می شه بگید خدا چی هست

14:29 - 1400/07/21

دخترم 15 سالمه
نمیدونم شاید چون به خاطر اعتقاداتم همیشه مسخره میشدم و یا آزادی آنچنانی ندارم بدم میاد گمراهم کلا
میشه بگید خدا کیه
؟؟؟
باهاش قهرم چطور باهاش آشتی کنم

-----------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/186185

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 8 =
*****
تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما خواهر گرامی:

خیلی خوبه مساله تون رو بجای اینکه در خودتون بریزید با ما در میون گذاشتید. یه توصیه از ما داشته باشید اونم اینکه هر موقع شک و شبهه ای، گرهی ، کدورتی تو قلبتون پیش اومد حتما سوال کنید، حتما مطرح کنید. هیچ پشتیبانی مثل مشاور نیست (در هر زمینه ای).

اما جالبه، یه سطر نوشتید اما هر سه چهار کلمه اش، یه کتاب لازمه بنویسیم برا جواب دادنش! (به فکر خودتون نیسیتید حداقل به فکر ما باشید=مزاح)

ببینید شک در امور اعتقادی، یه نعمته. و من به شما آفرین می گم که به این مرحله رسیدید که شک کنید. شما خیلی جلوتر از کسایی هستید که اصلا تو باغ نیستند. از همه چیز غافل اند و فقط روز رو شب و شب رو روز می کنند. می خورن و می خوابن، بدون اینکه متوجه بشن این شب و روز با مدیریت کی انجام میشه، بدون اینکه بدونن این خوراک و خواب و زندگی که همه اش نعمته ، با کارگردانی کی داره انجام میشه. بدون اینکه بدونن آب رحمتی که از آسمون به زمین میاد، با تدبیر کی انجام میشه؟ بدون اینکه اصلا بدونن این نظام و آفرینش همه اش سر نظم و ترتیب و حکمته! چنین آدمایی در حقیقت خودشون رو فراموش کردن و به قول معروف تو هپروت اند و مطمئنا از اعماق دلشون هیچ لذتی از زندگی نمی برن، چون خدا رو یادشون رفته. خود خدا تو قرآنش گفته اگر منو نداشته باشید زندگی تون تنگ و تلخ میشه و مثل خیلیها به پوچی میرسید.

شاید تا حدودی متوجه شدید که خدا کیه؟

خدا کسیه که ما رو بخاطر مهربونیش، آفریده تا بتونیم از نعمتاش استفاده کنیم. نه تنها از نعمتهای زمینیش (که اون برا همه است چه آدمای خوب چه آدمای بد) بلکه از نعمتای ویژه اش هم استفاده کنیم که این نعمتها مخصوص امثال شماست.
نعمتی مثل عقل و تفکر، همون نعمتی که شما رو به این واداشت که بیایید و از ما سوال کنید خدا کیه؟
نعمتی مثل عشق و محبت، همون نعمتی که شما دنبالشی که می خوای باهاش آشتی کنی و یه رابطه دوستی دو طرفه باهاش داشته باشی
نعمت محبت به پدر و مادر ، همون نعمتی که همین خدا گفته هوای مامان و باباتو داشته باش، که اگر اونا ازت راضی باشن عاقبت بخیر میشی
نعمت محبت به انسانهای خوبش که همگی انسانهای کاملی بودن، اهل بیت رو میگم، انسانهایی که هر کدومشون یه کشتی نجاته برا ما آدمای زمینی..

بله خدا کسیه که ما و هستی و عشق رو آفرید. و ما رو بهترین مخلوقاتش خوند. ما رو به این دنیا آورد، تا با اختیار خودمون، و با گوش دادن به حرفاش ، ظرفیت این رو داشته باشیم که به بهشتش وارد بشیم و تا ابد خوشبخت باشیم و شادمان.

