محمدرضا حدادپور
اشاره
خانمها، به خصوص دختران و بانوان جوان، از ارکان خانواده و جامعه بوده و حتی در بعضی مناطق نسبت به آقایان در مجالس دینی و مذهبی دارای حضوری پررنگتر هستند. از شاخصترین مباحث مورد نیاز این دسته از مخاطبان، بررسی راههای مبارزه و بصیرت افزایی دربارة پدیدة شوم «فریب دختران و زنان» و چگونگی مقابله با جذب آنان توسط شیاطین است.
در این نوشتار، با زبانی نسبتاً عامیانه و در قالب نامه، جهت تنویر افکار بانوان گرامی علیالخصوص دختران جوان، مهمترین و شایعترین راههای فریب دختران توسط مردان و پسران سودجو بررسی خواهد شد. امید است مطالب حاضر بتواند در حلقههای معرفتی مبلّغان محترم با جوانان عزیز به کار رود.
نامه ای به خواهرم
«خواهر گل و گلابم، سلام! امیدوارم حالت خوب باشه و همیشه سالم و سرحال باشی. ببخشید که خیلی وقته نتونستم بیام شهرمون و بابا و مامان و آبجی عزیزمو ببینم. خدا میدونه دلم پیشتونه و واستون دعا می کنم. فکر کنم همین دعاها بهترین کاریه که میتونم انجام بدم. اگه از حال من بخوای بدونی، الهی شکر. بد نیستم. یعنی خوبم. قم خیلی راحت بودیم و از برکات حوزه و حرم بیبی استفاده می کردیم؛ اما از وقتی که از قم رفتم و به این روستای کوچیک واسه تبلیغ اومدم، احساس وظیفم بیشتر شده و حتی حس میکنم که اگه همین حالا بمیرم، وجدانم راحتتره؛ چراکه میدونم حداقل مفیدتر واقع شدم و دست چندتا پسر و دختر همسن و سال تو و دیگران رو تونستم بگیرم. بگذریم.
حرفای مختلفی دربارة آبجیِ عزیزم از خونه بهم میرسه. شنیدم خانمتر شدی و از بچگیت دوست داشتنیتر. بزرگ شدی و چادر مشکی و وقتی مقنعه ات رو سر میکنی، هزار ماشالله، صدهزار ماشالله، تو دل بابا و مامان و داداش و زن داداش قند آب میشه. شنیدم توی همین چند ماهی که داداشی نبوده، چندتا خواستگار هم داشتی و چون تیپ و ظاهرت بزرگتر از سنّت نشون میده، توجهی به سن و سالت نکردن. راستش از بس ذوق کردم، خندم گرفته که واسه آبجی زهرام خواستگار اومده؛ اما عزیز دلم! خیلی وقت بود که می خواستم یه کم با هم راحت حرف بزنیم و چندتا حرف که یه دنیا دلواپسی و محبّت یه داداش به آبجی کوچیکشه، در چند نکته خلاصه کنم.
میدونم تو اهل رعایت مسائل شرعی، حیا و عفاف هستی؛ اما یه دلشورهای توی دلم تصمیمم را واسه نوشتن نامه قطعی کرد.
میدونم دلت صافه؛ وقتی یادم میاد که توی خونه یا بیرون مدام با گوشیت ور میرفتی و هرچی مامان می گفت بیا کمک، توجهی نمیکردی و حتی بعضی وقتا یواشکی جیم میشدی و توی اتاقت میرفتی و آروم با گوشیت حرف میزدی و بعد برمی گشتی دلشورة منو زیادتر میکنه. نمیخوام بپرسم با کی حرف میزدی؛ چون بهت اعتماد دارم؛ اما عزیزم! عزیز دل داداشی! سن و سال تو الان به عنوان یه دختر دبیرستانی که داره کم کم وارد دانشگاه میشه، خیلی حساسه و روح تو از گلبرگ گل هم لطیف تره.
