اگر دوستت داشت دوباره خواستگاری می کرد

این پست یه ایده ال رویایی بیشتر به نظر خودساخته است!

جمع بندی نهایی:

با تشکر از دوستانی که ناظرات ارزندشون در این پست شرکت کردند.
((بقول مادرتون:گر به تو علاقه داشت به یک بار خواستگاری اکتفا نمیکرد.))

کاربر گرامی از اینکه گروه مشاوره رهروان ولایت را برای همراهی انتخاب نمودید متشکریم، امیدواریم که همراه خوبی باشیم.

حرف حساب را مادرتان زده است، یعنی اگر او واقعا خواهان شما باشد، چرا دوباره برای خواستگاری شما اقدام نمی کند،اگر او واقعا قصد ازدواج با شما را دارد و شما مطمین هستید که او فرد مناسب شماست و از تناسبهای لازم فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری برخوردار هستید، شما می توانید(بطور غیر مستقیم مثل پیام یا ایمیل و یا از طریق فرد سومی) حرفتان را از او پس بگیرید، تا همانطور که او را از گرفتن جواب مثبت ناامید کرده اید، دوباره امیدوارش کنید تا اگر هنوز خواهان شماست برای خواستگاری اقدامی کند..در واقع همانطور که به او اطمینان داده اید که تا بعد از فارغ تحصیلی نمی توانید ازدواج کنی، به او این  اطمینان را بدهید که حاضر هستید، حتی قبل از فارغ تحصیلی هم ازدواج کنی،هر چند  مدتی را(بخاطر درس و فارغ تحصیلی)  عقد بسته بمانید.
به هر حال شما می توانید بطور غیر مستقیم، به ایشان برسانید که اگر هنوز واقعا خواهان شما هستند، همانطور که مادرتان گفتن یک بار دیگر به خواستگاری تان بیایند، در صورتی هم که به خواستگاری شما بیایند، به احتمال زیاد(طبق گفته مادرتان)خانواده شما دیگر مخالفت نمی کنند، و در صورت مخالفت خانواده، شما می توانید برای جلب رضایتشان تلاش و کوشش خودتان را بکنید، بگونه ای که ایشان از جواب رد خانواده شما ناامید نشوند و دوباره برای خواستگاری اقدام کنند.
اما در صورتی که به ایشان اطمینان بدهید(که جواب تان مثبت است) و او همچنان برای خواستگاری(از طریق خانواده ها)  اقدامی نکرد، شما به خواستگارهای دیگرتان فکر کنید و به موردها خوبتان جواب منفی ندهید، چون با توجه به فرهنگ غلط و بالا رفتن سن، ازدواج و کم شدن خواستگار مناسب، این شما هستید که ضرر می کنید نه فرد دیگر. زیرا ممکن است، مجبور شوید مثل خیلی از افراد جامعه تا آخر عمر مجرد باقی بمانید، یا اینکه خواستگارهای مناسب خود را برای همیشه از دست بدهید.

با توکل و توسل به خداوند متعال و اهل بیت عصمت وطهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.

سلام به نظرم اون از شما خوشش اومده بود و لی اگر علاقه ی عمیقی وجود داشت  و واقعا دوستتون داشت دوباره خواستگاری میکرد ...

پس شما هم فراموشش کنید و به خواستگارهای دیگتون فکر کنید و ناراحت هم نباشید .

مطمین باشید اگر قسمت باشد خداوند شما را به هم میرساند ...

ببخشید شما چجوری در سن 23 سالگی در مقطع دکترا درس میخونید؟!

منظورتون  رشته ی پزشکی بود؟ (ببخشید ناراحت نشید  چون تعجب کرده بودم پرسیدم!آخه تازه تو 22 سالگی یا فوقش 21 دوره ی لیسانس تموم میشه)

ان شاء الله خوشبخت بشید ...

معذرت میخوام که جواب هرکسیو زیر متنش ننوشتم چون عجله داشتم این گزینه رو الان دیدم

اینکه آقای محمد مهدی گفتن که بخاطر ثروت خونوادشون هست که من وسوسه شدم بخاطر خلاصه بودن مطلبمه.چون یکی از دلایلی که باعث شک من تو جواب مثبت بود همین مساله بود که از لحاظ مالی خونواده هامون در یک سطح نبود ولی الان که فکر میکنم چون از خیلی لحاظا بخصوص اخلاقی به هم شبیهیم این مساله رو میشه نادیده گرفت.حتی من وقتی به ایشون علاقه مند شدم که چیزی از وضعیت مالیشون نمیدونستم.در مورد اینکه گفتین عواقب حرفمو به دوش بکشم درسته ولی ایشون مطمعنا میدونن که مشکل فقط زمان بود که چند بار من بهشون گفتم که دیر تر اقدام کنه ولی باور نمیکرد که خونوادم به حدی که من میگفتم عقیده دارن که ازدواج در 21 سالگی زوده.الانم ممکنه بگید که پس تا بعد از فارغ التحصیلی نباید منتظر چیزی باشم ولی حداقل میتونم اتظار داشته باشم که تا این حد نباید از من فاصله میگرفت والان که گرفته چه دلیلی برای این رفتارش داره؟

سلام

به نظر بنده حرف مادرتون اشتباه هست، 

مگه فيلم هنديه، كه وقتي يه پسر از يه دختر خوشش بياد ده بار بره خواستگاري !!!!  

اون پسر از شما خوشش اومده درست، ولي شما هم دختر شاه پريون كه نيستي 

من كه خودم حاضر به چنين كاري نميشم ، خانواده و خودمو كوچيك كنم

مخاطب گرامی!

یقین بدونید این دوسال، افکار را هم برای شما هم برای ایشون پخته کرده است لذت اگر ایشون باز شما را میخواستند با طرح جدید و ابراز جدید و یا عشق پرورش یافته جدید پاشنه در خونه شما رو میکندند

حرف مادرتون یک حرف است همه دنیایی توش هست

زود خودتون رو از پله *شک* به پله * یقین* برسونید امتحان کنید روش ارائه شده توسط مشاور را...

موفق و موید باشید