ازدواج بدون عشق

14:09 - 1395/09/19

سلام 3 سال پیش در سن 21 سالگی ازدواج کردم  قبل از ازدواج مادر و اطرافیانم خیلی تعریف از دختر آشناهامون میکردن طوری که من ندیده و نشناخته خواهان ازدواج شدم محبتی هم به طرف مقابل نداشتم فقط میخواستمم فردی پاک و ساکت و  سربه زیر و مومن باشد قبل از ازدواج هم یک جلسه با همراهی خانواده صحبت کرده بودیم و حرف زدیم و از خصوصیتهای یکدیگر صحبت کردیم ... ولی.... بعد از ازدواج کلا دلم سرد شد دیدم این دختر خانوم 18 ساله اخلاق و فرهنگ خیلی بدی داره چشم چران دروغ گو  و آدم غیر قابل اعتمادیه وعیبی در بدن خو داشته که بمنم نگفته {پرمویی در بدن و چانه} 3 سال بدون محبت و عشق زندگی کردم همش دنبال اصلاح طرف مقابل بودم و همیشه دعوا و اختلاف داشتیم حال من خواستار جدایی هستم و لی خانوادم نمیزارن و خود دخترم راضی نیست میگه خودمو اصلاح میکنم ولی من عشقی براش ندارم  و فقط از روی ترحم این مدتم صبر کردم .میخواستم نظر شمارو در این باره بدونم و آیا ادامه این زندگی به صلاح است یا نه ؟ ممنون 

http://btid.org/node/102102

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****
تصویر marena
نویسنده marena در

ممنون از همه پاسخ ها 

تصویر Mr_Ali
نویسنده Mr_Ali در

از این جمله خنده ام میگیره... " همش دنبال اصلاح طرف مقابل بودم "

نمیدونم چرا ما ادمها هیچوقت قبول نمیکنیم که خودمون هم مقصریم!! همه تقصیرا رو برای بقیه میدونیم!!! انگار ما عاری از اشتباه هستیم...!

خب توی بحثتون چندتا مهم ترین چیزهایی که اشاره کردین رو دیدم که اینا هستن:

" قبل از ازدواج مادر و اطرافیانم خیلی تعریف از دختر آشناهامون میکردن طوری که من ندیده و نشناخته خواهان ازدواج شدم " => احتمال زیاد شهرستانی هستید، قبل از ازدواج خودتون زیاد تحقیقی نکردین، با توجه به سنتون شاید درکتون از زندگی اون اندازه ای نباشه که نیاز هست برای ازدواج

" دیدم این دختر خانوم 18 ساله اخلاق و فرهنگ خیلی بدی داره چشم چران دروغ گو  و آدم غیر قابل اعتمادیه " => چشم چرانی دلایلی داره، شاید نیازش به دیده شدن توسط شما ارضا نشده و یا شما چندان به وضع ظاهرتون رسیدگی نمیکنید یا ایشون مدل تیپ هایی رو دوست دارند که شما نمیزنید. یادتون باشه الان دیگه باید به سلیقه خانومتون تیپ بزنید و ازش بپرسید چطور تیپی دوست دارن. (در این مورد از پیامبر هم حدیث داریم)...درضمن اگر این خانوم قصدشون از نگاه هاشون چشم چرانی نباشه چی؟؟ اونوقت شما تهمتی زدین و بخاطر گناهی که خودتون کردین گناهان دیگه رو هم پشتش میارید. درمورد دروغ هم باید بگم متاسفانه اغلب خانم ها دروغ های کوچک زیاد میگن و اصلا به چشمشون هم نمیاد.(دلیل علمی هم داره که فعلا به خاطر ندارم). در مورد فرهنگ هم تفاوتهای وجود داره، ممکنه فرهنگ شما هم از نظر ایشون زیاد خوب نباشه! راجع بهش با هم صحبت کنید. ممکن هم هست ایشون توی نگاه های شما چیزی دیده باشند(حتی اگر شما قصدی نداشته اید هم خانم ها روی این قضیه حساس هستن)

