من یه دختر 20 ساله هستم 1سال با یکی از هم کلاسیام به قصد ازدواج دوست بودم و به هم علاقه داشتیم اون برای من همون کسی بود که میخواستم و من همیشه سعی کردم که ناراحتش نکنم و باهاش صادق باشم ولی این اواخر هم من و هم اون موضوع علاقمون به همو به مادرامون گفتیم که مخالفت چندانی نداشتن (ولی نگفتیم که دوست بودیم) آخه این طور رابطه تو خوانواده هامون مورد قبول نیست .
جند روز پیش به من گفت که باید این رابطه رو تموم کنیم چون همه چی خراب میشه گفت باید در مورد ازدواجش با من فکر کنه و مطمئن نیست که من همونیم که میخواد همسرش باشم گفت دوسم داره ولی با دلش نه عقل و گفت نمیخواد که عجولانه تصمیم بگیره و بعد پشیمون بشه . ازم وقت خواست که بهش وقت بدم .
قبول کردم ولی من دلم شکسته آخه بعد یک سال اونم وقتی میگفت پام وای میسته و دوسم داره حالا مردد شده در حالی که ما اصلا مشکلی نداشتیم توی این یک سال
از نظر فرهنگی و خوانوادگی هم مسئله ای فکر نکنم باشه فقط اونا یکم مذهبی ترن که من مشکلی نداشتم با چیزایی که میخواست .
گفت اگه مطمئن شه که دوسم داره از راهش میاد جلو ولی من همش میترسم که ردم کنه آخه من واقعا بهش علاقه دارم و نمیدونم چیکار کنم چون نه قبولم کرده نه رد و من نمیخوام از دستش بدم :/
و توی دانشگاه هم با هم برخورد میکنیم احتمالا چطور باید رفتار کنم ؟
با این مسئله چطور کنار بیام مگه میشه آدم یه شبه به دوست داشتنش شک کنه !
شرایطش رو نداره. بهش قوت قلب و اطمینان در همراهی بده
فقط مي تونم بكم صبر كن، قوي باش وقتي تو دانشكاه ديديش خيلي عادي رفتار كن بذار بفهمه اصلا انسان ضعيفي نيستي بدون اون شخص هم ميتوني زندكي كني.بذار تو اين مدت كامل فكر كنه باهاش ارتباط برقرار نكن مطمعن باش بزودي بر ميكرده اكه خودت رو وابسته و ضعيف جلوه ندي.
اگه اینطور رفتار کنم باعث نمیشه فکر کنه کع دیگه بهش علاقه ای ندارم ؟
هر کس وقتی به سنی میرسه که احساس میکنه وقتشه ازدواج کنه و کسیو دوس داشته باشه باید سعی کنه محکم تر باشه و بتونه ریسک کنه شما با یه فردی که هیچوقت نمیشناختید و غریبه بودید وارده یه رابطه برا ازدواج شدید پس هردوی شما این حقو دارید که درست در مورده چیزایی که میخواید و انتظار دارید فک کنید و هیچکدوم نباید حقه انتخابو از اون یکی بگیره این آقا اگرم یه موقع خدایی نکرده رابطه رو تموم کرد نذارید پای اینکه شمارو کنار زده یا علاقه ای نبوده یا وقتتونو هدر داده یا باهاتون بازی شده شما و ایشون برا هم انقد ارزش قائل بودید که یه وقتیو برا شناخته هم بذارید والان موقعه نتیجه گیریه پس منطقی باشید و بذارید این آقا تصمیمه درستو بگیره خودتونم درست فکراتونو بکنید و فقط به خاطره علاقه داشتن وارده زندگی نشید الان باید فکراتونو بکنید چون این آقا میخواد اگر دوباره چیزیو شروع کرد به طوره جدیو همیشگی بهش نگاه کنه و دیگه وقته این نیست که شما به خاطره چیزایی که الان مشخصه تردید کنید به خدا توکل کنید و هر چیزیو میخواید از اون بخواید به جای انتظار از بنده هاش از خودش انتظار داشته باشید اون صاحبه همه چی هست
ممنون هانا
واسم دعا کن O:(
مخاطب گرامی!
