دوتا خواستگار داشتم توی این مدت. یکی اش کاملا کچل بود و واقعا زشت که اصلا چهره رو مدنظر قرار ندادم و رفتم جلو تا ببینم پسره اخلاق و حسنات دارد یا خیر که متاسفانه با هم تناسب نداشتیم و ازدواجمون جور نشد. دومین خواستگارم هم خیلی قد کوتاه و چاق بود یعنی قدش تا زیر شانه من بودش که اینم بخاطر جور درنیامدن سلایق و علایق قسمت همدیگه نشدیم. تنها چیزی که من و خانوادمو خیلی ناراحت کرد برخورد بعد از خواستگاری هر دوشونه یک چیزابی پشتم گفته اند که همش افسوس گذشته رو میخورم ک ایکاش دوباره مراسم خواستگاری به عقب برگرده تا من شخصیت هر دوشونو به خاطر قیافه ها و هیکل های چندش شون به باد تمسخر و تحقیر بگیرم و خواستگاری اومدن شونو زیر سوال ببرم. من دختری ام که هرگز عیب کسیو به روش نمیارم تا مبادا ناراحت بشه و دوما اینکه انسانیت آدمها برام اهمیت داره . و اینکه همسایه مون اومده میگه حلالم کنید من به خواستگارتون از شما بدگویی کردم و نظرشون برگشت و رفتند. تکلیف من در مورد همچین آدمهایی که اینهمه راحت سرنوشتم رو دستکاری میکنن چیه؟!
جمع بندی بحث:
در اینکه خواستگار زیبایی ظاهری هم داشته باشد،شکی نیست،منتها صرف نگاه تک بعدی صحیح و منطقی نیست،پس بهتر است با یک رویکرد کلی و ملاک بهتر و توجه به سایر ملاک ها،اشخاص را ارزیابی کنیم.
ضمنا از رفتارهایی که برخی در مورد بر هم زدن خواستگاری انجام می دهند،ناراحت نشوید،خدا مهربان است و تمام کارها در داختیار اوست،پس توکل کنید،و نگران نشوید.
البته یه طرفه با قاضی رفتن درست نیست... احساس می کنم خواسته های زیادی داشتید که 2 خواستگار و چه بسا بیشتر به توافق نرسیده اید. از جمله مهریه سنگین و یا جویای تحصیلات اکادمیک و پول و کار و ماشین و منزل شخصی از ایشان بودید. هرچند از دلایل دیگه شاید دنبال حق کار و .. هم بوده اید.
ولی بهترین حالت اینه که معیارتون این باشه که طرفتون انسان باشه و مطمئن باشید وقتی شما معیارهاتونو هماهنگ کنین با خدا، خداوند هم حواسش به بنده هاش هست . اینکه شما یه طرفه عیب گذاشتید روی اونا درست نیست و اینجا از خجالتشون درومدید
خانوم دکتر من خودم قصد دارم تا دکترا بخونم اما همه ی زحمت زندگی دکتر شدن نیست. شما واسه دکتر شدن زحمت کشیدی یه نفر دیگه واسه یه هدف دیگه.
شما درس حوندی اما تا حالا وارد بازار کار نشدی واسه همین فکر میکنی زحمت درس خوندنه. اما من هم درس خوندم هم کار کردم و میدونم هیچ چ چ چ کاری آسونتر از درس خوندن نیست! اینو از هر شاغل تحصیلکرده ای بپرسی همینو میگه. بعدشم یه دختر راحت میتونه درس بخونه. یه دختر تو خونه بشینه درس بخونه کسی بهش گیر نمیده اما یه پسر باید آینده شغلی کارشو بسنجه و نمیتونه بشینه خونه. پسر خونه بشینه مردونگیش میره زیر سوال اما واسه یه دختر بسیار هم خوبه .. شما بعد دکترا گرفتن شغل نداری واستم مهم نیست، چون دختری. اما منه پسر تو این سن هم لیسانس دارم هم یه سال ونیم سابقه ی کار مرتبط با درسم. باید شاغل باشم چون پسرمو آینده باید خرجی بدم. حتی حین تحصیلم بااااید کار کنم. حالا خودتون بگید شرایط و درس خوندن کدوممون زحمتش بیشتره؟
دیگه دوره این که خانوما خونه نشین باشن تموم شده،
اگه ی دختر تحصیلاتش کم باشه و هنری نداشته باشه و شغلی نداشته باشه، احتمال ازدواجش کم میشه و کسی سراغش نمیره و دو نهایت دودش تو چشم خودش میره
خانوم دکتر، توی زندگی چیزایی که غیرقابل تغییره اصلا قابل مقایسه با چیزای قابل تغییر نیست
مثلا کسی که قدش کوتاهه،دیگه هیچ وقت قدش بلند نمیشه، یا کسی که زشته هیچ وقت خوشگل نمیشه
پس اونا با ارزشن، چون دیگه هیچ کاریشون نمیشه کرد
ولی کسی که مدرکش دیپلمه، هر لحظه که اراده کنه میتونه بره دانشگاه(بدون کنکور شده دیگه) و تا پروفسوری هم بخونه، پس اون قدرام ارزش نداره
من موندم این آقا احسان عزیز چرا همه مردها رو با نظرات خودش میسنجه.
