سلام و وقت بخیر به شما
من و خانمی حدود یک سالیست که باهم آشنا شدیم و ارتباط داریم ، ابتداء آشناییمون من سرباز بودم و برای آشنایی با خانواده ها دست بکار شدیم و خانواده هارو طی یک جلسه بهم آشنا کردیم اما متاسفانه توی اون جلسه مستقیما مبحث شیرین امر خیر مطرح شد که اصلا برنامه ریزی دقیقی قبلش صورت نگرفته بود ؛ پدر خانواده نظرشون منفی بود البته بهشون حق میدم چون اون زمان سرباز بودم و کاری هم نداشتم .
اما در حال حاضر حدود یازده ماه از خدمتم میگذره و کاری برای خودم دست و پا کردم .
مخلص کلام اینکه با شرایط اینکه سربازیم تمام شده و کار هم دارم دختر خانمی که دوستشون دارم اصلا ذوق و شوقی برای رفتن من به خواستگاریشون ندارند با اینکه میدونم دوستم دارند
در حال حاضر نمیدونم چیکار کنم و هروقت هم که خواستم باهاشون صحبت کنم گفتند (الان نه باشه بعدا) یا (زمانش که شد خودم باهات صحبت میکنم)
البته با اینکه من از طرف خانواده و خودم بارهای بار بهشون مهلت دادم یا بهتره بگم صبر کردم.
الان با این شرایط چه کاری باید انجام بدم ؟
-------------------------------------
کاربران محترم ميتوانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: http://www.btid.org/fa/forums
همچنين ميتوانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال و از طریق کدپیگیری که دریافت میکنید پاسخ را مشاهده نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران ميتوانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي را که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگهدارند و به آن استناد کنند و همچنين نظراتشان جهت نمايش بعد از فعالیت مفید، ديگر منتظر تاييد مديرانجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: www.btid.org/fa/user/register
سلام داداش. میتونم بدونم این آشنایی شما چطور بوده؟
گاها پیش میاد دلیل آشنایی و اتفاقاتی که منجر به اشنایی میشن باعث علاقه موقت میشن که به مرور زمان کمرنگ میشن.
این احتمال هم هست افکار و طرز فکر اون خانوم عوض شده. تو طرز فکر عوامل متنوعی میتونه موثر باشه مثل پخته شدن و خردمند تر شدن، اگاهی درست یا نادرست نسبت به موضوعی، تغییر علایق و ...
بهش بگو ادامه دادن اين رابطه بيشتر از اين جايز نيست و تا تعيين شدن تکليفتون با هم ارتباط نداشته باشيد