میشه به این پسر مرحبا گفت
یقین بدونید ایشون ایست ایشون دلیل بر انتخاب عاقلانه ایوشن هست و حتی فرصت انتخاب عاقلانه رو به یک دختری که پر از احساس هست را داده، لذا اینکه این ایست موجب انتخاب بهتر و گزینش صحیح تری هست شک نکنید
شما بیایید علاقه و آشنایی و احساسات بوجود آمده را کنار بگذارید و با یک تعقل به معیارها و تناسب ها بپردازید
البته ایست ایشون میتونه بررسی انتخاب ها و گزینش دیگری هم باشه، خب بهتره، بگذارید بعد تمام بررسی هاش این بار عاشقانه و عاقلانه جلو بیاد و خواست شما رو رسمی بکنه تا شما که ( ناز ) هستی اعلام ( نیاز) کنه
منظور خواستن از ایشون و خواسته شدن از شما
پس این ایست رو به فال نیک بگیرید و به افکارتون اجازه بدید تاملی و زمانی داشته باشه برای بهترین انتخاب
موفق و موید باشید
دوست عزیز من اصلا نمیشه قضاوت کرد که آیا این اقا اکنون به شما علاقه داره یا نه ولی من فقط یک چیز بهت میگم اینکه خیلی زود همین حالا رابطت رو به کلی باهاش قطع کن و بهش بگو این قضیه برای من تموم شده هست خداحافظ.بعد از این دیگه واست مهم نباشه چی میشه و البته فراموش کردن خیلی وقتها غیرممکن هستش ولی مهم اینه که اگر قرار بود اون تموم کننده باشه تو زود تر این کار رو کردی و عوضش دیگه توی دانشگاه هم برات بد نمیشه.البته حرفهایی که من زدم گفتنش راحت ولی شنیدنش هم حتی سخته چه برسه عمل کردن بهش ولی در هر صورت چیزی که الآن مهم هستش دلت و غرورته که نباید بشکنه.
قبول دارم ندیدن یا فراموش کردنش سخته ولی به نظرم پسر عاقلیه که اینجوری گفته. شمام سعی کن یواش یواش فراموشش کنی یعنی به چیز دیگه ای فکر کنی و خودتو سرگرم کنی. اگر دوست نداشته باشه که بهتره اینجوری شدچون بعد ازدواج اگر میفهمیدید که بدتر بود. ولی اگر دوستتون داشته باشه و شرایط واقعا جور باشه میاد نگران نباش ... به خدا توکل کن
تو داشنگاه هم دیدیش به نظر من عادی برخورد کن مث بقیه پسرا... مثلا سلام علیک کن و حرف خاصی نزن
مرسی دنیا
با سلام، ابتدا از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
ازدواج فصل جدید یک زندگی مشترک است و لذا طرفین اشتراک این زندگی باید به دقت همدیگر را برای این زندگی انتخاب کنند. اینکه همکلاسی شما بعد از مدتی از ارتباط با شما پیشنهاد ازدواج داده ولی از شما زمان خواسته است تا بیشتر فکر کند و در نهایت بهتر تصمیم گیری کند، اتفاقا کار درستی را انجام داده است. زیرا ازدواجی که بر پایه احساسات و عواطف شکل بگیرد بر پایه همان احساسات و عواطف از بین خواهد رفت در حالیکه برای ازدواج باید طرفین به صورت منطقی و عاقلانه همدیگر را انتخاب کنند تا یک عمر زندگی توام با عشق و محبت را تجربه کنند.
