واقعا چرا اینقدر مردم مادی شدند؟
الان شاید خیلیاتون که این مطلب رو میخونین فکر میکنین: عه وا! مگه میشه بدون اینا زندگی رو شروع کرد؟ نویسنده چقدر متجدده! اصلا ما یه عمر رویای همین مراسم و بند و بساط رو توی ذهنمون می پروروندیم! اگه اینا نباشه اصلا شوهر میخوایم چیکار؟ مگه دلمون درد میکنه؟
ولی اینجوری که پیش بریم و فکر کنیم (بر حسب شواهد موجود در جامعه) دو تا سرنوشت بیشتر در انتظار نیست:
1. بی خیال ازدواج شیم یا حداقل بذاریم خونه و ماشین برسه (که کلی از موهای آدم سفید میشه. آدم کم کمش 30 سالش میشه (تجربه هم نشون داده که سن که بالا تر بره ؛ یا دیگه قصد ازدواج نداره , چون میگه من که همه چی دارم دیگه زن میخوام چیکار ؟
یا اینکه مشکل پسند میشه و همین جوری کش میره قضیه این داستان تااااااا 35 و 39 سالگی . که اون موقع هم چون یه مرد کامله مشکل پسند میشه
ببخشید این عبارتو بکار میبرم یه بار شبکه 1 خودمون شنیدمش: (مشکل پسند هم پشکل پسند میشه اخر دست)!!
2. دوم اینه که به هر راهی بره تا پول تشریفات پر خرج رو جور کنه . از قرض و قوله گرفته تا زیر میزی و دستش تو جیب باباش و...
آخه یه آینه شمع دون که این جور آدما بپسندن کم کمش 1 میلیونه
حالا حساب کن حلقه و سفره و ارکستر و ...تالاااااار و هووووو
آدم میخواد ازدواج کنه تا زندگی کنه؛ نمیخواد که بخاطر دو ؛ سه شب یه عمرم جون بکنه تا قسط صاف کنه که !
بابا یکم واقع گرا شید...
چه حرفای قشنگی ولی حیف که وقتی که پای عمل میرسه خیلی از خونواده ها این چیزا یادشون میره..
از نجابت طرف نمیپرسن.از ایمان طرف نمیپرسن.از ....
فقط میان شروع میکنن به چرتکه انداختن..خیلیا میخوان چیزایی که خودشون طی سالها بهش دست پیدا کردن بچه هاشون از همون اول داشته باشن...هنو نرفتی خواستگاری طرف میگه اقا پسرتون چقد پول دارن...ادم شاخ درمیاره
.بابا هنو اول بسم الله..
توشهرهای بزرگ مثل مشهد و تهران که دیگه نوبره.
خدایا خودت مشکلات ما جوونا رو تو امر ازدواج اسون کن...
چقدر حرفاتون قشنگ بود من خودم دخترم اما کاملا با حرفاتون موافقم همه چیز پول نیست اینکه بتونی با آرامش زندگیت رو شروع کنی مهمه نه با پول و تشریفات الکی....از نظر من اگر قصد ازدواج دارید و وضعیت مالیتونم در حدیه که بتونی ی زندگی رو شروع کنی حتما اقدام کن ...
ممنونم قابلی نداشت
هر کسی تو این دوره و زمونه از کسی انتظار خونه و ماشین داشته باشه واقعا بی انصافیه
اما در مورد بعضی از رسم و رسومات
به نظر من هم خیلی از این آداب و رسوم جزء تشریفات اضافی هستن
شاید در قدیم این آداب و رسوم خوب بودن ولی امروزه به دلیل چشم و هم چشمی تبدیل به یه معضل شدن
و اینم دست خود ماست هر کسی راحت میتونه برای زندگی خودش تصمیم بگیره دنباله رو دیگران نباشه تقلید کور کورانه نکنه
واقعا چه اشکالی داره اگه در توانمون نیست سرویس طلا نخریم آینه و شعمدون ساده تری بر داریم
اصلا فلسفه آینه شعمدون چیه جز اینکه نماد روشناییه واقعا نمیشه با یه اینه شعمدون ساده تر از این نماد استفاده کرد!
یا جشن ساده تری برگزار کرد یا بود و نبود طلا تو زندگی ما چه تاثیری داره ؟!
متاسفانه روز به روز هم برای این تشریفات اضافی که هیچ تاثیری تو زندگی ندارن پر و بال داده میشه.
