آیا با آموزه های دینی همخوانی دارد یا خیر...؟؟؟

12:13 - 1401/10/14

با سلام و احترام.
امروزه در علم روانشناسی از کودک درون،والد و...صحبت میشود.و به هنگام مراجعه فرد به روانشناس بر اساس تعیین سن کودک درون،والد و...برای بیمار روشهای درمانی پیشنهاد می‌نمایند.
لطفا با فرض اینکه مخاطب ما متخصص روانشناسی است در مورد صحت و سقم موضوع از نظر دینی توضیح بفرمائید.آیا با آموزه های دینی همخوانی دارد یا خیر؟با تشکر

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/231402
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

اینکه نسبت به آموزه‌های دینی دغدغه مند هستید و هر مطلبی را که دریافت می‌کنید، سعی می‌کنید تا سازگاری و ناسازگاری آن را با گزاره‌های دینی بررسی کنید، بسیار ارزشمند است. درباره مطلب موردنظر هم باید عرض کنم که در علم روانشناسی بحثی به نام تحلیل رفتار متقابل وجود دارد که شخصی به نام اریک برن حالت‌هایی را برای شخصیت در نظر می‌گیرد و معتقد است که ما انسان‌ها، در هرلحظه، در یکی از سه حالتِ بالغ (Adult)، والد (Parent) یا کودک (Child) هستیم. هریک از این حالت‌ها گویای افکار، احساسات و رفتارهایی است. مثلاً؛
حالت بالغ: گویای افکار، احساسات و رفتارهای بالغانه است.
حالت والد: گویای افکار، احساسات و رفتارهای والدانه است.
حالت کودک: گویای افکار، احساسات و رفتارهای کودکانه است.

هریک از ما انسان‌ها در مواجهه با افراد مختلف، ممکن است یکی از این حالت‌ها در ما غلبه و بروز پیدا کند؛ مثلاً ممکن است ما در مواجهه با فرزندمان، حالت والدگری داشته باشیم و از بالا به پایین به او نگاه کنیم و احساس برتری داشته باشیم به‌گونه‌ای که در رفتارمان هم این حالت و نگاه بالا به پایین در ما مشخص باشد. نمود حالت والدگرانه همان گزاره "من می‌فهمم و تو نمی‌فهمی."

ممکن است همان فرد در مواجهه با رئیس خود، احساس کهتری یا احساس ضعف داشته باشد و اینجاست که حالت کودکانه در او بروز پیدا می‌کند؛ به‌گونه‌ای که در رفتارش هم رفتار من ضعیف بروز پیدا می‌کند. نمود این حالت همان گزاره "من نمی‌فهمم و تو می‌فهمی" می‌باشد.

اما بهترین حالت، همان حالت بالغانه است که نمود آن، گزاره "من می‌فهمم و تو هم می‌فهمی." اگر ما انسان‌ها در مواجهه با دیگران؛ ازجمله همسر، پدر، مادر، فرزند، همکار، همسایه و ... این حالت بالغانه مدام در ما فعال باشد؛ به‌گونه‌ای که این احساس در ما بروز پیدا کند که همه انسان‌ها با نژاد و ملیت و جنسیت و سلایق و علایق مختلف قابل احترام هستند و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد، بهترین تعامل و گفتگو را بر مبنای رضایتمندی خواهیم داشت. ولی اگر حالت والدگرانه یا کودکانه در ما مدام بروز پیدا کند، بی شک در تعاملات و ارتباطمان دچار مشکل و نارضایتی خواهیم شد که یا خودمان یا دیگران از نوع ارتباط ما رضایتمند نخواهند بود.

از منظر تحلیل رفتار متقابل، بسیاری از مشکلات و ناسازگاری‌ها میان افراد مانند زن و شوهرها یا والدین و فرزندانشان به خاطر این است که حالت بالغانه در آن‌ها کمتر فعال است. لذا دچار ناسازگاری و نارضایتی در زندگی می‌شوند.