دوست عزیز
همه پسرها مثل شما فکر نمیکنند
همه دنبال زن زیبا، پول دار، خانواده بالا، دکتر، قدبلند و ... نیستن.
خیلی از چیزایی که برای شما یه کمال محسوب میشه برای خیلی ها یه ایراد اساسیه.
میخوای تا 100 نفر نشونت بدم
اتفاقا دخترای خوشگل رو واسه همیشه میخوان و اگه پولدار هم باشه چه بهتر، مدرک هم داشته باشه بهتر
اتفاقا زن زیبا رو برای خودش میخواد که هرروز میخواد باهاش باشه و زندگی کنه، نه واسه بیرون
بعدشم شما که میگی پسرا میخوان از مدرک دخترا به نون چ نوا برسن، مثلا خوده شما که کار نمیکنی به چه نون و نوایی رسیدی که حالا اون پسر بخواد از شما استفاده کنه??
اون زنی که شوهرشو تحقیر کنه، درحقیقت خودشو تحقیر کرده، چون خودش اون مرد رو انتخاب کرده
با ی عمل زشت زیبا نمیشه.
مردها واسه دوستی بله دخترهای خوشگل رو میخوان ولی برای ازدواج دقیقا دنبال موقعیت دخترها هستن اول هم میرن دنبال دخترهای پولدار بعد دنبال مدرک دخترند که از کنار مدرک دخترها به نون و نوا برسن و همه جا هم پز بدن که پدر زنم فلان شخص سرشناس هست زنم دکتر هست حالا اگه وقت شد با هم یه بیرونی هم برن که بخواد از زیبایی زنش هم استفاده کنه.
مرد واقعی زن رو برای خودش میخواد نه برای مدرک و مالش و اموالش.
ولی خداییش اینطور مردها روزی هزار بار تو واقعیت زندگی تحقیر میشن من شوهر دوستهام رو دیدم که بیرون چه پزی میدن که من پدر زنم فلانی هست یا خانمم دکتر هست ولی شب که میرن خونه انقدر تحقیر میشن که از دماغشون در میاد کافیه زنش یادش بیاد بگه تو چطور جرات کردی بیای خواستگاری من!!!
چرا الان با این همه عمل زیبایی همه زشت ها زیبا میشن.
چرا شما متوجه نمیشید?????????!!!!!!
پسرا دنبال دخترای خوشگل هستننننننننننننننننن نه دخترایی با تحصیلات بالااااااااااااا
متوجه شدیددددددد?????????????????????????
بعدشم خانومی که زشته هیچ وقت نمیتونه خوشگل بشههههههه ولی خانومی که لیسانس داره میتونه بره بدون کنکور ارشد و دکتری بخونههههههه
متوجه شدیدددددد??????!!!!!
من ده سال عمرم رو بذارم که شوهرم میخواد بشینه تو خونه بخت درس بخونه میخوام نخونه.
شما توقع دارین خانم ها که دکتری خوندن فداکاری کنن با یه پسر لیسانس ازدواج کنن ولی فقط برو ببین یه پسری که دکتری خونده مامانش میخواد براش زن پیدا کنه دنبال چه مواردی هست اینکه دختره تک دختر باشه خونش فلان جا باشه فرششون دستباف تبریز باشه ماشینشون حتما المانی باشه حالا خود پسره که دکتری خونده خونش حومه شهر هست ها ولی مامانش و خودش خیلی توقعشون بالاست به نظر من اکثراخانم ها خیلی منطقی تر فکر میکنن تا خانواده پسرها.
