وظایف کوتاهی میکند و با کارهایش قلب خود را سیاه و کدر مینماید و کمکم اعتقاد او ضعیف میشود. در این موارد شک و غفلت بیشتر جنبه احساسی و عاطفی دارد و اینگونه شکها بسیار خطرناک و رایج است. انسان دوست دارد که مانعی جلوی شهوترانی و هوای نفس او نباشد و اگر در گناه غوطهور بشود، دوست دارد خدا و قیامت را که موجب عذاب وجدان او هستند، انکار کند. در این موارد تنها بحث علمی فایده ندارد و باید با ترک گناه و انجام اعمال صالح خود را نجات داد.
شما علاوه بر سوال علمی تلاش کنید در گفتن ذکر «لا اله الا الله» و «صلوات» و انجام عبادت در این ایام نورانی ماه شعبان اهتمام بیشتری داشته باشید تا راه شک از هر دو مسیر را ببندید.
درباره قسمت دوم سؤال که گفتید: «توی ذهنم اینه که جهان ممکنه از اول بوده باشه و آفریدگاری نداشته باشه»، به چند نکته دقت کنید:
1. فرض کنید جهان از اول بوده باشد. بین از اول بودن یک پدیده و آفریدگار نداشتن آن تلازم عقلی وجود ندارد. ممکن است چیزی ازنظر زمانی ابتدا نداشته باشد، اما اساس وجود او نیازمند علتی هستیبخش باشد. به عبارت ساده، تصور چیزی که از اول باشد، اما از همان اول وابسته به علتی باشد، تصور تناقضآمیز و غلطی نیست.
2. جهان با اینهمه انسجام و پیچیدگی ژرف و شگفتآور هدفی دارد. احتمال اینکه تمام این چینش نتیجه تصادف و بر خواسته از خود مواد باشد، احتمالی عاقلانه و قابلاعتنا نیست. هر عاقلی با دیدن یک چیز منظم از خود میپرسد که این را چه کسی و چرا ساخته است؟ آیا درباره جهان معتقد بودن به داشتن یک سازنده، عاقلانه نیست؟
3. فرض کنید که این احتمال که به ذهن شما میآید درست باشد؛ [البته در کتابهای فلسفی فصل بحث میشود که امکان ندارد و محال است که جهان بدون علت هستیبخش باشد؛ اما در اینجا ما کوتاه میآییم و فرض میکنیم این احتمال وجود دارد]. از طرف دیگر احتمال اینکه جهان آفریننده داشته باشد نیز وجود دارد. بین این دو احتمال، برای وجود خدا استدلالهای فراوان اقامهشده است؛ اما آیا برای این احتمال که جهان آفریننده نداشته باشد، دلیلی داریم؟! بنده تابهحال دلیل قانعکنندهای از طرف منکرین خدا نشنیدهام. صرف احتمال که کافی نیست، باید برای انکار خدا دلیل آورده شود.
تصور خدای ساعتساز از فهم غلط قاعده علیت و معنای رابطه بین علت و معلول نشئت گرفته است. در فلسفه اسلامی بین علت حقیقی و هستیبخش با علت عرفی و اعدادی تفاوت قائل شدهاند؛ ازاینرو اساساً چنین شبههای در فلسفه و کلام اسلامی مجال طرح و جولان آنچنانی نیافته است. علت چیزی است که در وجود و هستی معلول اثرگذار است؛ به شکلی که با عدم علت، معلول نیز از بین برود. اگر جایی بتوان تصور کرد که چیزی بتواند نباشد و ساخته او باقی بماند، متوجه میشویم که بین آنها رابطه علیت حقیقی وجود ندارد. رابطه سازنده ساعت با ساعت، رابطه بنا با ساختمان و رابطه شخصی که به توپ ضربه میزند با حرکت توپ علیت دقیق و فلسفی نیست. اینها علت عرفی (تسامح و اشتباه عمومی مردم در درک رابطه بین اشیاء) و در اصطلاح معدّ هستند. علت حقیقی ایجاد ساختمان چیزی است که با از بین رفتن آن ساختمان نمیتواند باقی بماند که عبارت است از مواد و مصالح بکار رفته در آن و چسبندگی و خاصیت شیمیایی که در آن مواد وجود دارد. علت حرکت توپ هم انرژی است که در هوای درون توپ وجود دارد و آن را حرکت میدهد و علت بقای ساعت انرژی تأمینشده توسط باتری، خورشید و... و نیز نوع چینش اجزاء آن و خاصیت مواد آن است.
