سر قرار نمیاد اما سر قرار میره!

19:32 - 1394/07/07

با سلام خدمت همه ی دوستان. بنده اکنون 23 سالمه که حدود سه سال پیش با دختری تو چت آشنا شدم که سه سال از خودم کوچیکتره.این خانوم متاسفانه پدرشا از دست داده....

بگذریم چندماهی چت کردیم و این مدت هی قرار میگذاشتیم که همو ببینیم اما نمیشد تواین مدت کم کم بهم علاقه مند شد ولی من به روش نمی آووردم تااینکه بالاخره همو دیدیدم و بعد ازمدتی چون دیدم دختره خوبیه بنده بهش پیشنهاد ازدواج دادم .هرروز علاقش بیشتر میشد به من اما من اونجوری که باید بهش علاقه مند نمیشدم  و زیاد بهش توجه نمیکردم.بعدازیه مدتی تابحثمون میشد هی براهمیشه خدافظی میکرد و دوباره برمیگشت این کارا و رفتاراش هی ادامه پیدا کرد تایک روز سر یه موضعی بهش گفتم بی چشم و رو خیلی ناراحت شد رفت و بعدازیه مدتی هی بهش پیام میدادم که ازدلش دربیارم اما نمیشد میگفت نابودم کردی بااین حرفت من که انقد دوستت داشتم چرااین حرفا بهم زدی  و از این حرفا خلاصه بعدازمدتی رابطمون جون گرفت تایک روز پیام های یکی دیگرو یعنی هم دانشگاهیشو دیدم توگوشیش که حرفای عزیزم و ازاین جورحرفا زده بودن و حرف از قرار زده بودند اما میگفت که هموندیدیم اما من ولش کردم.کلی التماس و گریه و خواهش که من باهاش قراری نگذاشتم که بعدازیه مدت بخشیدمش اما باز سره هر بحثی  براهمیشه خدافظی میکرد و میرفت دوباره برمیگشت یه جورایی احساس میکردم میخواد دل بکنه اما نمیتونه که دوباره برمیگرده کم کم خودم هم بهش وابسته شدم و توخودم دیدم که دوستش دارم تااینکه چند وقت پیش بنده به خاطر مشکلات کاری زیاد که داشتم  یه مدت بهش اونجوری که باید توجهی نمیکردم و باهاش بداخلاقی میکردم تا یه دفعه صبرش تموم شد ودوباره خدافظی کرد و رفت .خب نمیتونستم دوریشودیگه تحمل کنم.هر هفته ای یه پیام میداد بهش میگفتم برگرد اما میگفت دیگه این رابطرو نمیخوام دوباره میرفت  بعد از دوسه هفته که هی زنگش میزدم  و اون هردفعه ای پیام میداد و میگفتم یه فرصت دیگه بده تاجبران کنم بالاخره برگشت.الانم باهمیم و قراره ازدواج گذاشتیم حتی مثل قبل میگه ما مال همیم آخرش و دوستت دارم و ازعلاقم به تو ذره ای کم نشده  و ازاین حرف های عاشقانه اما رفتاراش آدما سرگردان میکنه بااینکه حرفای عاشقانه میزنه اما خیلی سرد برخورد میکنه.هی قرار میزاریم همو ببینیم اما نمیاد اما سره قرارای دیگه میره وقتیم ازش میپرسم چرا قرارا را بهم میزنی میگه میترسم یه دفعه یه چی بگم ناراحت بشی . مث قبلنا حواسش بهم نیست بعضی وقتا کم محلی میکنه که وقتی ازش میپرسم چته میگه اززندگی خسته شدم و حوصله هیچکیاندارم حتی خانوادم. و خیلی خستم و خودمم نمیدونم که چمه (در ضمن اینم بگم که قبلنا همیشه تودعواهامون میگفت یکی تو گذشته زندگیمو نابود کرده حالا نمیدونم رابطه ی عشقی بوده یا چیزه دیگه اما هیچوقت بهم نگفت چیشده)

حالابنده دچار شک و سردرگمیم نسبت بهش که آخرش باید چیکارکنم بااین رفتارا حتی یه چندباریم تعقیبش کردم ببینم آیاباکسی دیگه هم هست یا نه اما دیدم نه راستشو بهم گفته که وقتی بیرون میره کجاها و باکی میره