خانوم دکتر شما حاضری با کدوم یکی ازدواج کنی?? کسی که فوق لیسانس رشته هایی مثل(شیمی، مدیریت، حقوق) داره یا کسی که لیسانس داره ولی مهندسی خونده(عمران، مکانیک، برق و...)
چون اون اقارو خیلی دوستش دارم یعنی عشق دوطرفه هست برای همین دیگه بیخیال معیارهام شدم.
بعدم گفتم که حتما دکترا میخونه.
شما که گفتی اونی که اومده فوق داره
پس چرا الان گفتی هیچ کدوم?
هیچ کدوم.
خانوم دکتر یه خواسته ای ازت دارم
شاید پیش خودش فکر میکرده که خانواده تو بالاتر از خانواده خودش هستن.
البته شاید برای تو که عاشقش بودی مهم نبوده باشه ها ولی گاهی برای بعضی ها این موضوع مهم میشه.
مثلا بابای من گاهی میگه یکی از مشکلات همکلاسی تو اختلاف طبقاتی هست یعنی میترسه بیاد جلو.
گاهی اوقات دخترها هم میترسن جلوی خانواده های بالاتر برای من پیش اومده که از خانواده یه اقایی که حس میکردم از خودم بالاتر هستن خیلی میترسیدم و دلم نمیخواست اون وصلت سر بگیره نمیدونم منظورم رو متوجه شدی یانه!
اون خودشو بالاتر می دونست!!!!!!
میگفت من داروخونه میزنم پول پارو میکنم اما شماها نمیتونید مثل من بشید! تا این حد فکرش بود!!!!
بستگی به این داشت که ظاهر و تحصیلات و شغل و مردانگی شما از اولبه دلم بود یا نه.اگر به دلم بود و فقط مشکل تحصیلات بودم میگفتم حتما باید یک دانشگاه درست و حسابی قبول بشید.چون این جورمواقع اقایون اگر واقعا علاقمند باشن مطمئنا میخونن و قبول هم میشن اما یکوقت میبینی اون دختر همیشه تو دلش حسرت دانشگاه داشته و برای خودش تو دانشگاه (تو ذهنش)قصه ها بافته بوده(که خیلیاشم بچه گانست) اونوقت نیازه تا طرف چند ترم بخونه تا دستش بیاد دنیا چه خبره.منم اگر تازه از دبیرستان میرفتم دانشگاه شاید همینطور میشدم.یک نصیحتی به همه اقایون دارم:هیچ وقت نخواید با دختری که هنوز دانشگاه نرفته و زیر ۲۲سالشه و قصد داره بره دانشگاه زود ازدواج نکنید.خیلیاشون برا دانشگاه رفتنشون رویا پردازی کردن و میان دانشگاه به کل عوض میشن.بنظر من اولا شما بخودت مطمئن باش که اگر اراده کنی نگین که هیچی جدشم میتونی تو قبر راضی کنی اونوقت با عقل و اراده بشین فکرکن و یکاری کن دلشو بدست بیاری(البته مشروط به اینکه ادمهای ساده ای باشن و نه شارلاتان).دورادور مراقبش باش و اصلا هم ناامید نشو.بجای ناراحتی و عصبانیت کل انرژی و توانتو تو مغزت جمع کن و بهترین راه حل را پیدا کن.هرچقدرم بهت بد بگن ناراحت نشو(اگر خانواده با فهمی باشن اخرش دیگه خودشون خجالت میکشن)
خانوادش و خودش گریه های منو دیدن اما مهم ندونستن.
شما نمیدونی من تو ای چند ماه چی کشیدم. در یک کلام! سوختم خاکسترم را باد برد.
مامان و بابام و خالم( زن عموی نگین میشه) گفتن با این کاری که نگین بعد از کلی محبت تو کرده اگه بازم برگرده دیگه بهش اعتمادی نیست
خانوم دکتر منظور شما از اختلاف طبقاتی تز نظر نگین چیه؟
خانوم حسرت. شما اگه جای نگین بودی چیکار میکردی؟ همون کاری که نگین کرد؟ یانه؟
افرین بشما اقا احسان.پس این خواستگار من خیییلی بی غریت بوده که بمن گفته چقدر تلفنی حرف بزنیم و من ماهی ۴۰۰تومن پول تلفنم میاد.کارهای اقا احسان را که میشنوم میخوام سر این خواستگار پر ادعامو از تنش جدا کنم.بمن میگفت خسارت کادوهامو بده.یاد حرفاش میفتم اگر هزارتا کار خوبم برام کرده باشه ازش متنفر میشم.