خیلی وقته که بخاطر موقعیتم جوونای زیادی به من مراجعه میکنند و مشاوره میگیرن. دلم میخواد از تجربه های زندگی دیگران واست بگم تا یه کم دور و برت رو بهتر بشناسی و فکر نکنی همه مثل خودت مهربون و سادهان. البته قبلش اینو بگم که نمی خوام کاری کنم که نسبت به همه سوءظن پیدا کنی؛ اما نکاتی هست که اگه بدونی، خیلی بهتره و من قضاوت این مسئله رو به خودت می سپارم.
آبجی جونم! «احترام» گذاشتن به دیگران و حتی نامحرمان یه حرفه و «اعتماد» به اونا و «راحت رفتار کردن» یه حرف دیگه. باید به همه احترام گذاشت و نباید حرمت کسی رو شکست؛ اما مجبور نیستیم (و معقول هم نیست) که به هر نوع آدمی اعتماد کنیم و باهاشون خیلی راحت رفتار کنیم. تازه یادت باشه که بعضیا ارزش اعتماد کردن و حتی «اعتنا» رو ندارن و باید فقط از کنارشون رد شد و کمترین توجهی بهشون نکرد.
بزار راحتت کنم و بگم که اصولاً به هیچ مرد نامحرمی اعتماد نکن! حداقل به پانزده تیپ از آقایون (اعم از مجرّد و متأهل) حتی اعتنا هم نکن. ممکنه به نظر برسه بعضی خصلتهایی که میخوام بگم خیلی بهم نزدیکن و یا بعضیا چندتا از این خصوصیات رو با هم دارن. اون پانزده گروه اینا هستن:
1. مردها و پسرایی که به جای شناخت منطقی و اصولی از تو، سراغ جنبههای احساسی وجودت میرن و قصد دارن با عواطف و احساساتت بازی کنن. اینا از خودخواهترین آدما هستن. تشنة بازی با عواطف ظریف و لطیف دخترونت هستن. دوستیشون بیشتر در حد حرف میمونه و حتی ممکنه تو رو واسه پُز دوست دختر داشتنشون بخوان. هدف اینا خوشبختی و شخصیت تو نیست و فقط (یه مشت) حرفای عاطفی و احساسی تحویلت میدن و بعد از مدتی که تاریخ مصرفت واسشون تموم شد، رهات میکنن و به سراغ یکی دیگه میرن.
2. مردها و پسرایی که از آشنایی با بابا و مامان دخترا طفره میرن و کلاً اهل مسئولیت پذیری و این حرفا نیستن. فقط بهت وعده های سر خرمن میدن. هرچی منتظر میشی - که اگه دوستت داره - با خونوادش بیاد خواستگاری و با مامان و بابا آشنا بشه، نمیاد و مدام بهونه میاره و فقط میخواد رابطه با تو رو طولانی تر کنه. متاسفانه هیچ حسابی نمیشه روی این افراد کرد و حتی ممکنه بعد از مدتی بهت بگن: دوست داشتم با خانوادم بیام، اما نشد! خداحافظ!
3. مردها و پسرایی که معمولاً بعد از دوستی باهات، حرفای نامتعارف و تحریک کننده میزنن. مدام از تیپ و قیافه و هیکلت تعریف میکنن و جوری سر بحثو باز میکنن که همیشه به حرفای زشت و تحریک کننده ختم بشه. اونا تلاش میکنن مهمترین و برنده ترین سلاح دنیا و جذابترین زیبایی آفرینش که همون «بدنت» باشه رو با این حرفا تصاحب کنن. مدام ازت عکسای جورواجور میخوان و به تدریج، حیای زیبا و غرور قشنگ دخترونت رو ازت میگیرن. اینا از ناجورترین آدمای روی زمینن و معلوم نیست که تو آبجی عزیز من، چندمین طعمشون باشی؟!
4. مردها و پسرایی که یواش یواش و زیرکانه محبتشون رو به هر طریقی تو دلت میندازن و تمایل به آشنایی و رابطة طولانی دارن و زمان مشخص و سرانجام روشنی هم واسة این رابطة مجهول اعلام نمیکنن. همش میگن: بسپارش به زمان! بذار زمان تکلیف ما رو روشن کنه! اما آخرش هم نمی فهمی که کجای زندگیش بودی و اصلاً چرا اومد و چرا رفت؟!