خواهشا هرکی نظر یا پیشنهادی داره اعلام کنه تا بنده ازاین سردرگمی خلاص بشم.اگه جایی از حرفام مبهمه بگین تا بیشتر تضیح بدم

منتظر نظراتتون هستم با تشکر

 

http://btid.org/node/75170
تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام از انتخاب گروه مشاوره رهروان ولایت برای هم فکری و مشاوره متشکریم

دوست گرامی قبل از پاسخ خدمت تون عرض کنم که هیچ اعتنایی به روابط اینترنتی نیست و این روش در کشور ما اکثرا برای سر گرمی است نه ازدواج.

اما در مورد سوالت عرض کنم با توجه به مطالب شما اون موقع که دختر خانم با شما آشنا شده ۱۷ سالش بوده است لذا به نظر می رسه بیشتر برای اینکه بتونه با فردی صحبت کنه تن به این کار داده است از آنجایی که وی از نعمت پدر هم بی بهره بوده بیشتر نیاز به محبت داشته است و همه قهرو آشتی هاش از این موضوع نشات می گرفته است وی برای اینکه بتواند محبت بیشتر شما را جلب کند با شما قهر می کرده تا منتش را بکشید و این امر برایش لذت بخش بوده است
با توجه به مطلب بالا باید عرض کرد که نزدیک شدن وی به شما برای ازدواج نبوده است بلکه صرفا برای جلب محبت بوده است و حس درونی وی از منت کشی یک مرد لذت می برده است لذا این کار را با افراد دیگر هم تکرار می کرده است و اگر کسی محبت می کرده جواب رد نمی داده است مثل فرد طمع کار که حرص ثروت دارد و به حلال و حرام نگاه نمی کند هر پولی بدستش بیاید جمع می کند، کسانی که حرص محبت دارند می توانند این امر را از اشخاص متعددد طلب کنند.

البته عشق خالص مثل کلمه حق یکی بیشتر نیست و اگر کسی خالصا مخلص کسی باشد هیچ وقت نمی تواند به شخص دیگر عشق بورزد لذا عشق های بعدی دروغین خواهد بود دقت داشته باشید عشق در یک فرد می تواند سه نوع باشد۱- عشق حقیقی و لا غیر ۲- عشق حقیقی + چندین عشق کاذب ۳- عشق کاذب یک یا چند مورد. به نظر می رسد عشق شما از نوع سوم بوده باشد.

وی در حال حاضر از محبت شما لذت می برد و با اینکه عشق واقعی به شما ندارد اما دوست ندارد این علاقه شما بریده شود لذا همین طور به صورت استند بای نگه تون داشته است.

از مطالب شما چنین بر می یاد که این آشنایی بایستی زودتر قطع شود و الا ازدواجی در کار نخواهد بود و اگر خدا نکرده ازدواجی صورت بگیرد دوامی نخواهد داشت.

موفق باشید

تصویر amir_mahdi
نویسنده amir_mahdi در

از دردسرای این سنه دیگه ...

تصویر merida
نویسنده merida در

با سلام.
من همیشه حرفمو رک میگم البته رک بودنی  ک درش احترام نهفته.
این مورد شما بچه بازی هست ..همین.
عشق یعنی از خودگذشتگی اگ این ویژگی دریکی از شما دونفربود لازم نبود هربار قهرکنین و بدنبالش بعداز اشتی کارای همو تو سریکدیگربزنین .رکن اصلی زندگی مشترک گذشت وتعهد هست.
ازالان اینطورید وهمش قهردارید باهم تو زندگی چ طور میخاید با دوتا فکر مختلف زیر یک سقف زندگی کنید؟؟؟
عشق...خیلی مونده تا عمقش برسیم.تو عشق غم نیست عذاب نیست عشق باعث خوشحالی میشه باعث ارامش میشه ولی این رابطه سراسر تشویشه .
شما بشینیدمنطقی فکرکنین. فقط همین.

