افزودن دیدگاه

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

سلام من ٢٣ سالمه و يك سال و نيم هستش كه عقد كردم ، خواستم بگم من و شوهرم ديوانه وار ٤ سال همو ميخواستيم شوهرم بيكار بود و از خانواده كم درامد و من دختري تحصيل كرده از خانواده پولدار شوهرم ٤ دفعه به طور رسمي اومد خواستگاري ٤ دفعه اش نه شنيد اما هر دفعه كه ميومد از دفعه قبل پيشرفت داشت يعني بار اول كار پيدا كرد بار دوم ماشين خريد بار سوم پس اندازي كرد بار چهارم شغل دومم پيدا كرد و بالاخره با تلاش تونست رضايت كامل خانواده ام جلب كند  واقعا تونست با توكل برخدا و ايمان جنمش را به خانواده ام كه خيلي پرتوقع بودن نشون بده و من چون شوهرمو ميخواستم دركش كردم و سطح توقعاتمو پايين اوردم و به شوهرم كمك كردم اما الان با تلاش هم ، هم خونه داريم هم ماشين داريم باور كنيد ما با هيچي هيچي شروع كرديم روزي كه عقد كرديم با ي مراسم ساده محضري و خيلي به يادموندي تمام پس انداز شوهرم تموم شد چون پس اندازش خيلي خيلي كم بود اما هيچ وقت تا الان اميدمونو از رحمت الهي از دست نداديم و تا الان باور كنيد هيچ جايي لنگ نمونديم و واقعا خداوند روز به روز روزي مارو بيشتر كرد كه تونستيم با وام خونه جور كنيم و خانواده ام به ما فرصت بيشتري دادن  كه ما پول عروسيمونو جور كنيم الانم خداروشكر خانواده ام با اينكه سختگيرو پر توقع بودن اما الان از شوهرم خيلي خيلي راضي هستن ، شوهرم ديپلمه بيكار اما خانواده دار و سالم از لحاظ ادب و شعور و اخلاق درسطح بالايي بود فقط تنها مشكل پول بود كه با ايمان به خدا وتلاش حل شد 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
18 + 1 =
*****