بنظر من نگین ازت متنفر نبوده.الانم دورا دور امارشو تو دانشگاه دربیار با کیا رفت و امد داره اما خودتو نشون نده بذار چندوقت بگذره و یکوقت که دلش گرفته بود برو باهاش حرف بزن.ازبس کنارش بودی دیگه عادی شدی.دانشگاهم هیچ خبری نیست.خودش سرش به سنگ میخوره
خانوم دکتر.نمیدونم چرا نگین انقده سنگدل شد. من سالایی که باها ش بودم هیچ نفرتی از من تو وجودش نبود. آخه چرا باید از من متنفر باشه. من که شکر خدا تیپ و ظاهر و لباس پوشیدنم و آداب معاشرتم خوب بود. چرا؟ دختری که صبح مامان و باباش میرفتن اداره بیدار میشد چاییشو حاضر میکرد لم میداد رو مبل زنگ میزد منو از خواب بیدار میکرد احسان عشقم بهم زنگ بزن، منم تا ظهر که مامان و باباش می اومدن سرپا پای باجه تلفن بودم. این کار هررررر روزمون بود، زمستون و تابستونم نداشت. وای به حال من اگه دیر زنگ میزدم قهر میکرد و کلی ناراحتی. حالا همین دختر یهو برگشت به من گفت ازت متنفرم.
عجیب نیست به نظرتون؟
شاید چون میخواد از گذشته اش فرار کنه. نمیخواد بگه که من یه روز محتاج همین احسان بودم میخواد با یکی جدید شروع کنه که از جیک و پیکش و ضعف هاش خبر نداشته باشه. جو گیر شده به قول خانم حسرت بیست و پنج سالش بشه کرک و پرش میریزه.
من همش میگم موضوع عمیق تر از داروسازی خوندن نگین هست.
حس میکنم شاید مشکلش اختلاف طبقاتی بود؟
نگین دل منو شکست!!!!
شما میگی اون آقا بخاطر کار یا درس قرارهارو کنسل میکرد.
اما من درست روز امتحان و روز قبلش بجای درس خوندن بانگین حرف میزدم و از ناراحتی درش می آوردم. ترم 6یه درسمو به همین دلیل افتادم و اما به روش نیوردم. خیلی وقتام بخاطر تلفناش از کلاسم میزدم. کی حاضره وسط زمستون روی برف و یخبندان 4 ساعت کنار باجه تلفن واسته و حرف بزنه. اما من بخاطر نگین تنها نباشه اینکارو بارها انجام میدادم. روزی که میدونستم از کلاس برگرده خستست واسش پول میریختم غذا سفارش بده. شبی که اون غذا نمیخورد منم نمیخوردم. شبی که تو راه تو اتوبوس میخوابید منم تو رختخواب گرم و نرم نمیخوابیدم. ماه رمضون زبون روزه و خسته از شرکت برمیگشتم با اینکه از صبح اون خونه بود و روزه هم نداشت، بازم دلم نمی اومد هوای گرم از خونه بره بیرون، خودم هنوز پام به خونه نرسیده میرفتم بیرون و کارای اینترنتی دانشگاهشو تو کافی نت انجام میدادم
با این همه محبتی که بهش میکردم اما اون دلمو شکست، اسمشو بذارم بچگی؟
در حقم بدی کرد
اما اگه از من متنفر بود چرا همون اول نگفت؟ یعنی من چقدر واسش بی ارزش بودم؟
یه خواهر 5 سال از خودش کوچکتر. هروقت به نگین کادو میدادم یه چیزی هم میخریدم بده به خواهرش تا اونم خوشحال بشه
احسنت به این عاشق واقعی
خیلی اندک افرادی هستن که به این تجربه که شما رسیدی میرسن.هر چی شما بگی ما درک نمیکنیم!
ما حلوا حلوا میکنیم اما شما حلوا رو چشیدی
ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
ان شاءالله شاد و خوش و خرم باشی.