 

تصویر merida
نویسنده merida در

اول خوب فکراتون کنید که میخوای ترکشون کنید یا باهاش بمونید بعد تصمیم بگیرید .هردوتاش سختیای خودشو داره.ولی هرکدوم ازاین تصمیم هارو گرفتید مردونه پاش بمونید.
موفق باشید یاعلی
 

تصویر جلال
نویسنده جلال در

خیلی ممنون ار راهنماییتون میفهمم چی میگین و صد در صد با شما موافقم.

تصویر merida
نویسنده merida در

سلام برشما.
اولا باید خانواده ها هرچه زودتر در جریان باشن و از این به بعد زیر نظر اونا سعی در شناخت هم کنید.
مورد دوم رابطه ای ک انقد درش شک هست این رابطه ازدواج درستی ازش حاصل نمیشه..
شما هنوز بلد نشدید خشم خودتون عصبانیتون کنترل کنید پس چطور ادعای عاشقی میکنید؟؟؟برای عاشق بودن باید ابتدا به وحدت درونی رسید یعنی اینکه شما بتونید خشم عصبانیت خودتون کنترل کنید ...با متنی ک نوشتید بنظرم نرسیدین به این وحدت درونی .ازدواج بلوغ عقلی میخاد...
عشق وعاشقی خوبه خیلی هم خوبه منتها بشرطی ک عاقلانه باشه تا بشه عاشقانه ادامش داد...
بهرحال در وضع کنونی خوبه ک اول خانواده ها بفهمن .بعدم هر دو نفر بشینید فکراتون بکنید این عشقه یا یک هیجان زودگذر...
عشق یک گرایش شدید وبینهایته ک هیچ کس نمیتونه جای فرد مورد نظر رو برای ادمی پر کنه...عشق یعنی از خودگذشتگی یعنی تعهد...
خوشبخت بشید
یاعلی

تصویر جلال
نویسنده جلال در

با تشکر از نظر شما
لطفا پاسخی که در جواب صحبت های مشاور در پایین برای ایشان فرستادم را مطالعه بفرمایین و اگه نظر یا پیشنهادی دارین اعلام کنید
با تشکر​

تصویر آقا سعید

سلام
بجای این کارا هرچه سریع تر تصمیمتو بگیر و به خانواده بگو تا قرار خواستگاری رو بزارن
اینجوری خیالت راحت میشه

تصویر جلال
نویسنده جلال در

با تشکر از نظر شما
لطفا پاسخی که در جواب صحبت های مشاور در پایین برای ایشان فرستادم را مطالعه بفرمایین و اگه نظر یا پیشنهادی دارین اعلام کنید
با تشکر​
 

تصویر minashahsavar29

من کاری ندارم به اینکه بالاخره رابطه تون به ازدواج ختم میشه یا نمیشه ولی برادر ارجمند اینجور رابطه ها وابستگی شدید ایجاد میکنه و با قطع یهویی رابطه چنان روزگارت بد میشه که بیا و ببین تا یک مدت از زمین و زمان سیر میشی دلتنگ میشی گریه میکنی و نمی دونی باید چیکار کنی تا آروم شی

تصویر جلال
نویسنده جلال در

با تشکر از نظر شما
لطفا پاسخی که در جواب صحبت های مشاور در پایین برای ایشان فرستادم را مطالعه بفرمایین و اگه نظر یا پیشنهادی دارین اعلام کنید
با تشکر​
 

تصویر minashahsavar29

مشاور چرا سوال کننده رو از ازدواج می ترسونی و هی میگی این ازدواج ها عاقبت نداره.... بابا مگه تو اجتماع نیستید شماها مگه جوونا رو نمی بینی ؟ چرا قبول نمیکنی سنت های قدیم منسوخ شده از بین رفته

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام

کاربر گرامی بحث اینجا مربوط به ازدواج سنتی و یا مدرن نیست بلکه بحث سر تفاوت هاست که با وجود این تفاوت ها چه ازدواج سنتی باشد و چه مدرن محکوم به شکست است

تصویر salah.h
نویسنده salah.h در

فواید شناخت قبلی همینه؛ شما رابطه تو قطع کن چون اینجور دخترا زن زندگی و عشق نیستن
رابطه تو تموم کن و برو با کسی باش که معنی وفا و عشق و تک پر بودن بفهمه
چون چیزی واضح فقط با شما نیست

