با سلام پسری هستم 30 ساله که چند هفته پیش از طرف خانواده با یه دختر خانم 21 ساله آشنا شدم که پس از یکی دو جلسه دیدار هر دو طرف همدیگه رو پسندیدیم و بنده از دختر خانم خواستم تا شماره شون رو به من بدن تا بیشتر با هم آشنا بشیم که البته بیشتر هدف من این بود که یه موضوع مهمی رو قبل از عقد به ایشون اطلاع بدم و اون هم این بود که من قبلا به خاطر بیماری(صرع) معافیت پزشکی گرفته بودم و میخاستم اینو حتماً به همسر آینده ام بگم البته اینم بگم که الان دیگه کاملاً حالم خوب شده بود و اینو خانواده ایشون وقتی با پزشک معالجم حرف زدن مطمئن شدن و هم دختر خانم و هم خانواده شون هیچ مخالفتی با ازدواج ما نداشتن، به خاطر همین تصمیم گرفتیم که بریم و صحبت های نهایی رو با خانواده دختر خانم مطرح کنیم و در مورد مهریه و اینا هم به توافق رسیدیم ولی صبح بعدش کلا دختر خانم با من قطع رابطه کرد و مادرشون تماس گرفتن و گفتن نظر دخترم کاملا عوض شده و تنها دلیلشون هم این بود که دختر گفته پسر به من اطمینان کامل نداره و اون هم به خاطر یه سوال ساده بود که من پرسیدم که چرا بعضا دیر جواب پیام های منو میدی، همین. تو این چند روز هم کلا به هم ریختم که آخه چرا به همین راحتی اینطوری شد، در آخر اینم بگم که من از نظر موقعیت اجتماعی و اقتصادی هم موقعیت نسبتا خوبی دارم واز نظر مسکن و... هم مشکلی نداشتم و با تمام خواسته های دختر خانم هم موافقت کرده بودم. احساس میکنم با من و خانواده ام بازی کردن، چون دختر خانم تو این یه هفته اصلا حاضر نشدن به پیام ها و تماس های بنده جواب بدن. نمیدونم چی کار کنم، البته چاره ای جز بیخیال شدن ندارم ولی خیلی ناراحت کننده بود هم برای خودم و هم خانوادم.
-------------------------------------
کاربران محترم توجه داشته باشند که ادامهی ارتباط با کارشناسان سایت و درج نظرات جدید برای رسیدن به پاسخ نهایی و جامع، تنها با عـضویـت در سایت ممکن خواهد بود؛ برای عضویت در سایت به آدرس مقابل مراجعه فرمائید: www.btid.org/fa/user/register
بعد از عضویت میتوانید در همین بحث و یا مباحث دیگر انجمن نیز شرکت داشته باشید: http://www.btid.org/fa/forums
همین بهتر که توی این مرحله جواب رد داد. هنوز که هیچ اتفاقی نیفتاده شما به راحتی می تونید اقدام کنید و با یه دختر بهتر از اون ازدواج کنید.
چیزی که زیاد دختر خوب
خوتونو ناراحت نکنید لیاقت نداشتن
شما پسری
دختر نیستید که نگران باشین هم از لحاظ مالی و... مشکلی ندارین هر وقت اراده کردین میتونین ازدواج کنین
محل ندین به این دختره یا ناز میکنه که اگه واسه این مورد شما خودتونو کوچیک کنین تا اخر عمرتون باید توسری خور باقی بمونین
اگرم که ناز نمیکنه حتما یه مورد بهتر پیدا کرده اینو صد درصد میگم چون همجنس خودمو میشناسم
بهتزین ها نصیبتون بشه
هرچی بیشتر اصرار کنی بی ارزشتر میشی پیش اونها
در مورد بیماریت هم خوب کاری کردی گفتی نمیگفتی بدتر بود و.یه عمر باید حرف میشنیدی
شرایطت خوبه ، انشاالله یه همسر خوب نصیبت بشه
واقعا متاسفم بابت این موضوع .......... حالا اگه میتونید به این موضوع فکر نکنید که چرا پشیمون شدن ........ باور کنید دیگه اهمیتی نداره ........ هر دلیلی میتونه داشته باشه ..... از جمله ترس از بیماری شما یا موضوعی رو که بعدا متوجه شده باشن و یا حتی خواستگاری دیگر .......... فکرش رو هم نکنید ..... مهم اینه آنچه که به خیر و صلاح شما باشه رخ بده ......... پاینده باشید
با سلام
احساس شما قابل درک است و بالاخره شما امیدوار بودید ولی یک دفعه این اتفاق افتاده است.
احتمال دارد که اونها بعدا فکر کردند و به این نتیجه رسیدن که دخترشون را به شما ندهند و پشیمون شدند و علتش شاید همون مسئله بیماری بوده که اینها نتونستن خودشون را قانع کنند یا با کسی مشورت کردن پشیمون شون کرده اما نخواستن شما ناراحت بشید و با بهانه ای ردتون کردند، این احتمال قوی به نظر می رسد اما شاید دایل دیگر هم وجود داشته باشد و رفتارهایی داشته اید که قابل پسند نبوده است در هر صورت شما اگر خیلی اصرار دارید می تونید از طریق واسطه قوی تر یک بار هم اقدام به خواستگاری کنید و اگر جوابشون منفی بود بایستی پذیرفت و ناراحت نبود چون برای ازدواج رضایت طرفین لازم هست. اما یک نکته که باید به خاطر داشته باشید اینکه اولا قبل از ازدواج نباید دلبسته شوید ثانیا مشکل بیماری را در جلسات اخر مطرح کنید.
موفق باشید