از غصه دارم دیوانه میشم....

11:06 - 1401/09/14

با سلام
یه پسر ۲۲ساله دارم دانشجوی سال سوم پرستاری هست به یکی از دخترای همکلاسیش علاقه مند شده و مدتیه منو زیر فشار گذاشته برای خواستگاری
سنش کمه و من بسیار نگران از غصه دارم دیوانه میشم
چیکار کنم خواهشا راهنمایی کنید .ممنونم

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

انجمن‌ها: 
http://btid.org/node/227415
تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام به شما کاربر محترم

نگرانی و دغدغه مندی شما برای آینده فرزندتان و تصمیمی که می‌خواهد بگیرد را درک می‌کنم، ولی توجه داشته باشید که صرف نگرانی و ابراز مخالفت، مسئله را حل نخواهد کرد، بلکه باید به صورت منطقی و مستدل با او صحبت کنید و اگر مخالفتی دارید، با دلیل و منطق بیان کنید و آن وقت منتظر باشید که آیا دلایل منطقی و قانع کننده‌ای برای سؤالات و ابهامات شما دارد یا نه!

اما قبل از هر چیز، دقیقاً علت مخالفت شما با تصمیم پسرتان چیست؟ آیا فکر می‌کنید که چون پسرتان، 22 سال سن دارد، هنوز برای ازدواج زود است؟ یا اینکه چون شرایط ازدواج را ندارد ازجمله کار، سرمایه، تعهد و مسئولیت پذیری و ... مخالف ازدواج او هستید یا اینکه کلاً نسبت به موردی که برای ازدواج انتخاب کرده مخالف هستید؟ یا ...

در هرصورت اگر دلیل یا دلایل مخالفت شما برای خودتان مشخص نباشد و صرفاً نگران باشید، هرگز نمی‌توانید فرزندتان را برای مخالفت خود متقاعد کنید. اما اگر دلایل شما مشخص، منطقی و مستدل باشد، می‌توان امید داشت که تأثیر لازم را در او داشته باشد. در آن صورت اگر فرزندتان در برابر دلایل شما بدون اینکه دلیل منطقی و قانع کننده‌ای برای شما بیان کند، صرفاً روی خواسته‌اش پافشاری نماید، این نشان می‌دهد که این تصمیم او چقدر احساسی و هیجانی بوده و هنوز به پختگی و آمادگی برای ازدواج نرسیده است.

لذا از او بخواهید که به جای اصرار به این تصمیم از یک مشاور مشورت بگیرد و ببیند چقدر برای این تصمیمی که می‌خواهد بگیرد، آمادگی دارد و بعد تصمیم نهایی خودش را بگیرد. شما می‌توانید همین سایت را هم به او معرفی کنید تا برای تصمیمی که می‌خواهد بگیرد، جدیت بیشتری داشته باشد و متوجه زوایای مختلف تصمیم و اینکه چقدر شرایط و آمادگی لازم را دارد بشود.

مشاور به او کمک می‌کند که با دید باز به مسئله نگاه کند، حتی اگر علیرغم مشاوره‌های مشاور همچنان فرزندتان روی حرف خودش پافشاری کند، مشاوره به او کمک می‌کند تا از منظر مختلف به مسئله نگاه کند و آگاهانه تصمیم خودش را بگیرد. در واقع مشاور چشم‌های فرد را باز می‌کند تا چاله‌هایی که در پیش روی او وجود دارند را تشخیص بدهد و آمادگی مواجهه با این چالش‌ها را در زندگی داشته باشد، برخلاف کسی که چشمش به واقعیات زندگی بسته است و هرآن به خاطر عدم پیش بینی چالش‌ها آسیب پذیرتر خواهد بود و برنامه‌ای هم برای مواجهه با آن‌ها نخواهد داشت و طبعاً احتمال شکست و ناکامی او بالا خواهد رفت.

درنتیجه به جای نگرانی، به خدای متعال توکل کنید و از او بخواهید آنچه خیر است برای او رقم بزند. از این رو ممکن است خیر و صلاح او در همین ازدواج باشد. پس دلیلی ندارد که نگران شوید و خودخوری کنید، بلکه از خدای متعال بخواهید تا مسیر انتخاب درست را پیش روی فرزندتان قرار دهد.

موفق باشید.

