سلام دوستان
چند ماه پیش جریان خواستگاری رفتنمو اینجا نوشتم ولی از اون دختر خانم جواب منفی شنیدم حالا دوباره مادرم طبق معمول دست به کار شد و یه دختر خانم دیگه توی فامیل واسم پیدا کرد. خانوادم خیلی اصرار دارند که ازدواج فامیلی باشه (البته نه فامیل نزدیک!) به خاطر شناخت بیشتر و مسائلی که خودتون میدونید
مشکل اینجاست که مادرم همش میگرده و دخترهای بور و چشم رنگی واسم پیدا میکنه در حالی که من از چشم رنگی و موی بور اصلا خوشم نمیاد و همیشه دوست داشتم همسرم چشم و موی تیره داشته باشه این دختر خانمی که اخیرا مادرم نشون کرده دختر خیلی خوب و مومنی هستش از همه نظر. ولی به خاطر همون دلایلی که گفتم چهره ش به دلم نمیشینه. خانوادم خیلی اصرار میکنن که این دختر رو از دست نده ولی من هر چی فکر میکنم توی تصوراتم نمیتونم ایشون رو به عنوان همسرم تصور کنم و اون طور که باید دوستش داشته باشم واقعا موندم سر دو راهی. از طرفی سنم داره میره بالا و میخوام قبل از 30 سالگی ازدواج کنم و از تنهایی خسته شدم و از طرف دیگه میترسم واسه این دختر اقدام کنم ولی نتونم خوشبختش کنم خواهشا با نظراتتون راهنماییم کنید. تا بحال کسی همچین تجربه ای داشته؟
سلام ببینید شما کلا هنوز یه سری از مشکل ها در خودتون دارید که به نظر من هنوز زود است که ازدواج کنید
شما اهدافتون برا ازدواج اهدافی اساسی نیست و نمیشه با این اهداف تشکیل زندگی داد
مثلا اینکه حتما باید قبل از سی سالگی ازدواج کنم. و اینکه حتما چشماش باید تیره باشه .خواهشا با این اعتقادات سمت ازدواج نرو، دختر مردم هم بدبخت می کنی
فک کنم تاحالا حداقل دوتا بچه داشته باشه این بنده خدا
تایپیک واسه سال ۹۳ هست
ب هرحال ممنون از نظراتتون
نه متاسفانه
خانومش گفته بچه نمیخوام
این بنده خدا هم افسرده شده
براش دعا کن
خدااااااااااااا آخه چرااااااااااااااا
خخخخخ بور منم اصلا از کسی که سفیدوموهای زردوچشمای سبزداره خوشم نمیاد مخصوصا رنگ چشمایی که زردوسبزن واییییی
به نظر من داریم به سمت نژاد پرستی سوق پیدا میکنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شایدم سوق داره به سمت ما نژاد پرستی میکنه
به نظرمن بهتره شماقبل ازاینکه هیچگونه صحبتی راجب خواستگاری واین حرفا باخانواده یا خود دخترخانم داشته باشید ترتیبی بدید که تویه مجلس عمومی مثل یه مهمونی خوانوادگی اون خانم رو یه باردیگه اینبار بادقت بیشتر وازفاصله نزدیکتر ببینید اگه کلیت چهره وظاهر ایشون به دلتون نشست وفقط مشکل رنگ چشمهاشون بود یه فرصت برای آشنایی بیشترباخانم به خودتون بدید چون احتمال اینکه درنهایت رضایت کافی روازچهره ایشون بدست بیاریدزیاده ولی اگه بعدازاین ملاقات بازهم به دلتون ننشست اصلا موضوع خواستگاری رو باخانواده ایشون مطرح نکنید و بااحساسات اون خانم بازی نکنید چون اگه چندجلسه باهم آشنا بشید وبعدش شما به خاطرظاهرجواب منفی بدید ایشون ضربه سختی میخورن وتوازدواج قیافه وظاهرتااندازه ای که به دل آدم بشینه وبتونه باطرف مقابل ارتباط عاطفی برقرارکنه خیلی مهمه