5. بعضی از پسرا و مردها هم هستن که واسة «جلب توجهت» مدام از فشار دیگر دخترها و زنها بهش حرف میزنن و اینکه هیچ کدومشونو قبول نداره و دارن کلافش میکنن و مدام واسش مزاحمت میتراشن. نه میشه اینا رو به راحتی ردشون کرد و نه میشه باورشون داشت. ادعا میکنن که به تو پناه آوردن؛ چون مثلاً احساس میکنن که تو با همشون فرق داری و...! اصلاً راست و دروغ احساسشون هم معلوم نیست و نمیدونن که کسی با وجود چندتا مزاحم، مهم نمیشه و اصلاً اهمیتی ندارن.
6. مردها و پسرایی که دم از پاکی و صداقت میزنن و مدعی میشن که «نیّتشون خیره»؛ اما چون حوصلشون سر رفته و دنبال تنوّع میگردن، سراغت اومدن و برای علنی کردن این ارتباط امروز و فردا میکنن. میگن: حالا بذار درسم تموم بشه! سربازی نرفتم! هنوز بیکارم! پسانداز کافی ندارم! بذار موافقت خانوادمو جلب کنم و...! یکی نیست بپرسه: آخه تو که این همه گیر و گرفتاری داری و هنوز شرایط جمع و جور کردن خودت رو هم نداری؛ چرا اول دل آبجی منو اسیر خودت میکنی و بعدش یادت میاد که هنوز شرایطش رو نداری؟!
7. از «خطرناکترین» مردها و پسرا کسایی هستن که مدام دم از خواهر و برادری میزنند و مثلاً میخوان با شرعیات پیش بیان؛ چراغ خاموش و با احتیاط حرکت میکنن و مدام با عبارات مذهبی بازی میکنن که حتی تصورش رو هم نمیکنی که این آقا اون کاره باشه. غافل از اینکه گفتن کلمة «خواهر و برادر» هیچ حرامی رو حلال نمیکنه و اصولاً هیچ زن و مرد نامحرمی نمیتونن بدون محرمیّت با هم باشن و با هم رابطة عاطفی برقرار کنن و همیشه به چشم خواهر و برادری بهم نگاه کنن! مگه میشه به هوای نفس و شهوت دروغ گفت و یا مگه میشه سر دین و خدا رو کلاه گذاشت؟!
8. بعضی از مردا و پسرای آشنا و فامیل، هم قوم و خویش بودن را بهونه میکنن و اقوام بودن رو بیخطر جلوه میدن! مدام میگن: ما که از کوچیکی با هم بودیم، پس فرق من با غریبه ها چیه؟ تو هم مثل خواهرمی! این از «شایعترین» خطراتیه که دخترای همسن و سال تو رو تهدید میکنه. یه جایی به نقل از دختر امام خمینی(رحمه الله) میخوندم که: اینقدر امام روی محرم و نامحرمی و حتی در روابط خانوادگی و فامیلی حساس بودن که به دخترخانومشون فرموده بودن که سلام کردن به نامحرم، حتی داماد خانواده (شوهر خواهرت) هم واجب نیست، چه برسه به اینکه سر سفرهای بشینی که نامحرم باشه!
9. مردا و پسرایی که برای جلب توجهت، مدام برات خرجهای گزاف میکنن و با خریدن هدیههای مختلف و گاه و بیگاه، وابستگی غیر ارادی شدیدی در تو ایجاد میکنن. در روایات داریم که هدیه و خرج کردن، وابستگی میاره و وابستگی هم تدریجاً سبب غرق شدن در روابط میشه؛ اما عزیز دلم! حتی اگه این پولها و هدیهها رو هم حرام یا شبههناک ندونیم، اقلاً مقدمة خیلی از حرامهاس و زمینة چشم داشتها و وابستگی ها رو فراهم میکنه که به سادگی نمیشه از تبعاتش خلاص شد.