نی که اینجا بحث دیر و طودی و زوانشناسی رو مطزح کردند تشریف ببرن صفحه قبل اونجا جوابشونو دادیم !!!!!!!!!!
کاش خونواده ها این چیزارو درک میکردن نمیکنن خب میخوان بچه هاشون بهترین زندگیو داشته باشه به قول خودشون محکم کاری میکنن ولی فقط دارن زندگیامونو خراب میکنن با سخت گیری هاشون اگرم اعتراضی کردیم یا خواستیم با اون چیزی که ایده آله خودمونه زندگیو شروع کنیم تهدید میکنن یا اونی که ما میخوایم یا دیگه کاری باهامون نداشته باش از ارث محروم میکنن که البته مهم خودشونن که محروم شدن ازشون سخته ولی چرا نمیفهمن ازدواج باید بیشترش سلیقه ما باشه نه اونا یکم سختی کشیدن هیچکسو نمیکشه چرا انقد دوس دارن بچه هاشون راحت باشن و انقد به خاطره به اصطلاح خوشبخت کردنمون دلمونو میشکنن
خوب در مورد حرفهای اقا سعید و مروارید خانوم بگم که ....
وقتی سنم بالا بره و خونه و ماشین و بقیه چیزها رو داشته باشم ...دیگه معلم نیست تصمیمی برای ازدواج داشته باشم ....
وقتی الان نیاز دارم و باید سرکوب کنم ...اون موقع دیگه بی خیالش میشم ....
چرا انقدر حرفهای روانشناسی و عقلمون با حرفهای دین فاصله داره ؟؟؟
اصلا انگار دینمون مال ما نیست...نمیدونم چرا وقتی تو قران میگه وقتی نیاز پیدا کردید برید ازدواج کنید و بر شما واجب میشه ...ولی عقلمون میگه صبر کن شاید پشیمون بشی ....شاید مشکلات زیاد باشه ...و هزار شاید دیگه ....
مشکل چیه این وسط ؟؟؟؟؟
آقا سعید حرفاتون قبول دارم. اگه حامی مالی داشته باشی و یه مقدار پس انداز میشه! ولی بخدا سن زیر 25 سن مناسبی برا ازدواج پسرا نیست! یعنی مطمئن باشین بعدا از انتخابشون پشیمون میشن!
دوست عزیز به خود پسر و توانایی هاش برمیگرده . درسته زیر 25 یه مقدار پسر و دختر احساسی تر عمل میکنن و یا ناسنجیده ولی اینکه بزاریم و صبر کنیم تا پسر و دختر با سختی های روزمره آشنا بشن و غیره هم اشتباهه .چرا پسر و دختر وقتی تو اوج جوانی و احساسات قرار دارن باید از ازدواج منع بشن تا خدای نکرده جذب گناه و ... بشن اونوقت جمع کردنش دیگه خدا میدونه .بنظرم خانواده ها باید بچه ها رو تربیت مناسب کنن تا اونها بتونن با سن 20 سال ازدواج کنن و برن سر خونه و زندگیشون .بخدا همه چی برمیگرده به تربیت خانوادگی .وقتی پسره 30 سالش شده هنوز از پدر رو مادرش کمک میخواد تا یه کاری انجام بده و یا دختر خانم کوچکترین مشکلی براش پیش میاد میزنه زیر گریه و... خوب خانواده ها هم جرات نمیکنن پسر زن بدن و یا دختر شوهر بدن.باید یه مقدار زیادی فرهنگ سازی بشه و مشاوره ها تو مدارس بیان با بچه ها حرف بزنن و بهشون روحیه کاری و مردانگی بدن تا اونها درک بهتری از جامعه و زندگی پیدا کنن.بله شما درست می فرمائید اگر بچه های حالا بخوان ازدواج کنن معیاراشون پول و ظاهر و.. هست و به جنبه های دیگه فکر نمیکنن
آقای یه عاشق اگه بخوای به حرف و حدیث های مردم گوش کنی که تا صد سال دیگه هم نه میتونی ازدواج کنی و نه میتونی کار کنی و نه زندگی
دوست عزیز بیخیال حرف مردم شما برا خودت تصمیم بگیر و زندگی کن
افرین ....خیلی نکته خوبی رو گفتید ....
ولی کلا میخوام ببینم واقعا میشه یا شعاره ....