ازطرفی به نظرمیرسه که مادرتون بااینکه سلیقه شمارو درموردانتخاب ظاهرمیدونن ولی اصلا اون روجدی نمیگیرن واین ممکنه به خاطراین باشه که اغلب آقایون ازخانم های بوروچشم رنگی خوششون میاد پیشنهادمیکنم که حتما وبطورجدی یه جوری که واقعامادرتون حرف شمارو قبول کنه راجب این موضوع باهاشون صحبت کنید وتاکیدکنیدکه برخلاف تصورایشون شما ازخانمی بارنگ وموی نیره خوشتون میادتادیگه این مشکل براتون تکرارنشه موفق وپیروزباسید
در جوابتون باید بگم من این دختر خانم رو همین هفته پیش از فاصله نسبتا نزدیک دیدم
همونطور که قبلا گفتم مادرم سلیقه من رو میدونه و کاملا واسش توضیح دادم که چه نوع دختری میخوام
راستش خانواده دختر به خاطر شغل پدرش شهرستان زندگی میکنن و با توجه به این مساله دیدن دوباره دختر قبل از خواستگاری تقریبا غیرممکنه. ترس من هم از اینه که برم خواستگاری و به دلم نشینه. اینجوری مجبورم تا آخرش برم چون فامیل هستن و اگه بعد از خواستگاری بخوام بیخیال قضیه بشم روابط خانوادگی خدشه دار میشه و از طرف دیگه خود دختر هم ممکنه لطمه بخوره
حالاکه میگید دوباره یه هفته پیش ازفاصله نزدیک ایشون رودیدید و بازهم به دلتون ننشسته به نظرم دیگه کلا بیخیال موضوع بشید واصلا بهش فکرنکنید ودنبال یه انتخاب دیگه باشید که بیشتربه دلتون باشه چون دیگه واقعابعیده که نظرتون تغییرکنه
واقعابرام عجیبه که مادرتون اینطورکه میفرماییدکاملا درجریآن سلیقه شماهستند ولی بازهم اونرو نادیده میگیرن! یکباردیگه به شوخی وجدی به ایشون بگید که مادرجون علف باید به دهن بزی،شیرین بیاد( البته دورازجون شما ، ضرب المثله دیگه!) و ازشون خواهش کنیدکه دیگه باانتخاب دخترهایی که موردسلیقه شمانیستن فکرشمارودرگیرنکنن
یه چیزاینکه به نظرمن بهتره انتخابهای خودتون رو به فامیل محدودنکنید مثلامادرتون میتونند ازخانم های معتمدی که دراطرافشون هستند بخواهندکه اگه دخترخوب ومناسبی میشناسندبرای ازدواج به شمامعرفی کنند یا اگه خودتون تومحیط کار فردمناسبی رو پیداکردید ازخانواده بخواهید که باایشون صحبت کنندودرصورتی که مناسب هم بودید اقدام به ازدواج کنید
براتون آرزوی موفقیت وخوشبختی میکنم
نه نه اشتباه برداشت کردید! من هفته پیش برای اولین بار دیدمش. نه از فاصله خیلی نزدیک بلکه از فاصله حدود 4-5 متری
از پیشنهادتون ممنونم. محیط کارم که کاملا مردونست ولی در مورد سپردن به افراد معتمد حتما از خونواده میخوام این کار رو بکنن
پس من اشتباه متوجه شد ه بودم ببخشید:-)
خواهش میکنم من خیلیه. ها رو میشناسم که ازهمین طریق معرفی ازدواج کردن وخیلی هم خوشبختند امیدوارم شماهم موفق باشید و به همین زودی خبرخوش ازدواج شما روبشنویم
موافقم.منم از چشم رنگی خوشم نمیاد اما با بور مشکلی ندارم
آیا قهوه ای هم چشم رنگی محسوب میشود؟
نه گوش رنگی محسوب میشود
سلام
من خودم بور نیستم اما از مرد بور وسفید بیزارم.
