اعتقاد به ظهور، انسان را از مرگ نامحسوس ناامیدی نجات میدهد.
بنا به فرموده قرآن، شیطان از چهار جهت به انسان حمله فکری و نرمافزاری میکند. تأکیدی که شیطان به عنوان دشمن قسمخورده انسان به این مطلب دارد، در قرآن اینگونه آمده است: «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ»؛[1] «سپس حتماً از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها به سراغشان میروم و اکثرشان را شکرگزار نخواهی یافت»!
شیطان میکوشد با القای وسوسه و شبهه، فرزندان آدم را در زمان حال محصور و محدود کند؛ به نحوی که نه از گذشته بتوانند عبرت بگیرند و نه چشمانداز روشنی به آینده داشته باشند. کسی که مغلوب توطئه شیطان شود، نه گذشته برای او مهم خواهد بود و نه امیدی به آینده خواهد داشت .
تبیین توطئه
امام باقر عليهالسلام در تفسیر اینکه منظور از «هجمه شیطان از پیش رو» چیست، میفرماید: «ورود ابليس از پيشِ رو بدين شكل است كه امر آخرت را براى انسان ساده و سبك جلوه مىدهد».[2] معاد یک حقیقت و یکی از عقاید مسلّم اسلام است که هر انسانی در پیش رو دارد و میتواند نقش سازندهای در تربیت انسان در زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد.
استتار ظهور، پاتک شیطان
یکی دیگر از عقاید مسلّم و سازنده مسلمانان، عقیده به منجی و مهدی موعود است که مایه امید و پویایی است. به شخصی که به وجود منجی و آینده روشنِ بشر معتقد باشد و این عقیده، او را به پویایی و تهذیب نفس بکشاند، «منتظِر» میگویند. چنین کسی که خود را برای ایام ظهور آماده میکند، «غافل» نیست و مغلوب و قربانی جنگ نرم شیطان نخواهد بود؛ اما کسی که تسلیم وسوسههای شبههانگیز شیطان شود یا در اثر گناه، چشم دل خود را از دیدن حقایق کمسو کند، نه امیدی به خود خواهد داشت و نه امیدی به آینده بشر. چنین اشخاصی باید در رویکرد عقیدتی و رفتاری خود تجدید نظر کنند؛ وگرنه باید آنها را در ناکجاآباد پیدا کرد. مشخصه اینگونه افراد، به فرمود آیه مذکور، این است که نسبت به نعمتهای الهی شاکر نیستند.
پینوشت:
[1]. اعراف: 17.
[2]. برگزیده تفسیر نمونه، ج2، ص31.