10. مردا و پسرایی هم هستن که سر بزنگاه تنهایی و نیازمندی و خلأهای روحی دخترا پیداشون میشه و ادعای دلسوزی بیچشم داشت رو میکنن. اونا میدونن که کمک کردن به زنا و دخترا در لحظات سخت زندگیشون، بهترین راه برای وابسته یا مدیون کردن اوناست. خیلی مراقب باش و سفرة دلتو پیش هر کسی باز نکن و همیشه این روایت زیبای امام علی(علیه السلام) یادت باشه که فرمود: سرّی که خودت نتونی حفظش کنی، انتظار نداشته باش کسی واست حفظش کنه. خیلی از سوتیها و سوءاستفادهها ثمرة اعتماد به افراد نالایق در شرایط دشواره.
11. بعضی از مردا و پسرا اول با پیامک و تک زنگ زدنهای مدام به گوشیت، بعد از کلی جنگ اعصاب، ادعا میکنن که فقط به یه «پناهگاه» واسه شنیدن درد دلهاشون نیاز دارن و حتی اگه تو به اونا هیچ توجهی هم نکنی، ممکنه بگن که شما گوشیو بردار؛ اما هیچی نگو و فقط گوش بده! اینا کسایی هستن که خیلی با برنامه پیش میرن و میدونن که هیچ دختر و زنی پیدا نمیشه که به تدریج به صدا و صوت یه مزاحم هم عادت نکنه. حواست باشه که از اولش بهشون توجه نکنی، و الا بیرون اومدن از چنگ اینجور آدما مصیبته. تجارب تلخ اینجور خانومها نشون داده که اگه از اول بهشون رو نمیدادن، هیچ وقت «معتاد» صدا و حضورشون تو زندگیشون نمیشدن.
12. «زبون تملّق» بعضی پسرا و مردها اونقدر چربه که در دقایق اولیة همکلام شدن با اونا یه جوری باهات حرف میزنن و تو رو منحصر بفردترین دختر عالم معرفی میکنن تا کم کم خودت هم شک ورت میداره و باورت میشه! در حقیقت، اونا تو رو بزرگ نمیبینن، وگرنه اصلاً سراغت نمیآمدن. اونا فقط میخوان تو رو با زبونشون تصاحب کنن. آخرشم با همون زبون قالت میذارن. این متملق گوها حتماً یه چیز بدرد بخوری در تو پیدا کردن و در حقیقت تو رو واسه خودت نمیخوان؛ بلکه کاملاً تاجرانه (یه تجارت و سود یه طرفه)؛ اما نامحسوس باهات رفتار میکنن. واسه اینجور مردا نفع خودشون مهمه، نه حقیقت و خوشبختی تو.
13. بعضی از مردها و پسرا برای جلب توجّهت «مظلومیتها و محرومیتهات» رو یادآوریت می کنن و اگه پای حرفاشون بشینی، کم کم توهّم میزنی که چقدر بدبختی و تنها شاهزاده و تکسوار زندگیت، همین پسریه که الان داره مختو میزنه! غافل از اینکه بالاخره تو زندگی همه یه سری محرومیتها هست؛ ولی راهش این نیست که برای برطرف کردن اون محرومیتها و ضعفها به هر بی سر و پایی متوسل بشن.
14. حربة «تقدیر» از مهمترین حربههاییه که بعضی از مردا و پسرا ادعا میکنن، اینکه به خاطر اون سر راه همدیگه قرار گرفتین و لابد اصلاً خواست خدا بوده که سر راه زندگی همدیگه قرار بگیرین! اونا ادعا میکنن که اگه بخوای بزنی زیرش و نادیدش بگیری، آهش دامنتو میگیره و پشت پا زدن به تقدیر و خواست خداست!
واقعاً مسخره است. اگه اینجوری باشه، آدما باید تن به هر کثافتی که سر راهشون قرار میگیره بدن و از نفرین حتی جنایتکارترین آدما هم باید بترسن و به همشون جواب مثبت بدن تا یه وقت خدایی نکرده آهشون دامن اونا رو نگیره! اون وقته که اختیار انسان و بهشت و جهنم و... همگی زیر سؤال میره و هزاران اشکال دیگه پیش میاد.