" عیبی در بدن خو داشته که بمنم نگفته {پرمویی در بدن و چانه} " => خب اول اینکه نمیشه اسم این رو عیب گذاشت! دوم اینکه اصلا گیرم این عیب باشه؛ خب قابل درمان هست با تکنولوژیهای الان! سوم اینکه بنظرتون حیای این خانوم بهشون اجازه میداده که تا موقعی که رابطه ای نداشتین درمورد بدنشون به شما حرفی بزنند؟

" همش دنبال اصلاح طرف مقابل بودم " => این جمله بسی جای تامل داره!! زیاد حال و حوصله توضیح درموردش ندارم. ولی بنظر بنده بزرگترین اشتباه آدمها بعد از ازدواج همینه که میخوان همدیگه رو اصلاح کنن! از همین جمله میتونم به خیلی از حرفایی پی ببرم که نباید میزدید و زدید و در بد زمانی هم زدید!! و حتی خودتونم الان نمیفهمید اشتباه کردین و فکر میکنین خیلی هم کار خوبی کردین!!!

" همیشه دعوا و اختلاف داشتیم حال من خواستار جدایی هستم و لی خانوادم نمیزارن و خود دخترم راضی نیست میگه خودمو اصلاح میکنم ولی من عشقی براش ندارم  و فقط از روی ترحم این مدتم صبر کردم " => چند نکته هست که باید بگم: اول اینکه نیاز نیست شما از اول به ایشون عشق داشته باشین! اگر بتونید رابطه صمیمی بین خودتون ایجاد کنید مسلما بعد از مدتی همدیگه رو دوست خواهید داشت و عاشق هم خواهید شد. این یه تجربه هست که اثبات شده.

دوم اینکه دعواها ریشه هایی دارند...به جای پیدا کردن مقصر ریشه یابی کنید! میتونید از مشاور هم در این زمینه کمک بگیرید.

سوم اینکه اگر به نظرتون ازدواجتون اشتباه بوده(که احتمال زیاد دقیقا همین تفکر رو دارید) خب این تقصیر شماست که چشم گوشتون رو بستید و ازدواج کردین! اشتباه مسلّم شما!!! وگرنه این خانوم میتونستن با کس دیگه ازدواج کنن و خیلی از الان هم خوشبت تر باشن! چرا باید تاوان اشتباه شما رو یه خانم بدن؟؟!! اگر اشتباه کردین پای اشتباهتون وایسید مثل یه مرد. دیگه اشتباه نکنید و اشتباهاتتون (از قصد جمع بستم) رو جبران کنید. نه اینکه بزنید زیر همه چیز! نه اینکه سعی کنید طرف مقابلتون رو اصلاح کنید...در ضمن خانومتون در این مورد نیاز به ترحم شما ندارند، چون شما همچین زندگی هم براشون فراهم نکردین که بخواین منت بذارین!

دوست داشتم بتونم حضوری باهاتون گپ و گفتی داشته باشم. ولی متاسفانه امکانش نیست!

هر دو نفر ازدواج سنشون کم هست و کم تجربه هستند...سعی کنید کتابهای مفیدی تهیه کنید و در حین اینکه خودتون میخونید و بهش عمل میکنید کتابها رو برای همسرتون هم بخرید و ازشون بخواین مطالعه کنند. بهشون بگید که "بیا زندگیمون رو از نو شروع کنیم"...همین جمله خیلی تاثیر داره روی رفتار خانمها اگر بعد از اون واقعا رفتار شما هم تغییر کنه. (پیشنهاد من کتاب "همسر دوست داشتنی" هست که میتونید نسخه اندرویدش هم دانلود کنید.)

درضمن به یکبار خوندن کتاب کفایت نکنید و هر از گاهی اون رو مرور کنید.

سعی کنید بیشتر با هم صحبت کنید. منظورم این نیست که فقط درمورد مشکلات صحبت کنید! منظورم اینه که لابلای صحبتهای شیرینی که میکنید با همون شیرینی یکی از تلخی هاتون رو از بین ببرید.

بازم ببخشید که زیاد حرف زدم...