در جای خود ثابت شده که خدا مثل بنا یا ساعتساز نیست؛ یعنی اینگونه نبوده که خدا باشد و جهان نیز باشد و خدا تنها اجزاء جهان را با نظم و شیوه خاص در کنار هم قرار داده باشد. جهان هستی از هستی و وجود بهرهای نداشت و خدا آن را به وجود آورد. خداوند تنظیمکننده چیز موجود نبود؛ بلکه ایجادکننده امری معدوم است. خداوند علت حقیقی تمام هستی است و لحظهای نمیتوان جهان را بدون خدا تصور کرد؛ زیرا تصور وجود داشتن معلول حقیقی بدون علتش تناقضآمیز است. برای درک این رابطه به ارتباط خودتان با تصوری که در ذهن از پدرتان ایجاد میکنید دقت بفرمایید. آیا ممکن است شما نباشید؛ اما تصور پدر باقی بماند؟!
آنچه درباره تکوینی بودن ذکر شد عمدتاً مرتبط با عذاب اخروی است. خداوند متعال میتواند برای پیشگیری از عواقب واقعی عمل در آخرت و نجات بندگان از جهنم، مجازات دنیایی را قرارداد کند. تعزیرات حکومتی و قوانین جزایی غالباً اینگونه هستند؛ برای همین گفتهاند که تعزیز به دست حاکم شرع است. باید دقت بفرمایید که قراردادی بودن یک مجازات دنیایی به معنای بیضابطه بودن و بیارتباط بودن آن با واقعیت نیست. همان قرارداد نیز با در نظر گرفتن واقعیات جامعه و مصلحت افراد صورت میگیرد و مادامی قرارداد معتبر است که به صلاح فرد و جامعه باشد. در مکتب اسلام صِرف قرارداد ایجاد حقانیت و مشروعیت نمیکند.
برای مجازات قراردادی میشود تعزیز و شلاق، جزیه گرفتن از اهل کتاب و کفارات را مثال زد. مجازات دنیایی گاه موجب تخفیف یا حذف مجازات اخروی میشود؛ البته عقل بشر از ارائه توضیح کافی و دقیق درباره چگونگی ارتباط مجازات دنیا و آخرت عاجز است.
سلامعلیکم
همینکه از گناه و آثار آن خوف دارید، نعمت بسیار بزرگی است و نیکوست برای آن شکرگزار باشید. مؤمن باید همواره حالت ترس از گناه را همراه با امید به رحمت خدا در خود حفظ کند.
ممکن است احساس راه رفتن حشرات بر روی بدن یا وجود لکه سیاه از تأثیرات روحی و روانی همین ترس باشد. امکان هم دارد که این حالت و احساس هشداری الهی باشد که دست از گناهی بهخصوص بردارید. درهرصورت نیکوست شما این احساس را در حد یک هشدار جدی بگیرید و در ترک گناهان تلاش کنید.
دقت داشته باشید که این پیشآمدها و رنجهای دنیایی نوعی رحمت و بیدارباش است تا ما از عذاب واقعی و سخت قیامت نجات پیدا کنیم.
موفق باشید.
سلامعلیکم
امیدوارم روز شما هم همراه خیر و عافیت باشد.
برای مستحکم شدن اعتقادات میتوانید از کتابهای مقدماتی آموزش عقاید متداول و مرسوم آغاز کنید. کتاب «اصول اعتقادات در چهل درس» نوشته استاد اصغر قائمی، «50 درس اصول عقاید برای جوانان» از آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی برای آغاز مفید هستند. در سطحی بالاتر میتوانید از کتاب «آموزش عقاید» نوشته مرحوم علامه محمدتقی مصباح بهرهمند بشوید.