15. مردایی هم هستن که با «متأهل» معرفی کردن خود، خودش و خونه و ماشین و خلوتش رو بیخطر جلوه میدن! معمولاً اینجور مردا ادعا میکنن که ازدواج زودهنگام داشتن و تا چشم باز کردن، دیدن که زن و چندتا بچة قد و نیم قد دور و ورشون رو گرفته و اینکه تا تو رو دیدن، یاد تمام عشق و زیباییهای بر باد رفتشون افتادن! الان هم فقط تنها عامل آرامششون تویی و اونا رو یاد آرزوهای بر بادرفتشون میندازی!
لااله الا الله! میبینی چه روزگاریه؟ شاید این حرفا و شخصیتها برات آشنا نباشن؛ اما بهم حق بده نگرانت باشم و نخوام که آبجی عزیزم، حتی یه لحظه هم طعمة اینا بشه؟ میدونی هفته ای چندتا قربانی این مسائل بهم مراجعه میکنن و چقدر از سادگی و پاکی بر باد رفتشون مینالن؟ زهراجون! نمیخوام بترسونمت؛ اما وقتی خانوما و دخترای فریبخورده به مرکز مشاورة مسجدمون مراجعه میکنن و من این چیزا رو میشنوم، احساس میکنم که تو جلوم نشستی و داری باهام حرف میزنی. هیچ کدوم از این مردا و پسرایی که واست گفتم، شاخ و دم ندارن که بشه به راحتی شناختشون، پس به همه احترام بگذار؛ اما به کسی اعتماد نکن!
میدونی که اهل طولانی حرف زدن نیستم و همیشه توی منبرها و کلاسام، حرفامو ساندویچی به مخاطبم میگم تا کسی مجبور نشه به زور تحملم کنه. بذار همونجوری و بدون پیچ و تاب، چندتا نکتة کاربردی بهت بگم:
الف) توی کوچه و محل و خیابون که میری، خیلی با وقار باش و حجاب کامل همیشگیت رو داشته باش تا مثل یه شکلات بدون حجاب نباشی که مگسها و خرمگس های مزاحم جذبت بشن.
ب) از خندة صدادار و هرگونه جلب توجه در مکانی که نامحرما حاضرن، پرهیز کن تا خدایی نکرده هم ارزشت زیر سؤال نره و هم مورد طمع کسی واقع نشی.
ج) اجازه نده دوستات توی مدرسه و مهمونیها با هر حالت و پوششی، ازت عکس بگیرن و بعدش نگران این باشی که عاقبت عکسات توی فلش یا گوشی دوستات چی میشه؟
د) وقتی در صورت ضرورت با نامحرم حرف میزنی، هم نگاش نکن و هم طولش نده تا خیال خام ورش نداره و دربارت فکر بد نکنه.
هـ) از بابا و مامان عاقلتر و دلسوزتر توی زندگیت هیچ کس نیست (حتی پدر و مادرهای بیسواد)، پس، از اینکه در جریان همة کارها و زندگیت باشن، خوشحال باش و احساس حقارت نکن؛ هرچند میتونی همیشه روی داداشت هم حساب کنی.
و) وقتی پیامک یا تکزنگ مشکوکی با شمارة غریبی روی گوشیت میبینی، اصلاً حساس نشو و جواب نده! حتی اگه صدبار این مسئله اتفاق بیفته؛ چون اینا دام هستن و معلوم نیست تهش چی درمیاد.
ز) از مراوده با دوستان و همکلاسیهایی که مدام از روابطشون با نامحرم دم میزنن و تعریف میکنن، پرهیز کن تا کنجکاو نشی و قبح این مسئله واست نشکنه.
خلاصه، با این حرفا خیالم ازت راحته و میدونم که میفهمی در آستانه و دالان این روابط قرار نگرفتن، خیلی از بیرون اومدن از دامهای ممکن راحتتره. این حرفا رو که گفتم بذار پای اینکه خیالم از بابت دیگران راحت نیست. بازم باید بگم که دلم خیلی هوای خونه و مسجد محلمون و بابا و مامان و آبجی گلمو کرده. راستی زن داداش هم سلام میرسونه. خیلی مواظب خودت باش. التماس دعا!»
نامۀ یک مبلّغ به خواهر با ایمان خود
20:55 - 1395/06/12