تصویر دریافت سوالات

سلام و وقت بخیر
، چند شب پیش پیام دادم مبنی بر اینکه پسرم دانشجوی سال سوم پرستاریه و ۲۲سال عاشق دختری شده و منو تحت فشار گذاشته برای خواستگاری من مخالفم شما فرمودید دقیق علت مخالفتم را عنوان کنم
به این علت مخالفم که سنش خیلی کمه دوم اینکه دختره یه سال از پسرم بزرگتره و علت سوم که از همه مهمتره دختره اتباع افغانی هست
از نظر مالی وضع ما خوبه تک فرزنده خودم مدرس دانشگاه همسرم هم ارشد عمران ،منظورم اینه در شهرمان سرشناسیم
دست روی هر دختری بذاریم نه نمیگن ولی از شانس ما پسرمون عاشق دختر افغانی شده
دارم دیوونه میشم خواب به چشمم نمیاد
خواهشا راهنمایی کنید چیکار کنم
خودم همیشه مشکلات بقیه راحت حل میکنم ولی الان نمیتونم کاری کنم نمیدونم چی درست و چی غلطه
هر چی هم با پسرم منطقی و اروم حرف میزنم ولی باز حرف خودشو میزنه

تصویر mostafavi
نویسنده mostafavi در

با سلام مجدد به شما کاربر محترم

در ابتدا بابت بیان علل مخالفت خود با ازدواج پسرتان تشکر می‌کنم. اما در این باره چند نکته را عرض می‌کنم:

1- درست است که امروزه سن ازدواج بالا رفته است، ولی 22 سال سن داشتن فرزندتان، معنایش این نیست که ازدواج برای او زود است، بلکه باید بررسی شود که چقدر او، انسان مسئولیت پذیر و متعهدی است و آیا در شرایط فعلی که مجرد است نسبت به کارهای خود و وظایفی که به عهده‌اش گذاشته می‌شود، احساس مسئولیت و تعهد می‌کند یا نه، طبعا فردی که در زندگی مجردی، احساس مسئولیت کمی داشته باشد، در زندگی مشترک نیز دچار مشکلاتی خواهد شد و آن تعهدی که باید به شریک زندگی خود داشته باشد با گذر زمان نخواهد داشت. لذا اگر مخالفت شما با ازدواج فرزندتان ناظر به این مسئله باشد، قابل درک است وگرنه صرف پایین بودن سن دلیل موجهی برای مخالفت نیست.

2- درباره بزرگ‌تر بودن دخترخانم هم گرچه بهتر است در ازدواج آقاپسر بزرگ‌تر باشد، ولی یک سال بزرگ‌تر بودن دخترخانم با رعایت شرایطی مشکلی ندارد. اما شرایط چیست؟

الف) طرفین همدیگر را بپذیرند به خصوص دختر خانم بداند که بزرگ‌تر بودنش موجب نمی‌شود که نقش همسری‌اش تغییری کند؛ یعنی بنا نیست که چون او از همسر خود بزرگ‌تر است، پس بخواهد نقش آدم بزرگ‌تر را بازی کند، بلکه باید همان نقش همسری خود را بتواند ایفا کند.

ب) طرفین از جهت علایق، سلایق، خواسته‌ها و تمایلات، افکار و رفتار به هم نزدیک باشند و مشکلی از این جهات نداشته باشند.

3- اینکه دخترخانم از تبعه افغانستان می‌باشد، باز هم نمی‌تواند یک مخالفت جدی تلقی شود؛ چراکه در ازدواج مهم آن است که طرفین از جهت فرهنگی و آداب و رسوم نزدیک باشند یا اگر نیستند، تفاوت‌ها را درک کرده و راه حلی برای این تفاوتها داشته باشند.

بنابراین با توجه به این توضیحات، توصیه می‌کنم به جای مخالفت کردن با خواسته فرزندتان، او را به سمت مشاوره سوق دهید تا اینکه صرفا بخواهید مخالفت کنید؛ چراکه صرف مخالفت کردن منجر به این می شود تا فرزندتان فارغ از علاقه‌ای که به دخترخانم دارد، میل به استقلال طلبی و مقاومتش فعال شود و اینکه برای اثبات حرفش به شما، تن به این ازدواج دهد، بدون اینکه به تبعات تصمیمش فکر کند. لذا با تدبیر و هدایت گری می‌توانید او را به سمت تصمیم عاقلانه، منطقی و درست سوق دهید.

موفق باشید.