دوستان تو رو خدا به من بگید شما که از بور و سفید بدتون میاد خودتون هم بور و سفید هستین؟
آخه من خودم بور نیستم ولی از دختر بور و سفید خیلی خوشم میاد
گفتم شاید هر کسی دوست داره طرفش اونجوری باشه که خودش نیست یعنی دوست نداره که اون هم مثل خودش باشه!
آیا واقعا همینجوریه؟؟!!
ببخشید من متوجه نشدم منظورتون اینه هرکسی چشم رنگی و بور هست میخواد با مثل خودش ازدواج کنه؟
اگر سوالتون این هست نه خیلیا هستن چشم رنگی و بور هستن و دوست دارن طرف مقابلشون برعکس باشه یا هرجور دیگه اصلن قطعی ای نیست. به دل نشستن مهمه.
من چشمم رنگیه ولی موهام قهوه ای. تقریبا حرف شما درسته ولی همیشه اینجوری نیست
من نگفتم از سفید بدم میاد. از موی زرد و چشم رنگی خوشم نمیاد
من الان متوجه نشدم شما ایشون رو از نزدیک دیدی خوشت نیومده یا چون گفتن که چشمش روشنه میگی خوشم نمیاد!
ولی قبول دارم حستون رو من هم اصلا از مردهای بور خوشم نمیاد. یعنی مادر شما بعد این همه سال سلیقه شما دستش نیومده یا شما وسواس دارین؟
اگه مامانتون سلیقه شمارو نمیدونه خوب بهش توضیح بدین که چه جوری میخواین.
اگه شما ایرادگیر هستین که خوب این همه سال صبر کردی شش ماه هم روش یه دوتا خواستگاری دیگه برو بعد به خودت بگو بین این دونفر یکی رو انتخاب میکنم.
ولی خداییش بعضی از مادرها میخوان لطف کنن ولی ادم رو خسته میکنن.
شما هم که میگی تو فامیل دنبال دختر هستین میتونی تو مهمونی ها یه گریز بزنی دخترها رو ببینی به مامانت بگی از دختر فلانی خوشم اومد.
یک بار از فاصله چند متری دیدمش
مادرم سلیقه من رو میدونه ولی متاسفانه باز هم میره سراغ اینجور دخترها ! :|
به این راحتی هم نیست که شما میگی. خیلی وقتها پیش میاد دختری رو توی مهمونی میبینم ولی نمیشناسمش و بالطبع نمیتونم به مادرم بفهمونم کدوم دختر رو دیدم. ضمنا متاسفانه اکثر دخترهایی که سنشون به من بخوره دیگه متاهل شدن و گزینه ها خیلی کم شده
الان ازدواج کردید بعد شش سال چی شد؟
مخاطب گرامی!
پسند قلبی و ظاهری و تناسب در زیبایی از معیارهای مهم است که با توجه به تفکرات ذهنی ممکن است چهار معیار فکری، اخلاقی،رفتاری، اعتقادی را تحت شعاع بگیرد
لذا شما می بایست اینطور موضوع انتخاب این فرد را حل کنید که آیا معیار دلنشینی و پسند قلبی در آینده شما را از تعهد همسری دور نخواهد کرد؟
اگر معیارهای چهارگانه فوق برای شما اصل است و میتوانید با *تناسب در زیبایی* کنار بیایید پس به خدا توکل کنید و برای
خواستگاری جلو برید وگرنه اگر زیباییی و تناسب اندام و ... ملاک اصلی انتخاب همسر گزینی شماست و معیارهای چهارگانه
را تحت شعاع قرار میدهد تردید نکنید و به استقبال و پیشواز این فرد نروید
هرچند با کسب دانایی و مشاوره در امر ازدواج مخصوصا از گفتار و شنیدار و تجربه کسانی که تشکیل زندگی داده اند متوجه
خواهید شد در زندگی مشترک موارد مهمی وجود دارد که حاضر نیستید از آنها کوتاه بیاید هرچند همسر زیبایی داشته باشید
موفقید ان شاءالله
سلام اگه همین اول کار از این خانم خوشتون نمیاد بدون رودرواسی با مادرتون و...بذاریدش کنار و اونی رو که مدنظر خودتون هستو انتخاب کنید.