شرکت در دورههای آموزشی با خواندن کتاب منافاتی ندارد. توصیه میشود کتابهای معرفی شده بالا بهویژه آخری را با کمک گرفتن از یک استاد مطالعه کنید. البته بنده درباره دوره آموزشی که نام بردید، اطلاعی ندارم و نمیتوانم آن را تأیید یا رد کنم. دوره «طرح ولایت» که یک دوره آشنایی با مبانی اندیشه اسلامی است، میتواند شما را در راستای تقویت اعتقادات و عمقبخشی به مطالعاتتان یاری دهد.
برای اطلاع از تاریخ انبیا کتاب حیات القلوب نوشته علامه مجلسی رضواناللهعلیه خوب است؛ اما باید دقت کنید که تمام این داستانها مورد تأیید نیستند و برخی ازنظر سند و برخی ازلحاظ محتوا قابلقبول نیستند. درباره ماجرای امامان علیهمالسلام از کتاب منتهی الآمال نوشته شیخ عباس قمی کمک بگیرید. کتاب روان و راحتی است و ازنظر محتوا نیز غالباً موردقبول و تأیید است.
موفق باشید.
سلامعلیکم
شک و تردید بهخودیخود چیز بدی نیست و میتواند برای انسان انگیزه ایجاد کند تا با مطالعه درباره سؤالات و شبهات خود، خداشناسی خویش را تعمیق کند. اگر شک شما ریشه در شبهه فکری و علمی دارد، نگران نبوده و عذاب وجدان نداشته باشید و سعی کنید با پرسیدن و مطالعه، آگاهی خود را پیرامون آن مسئله افزایش دهید. معرفت خدا بزرگترین عبادت است. اما گاهی شک و شبهه به سبب اعمال زشت و گناه به سراغ آدم میآید؛ به این معنا که انسان در انجام وظایف کوتاهی میکند و با کارهایش قلب خود را سیاه و کدر مینماید و کمکم اعتقاد او ضعیف میشود. در این موارد شک و غفلت بیشتر جنبه احساسی و عاطفی دارد و اینگونه شکها بسیار خطرناک و رایج است. انسان دوست دارد که مانعی جلوی شهوترانی و هوای نفس او نباشد و اگر در گناه غوطهور بشود، دوست دارد خدا و قیامت را که موجب عذاب وجدان او هستند، انکار کند. در این موارد تنها بحث علمی فایده ندارد و باید با ترک گناه و انجام اعمال صالح خود را نجات داد.
شما علاوه بر سوال علمی تلاش کنید در گفتن ذکر «لا اله الا الله» و «صلوات» و انجام عبادت در این ایام نورانی ماه شعبان اهتمام بیشتری داشته باشید تا راه شک از هر دو مسیر را ببندید.
درباره قسمت دوم سؤال که گفتید: «توی ذهنم اینه که جهان ممکنه از اول بوده باشه و آفریدگاری نداشته باشه»، به چند نکته دقت کنید:
1. فرض کنید جهان از اول بوده باشد. بین از اول بودن یک پدیده و آفریدگار نداشتن آن تلازم عقلی وجود ندارد. ممکن است چیزی ازنظر زمانی ابتدا نداشته باشد، اما اساس وجود او نیازمند علتی هستیبخش باشد. به عبارت ساده، تصور چیزی که از اول باشد، اما از همان اول وابسته به علتی باشد، تصور تناقضآمیز و غلطی نیست.
2. جهان با اینهمه انسجام و پیچیدگی ژرف و شگفتآور هدفی دارد. احتمال اینکه تمام این چینش نتیجه تصادف و بر خواسته از خود مواد باشد، احتمالی عاقلانه و قابلاعتنا نیست. هر عاقلی با دیدن یک چیز منظم از خود میپرسد که این را چه کسی و چرا ساخته است؟ آیا درباره جهان معتقد بودن به داشتن یک سازنده، عاقلانه نیست؟
3. فرض کنید که این احتمال که به ذهن شما میآید درست باشد؛ [البته در کتابهای فلسفی فصل بحث میشود که امکان ندارد و محال است که جهان بدون علت هستیبخش باشد؛ اما در اینجا ما کوتاه میآییم و فرض میکنیم این احتمال وجود دارد]. از طرف دیگر احتمال اینکه جهان آفریننده داشته باشد نیز وجود دارد. بین این دو احتمال، برای وجود خدا استدلالهای فراوان اقامهشده است؛ اما آیا برای این احتمال که جهان آفریننده نداشته باشد، دلیلی داریم؟! بنده تابهحال دلیل قانعکنندهای از طرف منکرین خدا نشنیدهام. صرف احتمال که کافی نیست، باید برای انکار خدا دلیل آورده شود.
