درست است که خداوند علم و آگاهي داشته، شيطان پس از ساليان دراز از حالت عبوديت و بندگي خارج شده و حالت تمرّد و نافرماني ميگيرد، اما علم الهي به عبادت و اطاعت شيطان در ابتدا و تمرّد او پس از آن، مانع از فیض مطلق خداوند در آفرینش نمیشود، یعنی تنها شرط آفرینش این است كه اقتضاي فيض الهي و بهره مندي هر موجودي كه امكان وجود او هست بر قرار باشد.
همان گونه كه در مورد برخي از انسان ها و تمردشان از عبادت به معصيت، همين سخن را ميتوان گفت.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسير نمونه، ج 1، ص 4 میفرماید: ابليس كه از جنيان است، همانند انسان ها با اختيار و حق انتخاب آفريده شد. او در ابتدا عبوديت و اطاعت را پذيرفت اما در نهايت تمرد و نافرماني نمود و انحرافش بر اثر خواست خودش بود و علم خداوند به اين كه شيطان با اين همه عبادت، حالت تمرد و نافرماني مي گيرد، تأثيري در اختيار و عدم اختيار شيطان ندارد، بله خداوند از ابتدا ميدانست كه شيطان بعد از اين عبادت و بندگي، با اختيار و اراده خود از مسير بندگي خارج ميشود، امّا سقوط و ورود به جاده انحراف و ذلّت، معلول اراده و اختيار خود او است، همان گونه كه در مورد انسان ها اين حكم جاري است.
درست است که خداوند علم و آگاهي داشته، شيطان پس از ساليان دراز از حالت عبوديت و بندگي خارج شده و حالت تمرّد و نافرماني ميگيرد، اما علم الهي به عبادت و اطاعت شيطان در ابتدا و تمرّد او پس از آن، مانع از فیض مطلق خداوند در آفرینش نمیشود، یعنی تنها شرط آفرینش این است كه اقتضاي فيض الهي و بهره مندي هر موجودي كه امكان وجود او هست بر قرار باشد.
همان گونه كه در مورد برخي از انسان ها و تمردشان از عبادت به معصيت، همين سخن را ميتوان گفت.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسير نمونه، ج 1، ص 4 میفرماید: ابليس كه از جنيان است، همانند انسان ها با اختيار و حق انتخاب آفريده شد. او در ابتدا عبوديت و اطاعت را پذيرفت اما در نهايت تمرد و نافرماني نمود و انحرافش بر اثر خواست خودش بود و علم خداوند به اين كه شيطان با اين همه عبادت، حالت تمرد و نافرماني مي گيرد، تأثيري در اختيار و عدم اختيار شيطان ندارد، بله خداوند از ابتدا ميدانست كه شيطان بعد از اين عبادت و بندگي، با اختيار و اراده خود از مسير بندگي خارج ميشود، امّا سقوط و ورود به جاده انحراف و ذلّت، معلول اراده و اختيار خود او است، همان گونه كه در مورد انسان ها اين حكم جاري است.