اگر گریزی به تاریخ نیز بزنیم، درمی‌یابیم افراد ظالم و ستمگری؛ مانند فرعون، نمرود و ... حالت والدگری در شخصیتشان به شدت فعال بوده است و مدام با حالت تحقیر به دیگران می‌نگریستند و حالت بالغانه نداشته‌اند. از آن طرف شخصیت‌های بزرگی از دین؛ مانند پیامبران و اهل بیت (ع) را بررسی می‌کنیم، علیرغم اینکه این بزرگان از علم، دانایی و توانایی بالایی برخوردار بودند، ولی هیچ گاه نگاه والدگرانه‌ای یا همان نگاه از بالا به پایین نسبت به دیگران حتی مخالفانشان نداشته‌اند، بلکه در مواجهه با مردم مختلف؛ چه کودک، چه جوان، چه بزرگ‌سال و چه سالمند، چه ثروتمند و چه فقیر، چه مرد و چه زن، چه موافق و چه مخالف، چه پیرو و چه دشمن، همواره برای شخصیت دیگران احترام قائل بودند و نگاه بالغانه داشته‌اند و به این گزاره به شدت واقف بودند که "من می‌فهمم و تو هم می‌فهمی" این نگاه بالغانه است که باعث می‌شد که در طول تاریخ حتی مخالفان پیامبر و اهل بیت (ع) مجذوب شخصیت آنان شوند.

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

با سلام و احترام.
بسیار ممنون از توضیحات ارزشمندتان.
اما سوال باقی مانده اینکه ،وجود این موارد در انسان چگونه با روح سازگار خواهد بود.آیا دوگانگی و تعارض پیش نمیآید؟

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد به شما کاربر محترم

اتفاقاً نفس انسان همواره در میان امیال متعدد و متعارض قرار دارد و همیشه در دایره انتخاب بین گزینه‌های مختلف است. در این زمینه، آموزه‌های دینی زیادی داریم که به روشنی بیان می‌کنند که انسان، دارای نفس و امیال متعارض است؛ ازجمله نفس امّاره که انسان را همیشه به بدی سوق می‌دهد؛ «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَ‌ةٌ بِالسُّوءِ؛ نفس قطعاً به بدى امر مى‌كند»[یوسف، 53] یا این حدیث از امیرمومنان علی (علیه‌السلام) که درباره مبارزه با نفس اماره فرمود: «طُوبی لِمَن غَلبَ نَفسُهُ وَ لَم تَغلبهُ وَ مَلکَ هَواهُ وَ لَم تَملکهُ؛ سعادتمند کسی است که همواره بر نفس خود غالب باشد و نفسش بر او مسلط نگردد، او مالک هوی و تمایلات خود باشد و هوای نفس بر وی حکومت نکند.»[1]

در مقابل نفس اماره که انسان را به بدی امر می‌کند، نفس لوّامه وجود دارد که انسان را به خوبی امر می‌نماید. نفس لوّامه در مقابل نفس امّاره و نفس مطمئنه قرار دارد. به‌ باور عالمان مسلمان، انسان تنها یک هویت دارد. اما زمانی که از عقل پیروی می‌کند، از آن به نفس لوّامه تعبیر می‌شود، زمانی که برخلاف آن حکم می‌کند، به آن نفس امّاره می‌گویند و وقتی به آرامش روحی می‌رسد، آن را نفس مطمئنه می‌نامند.

اصطلاح نفس لوّامه در آیه 2 سوره قیامت نیز به کار رفته است: «وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ؛ و سوگند به نفس سرزنشگر» گفته شده نفس لوامه، همان وجدان است که انسان را پس از ارتکاب گناه سرزنش کرده و او را دچار عذاب وجدان می‌کند.[2]

بنابراین با این توضیح، وجود نفس اماره و نفس لوامه حاکی از وجود همین امیال متعارض در انسان است که هرچقدر انسان، در تعارض با امیال گوناگون، اسیر هواهای نفسانی نشود و نفس سالمی داشته باشد، می‌تواند بر نفس اماره چیره شود و آنجاست که عقل و منطق سلیم بر انسان اشراف پیدا می‌کند. درنتیجه هرچقدر انسان از منطق، عقلانیت و بلوغ فکری برخوردار باشد، طبیعتاً از «من بالغ» قوی برخوردار است و کمتر تحت تأثیر «من والد» و «من کودک» خواهد بود.

موفق باشید.

پی‌نوشت:
1- فهرست غرر، ص 427.
2- نفس لوامه، محفوظی، ص۱۲.