چون مثلا با یه نفر که حرف میزدم میگفت خیلی سخته که وقتی درست تموم نشده ...سربازی نرفتی ...بخوای ازدواج کنی ...میگه پس کی میخوای با همسرت باشی ...از صبح که سرکار و بعدش هم که میای خونه خسته و درست هم باید بخونی ...بعدش هم که سربازی ....
میگه به خودت سختی نده بذار 6 و7 سال دیگه راحت زندگیت رو شروع کن
باور کن شدنیه فقط باید زرنگ باشی.دوست خودم تو زمان دانشجویی ازدواج کرد سال 84 بعد ادامه تحصیل داد و بعدش سال 88 رفت خدمت هم تو شهر خودشون بود و هم بعد از ظهر ها کار میکرد .خانه اجاره ای بودن ولی هردو کار میکردن و کمک هم میکردن و خدا هم کمکشون کرد این ماه هم علی رغم اینکه دکتر گفته بود چون به لحاظ خونی مشکل دارین و با مراقبت باید بچه دار بشین خدارو شکر بچه دار شدن و همه چیز به خوبی پیش رفت.6 یا 7 سال دیگه اصلا حوصله ازدواج نداری چون توقعاتت بالا میره.حرف منو گوش کن
از این دسته دوستانی که زمان دانشجویی ازدواج کردن خیلی میشناسم
اتفاقا برادر این دوستم که یکسال ازش بزرگتره ازدواج نکرد تا حالا
امسال نزدیک 200 جا رفته خواستگاری .ارشد فیزیک داره و تو نیروگاه بوشهر کار میکنه ولی هنوز نتونسته ازدواج کنه
متاسفانه برادرمن هم الان 31ساله است خونه و همه چیزهم داره ولی الان دیگه زیربار زن گرفتن نمیره ماهم داریم برای برادر دومم اقدام میکنیم که دیگه دیرنشه به نپرمن هم نباید دیگه همه چی تکمیل باشه دوطرف باید باکمک هم بتونن زندگی شون رو بسازن چون معمولا پسراوقتی همه چی روبدست میارن براشون سخته که ازدواج کنن ماکه این تجربه روداشتیم.
شاید برادرتون شخص خاصی رو دوست اره و روش نمیشه بگه .باید شما که خواهرشی از زیر زبونش دربیاری ببینی مشکلش چیه.یکم باهاش منطقی حرف بزن و ببین ته دلش چی میگذره .خیلی وقتها پسرا روشون نمیشه تو خونه در مورد کسی که دوسش دارن حرف بزنن
آقاسعیدباورتون نمیشه اینقدرباهاش حرف زدم براش دوستام رو درنظرگرفتم دخترای خوب خانواده دار نمیدونم چرا توجه نمیکنه من حتی فکرکردم شایدخواهریکی ازدوستاش روبخواد متاسفانه مادرشون تازگی به رحمت خدارفتن و خواهرشون کاراش درست شده داره میره خارج از کشورو چنددفعه هم صحبت شد نه اینکه مسقیم بگما اصلا هیچ نظری نمیده نمیدونم دیگه باید چیکارکرد چندسال پیش که من پاپی اش شدم میگفت کسی که مثل من باشه ولی الان ناراحت هم میشه راجع به این موضوع حرف میزنم .
مطمئن باشید یه داستان شکست عشقی و یا عاشقانه ای داره وگرنه هیچ پسری از ازدواج بدش نمیاد .تازه وقتی شرایطش رو هم داشته باشه.مطمئن باشید ته دلش یه چیزی مثل سنگ هست که نمیتونه هضمش کنه.باید بری و باهاش در موردش باهاش حرف بزنی.نمیدونم شاید فکر میکنه اگر باهاتون حرف بزنه مسخرش میکنین و یا آتو میده دستتون و یا فایده ای نداره .شما باید اطمینانشو جلب کنی که کمکش میکنی
بخدااصلا من و خانواده ام آدمایی نیستیم که بخوایم کسی رو مسخره کنیم درمورد هرکسی دیگه چه برسه به برادرم .برادرم شغلش یه جورایی خیلی مردونه است ولی روحیه حساسی داره و خیلی مهربونه ولی اصلا نشون نمیده یعنی دوست نداره کسی بفهمه.