گفتم "گوش دادن به حرفاش"، اجازه بدید بگم که یکی از راههای آشتی کردن با خدا اینه که به حرفاش عمل کنیم. تا باهاش یک دوستی دلچسب و شیرین داشته باشیم. اینو من نمیگم، خودش گفته اگر بنده ام می خواد که منو دوس داشته باشه و منم اونو، دقیقا یه دوستی دو طرفه قشنگ، لازمه که به حرفام عمل کنه. (31 آل عمران) حرفام هم همگی دلیل و حکمت داره. اگر گفتم فلان چیز واجبه یا فلان چیز حرامه، چون میدونم کار واجب به نفعته، و کار حرام به ضررته!

خدا میگه ببین همه چیز مطابق عقله و عشق، ببینم چند مَرده حلاجی. وقتی مردم مسخره ات می کنن، می خوام ببینم طرف مردم رو میگیری یا طرف منو!؟ اگر من گفتم حجاب واجبه و به نفع خودته، حرف منو می گیری یا  حرف بعضیا که کمبود دارن و هی مسخره ات می کنن؟ درمورد همین حجاب ، طرفدار من هستی یا طرفدار نفس خودت که میگه آزاد باش!

اگر بتونی تو این چند روزه دنیا ، حرف خدا رو بر حرف خودت و بعضی مردم ( که به خوشی همین دو روزه دنیا چسبیدن)، مقدم بدونی، اونوقت خدا هم تو این دنیا و هم اون دنیا برات سنگ تموم میزاره.

انوقته که ما و نویسنده محترم "به تو از دور سلام"  باید از شما کمک بخوایم که از خدا بخوای که گناهان ما رو ببخشه، و خدا هم به خاطر دوستی نزدیکی که باهاش داری، درخواستتو زمین نمی زنه و ما رو میبخشه!

پس ما رو فراموش نکن

در این راه موفق باشید و سربلند

تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما دختر عزیز من

مدینه گفتی و کردی کبابم...
گفتی گمراهی و دلم آتش گرفت. منم چنین حسی در مورد خودم دارم.

ولی شما گمراه نیستین. جوانها و نوجوانها سن بالایی ندارند، بنابراین اگه گناهی هم داشته باشن، گناهانشون اندازه سنشون، کم هست. 
نوجوانهای همسن شما صفای قلبی دارند که با اون صفای باطنی خیلی به خدا نزدیکترن.
امام خمینی (ره) میگفت: جوان ها نزدیكترند به ملكوت.

اما خدا چیه؟
خدا خودش در قرآن گفته: "اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ یعنی خدا نور (وجودبخش) آسمانها و زمین است". 

نور به چیزی میگن مثل نور خورشید و نور لامپ که سبب روشنایی میشه.
مثلا ما وقتی اتاق تاریکه، لامپ روشن میکنیم و نور لامپ باعث میشه که ما وسایل داخل اتاق رو ببینیم. یعنی نور هم خودش روشن و آشکاره و هم موجب روشن و آشکار شدن چیزهای دیگه میشه.

خداوند هم نور هستی هست. نور آسمان و زمین و هرچه مابین آسمانها و زمینه. یعنی سبب آشکار شدن و پیدایش تمام موجودات جهانه.
نور بودن خدا به معنای وجود بخش بودنش هست. پس خدا وجود هست که میتونه وجود به آفریده هاش بده. یعنی خدا هم وجوده و هم وجود بخشه.
عزیزم؛ خدا وجوده؛ فقط وجود! وجود محض و خالص!

یه مساله دیگه... گفتی با خدا قهری! میدونی الان خدا چقدر بهت نزدیکه و مشتاقه صدات رو بشنوه؟!
خدا خداست، با همه رحمت و بزرگی!
این شعر من خیلی دوست دارم؛ بهت تقدیم میکنم که خیلی عزیزی!

منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید:
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را...

آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیزا ... 
من خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی 
یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم...

طلب کن خالق خود را.
بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد...

تویی زیباتر از خورشید زیبایم.
تویی والاترین مهمان دنیایم.
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی.
ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟
رها کن آن خدای دور
آن نامهربان معبود.
آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.
خالقت.
اینک صدایم کن مرا
با قطره اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. 
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام.

آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد.
به نجوایی صدایم کن.
بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن 
تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور
رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم
شروع کن
یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل 
پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد...

عزیزم؛ برام دعا کن. دعای شما به اجابت نزدیکتره!

یاعلی