اشتباه شما در این رابطه این بود که این رابطه را ایجاد کردید و در ادامه احساسات و عواطف طرفین درگیر این رابطه شد. مسلما یکی از پیامدهای اینگونه روابط همین است که طرفین بعداز گذشت مدتی از رابطه به هم علاقه مند میشوند، لذا دور شدن از همدیگر باعث میشود که طرفین به ویژه دختر خانم سختی زیادی را بابت دوری این رابطه تحمل کند. (به خصوص زمانی که طرف مقابلتان به این نتیجه برسد که مناسب هم برای ازدواج نیستید و نظرش تغییر کند که در اینصورت باید با این مسأله هرچند سخت کنار بیایید.)
همچنین توجه داشته باشید که همواره دختر مطلوب بوده و پسر طالب، لذا از آنجایی که آقا پسر از شما فرصت خواسته تا بهتر تصمیم گیری کند، بهتر است در این مدت ارتباطی با او نداشته باشید زیرا هر چقدر روی این رابطه پافشاری کنید، آقا پسر را از شما دور میکند و با بازخورد منفی روبه رو میشوید.
اما در هر حال(چه جواب همکلاسی شما مثبت باشد و یا منفی) ادامه رابطه برای هر دوی شما نادرست است و اگر طرفین تمایلی برای ازدواج دارند، هرچه زودتر مقدمات آن را فراهم کنند و ادامه این رابطه غیرشرعی را خاتمه دهند.
با آرزوی موفقیت
ناگفته نماند: اینکه همکلاسیتان از شما فرصت خواسته است این دلیل بر علاقه کم یا ... نیست بلکه به نظر میرسد همچنان او به شما علاقه دارد ولی در امر ازدواج عشق و علاقه کافی نیست بلکه طرفین باید تناسب فکری، اخلاقی، رفتاری، فرهنگی، خانوادگی داشته باشند و صرف علاقه نمیتواند این تناسبات را پوشش دهد.
ممنون از راهنماییتون من هیچ وقت با کسی رابطه نداشتم این بار هم نمیدونم چرا قبول کردم ، منم پشیمونم و نمیخوام به خاطر اشتباهی که کردم از دستش بدم :(
ممکنه به خاطر این رابطه منو رد کنه با اینکه میدونه قبل از اون کسی تو زندگی من نبوده ؟
یعنی هرجی ازش دور تر باشم بهتره ؟ چطور باید برخورد کنم ؟
هرچه از او دورتر باشید بهتر است؛ زیرا اگر واقعا به این نتیجه برسد که مناسب هم هستید، بدون تردید به صورت رسمی اقدام خواهد کرد ولی اگر سعی کنید به او نزدیک شوید، چه بسا نتیجه عکس بدهد و او ازشما دوری کند.
از طرفی نظر شما برای مشخص است، لذا او باید تصمیم بگیرد. باید به او فرصت داد تا خود بدون هیچ فشاری تصمیم درستی را بگیرد.
ببخشید یه سوال دیگه ، اینکه ایشون هنوز سربازی نرفتن و دانشجو هستند روی نظرشون تاثیر میزاره ؟
با اینکه اول این چیزارو بهانه کرد ولی در نهایت گفت اگه دوسم داشته باشه تو شرایط سختم قبولم میکنه :/
ممکن است که این موضوع روی نظرشان تاثیرگذار باشد ولی اگر نظرشان منفی بود و تنها دلیلشان همین موضوع باشد یعنی نرفتن سربازی، در اینصورت شما میتوانید به او بگویید که اگر تنها مشکل همین است من با این موضوع مشکلی ندارم و میشود تا زمانی که به سربازی میروی و برمیگردی برای ازدواج اقدام کنی و میتوان تا دوسال به این صورت صبر کرد.
از طرفی سربازی نرفتن منافاتی با اصل ازدواج ندارد. همچنین با ازدواج طرف مقابلتان میتواند از مزایای قانون نظام وظیفه برای افراد متاهل هم استفاده کند و در استان محل سکونت خود به خدمت سربازی برود.