محیط کار من مردونست .اونم بالای چهل هستن اکثرا.منتظر کوچکترین چیزی ببینن سوژه درست کنن.کاش منم انقدر مثل خانم دکتر راحت بودم و خیلی راحت جوابشون را میذاشتم کف دستشون اما متاسفانه فرهنگی که من توش تربیت شدم همش گفتن صدای خانم را نباید کسی بشنوه.حتی جیغ زدن هم بهم یاد ندادن.فقط زود اشکم در میاد(متاسفانه)
به خاطره حرفه بقیه ازدواج نکن بقیه حرف زیاد میزنن توی زندگی خودت میمونیو همسرت طوری انتخاب کن که به دله خودت بشینه بقیه مهم نیستن در این مورد
با نظر مشاور موافقم که ادمهای ضعیف اینطوری برخورد میکنن خوب اونا هم میدونن که اگه بعد خواستگاری پشت سر تو که نپسندیدیشون حرف نزنن تو هم میای اینجا براشون ابرو نمیذاری.
ولی هر چی دلت میخواد بیا اینجا فحششون بده تا سبک بشی واقعا گاهی اوقات بعضی ها یه کاری میکنن ادم تا ده سال بعد مثل روز اول میسوزه منم دلم از دست بعضی از خانواده پسرهای پررو خیلی پره دلم میخواد از سقف اویزونشون کنم.
از سقف??
اگر برخوردتون نامناسب نبوده باشه
و از سر غرور و فخر فروشی با افراد برخورد نکرده باشی
خب وقتی کیسی رد کردی و اون حرفی زده دیگ خب زورش گرفته این حرفها را زده
حالا اگر کسی حرفی بشونه میاد جلو یا این حرفها درسته یا اشتباه که بعد تصمیم می گیره
خیلی نگران نباش
اگر قسمت باشه
همه دست به دست هم بدن وقتی خدا بخواد کار میشه
چاق و قد کوتاه
کچل و زشت
چه بد شانسی شما
داداش گلم
احسان جان
هر وقت خدا شدی
از این حرفا بزن
قیافه که دست کسی نیست و نباید کسی رو ب خاطر قایافش مسخره کرد .
می گم از کجا معلوم چند سال بعد که تو سنت رفت بالا چاق و کچل و زشت نشی !!! والا !
با سلام
خواهر گرامی مردم خیلی حرفای عجیب غریب و گوناگون پشت سر افراد میزنن که درسته از شنیدنشون ناراحت میشیم ولی اگه بخوایم در مقام پاسخ دادن قرار بگیریم و با اونا دهن به دهن بشیم یا به حرفاشون فکر کنیم دیگه وقتی برا زندگی کردن نمیمونه! هنر اینه که به کار خودمون مشغول باشیم و از ما خطایی سر نزنه واگرنه در دروازه شهرو میشه بست ولی دهن مردم به خصوص یه سری از زنان محترمه البته نه همه رو نمیشه بست.
شما سرت به کار خودت باشه به اونی که باید برسی میرسی ان شاءالله که زودتر برسی.
موفق باشید.
بسمه تعالی
با سلام و احترام
ضمن آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما خواهر گرامی،اشاره کنم که:
هر فردی در این عالم وظیفه ای دارد و طبق آن باید کار خودش را پیش ببرد وپیش خدا مسئول است و بایستی پاسخ گو باشد،آنچه مهم است کشف وظیفه و انجام آن می باشد،خدا عاشق بندگانی هست که نسبت به بندگان او دلسوز،مهربان و با گذشت باشیم.
به نظر می رسد شما رفتار نامناسبی مرتکب نشده اید،رفتار و برخورد آنها صحیح نبوده، البته طرز تفکر شما باید طوری باشد که چنین رفتارهای سبکی شما را نلرزاند.
اصلا به چنین حرف هایی اهمیت ندهید.
به طور کلی وقتی آدم های ضعیف به خواسته خودشان نرسند،چنین رفتارهایی را مرتکب می شوند،این کار هم اشتباه بوده و در برخی از مسائل هم شاید گناه باشد.
مطلب بعدی اینکه سرنوشت شما دست خداست و اراده دیگران در مقابل ارداه خدا سست وضعیف است.و لحظه ای در این موضوع شک نکنید.
همانطوری که فرعون اراده کرده بود تمامی متولدین پسر را بکشد تا حضرت موسی(ع) را از بین ببرد،اما خدا اراده کرد او را نگه دارد و توانست، وفرعون را شکست داد.همان خدا همیشه هست و خواهد بود،فلذا نگران گفته های کسان دیگر نباشید،(البته خودتان زمینه ایجاد حرف و حدیث برای دیگران هم نشوید،بلکه سعی کنید بااحترام و تکریم با بندگان خدا ارتباط داشته باشید.)
آرزوی خوشبختی برای شما داریم.