تصویر جلال
نویسنده جلال در

با تشکر از نظر شما
لطفا پاسخی که در جواب صحبت های مشاور در پایین برای ایشان فرستادم را مطالعه بفرمایین و اگه نظر یا پیشنهادی دارین اعلام کنید
با تشکر​
 

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

با سلام از انتخاب گروه مشاوره رهروان ولایت برای هم فکری و مشاوره متشکریم

دوست گرامی قبل از پاسخ خدمت تون عرض کنم که هیچ اعتنایی به روابط اینترنتی نیست و این روش در کشور ما اکثرا برای سر گرمی است نه ازدواج.

اما در مورد سوالت عرض کنم با توجه به مطالب شما اون موقع که دختر خانم با شما آشنا شده 17 سالش بوده است لذا به نظر می رسه بیشتر برای اینکه بتونه با فردی صحبت کنه تن به این کار داده است از آنجایی که وی از نعمت پدر هم بی بهره بوده بیشتر نیاز به محبت داشته است و همه قهرو آشتی هاش از این موضوع نشات می گرفته است وی برای اینکه بتواند محبت بیشتر شما را جلب کند با شما قهر می کرده تا منتش را بکشید و این امر برایش لذت بخش بوده است
با توجه به مطلب بالا باید عرض کرد که نزدیک شدن وی به شما برای ازدواج نبوده است بلکه صرفا برای جلب محبت بوده است و حس درونی وی از منت کشی یک مرد لذت می برده است لذا این کار را با افراد دیگر هم تکرار می کرده است و اگر کسی محبت می کرده جواب رد نمی داده است مثل فرد طمع کار که حرص ثروت دارد و به حلال و حرام نگاه نمی کند هر پولی بدستش بیاید جمع می کند، کسانی که حرص محبت دارند می توانند این امر را از اشخاص متعددد طلب کنند.

البته عشق خالص مثل کلمه حق یکی بیشتر نیست و اگر کسی خالصا مخلص کسی باشد هیچ وقت نمی تواند به شخص دیگر عشق بورزد لذا عشق های بعدی دروغین خواهد بود دقت داشته باشید عشق در یک فرد می تواند سه نوع باشد1- عشق حقیقی و لا غیر 2- عشق حقیقی + چندین عشق کاذب 3- عشق کاذب یک یا چند مورد. به نظر می رسد عشق شما از نوع سوم بوده باشد.

وی در حال حاضر از محبت شما لذت می برد و با اینکه عشق واقعی به شما ندارد اما دوست ندارد این علاقه شما بریده شود لذا همین طور به صورت استند بای نگه تون داشته است.

از مطالب شما چنین بر می یاد که این آشنایی بایستی زودتر قطع شود و الا ازدواجی در کار نخواهد بود و اگر خدا نکرده ازدواجی صورت بگیرد دوامی نخواهد داشت.

موفق باشید

تصویر حسین وجدانی «مشاور»

دوست گرامی

با توجه به سابقه شما احتمال برگشت دوباره بسیار زیاد است اما شما بایستی بخواهید فراموش کنید راهای فراموشی عشق بی سرانجام تو سایت بررسی شده لطفا مطالعه کنید

تصویر جلال
نویسنده جلال در

با تشکر از سایت بسیار خوبتون و نظر شما مشاوره محترم
دیروز به خواست خودش همه چیو تموم کردیم چون اگه خودش هم تموم نمیکرد بالاخره خودم تموم میکردم چون خسته شده بودم.گفتش این بود که گفت من از نظر احساسی بدون تو نمیتونم زندگی کنم ولی از نظر عقلی و منطقی بهتره که جدا بشیم چون این رابطه دیگه به درد نمیخوره موقعی که من انرژیمو صرف تو کردم اصلا حواست بهم نبود و هم تویی که الان داری انرژیتو صرف منی میکنی که ​از زندگی و همه خیلی خستم.خلاصه بعد از یه سری حرف بنده هم به این جدایی رضایت دادم و تمام.
بااینکه میدونم دوباره بعد از چند روز برمیگرده به نظر شما باید چیکارکنم که از این رابطه رها بشم و دوباره وسوسه نشم که جوابشو بدم ؟؟​