تصویر 48
نویسنده 48 در

سه سال!!!! واقعا طلاق خیلی بده ..... ببینید مشاور حضوری چی میگن ..... در نهایت اگر راهی نبود " یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان است"

تصویر متفکّر

با سلام؛ به نظرم به این سادگی نمی‌توان نویسنده را سرزنش کرد و گفت تو خیلی خود محور هستی و غافل هستی و...
شاید ایشان راست گفته باشند؛ شاید همسر ایشان از نظر اخلاقی مشکلات شدیدی را داشته باشند؛
منتها بحث در این است که نویسنده محترم؛ آیا شما تمام سعی لازم را به صورت صحیح به کار بسته اید و مشکل را به صورت اصولی درمان کرده اید یا اینکه بر شدت ماجرا فقط افزوده اید؟!
به نظرم حتما باید به مشاور حضوری در این مورد مراجعه داشته باشید و مشکل را ریشه‌ای حل کنید.
این مسئله را هم بدانید که ایشان الان همسر شماست!
پس سعی کنید تا آخرین نفس برای رسیدن به خوشبختی با ایشان تلاش کنید و واقعا عاشق ایشان باشید که در این صورت خیلی از عیوب ظاهری ایشان را دیگر نخواهید دید:

به مجنون گفت روزی عیب جویی ::: که پیدا کن به از لیلی نکویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوریست ::: به هر جزوی ز حسن او قصوریست
ز حرف عیب‌جو مجنون برآشفت ::: در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیدهٔ مجنون نشینی ::: به غیر از خوبی لیلی نبینی

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام
دوست گرامی ضمن تشکر از نظرات مفید جناب عالی عرض کنم توی مشاوره مکتوب ما فقط بر اساس نوشته کاربر پاسخگویی می کنیم و اینکه شاید بعضی از موارد را مطرح نکرده باشد کاری نداریم لذا راهکار بر اساس اطلاعات دریافتی می باشد البته در اصول و فنون مشاوره و قوانین apa نیز مشاور تنها باید بر اساس اطلاعات دریافتی راهکار ارائه دهد نه بر اساس حدس و گمان

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام
کاربر گرامی از اینکه ما را برای مشاوره و همفکری انتخاب نمودید متشکریم.

دوست عزیز تو مطلب شما چند جمله به روشنی آلارم می دهند و این جملات می توانند به شدت نظر هر مشاور و صاحب نظری را به خود جلب کنند.
یکی از آلارم های مهم این جملتون هست: همش دنبال اصلاح طرف مقابل بودم ... این یعنی از خود غافل شدن و خود محوری ... و همیشه ایراد را در طرف مقابل دیدن بدون اینکه متوجه اشتباهات خود باشیم گاهی اوقات مشکلات زندگی خیلی ساده و کوچکیکه باز کردنش هم در دست خودمون هست دردیگران جستجو می کنیم فکر می کنیم انها باید تغییر کنند و انها باید مشکلات را حل کنند. توصیه من این است اگر می خواهی همسرت تغییر کند راه حل ساده است پس خودت تغییر کن.

نکته دوم اینکه گفتید بدنش پر مو هست، خب دوست گرامی کجا نوشتند که پر مو بودن بدن عیب هست و باید به خواستگار گفته شود؟ این یک امر طبیعی هست و کاملا مشخص می باشدو بعضی خانمها پر مو و برخی کم مو هستن مگر اینکه عرفا و عقلا عیب باشد
اما در مورد اینکه گفتید همسرتان دروغگو هست و چشم چران در این مورد هم مصداقی ذگر نکردید که شما از کجا متوجه شدید وی چشم چران هست؟ شاید شما شکاک باشید!توصیه اخر بنده این است که بی دلیل همسرتان را اذیت نکنید همه افراد محاسن و معایبی دارند و اگر وی را از دست بدید با این رفتار ممکن است با شخص دیگر نیز دچار مشکل شوید لذا تامل کنید و برای اموختن مهارتهای زندگی حتما به مشاور مراجعه کنید.

موفق باشید