خوب پس معلومه آقا داداشتون یه جورایی هم عاشق شده و هم غرور و غیرت داره برا همین روش نمیشه چیزی بگه .باید از همون ساستهای زنونه داشته باشی تا از زیر زبونش حرف بکشی .من برادرتونو درک میکنم .باید یه جورایی باهاش همدردی کنی تا زبونش باز بشه .مثلا از داستان عشقی یکی از دوستات و یا خودتون براش بگین
ازاون برادرای خوب روزگارکه من به داشتنش افتخارمیکنم یعنی به هردوتاشون افتخارمیکنم ودرست حدس زدید خیلی باسیاسته این که گفتین از داستان های عشقی بگم درمورد خودم که اصلا روم نمیشه ولی ازدوستام گفتم اونم هی نگران من میشه و بیشتربهم تذکرمیده.
خدا حفظشون کنه .انشاله که یه همسر خوب هم نصیب ایشون بشه و هم نصیب شما.
ولی اول کمکش کن تا بدونی مشکلش چیه.بهتون قول میدم این کمک شما از خدا چنهون نمیمونه و خدا هم جای دیگه کمکتون میکنه.پس هر کاری از دستتون برمیاد براش انجام بدین
آقاسعید ممنون انشاا..خداهم نصیب شمابکنه ولی احساس میکنم برادر م دوست نداره منودرگیر مشکلات خودش بکنه که ناراحت بشم نمیدونم شاید به خاطراینه که کوچکترازاونام .یه حسی هم بهم میگه شاید همین خواهر دوستش رو میخواد که ایشون هم میخواد ازایران بره به نظرتون چیکارکنم ؟
اگر در مورد خواهر دوستت حرف زدی و سخ و سفید نشد بعید میدونم اون دختره منظورش باشه .ضمنا اگه بتونی بهش اطمینان بدی که کمکش میکنی تا به خواستش برسه حتما زبونش باز میشه.شما برای داداشتون نقش تعیین کننده ای دارین پس کمکش کنین
بله حتما سعی خودم رو میکنم ازاین که وقتتون رو گذاشتین و صبورانه جواب سوالات من رو دادید ممنونم.
خواهش میکنم.انشاله هردو خوشبخت و سعادتمند بشین و چند سال دیگه به این روزها فکر کنین و براتون خاطره بشه :)
اگه داداشش درونگرا باشه حرفی نمیزنه .....
اقا سعید .....
من 50 تومن الان پول پس انداز کردم و یه کار در حد 1 تومن هم دارم ...
فکر میکنی میتونم برم خواستگاری ؟؟؟؟
همه چیز که پول نیست ...سربازی هست ...درسم هم هنوز 2 سال مونده تا لیسانس بگیرم
شما 50 تومن پس انداز داری و یه تومن درآمد در ماه بعد اون خانواده (خواهر دوستت ) قبول نکردن؟؟
نکنه خواستگاری دختر رئیس اتحادیه طلا و جواهر رفته بودی؟؟
خارج از شوخی اگر توانایی مالی داری اقدام کن و نترس و بخدا بسپار مطمئن باش خدا کمکتون میکنه و هم درستونو میخونین و هم سربازیتونو میرین
خیلی از دوستام بودن که هنوز سربازی نرفته بودن و دانشجو بودن و ازدواج هم کردن .هم درسشونو خوندن و هم سربازیشونو رفتن اتفاقا سربازیشون تو همون شهر زندگیشون هم افتاد و صبح تا ظهر پادگان بودن
نترس یا علی بگو
اما بی خیال فدای سرم ...
من تک پسر هستم ...اگه یه جوری معاف میشدم همین فردا میرفتم خواستگاری ...
حالا شما با 5 میلیون میخوای زندگی رو شروع کنی ؟؟؟ اینطوری ادم خجالت میکشه که اقدام نکنه ....
واقعا با این شرایطم شدنیه ؟؟؟؟
ببخشید دیر جواب دادم.بله شدنیه فقط باید هم توقع خودتونو بیارین پایین و هم اینکه ایشون کم توقع باشن .بخدا بسپار سربازیم چیز عجیب غریبی نیست.مردان بزرگ این سرزمین در زمان جنگ هم چندین ماه جبهه میرفتن و هم زندگی میکردن و هم جونشونو تو این راه دادن .دیگه فکر نکنم از سربازی رفتن سخت تر باشه
درسته؟؟
اره خوب .....یه خورده جامعه هم روی ما اثر گذاشته ....
از اونا سخت تر نیست ....ولی اونا همشون همرنگ هم بودن ...همشون پاک ...همشون خدایی....