شما قراره انتخاب کنید ن مادرتون ،شما قراره یک عمر بافرد مذکور زندگی کنید ن مادرتون.
مومن بودن و دیگر ویژگیهای مثبت در وحله ی دوم مهمه .
در گام اول این ظاهر طرفه ک باید پسندیده بشه در ضمن تاکید میکنم به دل بشینه ن صرفا زیبایی.
موفق باشید.
سلام تو زندگی حرف اول رو اخلاق و انسانیت می زنه و در کنار اونا قیافه هم مهمه اگه از لحاظ قیافه به دلت نمی چسبه بیخیالش شو برو سراغ یکی دیگه قحطی دختر نیس که
درسته حق با شما است، برای من هم چهره معیار اصلی نیست به همین خاطره که تردید دارم
قحطی دختر نیست ولی متاسفانه دختر خوب کم گیر میاد
دختر خوب زیاده متاسفانه ما همیشه نیمه ی خالی لیوان رو میبینیم.
با مادرتون صحبت کنید، شاید از این موضوع خبر نداشته باشند.
درضمن رنگ چشم اونقدر هم مسئله مهمی نیست که شما بقیه ملاک ها رو نادیده بگیرید!
به نظر من بهتره جهت آشنایی بیشتر اقدام کنید.
مادرم همه ملاکهای منو میدونه ولی با این حال میره دخترهای بور پیدا میکنه. البته از حق نگذریم دخترهای خانواده دار و خوبی هستن ولی باب دل من نیستن
سلام خدمت شما دوست بزرگوار
امیدوارم این پست را خیلی از دوستان دیگر هم خوانده وضمن ترویج نظرات سازنده خودشان را نیز اعطا کنند.
اولویت های ما باید بر مبنای کاربرد آن در زندگی باشد.
زیبا بودن خود نعمتی است بسیار مهم ولی اگر دختر یا پسری زیبا بود اما غیر قابل تحمل اینجا یعنی آن زیبایی نتوانسته به ما کمک کند.
درست است الان شما از ایشان به عنوان یک دختر زیبا یاد نمیکنید ولی همین دختر را خیلی های دیگر زیبا میدانند.
و این بر میگردد به نوع چینش ذهنی ما از زیبائی که به مرور زمان شما میتوانید این نگرش را تغییر دهید.
این را فراموش نکنید چهره و ظاهر برای طرفین وقتی عادی نشده و همان اصالت خود را حفظ خواهد کرد که :
زیبایی های درونی بتواند حفاظ و دیواری باشد برای از بین نرفتن آن.
اما راهکار پیشنهادی :
با توجه به اینکه خودتان نیز بر افزایش سن تاکید کرده و ممکن است بعدا این حساسیت ها چندین برابر شده و انتخاب سخت تر شود الان زیاد به مسئله رنگ مو چشم اهمیت نداده وبروید جلو
در جریان خواستگاری احتمال اینکه نمک و گیرایی دختر ان نگرش شما درمورد زیبائی را تغییر دهد زیاد بوده و خودبخود این اولویت به الویت اخر شما تبدیل خواهدشد.
نمیشود هنوز به خواستگاری نرفته و صحبتی نشده نسخه ای را پیچید و پیش بینی داشت لذا شما الان اصلا داستان ظاهر را نادیده بگیر و با همان خوبیهای خود به میدان رفته و نکات دیگری را در دختر خانم جویا شو که سعادت دنیا و اخرت شما را تضمین نماید.
موفق و موید باشید.
مرحبا
مشاوره زیبا و دلنشین بود سپاس