افزودن دیدگاه

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

به نام خداوند بخشنده ومهربان، خداوند جان ،وخداوند نان ،خداوند سازش، خداوند رانش ،به نام خداوند راه دور که دست اوست زمان و کنترل از راه دور.چون تو خواهی میتوانی به پاخیزی چون او شنیدت دیدت، و احساست کرد،آمد ودرزدتو چه کردی با او ؟چگونه اورادیدی؟آیاشنیدی او را ؟آیادیدی راهش را؟آیا شنیدی صدایش را؟آری من صدایش راشنیدم که میگفت به سوی من میایی که زمان نزدیک است ،گفتم سویم راه توست .گفت جانت را میخواهم .گفتم جانم .وتمام جانم از توست ،گفت احساسم میکنی ؟گفتم هواخشک وسردشده اما نمیدانم چرادیگرسرمانمیخورم .گفت درونت پراز آتش است گفتم میسوزم .گفت چه میخواستی که به دنبال آتش بودی ؟گفتم کودکی درونم داشتم که انقلابی داشت و میگفت نشانمان بده آتش چیست ؟از کجاست ؟ زیراتوبارهاسوخته ای ،فانوسمان میشوی ؟گفتم آری ،من سوخته ام اما خاکسترهایم رانگاه داشتم تابرایت تیرگی راه را خاکستری کنم .کودکم گفت تو چه میشوی ؟گفتم من؟آری تو*گفتم من تو میشوم وتو من*

نویسنده :صفیه یوسفی دوغشکی 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 4 =
*****