ولی تا میای ساده و اسلامی زندگی رو شروع کنی ...میگن مگه عقلت کمه ...اصلا برای چی میخوای ازدواج کنی...چند سال صبر کن وضعت خوب بشه بعد
راستی اگه یه وام 5 تومنی هم به ما بدی ماهم ازدواج میکنیم
نیلو خانوم ببین ...بحث مادیات برای هر کی یه تفسیری داره ازش ...
مثلا یه نفر میگه اگه 10 میلیون داشتم زندگیم رو شروع میکردم ....یکی میگه اگه 20 میلیون ...یکی هم میگه اگه 100 میلیون داشتم ....
بالاخره سطح توقعات فرق داره ......
اما اون پسره....اره خانواده ها کمکشون کردن ...ولی خوب مگه مشکلی هست ؟؟؟ چرا نباید خانواده ها کمک کنن ...؟؟
بالاخره اگه هر دو خانواده دلسوزانه عمل کنن...هم هر دو جوون میتونن زندگیشون رو شروع کنن ...هم مشکلات به اسونی حل میشه ....
مثلا میگفت به پول الان حقوقش 300 تومن بود تو دوران سربازیش ....من خودم مونده بودم چی داره میگه ...ولی میگفت اگه یه خورده مواظب خورد و خوراک و زندگی باشی با همین پول هم میشه زندگی رو شروع کرد و الان هم خداروشکر وضعیت مالیش خیلی خوب شده ...الان 26 سالش هست ...میگه خوشحاله که اون موقع ازدواج کرده
آقای عاشق جامعه ما اینا. من که بخیل نیستم بقرما زن بگیر بدون کار و سربازی.مشکلاتش یعدا میبینی! شاید اون طرف که شما میگی پدرش کمکش کرده و گرنه میشه بگی با کدوم پول اجاره خونه و مایحتاج خونش تامین میکرده؟
نیلو خانم حرفتون رو کاملا قبول دارم .اینکه برا شروع زندگی باید یه مبلغ پولی وجود داشته باشه .ولی باور کنین هرچقدر هم داشته باشیم بازم میبینیم کمه.پس باید توقعات اول زندگی رو کم کنیم از طرفی خدا خودش گفته منم کمکتون میکنم و واقعا هم کمک میکنه
داداش من 7 سال تو آموزش و پرورش کار میکرد و حق التدریس بود .حقوق حق التدریسی ایشون خیلی خیلی کم بود شاید در حدود 200 تومن تو بهترین شرایط که حتی پول کرایه خودشم نمیشد چون تو شهرستان هم بود .کار نیمه وقت هم انجام میداد ولی بازم کفاف نمیداد چون یه پیکان خریده بود و باید قسطشو میداد.بالاخره سنش رسیده بود به 31 سالگی ولی هنوز استخدام نبود و پولی هم پس انداز نداشت.بابام و بزرگترهای دیگم مثل عمه هم باهاش صحبت میکردن که راضی به ازدواج بشه ولی ایشون میگفت بادست خالی نمیشه .بالاخره چون پیام نور درس میخوند از طریق دانشگاه رفت مکه خودش میگفت اونجا واقعا از خدا کمک خواستم و ازش خواستم کمکم کنه وقتی برگشت براش رفتن خواستگاری و دختر هم با اینکه شرایط سخت رو میدید قبول کرد بقیه هم کمکش کردن تا تونست هم مراسم عروسی خیلی خوبی بگیره و هم پول پیش خونه رو تامین کنه.این داستان مال هزار سال پیش نیستا !! دقیقا مال سال 90 هست شانسی که آورد این بود که هنوز مثل الان گرونی ها اتفاق نیوفتاده بود و تونست با 20 تومن هم عروسی بگیره و هم خانه اجاره کنه و هم وسائل منزل بخره .خدارو شکر الانم خانه سازمانی بهش دادن و استخدامم شد و از اون وضعیت بیرون اومد و الان هم ماشینشو سمند کرده و هم داره ارشد میخونه.خدارو رو هزار مرتبه شکر همو هم خیلی دوست دارن
این یه نکته مهم داره اونم اینه که باید توکل کنی و تمام تلاشتو هم بکنی یعنی هم بخدای خودت معتقد باشی و هم جنم و با عرضه و زرنگ وباشی
نیلو خانوم شما اصلا حواست نیست چی میگی ...