موفق باشید.
سلامعلیکم
تصور خدای ساعتساز از فهم غلط قاعده علیت و معنای رابطه بین علت و معلول نشئت گرفته است. در فلسفه اسلامی بین علت حقیقی و هستیبخش با علت عرفی و اعدادی تفاوت قائل شدهاند؛ ازاینرو اساساً چنین شبههای در فلسفه و کلام اسلامی مجال طرح و جولان آنچنانی نیافته است. علت چیزی است که در وجود و هستی معلول اثرگذار است؛ به شکلی که با عدم علت، معلول نیز از بین برود. اگر جایی بتوان تصور کرد که چیزی بتواند نباشد و ساخته او باقی بماند، متوجه میشویم که بین آنها رابطه علیت حقیقی وجود ندارد. رابطه سازنده ساعت با ساعت، رابطه بنا با ساختمان و رابطه شخصی که به توپ ضربه میزند با حرکت توپ علیت دقیق و فلسفی نیست. اینها علت عرفی (تسامح و اشتباه عمومی مردم در درک رابطه بین اشیاء) و در اصطلاح معدّ هستند. علت حقیقی ایجاد ساختمان چیزی است که با از بین رفتن آن ساختمان نمیتواند باقی بماند که عبارت است از مواد و مصالح بکار رفته در آن و چسبندگی و خاصیت شیمیایی که در آن مواد وجود دارد. علت حرکت توپ هم انرژی است که در هوای درون توپ وجود دارد و آن را حرکت میدهد و علت بقای ساعت انرژی تأمینشده توسط باتری، خورشید و... و نیز نوع چینش اجزاء آن و خاصیت مواد آن است.
در جای خود ثابت شده که خدا مثل بنا یا ساعتساز نیست؛ یعنی اینگونه نبوده که خدا باشد و جهان نیز باشد و خدا تنها اجزاء جهان را با نظم و شیوه خاص در کنار هم قرار داده باشد. جهان هستی از هستی و وجود بهرهای نداشت و خدا آن را به وجود آورد. خداوند تنظیمکننده چیز موجود نبود؛ بلکه ایجادکننده امری معدوم است. خداوند علت حقیقی تمام هستی است و لحظهای نمیتوان جهان را بدون خدا تصور کرد؛ زیرا تصور وجود داشتن معلول حقیقی بدون علتش تناقضآمیز است. برای درک این رابطه به ارتباط خودتان با تصوری که در ذهن از پدرتان ایجاد میکنید دقت بفرمایید. آیا ممکن است شما نباشید؛ اما تصور پدر باقی بماند؟!
موفق باشید. برای اطلاع بیشتر به پیوند ذیل مراجعه کنید:
https://btid.org/fa/news/8016
سلامعلیکم
آنچه درباره تکوینی بودن ذکر شد عمدتاً مرتبط با عذاب اخروی است. خداوند متعال میتواند برای پیشگیری از عواقب واقعی عمل در آخرت و نجات بندگان از جهنم، مجازات دنیایی را قرارداد کند. تعزیرات حکومتی و قوانین جزایی غالباً اینگونه هستند؛ برای همین گفتهاند که تعزیز به دست حاکم شرع است. باید دقت بفرمایید که قراردادی بودن یک مجازات دنیایی به معنای بیضابطه بودن و بیارتباط بودن آن با واقعیت نیست. همان قرارداد نیز با در نظر گرفتن واقعیات جامعه و مصلحت افراد صورت میگیرد و مادامی قرارداد معتبر است که به صلاح فرد و جامعه باشد. در مکتب اسلام صِرف قرارداد ایجاد حقانیت و مشروعیت نمیکند.
برای مجازات قراردادی میشود تعزیز و شلاق، جزیه گرفتن از اهل کتاب و کفارات را مثال زد. مجازات دنیایی گاه موجب تخفیف یا حذف مجازات اخروی میشود؛ البته عقل بشر از ارائه توضیح کافی و دقیق درباره چگونگی ارتباط مجازات دنیا و آخرت عاجز است.
صفحهها