مگه پشتوانه مالی رو خود انسان تعیین میکنه ؟؟؟؟
روزی دست خداست .....اگه قرار باشه اینجوری فکر کرد ....همه چیز میره رو هوا ....خواهشا به حرفاتون بیشتر دقت کنید ...مگه همه چیز پوله ؟؟؟ مگه همه چیز مادیات هست ؟؟؟
البته هر کی یه نظری داره ...و یه سری افراد هم براشون پول در اولویته و اصلا هم به اونا ایرادی ندارم ...چون جزو ملاک هاشون هست ...
اما این که بیای و یگی چون پول نداری و سربازی نرفتی زن نگیر اشتباهه...
یکی از کسایی که میشناسم رو تو 20 سالگی ازدواج کرد...یه کار معمولی داشت سربازی نرفته بود ...درسشم مونده بود ...
ولی با این حال زن گرفت ...یه خورده سختی کشید ولی الان خوشحاله که اون موقع زن گرفته و خوشبخت هم هست...
بد میگم بگو بد میگی
من والاه خودم دختر داشته باشم به یه جوون بیکار بدون پشتوانه دختر نمیدم.مذهبی باشه سالم باشه درست ولی پول نباشه در حد معمول نه زیاد مطمئن باش اون زندگی پایدار نخواهد بود
من گفتم اگه شما تونستی بدون پول و سرمایه زن بگیری اسمم عوض میکنم نمیدونستم شما کار ثابت داری و استخدامی!
از بین جوونای 20 ساله ما شاید از 100 نفر حداکثر 10 نقر شرایط شما رو داشته باشن بخوان زن بگیرن! بنابراین 90 نفر بقیه باید چند سالی منتظر باشن که به شرایط نسبتا مطلوبی برسن
الان نیلو خانوم 40 تا چیز گفتن و جواب گفتن ولی جوابی ندادن
آقای حسینم(درست گفتم) چرا حرفهام بهتون برخورد مگه چی گفتم؟؟حقیقت رو عرض کردم
خوب آقا حسین میبینی شما پشتوانه مالی داری کار ثابت داری! حتما سربازی هم معافی شما میتونی زن بگیری ولی کسی که دانشجو کار نداره سربازی نرفته چطور میخواد زن بگیره مگه فقط گرفتن زنه پس نگهداریش چی میشه؟
آخه چرا فرد رو بررسیمیکنید ؟
حرف من رو بررسیکنید
اینجاها که من رفتم ؛
اصلا مسایل مای رو مهم ندونستند
دختراشونم زامبی و پیر و پاتال نبودند ها که بگیم میخواسن بندازن بمون .
این یعنی چی ؟ یعنی من سربازیم حله ؟ خخخخخخ
من برم به درم برسم
خداحافظتون
ببخشید منظورم عاشق بود نه عشق!
عشق خواهشا خودت قول نزن بچسب به درست!
آقا حسین تحصیلاتتون چیه؟
نیلو خانوم همین الان برین ثبت احوال و یه اسم جدید در نظر بگیرین
این دوجایی که من رفتم جفتشون حاظر بودند .
یکیشون قسمت نشد
یکیشونم پسند نشد
شاید هزار جای دیگه برم و نشه
ولی معنیش اینه که حد اقلش هزار و دو نفر حاظر بودند :))))))))))))
آخه مثه اینکه شما پشتوانه مالی داری واسه اینه! وگرنه به یه دانشجوی بیکار 20 ساله چرا باید زن بدن؟
پشتوانه مالی؟
من ؟ هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
نه دیگه
جامعمون فهمیده این طرز فکر غلطه ؛ گفتن بیا رو هوا بزنیم
اتفاقا یکی بود پدره مخالف بود ولی مادره موافقش کرد
میگفت نوبره ! جامعه دیگه دلشون نمیخواد ازدواج کنن
نیلو خانوم همین الان برین ثبت احوال و یه اسم جدید در نظر بگیرین
این دوجایی که من رفتم جفتشون حاظر بودند .
یکیشون قسمت نشد
یکیشونم پسند نشد
شاید هزار جای دیگه برم و نشه
ولی معنیش اینه که حد اقلش هزار و دو نفر حاظر بودند :))))))))))))
در ضمن نسل جدید شماها خیلی داره تند میره دیگه زیر 25 واقعا وقته زن گرفتن نیست شاید بالای 25 اونم شاید! الان عاشق شما باید درست بخونی بهت زن نمیدن مطمئن باش.آقا حسین نمیدونم دانشجو هستن یا بازاری؟!
صفحه‌ها